سكس با دخترخاله ام راحله جوون
سلام ب دوستان عزيز شهواني اسم من علي و 27 سال دارم خيلي وقته ك خاطره هاي سكسي شما دوستان رو ميخونم تصميم گرفته يكي از بهترين خاطره هاي سكسي زندگيمو بنويسم اميدوارم ك خوشتون بياد و لذت ببريد
يه چندسالي ميشد ك ما با خانواده مادري قطع رابطه كامل كرده بوديم ي دخترخاله دام ب اسم راحله ك از لحاظ شكل و قيافه با ي پسر هيچ فرقي نداشت ازش خوشم نيميومد ي روز مامانم زنگ زد گفت فلاني فوت كرده بيا منو ببر مراسمش منم برخلاف ميل باطنيم رفتم
رفتيم مراسم وقتي ك مامان اومد بريم خونه ي دختري همراهش از خونه اومد بيرون عجب تيكه اي بود اومد سلام كردمنم احوالپرسي كردم با مامان سوار ماشين شد ازش پرسيدم مسيرتون كجاست گفت مزاحم نميشم سر مسير پياده ميشم عزيزم وقتي گفت عزيزم فكم افتاد خلاصه پياده شد ي خداحافظ گرمي انجام داد و رفت.
ازمامان پرسيدم كي بود گفت راحله بود ديگه وقتي مامان گفت راحله بود اصلا باورم نميشد خداييش چقدر تغييركرده بود مامان گفت بيچاره خيلي سختي كشيده از اين حرفا گفت شوهرش خيلي اذيتش ميكنه داره طلاق ميگيره منم وارد جزييات نشدم
ي چندروزي گذشت و مامان داشت تلفي صحبت ميكرد ك ديدم داره ي نفرو شام دعوت ميكنه شب ك اومدم خون ديدم بله راحله خانم با شوهرش تشريف دارن روبروي راحله نشستم واقعا مجذوبش شده بودم ي جوري نگام ميكردو لباشو ي گازي ميگرفت ك واقعا ي حس عجيبي بهم دست ميداد خلاصه اون شب با نكاهاي ديوانه كننده راحله داشت تموم ميشد ك مامان گفت بيا شماره راحله رو تو دفترتلفنم بنويس واسم منم شماره راحله رو ازش گرفتم طوري ك مامان و شوهرش متوجه نشن گفت خودتم داشته باش و ي اس بده ك شماره تو داشته باشم.
شب قبل خواب ي اس دادم بهش ك اينم شماره منه خوابيدم صبح ساعت 7 صبح ي پيامي واسم اومد ك بيدارشو تنبل دلم تو رو ميخواد عزيزم ديدم شماره راحله است فكركردم ك اشتباه داده جواب دادم سلام بامني ك گفت اره فدات بشم
وقتي اين جواب داد وااقعا تو كونم عروسي بود ي چندروز ب هم پيام ميداديم ك كار ب پيامهاي سكسي كشيده بود ازش پرسيدم ك از سكس با شوهرت بگو ك جواب داد ك 3 ماهي ميشه سكس نداشته با شورهش ديدم موقعيت خوبيه ي سكس تپل بزنم بدن خلاصه باهم قرار گذاشتيم ك باهم سكي كنيم ي روز ك بابا و مامان نبودن بهش زنگ زدم قرار گذاشتيم اومد خونمون وقتي در زد اومد تو ضربان قلب خودمو ميشنيدم تعارف كردم نشست ي ليوان ابميوه اوردم خورديم بلند شد اومد كانرم نشست گفت علي روحيه ام خيلي خرابه فرشاد اذيتم ميكنه 3 ماه كاري ب كارم نداره نميگه منم ادمم از اين حرفا ك سرشو گذاشت روشونم منم دستمو انداختم گردنش بادستم با گوشش بازي ميكردم ك ي نگاه نازيازم كردو نميدونم چطور لبامون روهم قفل شد همينطور ك لباشوميخوردم بادستش با كيرو بازي ميكرد حسابي حشري شده بودم لباشو مك