شبی که حامله شدم

1401/09/01

اون شب میدونستم شب عجیبیه
بعد تقریبا دو هفته تنها شده بودیم، شب جمعه بود و مهدی به شبای جمعه ارادت خاصی داشت، تو این دوماه که ازدواج کرده بودیم روزی چندبار سکس داشتیم، شبای جمعه تا صبح بیدار بودیم و تلافی اون ۳ سال دوستی و دوری و درمی اوردیم. بعد دوهفته ک از ازدواجمون گذشته بود مادرم مریض شد و من مجبور شدم برم شهرستان پیشش. مهدی بعد چند روز برگشت تهران، چون کار داشت و نمیتونست بیشتر بمونه. بعد ۱۴ روز من ۵شنبه نزدیکای ظهر راهی تهران شدم. تو راه به صبوری مهدی فکر میکردم، چون میدونستم تو این ۲ هفته ک من نبودم حسابی اذیت شده بود و چیزی نمیگفت. حدود ساعت ۴ رسیدم تهران. مهدی اومد ترمینال دنبالم. چقدر دلتنگ بودیم. تو چشام نگاه کرد و گفت عشقم میشه دیگه تنهام نزاری! تا اومدم چیزی بگم دستمو فشار داد و گفت میدونم چی میخوای بگی ولی هیچی نگو. تا ب خونه برسیم کلی صحبت کردیم. بهش گفتم منو بزار خونه برو دنبال کارات منم دوش بگیرم. نمیدونم شاید دوست داشت بیاد خونه. ولی من دوست داشتم دوش بگیرم و ب خودم برسم بعد مهدی بیاد خونه
قبول کرد
گفت کاراتو انجام دادی استراحت کن، شام میگیرم میام خونه. راستش خوشحال شدم، چون هم خسته بودم، هم تو این چند ساعت واقعا نمیرسیدم هم دوش بگیرم هم استراحت کنم و هم شام درست کنم. از طرفی نمیدونستم اوضاع خونه چطوره، تمیزه یا…
منو رسوند و رفت
رفتم خونه. همه چی مرتب و تمیز بود مثل روزی ک رفته بودم. تعجب نکردم چون مهدی مرد تمیزی بود. چمدونمو باز کردم و…
ی دوش اب گرم خستگیمو از بین برد. تو اینه ب خودم نگاه کردم. زمان زیادی نداشتم. باید حسابی ب خودم میرسیدم و امشب دلتنگی مهدی و درمیاوردم. شروع کردم موهامو خشک کردم و سشوار کشیدم و صافشون کردم. اگه امشب موهامو میبستم مهدی حتما غر میزد. عاشق موهای باز و بلند بود. شروع کردم ب ارایش کردن. رژ لب قرمز…
حالا نوبت لباسام بود. مهدی نیم ساعت دیگه میرسید ومن هنوز اماده نبودم
عاشق دامن کوتاه بود. انقدر کوتاه ک وقتی جلوش خم میشم ب قول خودش بتونه کوس و کونمو دید بزنه و انگشتم کنه.
ی دامن قرمز کوتاه زیر باسن وی تاپ قرمز یقه باز ک سینه هام کاملا پیدا بود. و لباس زیر مشکی ک حتما شورتش فاق باز باشه، این از نظرمهدی یعنی لبااااس. غیر از این خوشایندش نبود.
لباسامو پوشیدم. عطرزدم و اماده بودم تامهدی بیاد.
تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم تا بدونه منتظرشم.
گوشیو جواب داد و گفت تا ده دقیقه دیگه میرسم.
دل تو دلم نبود. انگار اولین بار بود ک قراره باهم تنها باشیم
همه چی مرتب بود. چایی دم کردم. خودمو تو اینه مرتب کردم. قدم بلند بود. باسن بزرگ و سینه های بزرگم دلبری میکرد. چشای خوشگل عسلیم و لبای درشت ژل زده ام ک رژ قرمز داشت بدجوری تو چشم میزد.
