دودل (۴)

1401/11/06

...قسمت قبل

نرگس دو تا ساک برداشت رفت پایین منم بعد بستن در واحد هتل رفتم که کلیدها رو به متصدی پذیرش هتل بدم و تسویه کنم که رافعه سرش رو درواحدشون در آورد با چشمهای اشک آلود با من خداحافظی کرد و منم با تکون دادن سر خداحافظی کردم از پله ها اومدم پایین. من ورودی درب داخلی لابی بودم و نرگس حدود سی متر از من جلوتر بود
دوتا عرب تو کاناپه هتل بغل هم نشسته بودن و داشتن باهم حرف می زدن وقتی نرگس از جلوشون رد می شد یکی از اون عربها دستش رو برد بغل کتش یه بسته دلار در آورد و نشون نرگس کرد و با لهجه عربی دوبار به نرگس گفت صیغه ؟ صیغه؟ چون نرگس جلوتر از من بود عربه فکر می کرد تنهاست
من وسط لابی بودم و ناخودآگاه خون جلو چشمم رو گرفت ساکهای دستم رو زمین گذاشتم و با خشم طرفشون رفتم
من: چه گوهی خوردی مادر جنده
اون عرب بلند شد وایستاد هم هیکلش از من گنده تر بود و هم قدش حدود ۱۵ تا ۲۰ سانت از من قد بلند تر بود قول هیکلش رو خورد با اشاره به نرگس به من گفت صیغه ؟ با خودم گفتم نباید بهشون مهلت بدم چون دو نفر بودن باید هردوشون رو ناک اوت میکردم و گرنه دوتایی ممکن بود حسابی از خجالتم دربیان