ميزدم زبونمو ميكردم تو دهنش حسابي لباشو تفي كرده بودم بلندش كردم رفتيم تو اتاقم اروم لباساشو دراوردم سرمو بردم كنارگوشش گوششو مك ميزدم بعدگردنشو با زبونم ليس زدمو دستمو بردم پشت كمرش سوتينشو باز كردم واي عجب سينه هايي داشت سفت و سر بالا با زبونم با نوك سينه هاش ميخوردم نفساش تند تند شده بودو سرمو فشارميداد ب سينه هاش همينطو ك سينه هاشو ميخوردم دستمو بردم وسط پاهاش وااااااااااااااي چقدر خيس شده بود كسش همينطوري ك انگشتمو رو چوچول كسش بازي ميدادم يهووي شل شد ك دستشوگذاشت رو دستم ك ديگه تكون ندم فهميد ارضا شده ي 2 دقيقه اي تو اون حالت بوديم ك اومد با كير ب بازي كردن با زبونش با كيرم بازي ميكرد اروم ميكردش تو دهنش ي 5 دقيقه اي واسم ساك زد اونم ج ساك باحالي
بعد ك كيرمو خورد خوابوندمش رو تخت پاهاشو بازكردم سرم بردم وسط پاهاش شروع كردم ب خوردن كسش اووووووووووووم جچ كس خوشمزه اي داشت زبونم ازپايين كسش ميمالوندم ب بالا همش قربون صدقه ام ميرفت ك گفت علي جون كير ميخوام پاره ام كن جرم بده كيرمو گذاشتم رو سوراخ كسش فشار دادم تووووووو آيييييييييييييييييي عجب كس تنگ و داغي داشت پاهاشو حلقه كرد دور كمرم ميگفت تلمبه بزن منم كيرمو تو كسش عقب جلو ميكردم بي وجدان كمرم چنگ ميزد با ناخن هاش خيلي حشري بود همينطوري ك داشتم ميكرد تو كسش با دستش با بالاي كسش بازي ميكرد داد ميزد تندتند بكن بكن منو جرم بده علي كسم ماله توئه فداي كيرت بشم چشماشو بسته بود ناله ميكرد منم تندتند ميكردم تو كسش بهش گفتم دارم ارضا ميشم ك گفت درنياري بريز تو كسم منم سرعتم بيشتر كردم باهم ارضا شديم تمام ابمو ريختم تو كسش بيحال و عرق كرده افتادم روش چندتا لب از هم گرفتيم بعدش بلند شديم خواستم ببرش حموم ك گفت ميرم خونه خودم حموم ميكنم
خودشو تميز كردو لباساشو پوشيده و لب طولاني ازم گرفت و رفت
بعد از اون ماجرا چند بار ديگه باهم سكس كرديم الان ي چند ماهي ميشه ك نه تلفن جواب ميده نه پيام ميده خودمم دليل اين كارشو نميدونم
مرسي ك خاطره منو ميخونيد اين اتفاقي بود ك واسم افتاده بود اگه كمي كاستي بود ب بزرگواري خودتون ببخشيد
منتظر نظراي قشنگتون هستم با تشكر فراوان علي
ساناز یه دونه کس بیشتر نداری که . ای بابا . اینقدر کستو تو دهن اینو اون نذار . در مورد داستان هم میشه گفت دختر خاله شما رسماً جنده تشریف دارن و بنا به پیش بینی دوستان قطعاً کیر مناسبتری داره ترتیبشو میده . خودتو . خالتو . دختر خالتو . شما ها خانوادگی مشکل دارین .
بدک نبود…من هر داستانی رو که خوندم آخرش کس ساناز تو دهن نویسنده بوده =D> =D> =D> =D> =D> =D>
شعرت بسی جالب انگیز بود آرتیم کل ماجرا رو به شعر تبدیل کردی خخخخخخخخخخ
آرتیم داداش دمت جیز خیلی باحال بود
ولی بیجن راست میگه مشکوک میزنی
بیا تو خصوصی بگو تو قبلا داللللی نمیکردی؟ :?
