اولین و آخرین سکسم با نامحرم

1393/10/11

سلام دوستان این داستان نیست یه واقعیته شاید فحش بدید بهم ولی مهم نیست میخام یه چیزی بنویسم که واقعا برام اتفاق افتاد. یه روز صبح زود از خونه زدم بیرون رفتم یکی از شهرای اطراف واسه ویزیت (من بازاریاب محصولات آرایشی بهداشتی هستم) بعد یک ساعت رسیدم اونجا چند مغازه ایی رو ویزیت کزدم بعد رسیدم به یه داروگیاهی رفتم داخل دیدم دوتا دختر نشستن باهم حرف میزنن یکیشون که دختر ساده ایی بود خیلی تحویلم گرفت ولی اون یکی اصلا جواب سلامم نداد این یکی که تحویل نگرفت خیلی خوشگل بود قدش 175 حدود 75 کیلو وزن با یه کون خیلی خوش فرم خیلی گنده، خلاصه من ماهی سه بار اون شهرو ویزیت میکردم کم کم متوجه رفتارهایی از این دختر خوشگله شدم که خیلی داشت پا میداد بعد سه ماه باهم دوست شدیم خیلی خیلی دوسم داشت خیلی برام پول خرج میکرد تا اینکه یه روز منو به خونه شون دعوت کرد گفت که پدر خونه نیست بیا ناهار باهم باشیم ضمنا اینو بگم با پدرش تنها زندگی میکردن مادرشم مرده بود خواهرشم شوهر کرده بود تو یه شهر دیگه بودن خلاصه ما رفتیم خونه شون رفتم تو اتاق نشستم حنا خانم اومد تو وای چه لبسای پوشید بود یه تاپ مشکی با یه استرچ قهوه ایی خیلی تنگ که دیگه اون موقع کونش مشخص بود باور کنید کونش اندازه تلویزیونشون بود یه چای برام آورد و اومد کنارم نشست بعد یه کم خوشو بش کردن گفت که چی دوس داری واسه ناهار سفارش بدم گفتم هرچی باشه مهم نیست. گوشی رو برداشت و زنگ زد دو پرس کباب برگ سفارش داد. من هم چشام فقط رو اندامش بود خیلی حشری کننده بود دلو زدم به دریا و یه بوس کوچولو ازش گرفتم اونهم منو بوسید ولی اون خیلی پررو تر بود شروع کرد به لب گرفتن دستشو گذاشت رو کیرمو هی میمالید دیگه داشت حالم بد میشد اومد روم بعد یه کم لب گرفتن تاپشو درآورد بازم ازم لب گرفت و بعد سوتینشم درآورد سرم و گذاشت رو سینه هاش منم سینه هاشو با حرص و ولع زیاد میخوردم پیرهنمو درآورد ونوک سینه هامو لیس زد دیگه خیلی زیاد حشری شده بودم استرچ رو از پاش درآورد و گفت بیا کسمو بخور من هم رفتم روش یه کم ازش لب گرفتم بعد رفتم سراغ کسش حسابی کسشو خوردم جوری که بد جور حشری شده بود بعد سرمو کشید به طرف خودش گفت کیرتو بذار تو کسم اون وقت بود که فهمیدم حنا خانم بیوه زنه و از شوهر معتادش طلاق گرفته من هم کیرمو گذاشتم تو کسش وای چه کس داغی داشت آروم آروم داشتم تلمبه میزدم که گفت محکمتر بزن بچه ها محکمترش کردم ولی نزدیک بود آبم بیاد زود کشیدم بیرون بد مصب خیلی کسش تپل بود زود آب آدمو میاورد خلاصه گفت بذار تو کونم من هم که خیلی از این کار بدم میومد ولی نتونستم جلو خودمو بگیرم کیرمو کردم تو کون خیلی تپلش چند دقیقه ای که کردم گفتم آبم بریزم کجا گفت بریز تو کونم من آرزوم این بوده که آب تو تو بدنم باشه من هم تا ته کیرمو بردم تو کونش بعد چند بار تکون دادن کل آبمو ریختم تو کونش وقتی ارضا شدم اونوقت فهمیدم چه کوهی خوردم. بچه ها من خیلی خوشتیپ و خوشگلو خوش هیکل هستم خیلی از زنها و دخترای فامیل و محل دوس دارن باهام رابطه داشته باشن ولی من اصلا از این کارا خوشم نمیاد خدا شاهده این داستان که براتون نوشتم اولین وآخرین سکسم با نامحرم بود الانم که چند سال از اون ماجرا میگذره باز هم پشیمانم. عزیزان این کارها هیچ ارزشی نداره به وحدانیت الله قسم جز نکبت و بدبختی هیچی نداره تورو خدا یه کم به خدا نزدیکتر بشید بی خیال این کارا بشید. شرمنده وقتتونو گرفتم.