من سه سال رشته ورزشی کیک بوکسینگ کار کردم بو کمر بند سیاه دارم و در استان مقام سومی دارم چون درآمد ورزشی نداشت یکسالی بود که کنار گذاشته بودم . کیک بوکسینگ خطرناکترین و مرگبار ترین رشته ورزشی در دنیاست که آمار کشته این ورزشی بخاطر ضربات مرگبارش از همه بالاتره واسه همین شکستن بینی و دست و پا چیز مهمی در این رشته نیست و مسابقات معمولا با ناک اوت حریف تموم میشه
خلاصه وقتی حرف اون عرب رو شنیدم دیگه دستم مشت شد مشت دست راستم رو تا سینه عقب کشیدم و آرنجم کلارفت عقب و مشتم زیر بغلم قرار گرفت
و باحالت پیستونی مچم رو درحالت دورانی به صورت ضربه مستقیم با تمام قوا بسمت صورت یارو پرتاب کردم
تو مشتهای بوکس مشتها جلو سینه قرار داره و با زور بازو و سر شونه به حریف کوبیده میشه
ولی در کیک بوکسینگ از زوربازو و سرشانه و پشت شانه و حتی از زیر عضلات زیر بغل استفاده میشه که میشه گفت دوبرابر قدرت داره حتی با دستکش و ضربه گیر حریف رو ناک اوت می کنه
مشتم محکم تو دماغ و لب و چونه طرف خوابید سرش نیم متر به عقب پرتاب شد و خودش مثل اینکه تیر خورده از زمین کنده شد و روی کاناپه افتاد و اون یکی تا خواست از کاناپه بلند شه یه ضربه راست با همون دستم تو فک و شقیقه اون یکی خوابوندم اونم رو کاناپه افتاد دومی از هوش رفت ولی اولی دستش رو گرفته بود صورتش فریاد میزد دماغش دوتیکه شده بود و خون از قسمت شکسته شده بینیش میزد بیرون و تمام لباس سفید و بلند تا کمرش خونی شد و دلارهاش رو کف لابی هتل ریخته بودن
دوتا مسافر که پشت پذیرش نگاه می کردن رو به من گفتن ایول ایول زود بزن به چاک
من عقب عقب تا جلو پذیرش اومدم و به متصدی گفتم زود تسویه اتاق منو بدید ما بریم
متصدی تسویه: آقای محترم من زنگ زدم پلیس ۱۱۰ بیاد ما تو این مواقع مدارک نمیدیم مسئولیت داریم
نرگس که گیج و منگ اون قضیه رو نگاه می کرد هنوز باورش نشده بود که چی شده
ن: چکار کردی جمشید وای
رفت جلو پیشخوان و سریع شناسنامه و کارت ملی رو با کارت قبلی عوض کرد و ما منتظر شدیم پلیس بیاد اون عربه هم بد و بیراه میگفت و به عربی می گفت ماحشد الشعبی هستیم با انگشتش برای من خط و نشان می کشید و اون یکی دوستش بعد دودقیقه که هوش اومد دوباره خواست به من حمله کنه که مردمی که تو هتل جمع شده بودن نگذاشتن هی بالا پایین می پرید و فحش می داد دلمومی خواست اونم بیاد جلو اونم بزنم صورتشو له کنم ولی حیف مردم نمی گذاشتن
۲۰ دقیقه دیگه بعد یه ماشین کلانتری اومد و ما جریان رو گفتیم ولی اونارو به عنوان شاکی نوشت و من جلو ماشین کلانتری نشستم و مامور و دو عرب پشت همون ماشین نشستیم به نرگس گفتم تو ماشین رو بردار برو من بعدا میام که نرگس گفت منم پشتتون میام
نرگس ماشین من رو سوار شد و دنبال ما راه افتاد خون دماغ اون عربه لخته شده بود و بند اومده بود ولی تو درد به خودش می پیچید
ما رفتیم کلانتری و افسر نگهبان جریان رو پرسید و من مو به مو همه رو گفتم نرگس هم رسید و رفت کنار میز افسر نگهبان و کارت شناسایی شو به اون افسر نشون داد و جریان رو هم اونم تعریف کرد
افسر نگهبان: ما طبق قانون باید به کنسولگری عراق تو مشهد گزارش بدیم ولی ده دقیقه بیایید بیرون با هم حرف بزنیم
سه تایی رفتیم بیرون
افسر: دستت درد نکنه خوب ادبشون کردی ما هر هفته یه پرونده مثل این داریم اینا انقدر پررو شدن که به بچه های خردسال هم رحم نمی کنن
من: جناب سروان الان چی میشه
افسر: یه راه میگم ولی من نگفتم ها برام داستان میشه بخصوص که اینا حشدالشعبی هستن و دولت از اینا حمایت می کنه
ن: چکار می گی بکنیم
افسر: شما هم یه شکایت برای هتک حرمت مامور نیرو انتظامی بنویسید و چند تا شاهد و اگه فیلم اون درگیری رو هم از هتل بگیرید که عالی میشه تا کنسولگری نیومده با همون ماشین برید بیارید
ما با ماشین کلانتری رفتیم و مورد رو به پذیرش گفتیم اونم دوربین رو کشیدعقب و من از لحظه ورود نرگس و تا آخرش فیلم رو با گوشیم گرفتم و پذیرش گفت من کلانتری نمیام ولی اگه اینجا بیان تمام قضایا رو می گم
ما برگشتیم کلانتری و فیلم رو به افسر نشون دادیم
افسرنگهبان: اولش من فکر می کردم شما دروغ می گید ولی این فیلم همه چیرو نشون میده ولی باز نباید درگیر می شدید
