خواهرزن صفر کیلومتر

1402/05/02

خواهرزنم سال آخر دبیرستان بود و بر خلاف همسرم هیکل تپل و درشتی داشت
وقتی بچه دار شدیم بخاطر بازی و نگهداری از بچه همیشه خونه مون بود
خونه هامون هم تو یه خیابون بود
چون من سرکار میرفتم ، همسرم تا خواهرش میامد ، از خدا خواسته بچه رو می سپرد بهش و میرفت سرکار که فروشنده عصر مغازه دوستش بود

ساعات کاری من زمان خاصی نداشت و خیلی وقتها من و سپیده باهم تنها میشدیم
اوایل بهش دقت نمیکردم ، هنوز در نظر من سپیده ، یه دختر بچه تپل بود
خود سپیده هم زیاد جلوی من نمی چرخید
اما کم کم با هم جور شدیم
مثلا وقتی که بچه رو تو اتاق خواب میکرد ، از اتاق می امد بیرون و پلی استیشن باهم بازی میکردیم

یواش یواش متوجه نکاتی شدم

سپیده جلوی من راحت لباس میپوشید اما تا خواهرش میومد ، لباس بیشتری می پوشید مثلا یه دامن رو شلوارکش یا پیراهن رو تاپش میپوشید

فهمیدم کونش میخاره

پس من هم شروع ب مخ زنی کردم
ابتدا هی از خوشگلیش تعریف میکردم
چند باری که شلوارک تنگی پوشیده بود ، بهش گفتم یه چرخ بزن و دقیقا لحظه ای که پشتش به من بود ، گفتم وایسا ! !!!
هم خوش بحال شوهر آینده ت و هم بد به حال شوهر آینده ت

سرش رو به سمت من چرخوند و با تعجب و لبخند گفت چرررا ؟
در حالی با دستم تقریبا به کونش اشاره میکردم گفتم خوش به حالش که همچین گنجی گیرش میاد و بد به حالش که از خوشی ممکنه سه ماهه سکته کنه !!!

دخترها هم که عاشق همچین تعریف هایی هستن

ما خونه مون دو تا تلویزیون داشتیم ، یه ال ای دی کوچک رو تو اتاق خواب به دیوار وصل کرده بودم

اون روز بچه تو هال خوابیده بود ، من هم پلی استیشن رو تو اتاق خواب آوردم و مشغول بازی شدم

سپیده هم برای بازی اومد تو اتاق و در حالی که من دراز کشیده بودم ، اون روی تخت نشست تا بازی کنه
اما بعد دقایقی اون هم دراز کشید

یه بازی دو نفره کردیم و باخت

گفتم باختی ، باید جایزه م رو بدی
گفت چی میخواهی ؟
با دندون اشاره کردم ؛ گـاز
گفت گاز ؟ از کجا ؟

گفتم هر جا دوست داشتم
در حالی که بدنش رو با چشم و از فاصله ی نزدیک مثل یه شکارچی برانداز میکردم
گفتم میخام بهترین جات رو گاز بگیرم و سپس یه وری ش کردم و به باسنش اشاره کردم

با خنده گفت خفه شو ، جاش میمونه
گفتم نترس ، خر که نیستم و در حالی که میخندید گاز آرومی از لپ کونش گرفتم
همونجوری که یه وری دراز کشیده بود ، بغلش کردم و گفتم گردنت رو هم مثل دراکولا گاز بگیرم ؟

از پایین با کیرم شروع به مالیدن رو کونش کردم

با لبم گوش و گردنش رو میخوردم
با دستم از زیر لباسش ، ممه و سینه ش رو میمالوندم
و با کیرم رو کونش ور میرفتم

چقدر کونش نرم بود ، چقدر هیجان و شهوت داشت

شلوار لی پاش بود ، اولش نمیزاشت درش بیارم
تا بالاخره کمی پایین کشید ، ترسیده بود

کمی کیرم رو مرطوب کردم و گذاشتم لای پاهاش
رونهای تݐلی داشت و بهم چسبیده بودن

آبم زود آمد ، چون دستمال نداشتم سریع شورتم رو کشیدم بالا تا آب پخش نشه

بعدا دو بار دیگه از لاپایی پشت کردم تا اینکه یک روز بهم گفت میشه لاپا از جلو بکنی ؟
گفتم چرا ؟

گفت میخواد ببینه آب چه جوری میاد و چقدر میاد و … و بریز رو شکمم ، میگن برای پوست خوبه

کلا شاید تو یه سال صد دفعه کردمش
از دفعه دهم به بعد شورتش را هم درآورد و اجازه داد که تو سوراخ کونش بکنم

دفعه های اول فقط سرش تو میرفت و دردش میگرفت

ولی یواش یواش طوری شد که تا تخمهایم میرفت تو کونش و صداش درنمیامد
فقط اولش که میرفت تو کمی دردش میامد و خیس عرق می شد و سپس میگفت توروخدا آبت نیاد ، فقط بکن

الان دیگه دانشگاه قبول شده و کلاسش به ما نمیخوره و دیگه حتی بهمون نگاه هم نمیکنه !

