من 25سالمه و مجرد هستم . داستان ازینجا شروع شد که من تو چت یاهو برای سرگرمی چت میکردم مخصوصا عرب ها رو سرکار میزاشتم تا اینکه با یک دختر ایرانی به اسم سارا که بچه اهواز بود آشنا شدم وبه من گفت تو که عربی بلد نیستی تو چت روم عرب ها چکار میکنی و از همینجا دوستی ما شروع شد .روز های اول منتظر ش میموندم تا بیاد چت بعد برام عکسش رو نشون داد و اقعا خشکل بود و بعد ارتباط ما تلفنی شد.صدای قشنگی داشت و اوایل حرف های مثبت میزدیم ولی یکم که گذشت من به گفته دوستم که بر و حرف های سکسی رو شروع کن گوش کردم و اون شب من سر کار بودم ساعت 11شب بود که به سارا زنگ زدم و بعد احوال پرسی گفتم خیلی دوست دارم ازت لب بگیرم اونم گفت بله و من دوباره گفتم میخوام ازت لب بگیرم بعدش آب دهانش رو قورت داد و گفتی چه جوری و گفتم دستهام رو لای موهات میکنم و بعدش لبام رو میزام روی لبات و انقدر میخورم تا از حال بری .سارا خوشش آمد و گفت بعدش چکار میکنی … خلاصه او شب ما 4ساعت حرف های سکسی زدیم یک مدتی بود که ما اینجور حرفها هر شب یا یک شب در میان میزدیم خلاصه انگاری داریم سکس میکنیم بعد از مدتی تصمیم گرفتیم همدیگه رو ببینیم .سارا تک دختر بود و ۲ تا برادر بزرگتر از خودش داشت که همه داماد شده بودن و خیلی به من وابسته شده بود.خانه ما تهران بود و اونا همدان زندگی میکردن اخه سارا دانشجوی همدان بود .توی تعطیلی های عید من و دایم با ماشین رفتیم همدان و همه جور وسایل با خودمان داشتیم از جمله چادر مسافرتی سرتون رو درد نیارم نزدیک های غروب بود که رسیدیم به همدان از تعریف های سارا خیلی مشتاق بودیم همدان رو ببینیم.شب توی یک پارک که همه انجا چادر زده بودن خوابیدیم و صبح که از خواب بیدار شدیم با سارا هماهنگ کردم که ساعت 3 بعد ظهر ببینمش . .ساعت 3 شد سارا از خونه شون آمده بود بیرون و منم خیلی مشتاق دیدنش بودم.دایم رو گفتم برو دور بزن تا با ماشین من و سارا یکم دور بزنیم.من رفتم سر قرار و سارا رو سوار ماشینم کردم و گفت توشهر زیاد دور نزنیم آخه شاید آشناهامون ببینن گفتم باشه من چادر مسافرتی دارم میخوای یک جای خیلی طبیعی مثل مسافر های دیگه چادر بزنیم .قبول کرد من هم رفتم جای مقبره عطار چون همه اونجا چادر زده بودن . ماشین رو پارک کردم و با کمک سارا چادر زدیم و رفتیم داخل چادر اولش دستش رو گرفتم و بعد یکم با صورتش ور رفتم و اون محو تماشای من بود که شروع کردم به لب گرفتن وبعدش گردنش رو میخوردم که سارا چشماش یک جوری شده بود انگاری از شهوت داشت میمرد بعدش مانتوش رو در آوردم یک تاب سبز رنگ داشت و شروع کردم به خوردن بازو هاش و با دستهام سینه هاشو می مالیدم دیگه سارا غرق در شهوت بود و نمیدونست چکار میکنه و حرکتهای نا منظمی انجام می داد و منم با دیدن حالش شهوتی تر می شدم و شروع به در آوردن تاب و سوتینش شدم وای چه صحنه ای بود سینه هاش انقدر قشنگ و سفت بود که منو دیوانه کرده بود کیرم دیگه جا نگهه نمیداشت و مجبور شدم شلواری لی ام رو در بیارم .سارا دستش رو دراز کرد و کیرم رو از روی شورتم گرفت و فشار میداد منم سینه هاشو انچنان میخوردم .سارا گفت یادت میاد تلفنی میگفتم کیرت رو میخورم گفتم آره اونم شروع کرد به در آوردن شورتم و خوردن کیرم اونقدر سریع ساک میزد که آبم خیلی زود آمد بعد یکم کنار هم دراز کشیدیم و اون از ماجرای غار علیصدر که با عمه اش رفته بود تعریف میکرد خلاصه ما دو روز اونجا بودیم همه جای همدان رفتیم شهر قشنگی هست برای مسافرت جای بدی نیست .چند شهر دیگه ام دوست دختر های اینجوری دارم اگر عمری بود میرم وداستانش رو برای شما شهوتی ها مینویسم.
نوشته: احسان
دختره ارضانشد؟
داستان باحالی بود فقط سکسش خیلی کم بود. مختصر بودنش هم جالب بود . خوب بود ادامه بده حتما.
bahal bood.
in hame ja.rafti jofte maghbere sex kardi akhe?
ja ghaht bood?!!
همین شماهاهستین که نون مخابرات تو روغنه دیگه
تو چندتا شهر دیگه دوست دختر اینجوری داری. امیدوارم به زودی زود پاتو از ایران فراتر بنهی و بین المللی بشوی برادر
تو همون چت روم عربها 1 دختر عرب گیرت بیاد هم یه حج بری هم به نوایی برسی
البته اینم بگم مواظب باش عربها واسط تله نزارن به هوای کس نانسی عجرم بری کیر محمد دو خایه نصیبت بشه
در کل با اینکه اسمشو نمیشه گذاشت داستان فقط به تعریف خاطرت بسنده کردی خوب بود
Mr.ok minevisad:
نویسنده ی عزیز از توهم فانتزی شما سپاسگذارم؛
ببین عزیزم اونی که مقبرش تو همدانه باباطاهره نه عطار
پس دفعه ی دیگه که خواستی توهم بزنی یا یکم تحقیق کن؛یا در مورد چیری که اطلاع داری توهم بزن
Mr.ok minevisad:
قبلا داستان سکسی توهمی میگفتن؛همش سکس بود؛
ولی الان مد شده پاستوریزه توهم میزنن
خاطره خوبی بود فقط اون یارو اسمش باباطاهر لختیه نه عطار نیشابوری! البته حرجی برت نیست کیر که راست می شه تاریخ ادبیات آدم ابوعطا می خونه :)
اگه من همدانی هستم تا حالا عطار ندیدم به سارا جونت بگو بهم نشونش بده /محو تماشات شده حتما خیلی دلربایی مواظب باش نگیرن بکنن جای دخترا / دستشو دراز کرد کیرتو گرفت مگه چقد فاصله داشتین ؟؟؟!!!
haha faghat munde sex ba dokhtare benladan kenare ghabre buda
man ruze aval ke umadam fk kardam in site hameye pesar dokhtararo ye m0sht gayo lezo sexio heiu0ne past mkne ama hala mibina darim hamamun be un chzi ke t0dine aslim0n yani zart0sht va iranparastie miresim zendebad irani zendbad zartosht zendebad ensaniat ke faghat sexo ba jense m0khalf vaghti hardo razian va khianat va binamusi ya bihormati be harimd khanevade darkar nist ro azad mibine hata bdune sighe be rasti ke behtarin pdaro madaraye ayande ma hastim kd tamame in emtahnato pas dadim kash in site filter nabud ta hame mfahmdan irani hata az site sexi ham ensaniat miamuzad dorud irani
داش اومدی از سکس تعریف کنی یا همدان رو ؟ کیرم دیگه جا نگهه نمیداشت ، اینو توصیف میکنی ؟ ببخشین اونوقت کار جنابعالی چیه که تا 11 شب طول میکشه ؟
دوستان ناراحت نشین این آقا آرزو داشته یه مقبره عطار تو همدان باشه که بره با همچین دختری سکس کنه والبته آرزو برجوانان عیب نیست
دوستای گلم خدانگهدار من تا یک هفته نیستم میرم مسافرت دلم واستون تنگ میشه خصوصا برای ادمین عزیز که مهربون شده و منو امروز حذف نکرد
المقبره عطار جمیعا الی السوراخه الکونت .پس عربی خوب بلد بودی
اونی که می گه کارت چیه که تا 11 شب طول می کشه باید عرض کنم که خیلی از کارها تا 11 هستن و حتی بیشتر
شما هستی که ساعت 4 می ری خونه
خود من ساعت 1نصفه شب تعطیل می شم
یه کاسب معمولی که بخواد فروش کنه الان راحت باید تا 11 مغازه رو باز بزاره
داستان مختصر و مفیدی بود اما باید جغرافیت رو قوی تر کنی تا به جای همدان سر از نیشابور در نیاری
توهم خان مورد مقبره بابا طاهر و دوستان گفتن ولی دفعه بعد خواستی توهم بزنی حواست به این باشه که دختره دانشجو اهوازی که تو همدان درس میخونه تو تعطیلات عید میره محل زندگیش و هیچ دانشگاهی باز نیست که بخواد به بهانه درس بمونه و نره شهرستان … آدم دروغ گو کم حافظه هم میشه. دفعه بعد میگی رفته بودم شیراز زیره سی سی و سه پل کونم گذتشتن
باریکلا به پشتکار بچه های سایت!
با من همش یه بعد از ظهر نبودم،ماشااله دیگه حرفی برا گفتن نذاشتین شما.اگه واسه مسایل دیگه هم همچین پشتکاری داشتیم دیگه واقعا روح کوروش شاد می شد!بابا شب جمعست بنده خدا کوروش هم دلش رحمت میخواست که یهو اومد به ذهنم.خدا بیامرزدت ولی چی فکر میکردی چی شد!
منظور دوستان از مختصر و مفید چیه ؟
کجای این کس و شر فایده داشت؟
اگه کسی فهمید به منم بگه ممنون میشم !
kir to nevisande koniiiii madar kosdeeeeee va oni ke midone dastan kirie baz mikhoneeeeeeee
احمق جان مقیره عطار نیشابوره نزدیک 2000 کیلومتر اون ور تر
منم مث بقیه بچه ها
مردک عطار 200000000 کیلومتر اونورتره بفهم چی می گی
جقی
از کی تا حا لا مقبره عطار از نیشابور حرکت کرده رفته همدان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مختصرومفيد،غلط هاتم قابل اغمازبود ،توصيفاتت كم بود وسكس آنچنانى دركارنبود،اما غلونكردى ،دركل بدنبود خسته نباشى! فقط مى مونه مقبره عطار كه اونى كه من ميشناسم تونيشابوره وعطارهمدانى نمى شناسم