مهدی اومد. کلی خرید کرده بود. غذا و میوه و…
بغلش کردم و بوسیدمش. ی نگاه بهم انداخت و لبخند زد. وقتی واسش دلبری میکنم لبخند میزنه وبهم میگه توله سگگگ
امشبم وقتی ک گفت توله سگ مطمئن شدم ک حسابی حالشو خراب کردم. لباساشو دراورد و رفت دوش گرفت. تو این فرصت خریدارو جابه جا کردم و میوه هارو گذاشتم تو یخچال.
وقتی کارم تموم شد برگشتم دیدم پشت سرمه. تو این فرصت حسابی دید زده بودو…
از کیر شق شده اش فهمیدم خیلی حالش بده. چایی ریختم. رفتیم نشستیم کنارهم.
موهامو از روی سینه ام جمع کرد و چاک سینه ام و بوسید و چشم ازشون برنمیداشت. صداش زدم گفتم نمیخوای تو چشام نگاه کنی؟ خنده اش گرفت. گفت حتما میخواستی هوش و حواسمو ببری ک اینارو تنت کردی. چ جوری انتظار داری خودمو کنترل کنم؟
یهو هولم داد رو مبل و افتاد ب جون سینه هام.
مهدی چیکار میکنی. بزار واسه بعد شام
سرشو بلند کرد و گفت یعنی نمیخوای بهم پیش غذا بدی؟؟؟
عاشق این بود ک واسش نازکنم. بهش نه بگم واون کارخودشو بکنه و…
عاشق این بودم ک بهش نه بگم، ناز کنم و اون ب زور کار خودشو بکنه.
رگ خواب هموتو سکس داشتیم.
لبامو بوسید و گفت خوشگل خانم ۱۴ شب نبودی، امشب ۱۴ شبو باید جبران کنی…
شروع کرد ب مکیدن لبام. ی جوری میخورد انگار اولین باره داره لبامو میمکه.
انقدر تو سکس ب فکر لذت من بود ک من یادم میرفت منم وظایفی دارم. میدونست سکس دردناک دوس دارم. ب همین دلیل بهم رحم نمیکرد
لبامو میمکید و من لذت میبردم.
اخ مهدی یواش، کبود میشه هاااا
خب کبود بشه چیکار کنم نمیتونم یواش بخورم
هیچی نگو ب خدا بدتر میکنمااا
ی کاری نکن لباتو بکنم…
غرق لذت بودم. عاشق سکس خشن و مرد تلخ… و مهدی تو سکس عالی بود.
لبام بی حس شده بود. تا اخ میگفتم لبامو گاز میگرفت. گردنمو میک میزد و گوشامو لیس میزد.
هیچی نمیگفتم. چون فایده ایی نداشت
مطمئن بودم امشب تموم تنمو کبود میکنه.
یواش یواش بعد اینکه کل گردنم کبود شد اومد سراغ سینه هام.
نفسم بند اومده بود. ی جوری نوک سینه هامو میک میزد و گاز میگرفت ک ب سوزش افتاده بود.
امشب خودمو واسه ی سکس دردناک باید اماده میکردم. بی رحم شده بود. دوباره اومد سراغ لبام. لبامو میخورد و نوک سینه هامو میکشید. ب التماس افتاده بودم ولی فایده نداشت. اون عاشق شکنجه دادن من تو سکس بود و من عاشق شکنجه شدن و التماس کردن.
در گوشم گفت خانم خوشگله امشب تا صبح میخوام…
نزاشتم حرفش تموم شه. دستمو گذاشتم رو لباشو گفتم مگه اجازه گرفتی؟
ی اخم بهم کرد و از داخل رونم ی نیشگون گرفت و گفت من واسه کردن تو ازت اجازه نمیگیرم.
منم گفتم پس اگه تونستی بکن
عاشق کل کل تو سکس بودیم. یهو ی نیشگون دیگه از رونم گرفت و حسابی فشار داد و پرسید یعنی میخوای اذیتم کنی؟ منم ک شیطونیم گل کرده بود زبونمو کشیدم رو لبمو و گفتم ارررره نمیخوام بدددم
فشار بیشتر میکرد و پرسید میدی یا نه. دیگه دردش غیرقابل تحمل شد، ب التماس افتادم. اره مهدی اررره میدم فقط فشااار نده.