سلام بچه ها ارتیم .خیلی قشنگ گفتی ولی من مشکوکم که توخودخوجه هستی
ای بابا بس کنید کارآگاه بازی رو حالا هرکی باشه مهم اینه که باحال شعر میگه ایول برادر ارتیم ادامه بده
جوجه دفعه آخرته که داستان مینویسی
ولی خداییش خودمونیم بد نبود
عاقا این آرتیم همون ماتو خودمونه من شک ندارم با کاربری جدید میاد
آریتم ترکوندیش !!
این تراوشات نظیر نداره …
نویسنده جونه کس مغزکو نشوندی سر جاش !:دی
سلام
آقا من شامورتى رو ترك كردم ولى اين دوست تازه واردمون مجبورم كرد بيام يه تشكر ازش بكنم
آرتيم جان دمت گرم بعد حكايت ميرزا و انشاء جونور و خواب بروسلى اينم يه كار جديده خوشمان آمد مرسى
ماتو دالکی!
چرابه من نمیگید بساط پهنه تامنم بیام .میرزا چیز…ارتیم من شک دارم چون حس 28بهم دروغ نمیگه
عاقا تو كشتي آزاد تركونديم
باور كردني نيس آمريكا رو 6-1 برديم
ايول به همه كشتي گيرا
ahay shahram kachal kos nanat lashi bache koni
L) to aslan midoni kos chea?
بابا ادمين اينا را بن كن داستان مسنويسم ارواح عمشون كسه شعر ميگن
درود بر تمامی دوستان … اندر باب بحث ریلیز شدن اخبار کنسول ps4 بسی خوشحال بشدیم اندکی… و این جشن و سرور را اندر خود کوفتیمو به گرانی دلار گریستیم به چند بار… که ان وری ها دارند هی زرت و زرت حال می کنند-از تمامی ابعاد- و ما نه… و اکنون که در حلول سال نو هستیم… چرا این چنین خالی باید بود بازار ها؟؟؟ و همه نالند باز هم ز گرانی… بوطری که نتوانی بخری شیرینی فقط بهر عیدانی… که حتی خواجه نیز خود فرامش بکردندی که دفعه اخر که تناول بکردی شیرینی کی و کجا ببودندی… و خواجه خشک و پوست استخون بگردندی بهر این درد… بگذریم… می خواهم یک شعر گویم… بهر عید و عیدانه و سر سبزی و طراوتو شادابی… بلکه به شعر ما اندکی این ابر هایه سیه… بروند اندر این اسمان دود الود و خبیث و اید بهاری تازه تر از همیشه… که نویدی از دلاری ارزان تر دهد… شاید…
سدی کنون تمام بشود از بین کوهسار ها…
بیامدیم به بین هم به فرط گلبهار ها…
تا که بشوییم و بروبیم و بتکانیم ما فرشی که ای…
غافلی چونکه بیامد کنون بهار بدون می…
اندر این بهار هر کسی طلب دلار داردا …
اندر کف خود کیسه ای به بهر ان داردا…
دگر بار بازم پراید هوس بار گوسپند داردا…
حس وحال چنین بود… کنون … بوی دلار داردا…
در این بهار می پوشم من از این گلگون دشت…
تویتا کمری اندکی بود گران تر برار…
بنشستیم ما به دور هم به دور هفت سین نو ی خود…
بود دلار ازدا…خریم گلیم یاردا…
ای کاش شود نو روز روزی اندر کف و حس حال من…
دست او چون بود معشوقه ام و جان من و حال من…
چونکه چنین گرون برفت… مذار بهار رخت بر کند
برفت باز انکجا … که بود در مزار مرگ…
بخند و خوش باش حتی گر نداری تو پرداید…
چون عمری تو نیز بگذرد اندر بهار از میان…
بعد ان هی بنگری و بریزی اشک چو ابر در بهاران…
چونکه یاد تو برفت وعده یاران…
بی زید نیز می گذرد…
بی عشق بی عشق کوه درد بود…
اما خوش باش ای مردک عمر تو نیز کم بود…
ادر بهار پر بکش… همچونپرنده از قفس…
بگرد و بجوی خود را میان کوهسار پر گرس(گرس=علف)
ببر تو فیض از این هوا… بنوش ز باده جانا…
بود جوانی جای حال… نه چون فردا پشدی بمانند پیرمرد ها…
بدان که چو… در این بهادر … هر کسی هوای باغ داردا…
بدون عشق و پول نیز… بگرد اندر باغ مابدا…
کنی فردا چنین افسوس… نبرده ام از بهار یک چشمه فاز محسوس…
عمر نیز چنین می گذرد… اما جدی تو مگیر…
بکن تو حال… در بهار… عشق را بر پسین بگیر…
پس بدان که نوروز هست… دنیا بهر تو پیروز است…
و خواهی نشوی رسوا … همرنگ جماعت باش…
بازم خیانت ؟؟؟؟ خاک تو سرت
اگه راست باشه که منتظر بمون تا جواب این کارتو بگیری
ولی اگه توهم بود،برووووووووو
نه اینجا دارالمجانیه نه داروخانه و نه دارالشفا…برو خودتو دار بزن
عشق خموش من از هنرت خوشم میاد ولی نمیدونم از چه سبک شعری تبعیت میکنی چون شاید سبک متفاوتی باشه
من خودم از سبک شعر کاغذی استفاده میکردم
ولی در کل خیلی زیبا کار میکنی و سوژه های خوبی رو تو قالب فکاهی به صلیب قلم میکشی دمت گرم
سلام لیدی
عزیز جان توبیخ شدی اساسی
چرا نیستی نمیگی ما دیشب چقدر دلواپس میشیم
من که گفتم مرده الان همسایه ها پراید رو بالا کشیدن :D
عاقا اون که در حد حرفه من اصل حرفت رو یادمه گفتی برنج خوردم تازه پراید هم دارم و من چون کوردم و شوهر تو هم کورد بوده از همه بهت نزدیکترم
رد کن سوئیچ پراید رو داری فسیل میشی :D :)) =))
سلام لیدی جان و سلام بر همه شهوانیون عزیز
لیدی جان تو هم مثل من میخوای بری؟
تصمیم خوبیه،البته اگه بتونیم بهش جامه عمل بپوشونیم
شراره جون چرا داری این پیرزن رو از راه به در میکنی عزیزم خودت میخوای بری برو دیگه چیکار داری به ایشون :D
لیدی من منتظر سوئیچ هستم :D
جونور هر امدنی یه رفتنی داره و هر آغازی پایانی
لیدی خودش گفت وگرنه…
من شاید یه ماه هم نشده که عضوم ولی…بگذریم
لیدی جان ارز پوظش نمیدونستم ناراحت میشی خب :|
دو شب نبودی دانش آموزات بی ادب شدن عزیز من :D
مقصر خودتی نمیای مارو از نظر پرورش رفتاری جمع و جور کنی ~X( :D
لیدی جان بساط پای داستان ها خیلی بی مزه شده.همش سر چیزهای صدمن یه غازه که اصلا ربطی به هم نداره…به نظر من حرفهای خاله زنکی و غیبت اقوام خیلی هیجانش بیشتره
سانازيه بارهم كست روبزاردهن من قربون اون كست برم من =P~ :X
همین امروز خواهرم و دو تا از دختر خاله هام خونه ما بودن.طبق معمول نشستیم پای غیبت همسایه و فامیل و کلی خندیدیم.به نظر من خیلی قشنگتر از این موهومات پای داستانهاست.باور کنید از آخرین بسته پیشنهادی آمریکا و نظریه تکامل داروین و بسط اون با قران… تا تک پوش جدید خاله جون و رنگ موی دودی دختردایی تازه به دوران رسیدمون بحث کردیم. :)) :))
انقدر خوش گذشت…
هان خانم لیدی سدوسر چشمت خورد به یه خوشکل خوشتبپ افتاد باهاش دوست شدی؟
حالا که اینجور شد اینو بدون 50 تا دوست دختر داره تا چشات کور بشه. به هیچکسی ام ربط نداره من بهش خصوصی میدم یا عمومی میگم آره دوسش دارم بیژن کثافت دوست دارم
عاقا من دارم با موبایل نگاه میکنم :B
هرکی تونست فاتح از میدان رو کم کنی بیاد بیرون
دوتا عکس جدید از بیژن میگیره :D
خداییش جدی میگم
عکس امروز هستش که گفت برات ایمیل میکنم ولی به کسی نده حتی میرزا
ولی دیدم نخود و لیدی و سارا لز باهم گلاویز شدن برای تشویقشون جایزه عکسش رو با یه تیپ خفن براتون میزارم
سلام آمیرزا و بقیه دوستان
خدمت همه تون عرض ارادت دارم …مخصوصا آمیرزای عزیز که حس می کنم یک کم دلخوره …
:">
به صلیب صدا مصلوب ای دوست
تو گمان مبری مغلوبم ای دوست
شرف نفس من
اگه شد قفس من
به سکوت تن ندادم
حالا میرم بی کفن.
اوهوی نخود گورتو گم کن
احترام لیدی رو بگیر وگرنه فیلم وبکمت رو تو شهوانی آپ میکنم ها!!!
ببین جنده خانم فیلمت تو دستمه که پشت وبکم لخت شدی خداییش میارم تو شهوانی آپ میکنم آبروت بره با بچه ها درست حرف بزن
نظرات جدید داستان‌ها
- من هم ان خر کیر را میخواهم 🤤🤤🤤🤤🤤...
- چه خانواده ی کثیفی
- awlie
- این چ سمی بود تو کراست میگی ولی کص عمه دروغگو...
- فقط تا اونجا خوندم ک گفتی این داستان کاملا واقعیه،اولا داستا...
- از همین تریبون اعلام میکنم دهن هر کی که فاز بشردوست گرفته و...
- این همه کار کردی بع قول خود کون و کوس کردی خواهرت بیدار نشد ...
- داستان رو از وقتی که به دنیا اومدی باید تعریف میکردی اینقدر ...
- قشنگ معلومه فانتزی تریسام و زن و شوهر داری ولی تاحالا خر ماد...
- واقعا تخیلی و چرت بود جای داستان همون جق بزن ...
- آخه ک****صمغز ننه ک****ص فروش پدر ک****ون صلواتی ک****یر خر...
- عالی بود منتظر قسمت سوم هستیم ❤️ ❤️ ...
- داستان جالبی بود ولی حبیب کیر نداشت خدایی چطور بچه دار شدی ق...
- چرا يه دونه اينجوري گير من نمياد
- کصکش جقی این چه کصشری بود مگه کیره خره اونم دوجنسه لاشی تا...
- توی نیسان های سقف و یخچال داره میشه راحت سکس کرد ؟جاش امنه؟...
داستان‌های تازه
- احتمال یا شک
- فنا (۱)
- دختر خاله خوشگلم (۳)
- بگاییات المعارف (۲)
- وقتی بابام سوراخمو دید
- میان آغوش گرم برادر شوهرم
- زن و شوهری که تریسام دوست داشتند
- سکس خاطره انگیز مژگان
- اولین سکس با همکارم در ولایت بلخ (۱)
- شیرینی یک خیانت جاودانه
- پشت کنکوری ای که عاقبت بخیر شد
- ساره، یک شیطان(۲)
- مامان کون گنده
- دو تا دختر محجبه سوراخمو باز کردن
- رابطه با زن همکارم (۲)
- شیمیل جذاب من (۲)
- شبی با ماهمنیر
- پسر خوانده (2)
- دزد و زن حشری حسن آقا
- سکس با همکارم مژگان
- داستان سکس من با زن ایرانی صاحبکارم
بچه ها نامردي نكنين ديگه , آخرش جديد بود , به جاي اينكه بگه از اون موقع به بعد N بار با هم سكس كرديم گفت ديگه جواب تلمو نميده ! خوبه ديگه ! :))))