من: دیگه مغزم کار نکرد
چند دقیقه دیگه یه کارمند کنسولگری اومد و به اون دوتا نگاه کرد و به من. عربی یه چیزی به اونا گفت
کارمنده فارسی رو خوب بلد بود و با اعتراض به افسر نگهبان گفت : ما هر دفعه اینجا مکافات داریم زوار ما میان اینجا کتک می خورن فحاشی می شنون ولی شما از تبعه ما حمایت نمی کنید ؟
با صدای بلند و گوش خراشی می گفت می خواست همه بشنوند
افسر نگهبان: جناب بشینید موضوع اونطور نیست در اصل اینا از تبعه شما شاکی هستن بی زحمت بیایید جلو و این فیلم رو نگاه کنید
با یه بی میلی گوشی من رو گرفت دستش نگاه کرد و افسر نگهبان گفت این خانم مامور و همکار ما هستن که از این دو نفر شکایت کردن و اگه باور نمی کنید بریم هتل و فیلم رو اونجا ببینید و چند نفر شاهد هستن
اونم گفت باشه بریم هتل من دوربین اونجا نگاه کنم این رو قبول ندارم
دوباره همه به همون صورت رفتیم هتل و کارمند همه فیلم رو از دوربین اونجا دید و خود متصدی هتل و چند نفر دیگه شاهد شدن
کارمند کنسول عربی به اونا یه چیزی گفت و رفت و افسر نگهبان که مثل اکثر مشهدیها که عربی رو خوب یاد گرفته بود عربی با اونا صحبت کرد و اونا هم رضایت نامه رو امضا کردن و کار به دادسرا و …نکشید
اون دونفر دستشون رو دراز کردن که من باهاشون دست بدم که من دست ندادم و رفتم با هتل تسویه کردیم و از اون هتل خارج شدیم
ن: خیلی ازت خوشم اومد اصلا فکرشم نمی کردم که انطور لت پارشون کنی
من: نه بابا خدا بهشون رحم کرد که محکمتر نزدم وگرنه الان با تابوت به کشور خودشون بر می گشتن
ن: چرا نگفتی رزم کاری
من: مهم نبود واسه همین
من داشتم رانندگی می کردم دستش رو آورد زیر بغلم و سرشو رو شونم گذاشت
من چیزی نمی گفتم فکرم پیش رافعه بود و اون دونفر. فکر کنم اونا واحد سمت راستی ما بودن که اون روز سر و صدای نرگس رو تو سکس شنیده بودن واسه همین فکر می کردن که اون جنده هست واسه همین با پررویی دلارشون رودنشون میدادن
نرگس از کار من همش تعریف می کرد و منم از اینکه منو تو اون شرایط تنها نذاشت یه بار ازش تشکر کردم
ن: دیر از مشهد خارج شدیم به تهران نمی رسیم یه جایی اتاق بگیریم بخوابیم
من: هتل رو من حساب کردم این یکی رو مهمون تو باشیم وگرنه بغل جاده مخوابیم
ن: باشه آقای خوش غیرت کنس
من: هاهاها
ن: خیلی خوشم اومد ازت . می خواستم توف بندازم روشون ولی دیدم پاسخ تو کوبنده تر بود کوتاه اومدم
من: پس خدا بشهون رحم کرد
ن: خخخخ بی مزه
ماشب رسیدیم شاهرود و رفتیم یه هتل خوب گرفتیم و وسایلمون رو اونجا گذاشتیم رفتیم غذا خوری
یه میز دونفره گرفتیم و روبروی هم نشستیم
نرگس تا دستهای منو که روی میز بود نگاه کرد و دستش رو کشید پشت دستم
ن: عزیزم پشت دستت زخمی شده
من یه نگاه کردم : اره طبیعیه چون دستکش نداشتم
ن: واقعا نمیشه تورو شناخت یه روز مالک فروشگاهی یه روز فروشنده یه روز کنکفو کار
من: من کنکفو کار نیستم کیک بوکسینک کار کردم
ن: هرچی بابا حالا چقدر کار کردی
من: سه سال و کمربند سیاه دارم
ن: اوه اوه ترسیدم
رفتم دست و صورتمو شصتم و شام خوردیم اومدیم هتل
من: کاش یه ویسکی پیدا می کردیم باهم می زدیم تو رگ
ن: گور خوندی دیگه طعمش رو فهمیدم نمی تونی بخوردم بدی
تو رختخواب لب به لب شدیم
ن: عاشقتم بدون تو میمیرم
من: تاحالا بدون من بودی چرا زنده ای هنوز
ن: خیلی بی مزه ای
تو بغلم گرفتم و تو رختخواب درازش کردم و لب به لب شدیم من دوباره یاد رافعه افتادم و کیرم حسابی شق شد
دستمو بردم لای کسش که دیدم ای دل غافل یه نوار بهداشتی گذاشته و اون روز عادت بود
ن: نگران اون نباش مگه میشه به همسرم امشب حال ندم
من لخت شدم و خودش رفت دستشویی اون نوار بهداشتی رو درآورد و خودشو شصت دوباره لخت مادر زاد برگشت
به پشت خوابیده بودم و چشمم رو بسته بودم تو فکر رافعه بودم که دیدم دوتا لب کیرمو ساک زد با همون فکر از موهاش گرفتم و لباشو تو کیرم فشار میدادم
نرگس تا ته کیرم تو حلقش می برد و در می آورد
دستم رو بردم به چوچولش که نمی گذاشت چون خونی بود تو گوشش گفتم من عاشق خونم دستت رو بکش
چوچولش خونی بود رو دستمو رو چوچولش می مالیدم و خونشو به بدنش میزدم
کیرم حسابی داغ شده بود نرگس رو به حالت داگی خوابوندمش و شروع کردم سوراخ کونش رو لیسیدن
دوباره سر و صدا و آه و ناله نرگس بلند شد
صدای اوففف گفتنش بلند بود احتمال می دادم که دوباره مسافرها بشنون و بیان در رو بزنن
من: ایندفعه میخوای منو قاتل کنی؟
ن: اره تو بخاطر من باید بزنی بکشی ااااای اوفففففف
منم حسابی حشری شدم زبونمو تو سوراخ کونش می کردم و زبونمو توش می چرخوندم اولین بار بود که زبونمو توی کون می کردم مزه تردی داشت
ن: عزیزم بکن توش مردم فدات شم
من: چشم جناب سروان
ن: جووون جناب سروانتو بکننننن از کونش بکن
پشتش نیم خیز ایستادم و سر کیرمو دور حاله سوراخش می مالیدم اونم کونشو حالت دورانی می چرخوند
سر کیرم حسابی برای سوراخ کونش مزه داده بود و سرشو با کونش فشار میداد و ول می کرد
یه تف آبدار رو کیرم کشیدم و فشار دادم توش تا سرش رفت
ن: اوووخ سوختم
من: امروز چه داغه جوون
دوباره تا تهش فرستادم توش و شروع کردم به تلمبه زدن
من: اااه اه چه نرمه بدنت
ن: فدات بشم مال توه جووونم بکن
من: کمرتو بده پایین تر تا کونت گرد بشه
ن: چشم عشقم بیا
کمرشو داد پایین تر سوراخ کونش رفت بالاتر مجبور شدم دو هردو پام بیستم و کمرمو خم کنم
از ته کیرم گرفته بودم و تو کونش تلمبه میزدم
کیرمو کشیدم بیرون کشیدم و سوراخشو نگاه کردم به اندازه قطر کیرم باز شده بود و باز و بسته میشد
یه تف انداختم توش و دوباره کردم توش
من: اههه اه تنگش کن
ن: اففف بیا
کیرمو با سوراخ کونش فشار میداد و آه و ناله میکرد
تقه های محکمی به کونش می زدم و درش می آوردم و سوراخ کونش رو با دستام باز می کردم
ن: خوشت میاد عشقم
من: عالیه حرف نداری دوباره تنگش کن
کیرمو تا تهش فشار میدادم و تخمهام به چوچولش می خورد و با آب ریگلش قرمز میشد
چند بار تلمبه محکمتر زدم و آبمو با فشاز زیاد تو کونش ریختم اونم با کونش تنگ و گشاد می کرد و آبمو با کونش می چلوند شورتشو گذاشت زیرش که تختخواب خونی نشه دراز کشید و منم که کیرم هنوز داخلش بود روش خوابیدم
ن: خوشت اومد؟
من: خیلی مزه داد عالی هستی نرگسم
شب تو بغل هم لخت مادرزاد خوابیدیم و صبح تسویه کردیم و راه افتادیم
ن: ما بیست روز دیگه هم زن و شوهریم دیگه
من: بله اگه خواستی تمدید می کنیم
ن: می ترسم ازت حامله بشم آبروم بره
من: خوب پیشگیری می کنیم
ن: بعضی وقتها حتی داخل هم نریزی هم حامله می کنه چون اسپرم با آب اولیه هم میاد
من: واقعا؟ من نمی دونستم کاش قرص می خوردی
ن: دیگه کار از کار گذشته دعا کن انطور نشه وگرنه مجبوریم عقد دایم بکنیم
من: انشا… که نمیشه چون من فعلا نمی تونم پدر مادرمو برای ازدواج تو متقاعد کنم چون از نظر اونا تو بیوه هستی
ن: از نظر خودت چی؟
من: راستش برای من کس کسه چه پرده داشته باشه چه نه تو به چند تا کیر دادی منم تا حالا چندتا کس کردم
ن: چند تا کس کردی
من: تقریبا هم اندازه تو
ن: از کجا میدونی من چندبار دادم
من: خوب تو قبلا متاهل بودی و همش به شوهرت دادی دیگه
ن: ولی تو متاهل نبودی چطور اینهمه کردی؟
من: ببین اینروزا هیچکی بفکر ازدواج نیست هرکی از هرکی خوشش میاد یا میده یا می کنه این واقعیت جامعه ماست
ن: بله متاسفانه واسه همینه که طلاق از ازدواج زیاده
خلاصه ما رسیدیم به تهران و اونجا از همدیگه خداحافظی کردیم
با آماری که من گرفتم نرگس یه هفته دیگه عادته و فقط من هفته می تونستم آزادنه و بدون دردسر بکنمش و البته از حامله شدنش می ترسیدم که برام داستان نشه الانم دو دل هستم که ادامه بدم یا نه؟

نوشته: جمشید


👍 5
👎 3
24201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

912216
2023-01-26 01:54:41 +0330 +0330

هرچند بنظرم داستان کسشری بیش نیست اما با کیرت تصمیم نگیر

2 ❤️

912257
2023-01-26 08:42:34 +0330 +0330

خوبه

0 ❤️

912269
2023-01-26 10:00:22 +0330 +0330

ننویس کوس کش خان

0 ❤️

912331
2023-01-26 20:34:08 +0330 +0330

داداش در مورد نحوه ایستادن و فرم پاها و تنفس توضیح ندادی 😂

0 ❤️

912654
2023-01-29 01:33:38 +0330 +0330

عنترخان میخوای کستانت خوب بشه کم زو خودت برین و کثافت ننویس عادت بود خونی شد ریدی این قستمو

0 ❤️

912896
2023-01-30 15:29:56 +0330 +0330

حیف برای شما کس کشها وقت نوشتن گذاشت کونی های عقده ای

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها