خیاط در کوزه

1390/10/20

تو کارگاه خیاطی که من مدیرش بودم حدود 20 کارگر نوجوان شهرستانی داشتیم که کارهای آماده را بسته بندی و برای انبار مرکزی ارسال می کردند.کارگر 18ساله سبزواری بنام اصغر بود که مسؤول کارگرها بود و همه بچه ها از او حرف شنوی داشتند.خنده رو وخوشگل مردانه بود باچشمهای زیبا و لبهای قلوه ای خوش فرم .کمی فربه و بسیار زبر و زرنگ.همه بچه ها برای رضایت اوگوش بفرمان بودند و او برای رضایت من و بموقع حاضر شدن کارها همه کار می کرد.وقتی علت ناراحتی اورا جویا شدم فهمیدم که بدهی داردو این رادار کیر مرا فعال کرد. آن موقع من 37 ساله و متاهل بودم ولی فکر گاییدن او چندوقتی توی سرم بود.

یک روز اورا به دفتر خواستم وگفتم دوستی در صندوق قرض الحسنه دارم ولی متاسفانه بعید می دونم برای کسی کاری بکند.همین حرف باعث پیله کردن او به من شد.گفتم من به یک شرط اقدام می کنم.اگر موفق به دریافت فرم درخواست شویم یعنی 50درصد کار انجام شده است که من حقم را میخواهم . گفت می دونم میخوای بکنی به شرطی که کسی نفهمه.گفتم وقتی فرم پر شده را تحویل دادم و رفتی توی نوبت هم دور بعدی را می کنم . گفت قبوله.روز بعد به یکی از دوستانم گفتم یک فرم درخواست وام می خواهم که مفاد آن را یادداشت کنم.برایم گرفت و فرستاد.پس از اینکه با اصغر به دقت پر کردیم مثل بعضی شبها در کارگاه ماندیم و ساعت یک بامداد برای خوابیدن به دفتر من رفتیم.جای من روی زمین پهن بود و اصغر با من به زیر پتو آمد. به پهلو خوابیدیم و با دست چپم دگمه و زیپ شلوار لی را پایین کشیدم.از کیر شق شده او فهمیدم که حسابی تحریک شده. اول شلوار و بعد شورتشو با کمک خودش در آوردم.در گوشش گفتم زانوهاتو بچسبون به شکمت . بعد سوراخشو حسابی با وازلین چرب کردم و شلوار خودمو در آوردم.کیر من 15 سانت ولی کمی کلفته . با انگشت شروع به بازی کردن با سوراخ اصغر کردم.کمی برگشت و گفت فقط آروم. گفتم بلدم خیالت راحت باشه .

کیرم را چرب کردم و روی چربی وازلین هم تف زیادی مالیدم.سر کیرمو گذاشتم در کونش و گفتم تو فقط خودتو شل کن.بعد خیلی آروم سنگینی بدنم رو بطرفش هل دادم. بدون اینکه عجله کنم حس میکردم که کیرم میلیمتر میلیمتر داره جلو میره . انقدری که ماهیچه حلقه اش افتاد دور کلاهک کیرم. دستشو به علامت ایست گذاشت رو زانوم. کمی صبر کردم گفتم دردش کم شد بهم بگو. 30 ثانیه ای صبر کردم گفت یواش بکن.کمی فشار دادم بعد کشیدم بیرون سرش تف زدم کمی تف در کون اصغر هم زدم . دوباره گذاشتم درش و هیکلم را دادم جلو. به آرومی رو به جلو می رفت. تا وسطای کیرم رفته بود که دستشو دوباره گذاشت رو کیرم ولی دیگه واسه توجه دیر شده بود. و من تا تهش فرو کردم. کمی صبر کردمو شروع کردم به عقب و جلو کردن .عجیب تنگ بود این کون. هرچی سرعت تلنبه زدنم زیادتر می شد کیفم هم زیادتر میشد . دیدم اصغر با دستش دنبال دست من میگرده و وقتی اونو گرفت گذاشت روی کیرش و من شروع کردم به مالیدنش. چیزی طول نکشید که آبش فواره زد تو دست منو پتو و تشک. یهو دیدم همه جونم داره بسمت کیرم میره. کیرشو ول کردم و ساعدمو روشکمش فشار دادم کیرمو هم تا خایه تو کونش چپوندم که آبم فواره زذ اون تو. قطره آخر که ازم خارج شد کشیدم بیرونو ولو شدم. بعد طبق قرارمون یکبار و با دبه ای که کردم یکبار دیگر هم این کون تنگ ناز رو تپوندم که بعدا براتون میگم. من خداوکیلی ادعای نویسندگی ندارم. این تجربه د شخصی به اضافه کمی شاخ و برگ افزودنی بود. پس لطفا فحش ندید. ممنونم.

نوشته‌: کونکن مظلوم


👍 1
👎 1
42512 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

308055
2012-01-11 00:40:36 +0330 +0330
NA

اگه بدونی چقدر دوست دارم فحشت بدم ولی حیف نمیشه ارزش نداره vip رو به خاطر یه آدم احمق از دست بدم فقط امیدوارم یکی همین ککارو با سرت کنه که دل من خنک بشه
بعدش این غزعبلاتت چه ربطی به کوزه داشت ؟؟؟ ها ؟؟؟

0 ❤️

308056
2012-01-11 01:31:47 +0330 +0330

حالم به هم خورد. تو که زن داری خوب برو زنتو بکن. روانی هستی.

0 ❤️

308057
2012-01-11 03:06:55 +0330 +0330
NA

فقط چون گفتی فحش ندید فحش نمیدم
چاقال بچه کونی ریدم دهنت، به ناحق کون بچه ی مردم میذاری کیفم میکنی
بچه ازت کمک خواسته کونش میذاری،
هیچ از خونت وقتی داشتی میکردی خبر داری که کی اومد خونتون و چه اتفاقی افتاد، از زنت بپرسی بهت میگه
حالا یه سری از این کونی های سایت بیان بگن اینجا سایت سکسی و گوه زیادی بخورن
ناموسشو گاییدم اونی که توی داستانای قبلی بعد من نظر دادن و به بالایی ها توهین کردن
(از با عشقا و قدیمی های سایت بابت فحش هام معذرت میخوام)

0 ❤️

308060
2012-01-11 15:01:19 +0330 +0330
NA

بازم کیر دهنتون با این کس شعرا که می نویسید

0 ❤️

308061
2012-01-11 15:15:27 +0330 +0330
NA

agar khasti yeki zaneto bekone pm bede

0 ❤️

308063
2012-01-12 06:56:55 +0330 +0330
NA

واقعا که
الاغ زن داری
خب رنتو بکن

0 ❤️

308064
2012-01-14 03:19:36 +0330 +0330

تا نامردا و بیشرفهایی مثه تو باشن دیگه به دشمن نیازی نیست خاک بر سرت که با افتخار هم نوشتیش

0 ❤️

687584
2018-05-14 15:11:31 +0430 +0430

چه کتابی نوشتی خخخخ.

0 ❤️