شالوم
جالبترین رابطه جنسی گی که داشتم تو عیدهمین91بود تازه فیلم موکل که از شبکه نمایش پخش شده بودو دیدم که اماده شدم رفتم بهشت زهرا
چون دیر وقت شدو متروی لعنتی کهریزکم اخرین قطارش رفته بود
شبم شده بود مجبور شدم همیجوری کنار جاده قدیم قم سمت تهران بیام پولم نداشتم
براماشینا هم دست تکان میدادم ولی رد میشدن ادمیزادای …
اینقدر دلم گرفته بود دیگه دست تکون ندادم گفتم اصلا تا خود پیروزی پیاده میرم
تو همون تاریکیوسرما میرفتم تو دلم میگفتم خدایا میدونی ارزوم چیه الان! رو به اسمون کردمو گفتم بگم بگم بعد خودمم به خودم گفتم بگو بگو گفتم باشه:خدایا میخام بکونمت با این دنیاهای مذخرفت
یهو دیدم یه ماشینیه بوغ زدو جلوتر وایساد منم اعصابم خورد بود اروم اروم رفتم سمتش
شیشرو داد پایین بهم گفت کجا میری کوچولو خب بگم که وزنم54کلیووقدم171 خوشگلم
یه اقای تقریبا40ساله بود گفتم پول ندارم میشه تا یه جایی برسونی منو گفت بیا
منم صندلی جلو سوار شدم ساکت بودم
شروع کرد گفت اسمم…حالا اسمت چیه چندسالتهو وسط جاده تو شب چیکار میکنی
منم گفتم اسمم مانیه الانم اصلا حوصله ندارم
هیچی نگفت جلوتر رفت تویه جاده خاکی ماشینو نگه داشت
چیزی نگفتم میخاستم پیادشم نذاشت
چندتا مشت محکم زد تو دلم
یکیش ایقدر درد داشت که نفسم بند اومده بود نمیدونم کجام زده بود که اصلا نمیتونستم تکون بخورم
اومد اینور پشتی صندلیمو خابوند کتونی لباسامو دراورد
برگردوند منو شورتمو کشید پایینو سوراخمو لمس میکرد نمیدونم یه احساس عجیبی داشتم میخاستم یکی بغلم کنه
گفت کیرشو بیارم بیرون ساک بزنم منم نزدم موهامو میکشید مجبور شدم تو دهنم کنم اینگار داره سوراخ کونمو میکنه
حسابی که حشری شد خابید رو کونم لای لپای کونمو میمالید بدنم سر شده بود
کیرشو فرو کرد تو کونم (همیشه چند ساعت قبله اینکه بیام بیرون قرص سی لاکس میخورم تاسوراخم تمیز باشه و تازم اصلاح کرده بودم سفید بود پاهام دست میزدم مثل حریر بود) وقتی کیرشو کرد تو کونم اینقدر درد داشت که خودمو کشیدم ولی محکم گرفت منو تا تهم کرد توش دیگه داشتم از درد میمردم
محکم بغلم کرده بودو کیرشو قشنگ تو بدنم حس میکردم ناله میکردم
بهش گفتم ابتو تو کونم نریزیا اصلا حالیش نبود دو بار ابشو ریخت تو کونم بعد که اروم شد یه چندلحظه همونجوری که کیرش تو کونم بود خابیده بود روم بعدم پاشد خندیدو رفت اونور
داشت نگام میکرد لباسامو پوشیدم بعد شمارمو گرفت که بعدااصلا جوابشو ندادم ولی تا سر کوچمون رسوندتم تازه بهم عیدی هم داد.
