ددی

1401/06/24

~واقعی نیست~

پاهامو به همدیگه فشار دادم و گوشه لبمو به دندون گرفتم
به دستای قوی و رگ دارش چشم دوختم
پوزخندی گوشه لبش نشست و کمی کراواتشو شل کرد و به تخت نزدیک شد
سرمو پایین انداختم و دستامو دور پاهام حلقه کردم و گوشه تخت تو خودم جمع شدم و نفس کوتاهی کشیدم،تمام شجاعتمو جمع کردم و زمزمه وار بیان کردم:«م‍…من میترسم ددی»
چشماش برخلاف پوزخند شیطانیش،مهربان بود
روی تخت نشست و خودشو سمتم کشید
به چشم هام زل زد و سرانگشتاشو روی انگشت های پام نوازش وار کشید و بالا تر اومد و مچ ظریف پامو بین انگشتاش گرفت
نگاهمو از انگشتای حلقه شده دستش دور مچ پام بالا آوردم و به چشماش دادم و لبمو گزیدم
پامو کشید و منو زیر خودش گیر انداخت و پوزخندش بزرگ تر شد
روم خم شد و انگشتشو آروم روی تاج لبم کشید و بعد اخم نازکی کرد و لب پایینمو از زیر دندون هام بیرون کشید
«فقط من میتونم لباتو زخمی کنم لیتل کیتن»
پاهامو بخاطر لحن تحریک کننده اش بیشتر بهم فشار دادم و چشم هامو بستم و به یقه لباسش چنگ زدم
لبخندی زد و بوسه ای به شقیقه داغ شده‌ام زد
انگشتاشو نوازش وار روی لبام کشید و با شستش کمی لبامو از هم فاصله داد و شستشو وارد دهنم کرد
زبونمو آروم زیر شستش کشیدم و مک آرومی به شستش زدم
بوسه های بعدیش روی پلک های بستم نشست و بعد پیشونیم
نوک بینیم رو گاز کوچیکی گرفت و بوسید ،بخاطر هیجان زیادم نوک انگشتشو گاز گرفتم و بعد چشمام از تعجب کار خودم بزرگ شد
تکخندی زد و توی گوشم زمزمه کرد :«خیلی کوچولویی عروسکم»
انگشتشو روی زبونم کشید و از دهنم خارج کرد و لباشو روی لبام قرار داد
لبامو میمکید و می‌بوسید،لب بالاییمو بین لباش گرفت و زبونشو آروم روی تاج لبم کشید…دستامو دور گردنش حلقه کردم و خودمو بهش فشار دادم
دستشو روی تنم نوازش وار کشید و همون‌طور که لبامو می‌بوسید دستشو زیر تی‌شرت عروسکیم برد و شکممو نوازش کرد
لبمو گاز ریزی زد،متعجب لبامو از هم فاصله دادم که زبونشو وارد دهنم کرد و زبونمو به بازی گرفت و بوسه رو عمیق تر کرد
چند لحظه بعد اتصال لب هامون رو قطع کرد و دستشو پشتم برد و کمی از تخت فاصله ام داد و تیشرتمو از تنم خارج کرد و نگاه حریصشو به تنم و نیپل های صورتیم داد
سرشو به شکمم نزدیک کرد و پوست کرمی رنگ و نرم شکممو بین لباش گرفت و مکید
گاز می‌گرفت ، میمکید و می‌بوسید
مسیر شکم تا سینه هامو پر از لاومارک های سرخ و کبود کرد
نوک زبونشو به نیپل راستم آروم فشار داد و من چشم هامو بستم و لبمو گزیدم
با لیسی که به نیپلم زد آروم دستامو بین موهاش بردم و آه ریزی کشیدم
نیپلمو به دهن گرفت و نیپل دیگمو با دستاش به بازی گرفت
از حجم لذتی که بهم وارد شد کمرمو قوس کوچیکی دادم و آه بلندی کشیدم
«د…ددی…آههه»
دستشو از نیپلم جدا کرد و بین پاهام برد و از روی شرتک صورتیم دیک(آلت تناسلی مردانه) مو نوازش وار مالید
ناله هام دیگه اختیارشون از دستم در رفته بود و بلند بلند ناله میکردم
دستشو وارد شرتکم کرد و با دیکم بازی کرد
نیپل ملتهب شدمو رها کرد و سرشو توی گردنم فرو کرد و شروع کرد به بوسیدن و مکیدن گردن و ترقوه هام
حس نزدیکی زیادی به ارضا شدن داشتم و بدنم لرز آرومی گرفته بود
دستشو از شرتکم خارج کرد و لاله گوشمو بوسید
«هنوز زوده بیبی»
خودشو کشید بین پاهام و آروم شرتکمو از پاهای لرزونم خارج کرد
مچ پای راستمو بوسید و بوسه هاش رو تا رونهای کرمی رنگ و تو پرم ادامه داد
پوست رونمو بین لباش کشید و مک های دردناکی بهش زد
انگشتای دست چپمو بین موهاش فرو بردم و آه دردناکی کشیدم
«ددی…لطفا»
لیسی به رون سرخ شدم زد
«لطفا چی بیبی ؟!»
لبمو گزیدم و سکوت کردم ،پوزخندش برگشت و دوباره شروع کرد به گذاشتن لاومارک های دردناک روی رون هام
صدام بی اختیار بلند تر شده بود
بوسه ای به دیکم زد و لیسی از پایین تا بالاشو زد
فاصله بین حفره و دیکم رو بوسید و بوسه بعدیش روی حفره صورتیم نشست
لبمو گاز گرفتم و خودمو منقبض کردم
دستای رگ دارش روی تنم بالا اومد و به نیپل هام چنگ زد و زبونشو سریع روی حفره ام میکشید و می‌بوسید
مک عمیقی به حفره ام زد که باعث شد ناله بلندی بکنم و به دستاش که درگیر بازی با نیپل هام بود چنگ بزنم
لیس دیگه ای به حفره ام زد و سرشو بلند کرد و بخاطر تاثیر شدیدی که روم گذاشته بود پوزخندی زد و دوباره سراغ حفره ام رفت
زبونشو به حفره ام فشار میداد و کم کم ماهیچه های حفره ام شل شد و پذیرای زبونش درونم شدم
با زبونش حفره امو بفاک میداد و بخاطر گرمی زبونش توی خودم، انگشتای پامو جمع کرده بودم
کمی بعد زبونشو درآورد و از کنار پاتختی لوبریکانت رو برداشت و مقدار زیادیشو روی حفره ام و دست خودش خالی کرد
انگشت وسطشو آروم روی حفره ام کشید و حلقه وار دور حفره ام تکون میداد
و کنارم دراز کشید و بوسه ای به شقیقه ام زد و شروع به مارک کردن دوباره گردنم کرد
چشمامو بستم و خودمو شل کردم و تمرکزمو روی بوسه هاش گذاشتم
وقتی متوجه شل شدنم شد انگشتشو یهو واردم کرد که جیغ کوتاهی زدم و خواستم بلند بشم ولی با دست دیگه اش آروم گرفتم و به خودش فشارم داد و پیشونیمو بوسید :«ببخشید نفسم…تحمل کن»
بغض کرده نگاهش کردم و دستامو روی سینه هاش گذاشتم و پاهامو تا حد ممکن باز کردم و سرمو توی گردنش قایم کردم «لطفا مراقبم باش»
انگشتشو آروم درونم تکون میداد و بوسه هاشو به موهام هدیه میداد
وقتی ماهیچه های حفره ام شل شد انگشت دومشو هم وارد کرد
چشمامو بهم فشار دادم و بغضم شکست و قطره ای اشک روی گونم جاری شد که توسط لب های داغش بوسیده شد و پیشونیشو به پیشونیم چسبوند و ضربه هاشو عمیق کرد … با برخورد سرانگشتاش به پروستاتم آه پر لذتی کشیدم و چشمام از لذت گشاد شد «هم‍.همونجا د…ددی»
شقیقه مو بوسید و ضربه هاشو تند تر کرد و پروستاتمو به بازی گرفت
قبل از ارضا شدنم انگشتاتو ازم بیرون کشید
حرصی از کارش سرمو به تخت کوبیدم و اخم کردم ، این حالتم باعث خنده اش شد
لوبریکانت رو برداشت و مقدار زیادیشو روی دیکش ریخت
زبونمو بخاطر حجم بزرگش گزیدم و انگشتمو روی حفره ام کشیدم و پاهامو براش باز تر کردم
مچ پاهامو گرفت و روی شونه هاش گذاشت و سر دیکشو روی حفره ام قرار داد
روم خم شد و پیشونیشو به پیشونیم چسبوند «حواستو بده به من…درد داره ولی من مراقبتم توله»
لباشو روی لبام گذاشت و حین بوسیدنم کلاهک دیکشو واردم کرد
لباشو ول کردم و اشکام گونه هامو خیس کردند
پیشونیمو بوسید و کمی صبر کرد تا به کلاهکش عادت کنم و بعد آروم آروم بقیشو واردم کرد
کمرمو قوس دادم و جیغ بلندی زدم و اشکام گونه هامو خیس کردند :«د…ددی لطفا…د…درد داره…هق»
لبامو بوسید و بغلم کرد و چند دقیقه بی حرکت صبر کرد تا دردم کمتر بشه و بعد ضربه های عمیق و آرومشو به پروستاتم هدیه میداد و کم کم لذت دردمو پوشش داد و ناله های پر لذتی می‌کشیدم و انگشتای پامو جمع کرده بودم