نوشته:‌ 333


👍 0
👎 0
57340 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

449120
2015-01-01 14:20:17 +0330 +0330
NA

طرف اول میکنه ابش که تا قطره اخر اومد بعد میره بالا منبر شروع میکنه به نصیحت کردن ملت!!! تو اگر اینقدر با ایمانی خونه دختر نامحرم رفتنت چی بود؟ رابطه برقرار کردنت چی بود ؟ به همون خدا کسی که اینقدر مرده که یک غلطی میکنه سرشو میگیره بالا میگه اره من اینکارم سگش شرف داره به کسایی 1000 غلط میکنن بعدش جانماز اب میکشن

3 ❤️

449121
2015-01-01 14:46:19 +0330 +0330
NA

خوبه اصلا از این کارا رو دوست نداری و اومدی سایت شهوانی

0 ❤️

449122
2015-01-01 15:04:56 +0330 +0330
NA

تو که دیگه نمی خوای حیف اون کسه بی کیر بمونه، شمارشو واسم میفرستی؟ : biggrin

0 ❤️

449123
2015-01-01 15:22:56 +0330 +0330
NA

خب یکدفعه خاله و عمه شو میکردی بعد به خدا نزدیک میشدی چه عجله ای بود حالا!بعد از سکس یکدفعه بهت الهام شد که این کارا عاقبت نداره دیوث!

0 ❤️

449124
2015-01-01 15:44:28 +0330 +0330
NA

این که ادم تمام فکرش خدا باشه و ترس از خدا داشته باشه خوبه
ولی من مثل تو نیستم برای هر چیزی ارزشی قاعلم و ترس از گناه دارم ولی نکته مهم اینجاست که باید فوش بدم خمیازه اسب ابی تو کونت تو که تا انقدر از گناه دوری توی این سایت چه گوهی میخحوری

0 ❤️

449125
2015-01-01 16:38:01 +0330 +0330
NA

باور کنید کونش اندازه تلویزیونشون بود dash1

0 ❤️

449126
2015-01-01 17:02:55 +0330 +0330
NA

1- واسم پول خرج میکرد
2- خیلی دوسم داشت
3-مادرش مرده بود
4-خواهرش شوهر کرده بود
5-پدرشم نبود
6-خلاصه من رفتم با خیال راحت کردمو اومدم
از هر10000 مورد 1کی اینجوری پیدا میشه اونم تو هستی دیگه؟ ایول
داش گلم تخیلی هم مینویسی یه جوری بنویس آدم خیال کنه واقعیته تا بیشتر با داستانت حال کنه

0 ❤️

449127
2015-01-01 17:07:34 +0330 +0330
NA

کیر سگ تو کونت پدرسگ اخوند

0 ❤️

449128
2015-01-01 17:26:28 +0330 +0330

کس نگو مومن

0 ❤️

449130
2015-01-01 19:24:38 +0330 +0330
NA

ن دایی زرنگی چطو تو بکنی ما نکنیم؟ i-m_so_happy بیلاخ

0 ❤️

449131
2015-01-01 20:08:39 +0330 +0330
NA

کسوشعرررر.
احساس کردم ی جوجه شیخ نوشته داستانو.عزیزم اونی که شما گاییدی نر بود.باباش مث سگ گاییدتت ک پشیمونی.
بعد میگه اینکادا خرابه.
حاجی شب خونه فاطی صبح بیت رهبری

0 ❤️

449132
2015-01-01 20:43:41 +0330 +0330
NA

دوستای عزیزممنون ازفحشایی که به این جوجه آخوند دادید.جورمنم کشیدیدوتوزحمت انداختمتون.کلی خندیدم ازاینجاش که میگه باورکنیدکونش اندازه تلویزیونشون بود.آدم کیری مثال هم بلدنیست بزنه.اونم تلویزیون که صفحش تخته.

0 ❤️

449134
2015-01-01 22:50:25 +0330 +0330
NA

شعر و ورهای اخرتو ‍که بیخیال شیم در‍کل خوب بود.

0 ❤️

449135
2015-01-02 04:55:33 +0330 +0330
NA

کس نگو جقی

0 ❤️

449136
2015-01-02 05:21:45 +0330 +0330

راستی کبابیه اوسکلت کرد کباب نیاورد؟

0 ❤️

449137
2015-01-02 06:04:13 +0330 +0330

تو برو داستان علمی تخیلی بنویس. کس کش از اول تا آخرش فاتزیاتو نوشتی. تو حسرت کون بزرگی؟ برو تلوزیونتونو بکن aggressive

0 ❤️

449138
2015-01-02 06:12:49 +0330 +0330

کیرم تو ناموس همشون کس کش خوارتو گاییدم
شهوای شده محل اقرار به گناه شما بی نوامیسا
خخخخ منم خیلیا رو کردم دمم گرم نیازم بود بر طرف شد

0 ❤️

449139
2015-01-02 08:28:56 +0330 +0330

=))))))) تو رو خداااااااا ، قسم خورد دیگه ، مجبوریم

0 ❤️

449140
2015-01-02 14:12:13 +0330 +0330
NA

بابا یمه سیکیمی! سیهتیر جوتورن. سیکنن سورا الو اولور

0 ❤️