سلام دوستان اولین خاطره ای که براتون نوشتم یه شب دلچسب دیگه بود که مورد لطفتون واقع شد برا همین تصمیم گرفتم خاطره اولین سکس با عشقم تو دوران نامزدیمون رو براتون بنویسم چون همیشه اولین ها یه حس متفاوتند. تو سن 17 سالگی قبل از امین با یه خری نامزد بودم. تو دوران نامزدی بهم خیانت کرد و من فهمیدم و همه چی بینمون تموم شد همین قضیه تاثیر بعدی تو روحیه ام گذاشته بود تا چند سال از همه مردا حتی پدرم بدم میومد و 9 سال طول کشید تا این حس نفرت وجودم تبدیل به یه عشق ناب شد عشقی که الان جونمم براش میدم :))))))
4 ماه از تاریخ عقدمون میگذشت وتو این مدت تمام عشقبازی ما محدود به لب گرفتن بود و بهش اجازه نمیدادم که پیشتر بره الهی بمیرم طفلکی از همون روزی که عقد کردیم به خودش وعده یه سکس حسابی داده بود که وقتی با مخالفت من روبرو شد خیلی تو ذوقش خورد به خاطر پیش زمینه ذهنیم کلا نسبت به سکس گارد عجیبی داشتم با وجود اینکه براش میمردم ولی میخواستم مطمئن شم اگه بینمون سکس نباشه بازم دوستم داره یا مثل اون کثافت رفتار میکنه در برابر هر مخالفتم فقط سکوت میکرد و روز به روز محبتش بهم بیشتر میشد دو ماه از تاریخ عقدمون میگذشت یه روز با هم تو خونه تنها بودیم امین حسابی حشری و کلافه بود با اینکه ناراحت بودم از اذیت شدنش ولی از کارم راضیم بودم هیچی به زبون نمیاورد بعد ار ناهار کنار هم دراز کشیده بودیمو حرف میزدیم که لب بازیمون شروع شد تا میخواست دستش بره سمت سینم دستشو رو هوا گرفتم یه آن چنان عصبانی شد که تا امروزم که 3 سال از اون موقع میگذره هرگز یادم نمیره
نوشته: مهلا
چنگی به دل نزد …
ولی خوب سکس زن و شوهری خیلی بهتر از کثافت کاری های گی و لز و محارم و فامیل و زن شوهردار هستش …
همینجوری ادامه بده…
حوصله نداشتم کامل بخونم،ولی چرا بخاطر یه سکس اینقد عشقتو زجر دادی؟حالم بهم میخوره از این سوسول بازیا
وای چه رمانتیک و عاشقانه.خوشمان آمد.
بهترین سکس ،سکس زن و شوهره،بقیش همش کثافت بازیه biggrin
تا ته رفتن تو تو تموم داستانای پرده ای هستا
یکم نواوری کنین