پس هر چه پیش اید خوش اید
نوشته: مانی
پس تو همبشه امادگیه کون دادن رو داری خوبه موفق باشی.خواستی منم حاضرم بکنمت بهم پیام بده
فحش به خدا میدی ها…کاش میداد راننده های جاده همشون …
اگه پسر بودم گی میکردم خیلی دوست دارم کیر داشته باشم بدونم چه حسی داره وای ارزومه
دمت گرم مانی مثل یه کونی خوب داستان بهترین کونی که دادی رو با صداقت تمام گفتی منم امیدوارم باز کون بدی واز کون دادنای بعدیتم راضی باشی.
خداييش حقت بود. خب تو که به قول خودت سيلاکس ميخوري، ديگه چرا ناز ميکني؟ اگه از همون اول منطقي با قضيه برخورد ميکردي کتک نميخوردي.
به همین راحتی؟
خیلی کونی هستی دلم میخواد ادمایی که پخی نیستنو میخان با کسو شعر نوشتنو وقت مردمو گرفتن بگن که مام انی هستیمو بدن دستم همشونو سر ببرم که اکسیژن دنیا حیفو میل نشه. ولی مرسی که مارو خندوندی.
ايشاا…هميشه تو جاده بموني كه بدوني قرصات بدردت ميخورن
مانی من آگه به جا خدا بودم میدادمت دست سگای بهشت زهرا تا صبح بکنندت تا بمیری
salam
babakam/52/teh
190cm/90kg/20cm
paye budi,khabar bede
آخه این همجنس بازی چه لذتی داره که این قدر با افتخار تعریف میکنید و جالب تر اینکه یه سری بچه ها هم با تمام وجود احساس رضایت میکنند!!!O :O :O :O :O :O :O ~X( ~X( ~X( ~X( اما خوب هر کس یه عقیده ای داره ما هم دیکتاتور نیستیم که بگیم همه باید مثل ما باشند :D :X
کون خشخاشی اسم داستانت “بهترین کونی که دادم” هست و بعد جواب تلفن یارو رو هم نمیدی!!! ای کیر مورچه های سواحل شرقی می سی سی پی تو کونت
سلام عليكم و رحمة الله و بركاته ، من دقيقن همين اتفاق يكسال پيش برام رخ داد ، تو بهشت زهرا بودم و در حرم امام خمينى “رضوان الله تعالى عليه” … داشتم براى امام فاتحه ميخوندم كه ديدم زيپ شلوار يك آقايى بازه ، بهش آروم گفتم ، آقا عذر ميخوام ، صرفن براى اينكه به آقا اساعه ادب نشه عرض ميكنم زيپ شلوارتون رو ببنديد ، چون بازه …
يارو هم تشكر كرد و زيپش رو بست ، اما اومد نزديكم و هى منو ميمالوند و به باسنم دست ميزد (اون هم زمانى كه در حال خواندن سوره فاتحه بودم …
من زير لب طورى كه طرف هم بشنوه گفتم : استغفرالله ، بر شيطون لعنت … يهو يك نداى درونى بهم گفت خاركسسه به شيطون چرا فحش ميدى … بعد كه اومدم بيرون از حرم داشتم بسمت قطعه مادر بزرگم ميرفتم تا براى اون مثل هرسال كه نذر كرده بودم سوره المائده رو بخونم ، آخه من قارى قرآن هم هستم … ولى چشمتون روز بد نبينه : همون آقاهه كه زيپش باز بود با دوتا بسيجى ريشو با بيسيم اومدند منو با تهديد اسلحه بردند تو يكى از اين قبرهاى خانوادگى كه شبيه اتاقك ميمونه و حسابى كونم گذاشتند و من از اون موقع به بعد ديگه شاشيدم به قرآن و الله و محمد و ١٤ معصوم … الان هم وضعم خوبه و كسى نميتونه نگاه چپ بهم بكنه !
ميشه به منم بدي؟
خواهش ميكنم
قول ميدم اذيتت نكنم
عيدي هم بهت ميدم
سلام فعلا دادن رو سر مشق زندگیت کن .وقتی کیر شق شده رو فرو میکنی تو یکی دیگه وای که چه حالی میده احساس بینظیریه
جایزه می خواد