سکس با گروهبان

1391/08/17

سلام من سعید 19 سالم بود که رفتم سربازی این خاطره هم واقعی هست من وقتی که سربازی بودم یک روز برای مرخصی رفته بودم بعد مرخصی که خواستم برم محل سربازی این رو هم بگم که محل سربازی من جایی بود که میبایست از یک دره ای 1ساعت پیاده میرفتم تا برسم به محل اقامت وقتی از اتوبوس پیاده شدم تا از دره حرکت کنم چند قدمی برنداشته بودم که دیدم یکی 200متر جلوتر داره میره کمی تندتر رفتم که به اون برسم اون هم متوجه من شده بود وا ایستاده بود تا من به اون برسم وقتی که نزدیک شدم دیدم که یه مرد 40ساله و جا افتاده با سیبیل و موهای سینه قشنگ جلومه از خوشحالی نمیتونستم حرف بزنم
زبونم بند اومده بود و شمرده شمرده حرف میزدم تا این که ازم پرسید سرباز این منطقه هستی من هم گفتم اره بعد معلوم شد آقا گروهبان خودمونه با هم کلی حرف زدیم و با هم خیلی صمیمی و خودمونی شدیم تو راه دره هم بعضی اوقات چند بعد جور کف کرده بودم از تیپ ورزشی اون میایستادم و میگفتم خسته شدم تا بدنشو کامل از پشت ببین واییییییی که چه بدنی داشت و چه باسنی تا اینکه از دره با هزار زحمت اومدم بالا اون هم معلوم بود چشمش بد جوری منو گرفته بود روزها میگذشت و من به گروهبان سعی میکردم نزدیک تر باشم یه روز به من پیشنهاد داد که تو حسابهای دفتری بیام و کمکش کنم من هم از خدا خواسته گفتم باشه اون هم خیلی خوشحال شد که من پذیرفتم
بعد من رفتم پیشش دفتر حسابها رو به من داد که بررسی کنم همینطور که داشتم بررسی میکردم از پشت اومد و با دستاش صورتم رو گرفت و چرخوند و از من لب گرفت من هم خوشحال بودم از این کارش هم کلی ترسیدم چنان از من لب میگرفت که داشتم از لذت میمردم دستش رو هم گذاشت رو کیرم و با کیرم بازی میکرد من هم که تو خدمت کف بودم زودی بااو ن لحظه دلخواه من آب کیرم جاری شد من چون خیلی خجالت میکشدیم هیچ عکسلعملی از خودم نشون ندادم و خودمو در اختیارش گذاشتم حتی میترسیدم به کیرش دست بزنم به هر حال او روزگذشت شب من گذاشته بود تو پست اخرین ساعات شب که همه خواب بودن موقع نگهبانی من رسیده بود من با صدای بلند صدا کرد بعد گفت برو برام آب بیار من هم پارچو گرفتمو رفتم آب اوردم نزدیک که شدم گفت بیا تو من گفتم آخه پوتین دارم گفت ایرادی نداره گفتم آخه نفهمیدم که چیشد رفتم تو اتاق این بار از روبرو از من لب گرفت واییییییییییییییییی که چه حالی داشت دیگه کمی از خجالت در اومده بودم من هم ازش لب میگرفتم کمی با هم ور رفتیم اب هر دومون اومد من وقتی سیبیلاشو میخوردم انگار تو یه دنیای دیگه بودم و از لباش لب میگرفتم
روزه میگذشت و ما به هم علاقه مند تر میشدیم تا اینکه یک روز به من گفت بیا همیشه پیشم بمون اینطوری بهتره به عنوان دفتر دار پیشم باش من هم قبول کردم هر شب با هم سکس میکردیم هر شب کنار هم لخت میخوابیدیم واقعا که معرکه بود هم از لحاظ معرفتی هم سکسی هیچی کم نداشت بدنش هیری بود اندامش کاملا قابل قبول من بود وقتی کنار هم میخوابیدیم یک ارامش خواسی داشتم که انگار تو فضا بودم تو اون لحضه های که با هم بودیم ازش خواستم بیا با هم بریم یه جای دنج اونجا کلبه ای بسازیم با هم زندگی کنیم اما اون نخواست نمیدونم شاید به زن هم علاقه داشت که این خواسته منو نپذیرفت هنوز هم اون روزا بهترین لحضه های زندگی من هست هیچ وقت فراموش نمیکنم اونایی که عاشق یک مرد شدن میدونن من چی میگم کاش دنیای ما دنیایی بود که کسی به کسی توهین نمیکرد کاش به یک همجنسگرا این همه تو جامعه توهین نشه با لقب های خیلی زشت تو جامعه به اون ها بی احترامی نشه به خدا ما ها همجنسگرا نخواستیم باشیم اما از اینی که همجنسگرا هستیم هم ناراضی نیستیم شما ها اگه جای ما بودین این همه بی احترامی که به یک گی میکنید ایا درسته ایا میدونید راجع به گی ها دارین پیش کسی بد میگین شاید دوست شما هم یک گی باشه پس بیاین خودمون دنیای زیبای برای این افراد بسازیم امیدوارم که مطلبم رو با این داستان رسونده باشم خوشو خرم باشید.

نوشته: سعید


👍 3
👎 0
66219 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

342118
2012-11-07 23:12:17 +0330 +0330

الان واست ترحم نشون بدیم؟
آخییی،کونی بدبخت،ایشالله میمیری راحت میشی.

0 ❤️

342119
2012-11-07 23:45:08 +0330 +0330
NA

ajab.

0 ❤️

342120
2012-11-08 01:04:19 +0330 +0330
NA

كوني انتظار داري دركت كنيم لاشي از اين ميسوزم آخرشو سوزناك كرده

0 ❤️

342121
2012-11-08 01:07:39 +0330 +0330
NA

راستي كفتم سر سركروهبان كجاست نكو توكونته

0 ❤️

342122
2012-11-08 01:24:27 +0330 +0330

اه اه
ماهیتابه داغ تو کونت که دیگه هوس کونی بازی نکنی!
. . .
. . . . .
. . . . . . .
عبدل داداش چی بهت بگم آخه؟

0 ❤️

342123
2012-11-08 03:17:26 +0330 +0330
NA

به گنجشک کفتن منار تو کونت کفت یه چیزی بگو بگنجه یا رو 40 سالش بود گروهبان بود ریقو برو جقت را بزبن

0 ❤️

342124
2012-11-08 04:15:31 +0330 +0330
NA

Khak bar saret k vaqtamo grfti

0 ❤️

342125
2012-11-08 05:08:23 +0330 +0330
NA

khak bar oon sare hamjens bazet konan martike bishoor

0 ❤️

342126
2012-11-08 05:29:22 +0330 +0330
NA

Bayad beri pishe ravankav
:|

0 ❤️

342128
2012-11-08 06:26:57 +0330 +0330
NA

اگه همجنس بازی به کیرم اگه هم نیستی بازم به کیرم…اصلا بهتون کاری ندارم برید حال کنید…اما تخمی واسه ما تریپ نصیحت

برندارکه همینجا زیر کونت پیک نیک روشن میکنم که ازبوی پشم سوخته بمیری…

کس مغز اینقدر مملکت شده از نصیحت و…رسیدیم به وضعیتی که :دیروز غذا رو توی دستم موتوری زد. میفهمی یعنی چی ؟

یعنی بدبختی یعنی بیچاره گی و…پس خف شو دست از نصیحت بردار.

ببین هرچیزی جایی داره و مکانی داره…مثل اینکه:
“ببین عمل ریدن بسته به جا داره…اگه بری دستشویی، کسی بهت نمیتونه زربزنه…اما اگه بری سرکوچه برینی معلومه که همه بهت کسشعر میگن”

پس همون طور که ما توی تاپیک کونی ها نمیام پس توهم از ما ها بکش بیرون…

حالا داستان میذاری به ما چه ولی دیگه زر زیادی نزن بعدش…منتظر باش که بعضی ها بیان از خجالتت در بیان…
پس ببند.

عبدول به تو هم میگن مرد؟…رفتی یه گوشه قهر کردی که چی بشه پس پاشو بیا

0 ❤️

342129
2012-11-08 07:48:19 +0330 +0330
NA

وای به روزمان اگه جنگ بشه با این سرباز گروهبان تا از رو هم بلند بشن کلابگا میریم

0 ❤️

342130
2012-11-08 10:56:48 +0330 +0330
NA

سرگذشتت عالی بود نمرت بیسته

0 ❤️

342132
2012-11-08 14:22:55 +0330 +0330
NA

گی ها دو دسته اند : دسته ی اول کسایی که میخوارن دسته ی دوم اونایی که دسته ی اولو میخوارونن من به این کار ندارم که تو جز کدومی ولی اینو میدونم که تو به جای سربازی باید میرفتی کون بازی

0 ❤️

342133
2012-11-08 15:50:47 +0330 +0330
NA

نخوندم چون از کونیا که میان مینویسن بدم میاد بدبخت حداقل به یه سرهنگی تیمساری چیزی میدادی گروهبان آخه؟؟؟!!! :O:O:O:O

0 ❤️

342134
2012-11-08 17:52:24 +0330 +0330
NA

آخه الاغ نارس حتما واسه ساختن اون پادگان 200 سال پیاده مصالح بردن . از هر روستا یه کیر خر تو کونت

0 ❤️

342135
2012-11-08 18:47:27 +0330 +0330
NA

آره موافقم باهات

0 ❤️

342136
2012-11-08 18:53:32 +0330 +0330
NA

دست رو بکن تو کونت

0 ❤️

342137
2012-11-08 20:03:32 +0330 +0330
NA

=)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =)) =))

0 ❤️

342138
2012-11-09 01:32:39 +0330 +0330
NA

آخه بچه کونی.کجادیدی که گروهبان 40ساله باشه.کثافت دروغگو

0 ❤️

342139
2012-11-09 13:34:19 +0330 +0330
NA

والا باور کنید داستانش یا خاطرش راسته اخه تو خدمت بچه خوشگلا رو دفتر دار میذاشتن یا منشی اونای که خدمت رفتن میدونن چی میگم تو گردان ما هم دوتا بچه خوشگل گی بودن شدن دفتر دار کاری ندارم که گی هست نیست باشه توهین نمیکنم چون میدونم تو هم دنیای داری ولی بدون ابروی پسر رو بردین

0 ❤️

887712
2022-07-30 18:08:45 +0430 +0430

شماهم میکردینش؟ من عاشق مرد های مفعول با این مشخصاتم مخصوصا نظامی

0 ❤️