من روش خاصی برای کردن کونش داشتم
اگر دوست داشتین و لایک بدین ، جزییات لحظه به لحظه چه جوری میکردم ، چه حالی میداد ، چه جوری ناله میکرد ، تا کی ناله میکرد و سپس چه جوری حال میکرد ، … براتون داستان شماره دوم بنویسم

نوشته: میراژ


👍 16
👎 47
116001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

939120
2023-07-24 00:33:03 +0330 +0330

تنویس

1 ❤️

939122
2023-07-24 00:35:26 +0330 +0330

لازم نکرده بنویسی تا همینجا هم زر مفت زدی

1 ❤️

939145
2023-07-24 01:47:42 +0330 +0330

کوس شعر بود ولی خواهرزن یه جواهر نایابه،

0 ❤️

939152
2023-07-24 02:07:28 +0330 +0330

چرندیات یه مجلوق کوس ندیده بدبخت

0 ❤️

939156
2023-07-24 02:15:05 +0330 +0330

کص نگو

0 ❤️

939161
2023-07-24 02:53:00 +0330 +0330

خواهر زن حرف نداره.
تا میتونید بکنید که بعدا پشیمون نشید

1 ❤️

939171
2023-07-24 04:44:26 +0330 +0330

دستت درد نکنه ننویس گلم ، اینجا همه متخصص گاییدن کون شدن با شهوانی ، تو اگه بلد بودی درست حسابی بکنی که طرف بهش حال داده بود و تو چس کلاس و رفوزه نمیشدی ! اولش خام بود نداده بود وقتی داد تازه فهمید دادن چیه و تو بلاک شدی گلم ، حالا اومدی راهنمایی کنی بچه‌های شهوانی هم مثل خودت بی کلاس شن ، نه عامو واسه خودت .
خاک تو سرت بی‌غیرت .

0 ❤️

939180
2023-07-24 06:48:58 +0330 +0330

بلد نیستی ننویس جقی

0 ❤️

939189
2023-07-24 07:59:11 +0330 +0330

سپس چرا گاز گرفتی سپس گفت خفه شو.

0 ❤️

939193
2023-07-24 08:27:44 +0330 +0330

ممنون بزار همون تو ذهنت خود و فانتزیات بمونه
ننویس

0 ❤️

939195
2023-07-24 08:45:17 +0330 +0330

ننویس

0 ❤️

939207
2023-07-24 09:30:37 +0330 +0330

کس نگو زن بیا ساکتو بزن

0 ❤️

939212
2023-07-24 10:32:13 +0330 +0330

خود حافظ نمی‌گفت تخمهایم کیری

0 ❤️

939227
2023-07-24 13:18:02 +0330 +0330

لطفا با دقت کامل و با جزییات ماجرا کردن کونش رو طولانی بنویس و به قد و وزن و اندام او هم توجه کن و بنویس

0 ❤️

939239
2023-07-24 15:08:05 +0330 +0330

لایک

0 ❤️

939245
2023-07-24 15:29:58 +0330 +0330

واقعا داستانت کیری و بچهگانه بود مثل یه بچه مدرسه ی که انشا نوشته باشه
ولی خواهر زن یه چیز دیگست هیچی نمیتونه جانشینش بشه من خودم یه عمر تو کف کردنشم ولی پا نمیده

0 ❤️

939263
2023-07-24 17:49:19 +0330 +0330

من نمیدونم چرا دوستان همیشه تأکید دارن که داستان دروغه یا خالی بندیه.احتمالا من ساده و زود باورم

0 ❤️

939273
2023-07-24 21:30:47 +0330 +0330

آره ک دروعه بخصوص وقتی خیلی توی کف یهسخصی هستی ایجوری عقده خالی میشه نگران نباش هممون گرفتارشیم

0 ❤️

939285
2023-07-25 00:14:49 +0330 +0330

آره اول یه گاز گرفتم بعد همون جور نیم کلاج کیرمو گذاشتم لاپاش

0 ❤️

939338
2023-07-25 09:39:05 +0330 +0330

و سپس داستان شماره دوم را برایمان ننویس

0 ❤️

939347
2023-07-25 12:26:06 +0330 +0330

این اب قندچیه که میگن بریزی دیگه طرف کلاکونی میشه کسی شنیده یاامتحان کرده یاهمش کس شعره؟

0 ❤️

939453
2023-07-26 06:39:03 +0330 +0330

خدا بهت خواهر زن داده که بکنی دیگه😁
دلیل نصف بگایی زندگی، همون سوسه هایی که خواهر زن میاد، پس بکنش که کونت نسوزه

0 ❤️

939483
2023-07-26 13:08:14 +0330 +0330

داداش ریدم تو دست خطت

0 ❤️

939625
2023-07-27 21:15:13 +0330 +0330

خواهر زن عالیه خوب بود

0 ❤️

939675
2023-07-28 05:42:10 +0330 +0330

نمیدونم چقدر از داستانت واقعیت داره…ولی پنجاه تا ۶۰درصد داستانت واسه من اتفاق افتاده با خواهر زنم و هنوز ۱۷سالشه و از کون کردمش چند بار یا رضایت خودش …یه جورایی اون مخ منو زد اولش…ولی روانی سینه هاشم که ۸۵ هست…واقعا تو خانوادشون هیچکس مث اون نیست با اینکه خیلی ازش بزرگترن…همش از این میترسم منو ول کنه یه روز …ولی همیشه میگه من ازدواج کنم هم بهت میدم از جلو راحت…منم ک خرکیف…🤑

0 ❤️

940010
2023-07-30 17:38:36 +0330 +0330

خواهر زن نون زیر کبابه

0 ❤️

941508
2023-08-10 02:11:49 +0330 +0330

خدا عاقبت بده
معلومه بدجور تو کف خواهرزنت موندی اونم آدم حسابت نمیکنه
تابلوعه

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها