راشل

1393/10/22

خیلی سختگیر بود در هیچ صورت حدفش دوتا نمی شد با صدای بلند از تو حیاط گفت مگه دیشب نگفتم منو باید برسونی … کمی معطل شد .از پله ها امد تو ایوان .گفت من .پریدم تو اایوانگفتم بریم .هوای دیشب سرد بود کمی برف باریده بود .کاپشن را تنم کردم وبه طرف در حیاط راه افتادم . حاج احمد پدر سخت گیری بود .ا بقول مامان عفت اگر نبود نمی تونست هفتا پسر بزرگ کنه .اینم تو این محل. ازدر خونه می امدی بیرون. اسی طوبا داشت زیر طاقی هرویین مکشید.جلو هشتی داشتند حشیش می کشیدند. همه محل به حاج احمد احترام می ذاشتن . از تو دالان رد شدم در کوچه را باز کردم اول حاج اقا بعد من از خونه امدیم بیرون کف کوچه وروی هره دیواد چهار پنج سانتی برف نشسته بود . هنوز به سر کوچه نرسیده بو دیم که دیدم ناز دختری با لباسی شیک و دامنی کوتاه رد شد . زیاد دیده بودمش … از محله می امد از تو کوچه ها رد می شد .به خیابانمرسید سوار تاکسی می شد نمی دونستم کجا کار می کنه. ازلب هره .لبه اجر و دیوار کاهگلی… مشتی برف برداشتم به طرف دختر از بالای سر حاج اقا پرت کردم…جلو تر از دختره افتاد من دستم تو جیبم بود حاجی با نگاهی عاقل اندر سفی گفت کی بود . گفتم چی …گفت تو اگه پسر احمدی . من خود احمدم… قدم هاشو تند تر کرد از دختره رد شدیم . سر خیابان سوار ماشین شد منم پشت فرمون…هر چی استارت ز دم روشن نشد با دادو بی داد پیاده شد و سوار تاکسی شد و رفت. یهو یادم افتاد رمز یا دزد گیر ماشینو زدم و روشن شد . دختره هم منتظر تاکسی . خیلی سریع رفتم جلوش گفتم سرده ااگه د وست داری برسونمتون .بد ون حرفی سوار شد و گفت بابات بود … گفتم اره .گفت ازش حساب میبری ها .هیچ موقع این جوری ندیدمت .سرکوچه زیر بازارچه هر موقع منو با رفقا می دید.خب جور دیگه دیده بود .یهو یک نفری پرید جلو ماشین . من گفتم مواظب باش زیر صاحب ماشین نری. که دختره گفت .همه رو می کنی زیر صاحب ماشین. من گفتم دختر تو خیلی وقته از این محل رد می شی اسمت چیه . کجا کار می کنی .خندید و گفت .من راشل هستم و تو هواپیمایی ایر فرانس کار می کنم منم چون کار داشتم خیلی سریع جلو محل کارشپیادش کردم و خدا حافظی کردیم…رفتم محل کارم شماره محل کارشو از مخابراط گرفتم زنگ زدم با ارتباط وصل شد .سلام کردم زود شناخت. گفتیم و خندیدیم و برای ساعت سه قرار گذاشتیم. .حالا من در ب در جای خالی . به براد م که با هم خیلی چفت بودیم زنگ زدم گفتم مادر مریضه . فهمید گفت اصلا راه ندا ره . با کمی عز وچز گفت برو. چون کلید خونشو داشتم .ساعت سه شد سر قرار .امد سوار شد تا خونه زیاد فاصله نداشتیم . امد تو گفت جونم خونه گرمه .کمی لب بازی کردیم شال دور گردنشو باز کرد ودامن و در اورد رفت دست شویی . منم تو این فاصله پتو پهن کردم رو فرش .چایی دم کردم .شلوترمو د ر اوردم .راشل امد دو با ره لب تو لب شیدم کمی سر وسینه و بازی خوردن سینه هاش بتزی با کوسش دیدم داره وول می خوره گفتم برگرد گفت چرا . گفتم مگه دختر نیستس گفت نه …عجب کوسی عجب کونت .عجب بدنی .ات.ار خدا سر فرصت این بدن را ساخته .کمی با کونش بازی کردم کیر منو گرفت گذاشت دم کوسش گفت ب کن …زمان ما وقتی جوان بو دیم عین الان نبود که ساک بزنن مرد کوس بخوره از این بازی ها نبود .شروع کردم تلمبه زدن .برای دیر ا ضا شدن قرص ارام بخش می خوردیم .انقدر زدم که یهو دستاشو به طرف باز کرد و منو خیلی سفت بخودش فشار داد و منم کمی بعدش داادم .همه ابمو ریختم تو کوسش . بعد از شستن خودش با خواهش من کونی کردم که هنوز یادم نمیره . دوستان ادامه داره .تا بعد

نوشته:‌ ؟


👍 0
👎 0
22971 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

450400
2015-01-12 15:12:19 +0330 +0330

فقط اولش که از سکس و اینا حرفی نمیزدی خوب بود

1 ❤️

450401
2015-01-12 15:45:26 +0330 +0330

اقا این علامت سوال داستانای عجیب غریبی میزاره هااا…؟؟؟؟؟

0 ❤️

450402
2015-01-12 16:17:29 +0330 +0330
NA

هوی مجید چتهههههههههههههههه

0 ❤️

450403
2015-01-12 22:38:11 +0330 +0330
NA

دیدم ناز دختری با لباسی شیک و دامنی کوتاه رد شد . زیاد دیده بودمش … ) این یعنی داستان مال سال 57 یا قبلش هست دیگگگگگگگگگگگگگه این دزد گیر یا رمز ماشینو یکی برای من توجیه کنه که من مخم پریود شد بابا dash1

0 ❤️

450404
2015-01-13 02:23:49 +0330 +0330
NA

clapping
کس شعر…

0 ❤️

450405
2015-01-13 03:31:05 +0330 +0330
NA

کیری :|

0 ❤️

450406
2015-01-13 04:28:35 +0330 +0330
NA

چرا اینقدر ضایع دروغ مینویسی آخه با دامن کوتاه نههههه بابا بعد از اونم رمز دزد گیر ماشین آخه جلقی عزیز چرا اینقدر کس خلی؟

0 ❤️

450407
2015-01-13 05:45:14 +0330 +0330

بی مقدمه کوتاه و مختصر کس شعر اراجیف تحویل ما میدی؟کونی بیام کیرمو بکنم تو دماغت کس مخ عقب افتاده ؟کیر کل جمعیت بنگلادش تو دهنت با این کسشعرنوشتنت. diablo

0 ❤️

450408
2015-01-13 08:45:08 +0330 +0330
NA

کلا مزخرف بود mamba غم آخرت باشه

0 ❤️

450409
2015-01-14 04:56:10 +0330 +0330
NA

اگه داستان مال زمانای قدیمه اون موقعی که ساک زدن هنوز اختراع نشده بود پس این رمز دزدگیر چیه؟؟

0 ❤️

450410
2015-01-14 10:44:09 +0330 +0330

احتمالا تو هواپیمایی کیرم تو کونت کار میکرده اسمشم کیر بوده سرت کلاه گذاشته وکرددت mosking

0 ❤️

950730
2023-10-02 06:23:56 +0330 +0330

سلام میشه به من پیام بدین یه سوال داشتم ازتون

0 ❤️