رونمو ول کرد و گفت افرین خوشگل خانومم
بلند شد دستمو گرفت و میکشید سمت اتاق
چاره ایی جز رفتن نداشتم.
رفتیم تو اتاق دروبست و منو چسبود ب در اتاق و شروع کرد دوباره ب مکیدن لبام
دیگه حسابی حشری شده بودم و نمیفهمیدم چیکار میکنم.
بعد از اینکه کلی لبامو میک زد و سینه هامو مالید وفشار داد دستشو برد زیر دامنمو…
دستشو گرفتم. ی دونه محکم زد رو باسنم.
جیغ بلندی کشیدم
داشتم دیوونه میشدم ولی عاشق ناز کردن بودم و مهدی عاشق ناز کشیدن و نه شنیدن
هولم داد رو تخت
دمر افتادم
نشست رو پاهام و شروع کرد سیلی زدن در کووونم
عاشق این کار بود منم لذت میبردم
همینطور ک سیلی میزد ب کونم میخوابید روی بدنم در گوشم میگفت دوست دارم خانوم خوشگلم. گوشامو لیس میزد و گردنمو میبوسید. ومن ک غرق در لذت بودم…
دوباره افتاد بجون کونم. قطعا امشب از کونم نمیگذشت. میک میزد و گاز میگرفت و میپرسید این کون ژله ایی خوشمزه مال کیه!
جواب این سوالش واضح بود. باید میگفتم مال مهدی هستش. ولی من درد ببشتری دوست داشتم و درجواب سوالش گفتم مال خودمه.
ی سیلی جانانه زد رو کونم و سوالش ودوباره تکرار کرد و منم جواب قبلی و دادم.
یهو از روم بلند شد. منو برعکس کرد. نوک سینه هامو گرفت و پیچوند و کشید… اه ک عاشق دردش بودم. جیغ بلندی کشیدم. ب التماس افتادم. مهدی عشقم یواش کندیشون…
محکمتر فشار داد. دوباره پرسید این هیکل خوشگل مال کیه!! نوک سینه هامو داشت میکند. با ناله گفتم مال توئه مهدی مااال تووو
دست از سر نوک سینه هامم برداشت و شروع کرد ب لیس زدن
بالای سینه ام کبود بود و نوکش قرمز شده بود و باد کرده بود.
تموم تنمو لیس زد و رسید ب کوسم.
دستمو گذاشتم رو کوسم. بازم میخواستم وحشی تر شه. دستمو کنار زد. گفتم نمیزارم بخوری. مال خودمه. اخم کرد بهم و گفت باااشه خوشگله. خودت خواستی و از روم بلند شد. اولش فکر کردم قهر کرد. ولی محال بود قهر کنه. رفت درب کمد وباز کرد و از لاب لای لباسام ی شال بیرون کشید. تعجب کردم پرسیدم مهدی چیکار میخوای بکنی؟ خندید و گفت ۱۴ روز نبودی زیادی پررو شدی. هرچی دست و پا زدم فایده نداشت. دستامو محکم ب تخت بست. دیگه نمیتونستم کاری بکنم. لخت لخت جلوش خوابیده بودم با دستای بسته. ی بالشت گذاشت زیر کمرم. لبامو بوسید. میک زد و دوباره افتاد ب جون گردنم. دیگه ناله هام ب جیغ تبدیل شده بود. سینه هامو محکم فشار میداد و نوکشو گاز میگرفت. و من غرق در لذت فقط جیغ میزدم و التماس میکردم مهدی یوااااش…
دیگه طاقت نداشتم. افتاد ب جون کوسم. خیلی اروم لیس زد. ومن آه میکشیدم. لیس و لیس و لیس و یهو لبای کوسم و کشید تو دهنشو و شروع کرد ب میک زدن. جیغ میزدم و التماس میکردم یجوری کوسمو میخورد ک لب های کوسم ب سوزش افتاد و ورم کرد. التماس میکردم مهدی کافیه. کیررر میخوااام. ولی اون نمیخواست ب این زودی دست از سرم برداره
سرشو از لای پام بالا اورد
تو چشام نگاه کرد و پرسید: خانم خوشگله این کوس شیرین سفید تنگ مال کیه!!! و باز جواب من… اوووم مال خودمه.
ی لبخند بهم زد و گفت توله سگ حتما باید جر بخوری تا درست جواب بدی!!!
از روی میز روغن اورد.
فکر کردم میخواد کیرشو بزاره تو کونم و میخواد کونمو چرب کنه، ولی دیدم ریخت تو سوراخ کوسم. گفتم چرا تو کوسم میریزی! کوسم ک ب اندازه کافی اب داره. خندید و گفت اون اب واسه وقتیه ک قراره کیر بزنم بهش. با تعجب نگاش کردم و گفتم پس میخوای چیکار کنی؟ اخم کرد و گفت زیاد سوال کنی چشاتم مثل دستات میبندماااا.
نه نبند، باشه دیگه نمیپرسم. ولی مهدی کوسم…
حرفم هنوزتموم نشده بود ک دوتا از انگشتاشو فرو کرد تو کوسم… تموم تنم داغ شد. اه میکشیدم و لذت میبردم. چشامو بسته بودم. لذت عجیبی داشت. خوب میدونست باید باهام چیکار کنه ک تسلیمش بشم.
ب قول خودش تو سکس برده اش بودم.
تو کوسم انگشتاشو خیلی سریع عقب جلو میکرد ومنم فقط اه میکشیدم. دردم بیشتر شد نگاه کردم. دیدم داره با 4 تا انگشت تو کوسم تلنبه میزنه. واقعا داشتم جر میخوردم. التماس میکردم مهدی کافیه گشاد شدم دیگه کیر بزن تو کوسم ولی اون ول نمیکرد. یواش یواش انگشت شصتش هم اضافه شد. حالا 5 تا انگشتاش تو کوسم بود. داشتم از درد میمردم. فقط جیغ میزدم و التماس میکردم ولی اون از جیغ من لذت میبرد. سیلی میزد ب سینه هام. نوکشونو میکشید و با 5 تا انگشت کوسمو گشاد میکرد. ی کم اروم شد فکر کردم نوبت کیرش رسیده. روغن و برداشت ودوباره رو کوسم و دستش اسپری کرد. التماس میکردم مهدی دربیار. ولی فایده نداشت، انقدر دستشو فشار داد تا دستش تا مچ تو کوسم جا گرفت. من فقط جیغ میزدم و التماس میکردم. تو چشام نگاه کرد. خندید و گفت، خوشگله کوست و پاره کردم تا دیگه تنهام نزاری، گفتم مهدی سوراخم جر خورد. خندید و گفت عشقم غار شده. گوشیشو اورد و ی کم از کوس پاره ام فیلم گرفت. دوباره شروع کرد ب گاییدن کوسم. درد و سوزش دیگه قاطی شده بود و صدام دیگه در نمیمومد. داشتم از حال میرفتم.
دستشو دراورد
تموم دستش خونی بود. خندید و گفت چقدر حال داد پاره کردن کوست…
با دستمال کوسمو تمیز کرد. دستاشوشست و دوباره اومد سراغم
ی کم ابمیوه اورد واسم خوردم یکم حالم جا اومد
پرسیدم میخوای چیکار کنی؟
خندید و گفت عشقم اون کوس غار شده دیگه ب دردم نمیخوره میخوام کونت بزارم…
میدونستم عمدا این کارو کرد ک بهانه پیدا کنه تا کونم بزاره.
چیزی واسه گفتن نداشتم چون محال بود از گاییدن کونم منصرف شه. ی کم ک حالم جا اومد. اومد بالا
ی لب احساسی ازم گرفت. دوسش داشتم. عاشق کاراش بودم. تموم کارایی ک توسکس باهام میکرد و دوست داشتم. هردو عاشق سکس خشن بودیم. تو زندگی رو حرفم حرف نمیزد ولی تو سکس همیشه برده اش بودم. خودم اینو خواسته بودم و لذت میبردم.