:)


نوشته: Littlepoppy

👍 8
👎 2
20001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

895344
2022-09-15 02:51:51 +0430 +0430

آخ آخ دلم ریخت

1 ❤️

895360
2022-09-15 04:21:04 +0430 +0430

ددی؟
هموفوب نیستم ولی دیگه پسری که به پادتنرش بگی ددی،کونیه

2 ❤️

895365
2022-09-15 04:54:08 +0430 +0430

آخ آخ آخ
امشب از اون شباست که کل داستانا گیِ
دوستان جای واقعز نیس اون بالا بنویسید داستاااااانه
داستان لزوماً واقعی نیست
بفهمین اینا رو

1 ❤️

895464
2022-09-15 21:09:32 +0430 +0430

حفره هاهاهاها کلی خندیدم بقیشم نخوندم

0 ❤️

895488
2022-09-15 23:29:01 +0430 +0430

بخاطر گی بودنت نمیگم
بخاطر کونی بودنته که میگم اوبنه ای
اخه کون دادنت به خودت ربط داره
ولی اخه ددی؟

1 ❤️

895498
2022-09-16 01:15:22 +0430 +0430

افرین

0 ❤️

895663
2022-09-17 00:26:18 +0430 +0430

قشنگ بود دوست داشتم😍

0 ❤️