حالا نوبت من بود تا ب کیرش حال بدم. گفتم: ی عشقم دستامو باز کن میخوام ساک بزنم واست. خندید و گفت با دست بسته ام میتونی. گفتم خب باز کن راحت باشم، خندید و گفت توله سگ من ک میدونم میخوای فرار کنی. با دست بسته ام میشه. زور الکی نزن. خنده ام گرفت. حتی ذهنمو موقع سکس میخوند. همیشه وقتی میخواست کونم بزاره فرار میکردم و کلی اذیتش میکردم. ولی امشب حالش انقدر خراب بود ک فکر همه جاشو کرده بود.
اومد روسینه ام، کیرشو گذاشت رو لبام. کیرشو بوسیدم. دوست دارم مهدی، جواب داد عاشقتم زندگیم
شروع کردم ب لیسیدن کیرش، بهش چشمک زدم و گفتم امشب کونمم غار میشه نه؟؟ خندید و گفت غار غار میشه خانوم خوشگله.
موقع لیسیدن کیرش متوجه شدم اسپری تاخیری زده. حسابی امشبو برنامه ریزی کرده بود.
شروع کردم ب لیس زدن کیرش
کیرشو تا تخماش لیس میزدم. سیگارشو روشن کرد. پک عمیقی ب سیگارش زد. داشت لذت میبرد. تخماشو کشیدم تو دهنم و شروع کردم با زبونم بازی دادم. از لذت زیاد نوک سینه هامو میکشید.
لیس میزدم و سرشو میک میزدم. شق شق بود. واسه گاییدن کونم اماده
کیرشو از دهنم دراورد
تموم بالاتنمو روغن زد و شروع کرد ب مالیدن. سینه هامو میمالید و سیلی میزد. دوباره ناله هام شروع شد. گیرشو گذاشت لای سینه ام. نوک سینمو رسوند ب هم و شروع کرد لای سینه هام کیرشو عقب جلو کرد. نوک سینه هام دیگه از درد بی حس بود. ناله هام بی جون بود. سینه هامو ول کرد
دمرم کرد و روغن و اسپری کرد روی کونم، شروع کرد بمالیدن و سیلی زدن. ناله میکردمو لذت میبردم. بعد از اینکه حسابی ب کونم حال داد شروع کرد انگشت کردن کونم. ی انگشتو دو انگشت و…
صداش زدم مهدی میشه اجازه بدی… حرفمو قطع کرد و گفت نه خانومی اجازه نمیدم. گفتم توله سگ مگه میدونی چی میخوام بگم. خندید و گفت اره نمیزارم اسپری بی حسی بزنی. خنده ام گرفت. گفتم میدونستی خیلی کثافتی؟ لبخند زد گفت اره هرچی ک تو میگی هستم. ولی نمیزارم اسپری بزنی، میدونی ک دوس دارم درد بکشی. گفتم با اسپری ام ب اندازه کافی درد داره… حرفمو قطع کرد و گفت عشقم میدونی ک اجازه نمیدم پس نگو چون بگی کونتم مثل کوست خون میندازم و پاره میکنم.
ساکت شدم. شروع کرد اروم اروم سر کیرشو گذاشت رو سوراخ کونم. از درد خودمو جمع کرده بودم. ی نیشگون از لای پام گرفت و گفت عشقم شل کن درد نداره لذت ببر…
تا اومدم جوابشو بدم کیرشو تا نصفه فرو کرد تو کونم.
جیغ بلندی زدم. نگه داشت. ب التماس افتادم مهدی اروم. یواش یواش لطفا. لبمو بوسید و گفت چشم. ی کم دوباره روغن زد و اروم اروم بقیه کیرشو فرو کرد. من چشمام و بسته بودم و جیغ میزدم. چشاتو باز کن عشقم کیرم تا ته تو کونته. شروع کرد اروم اروم تلمبه زدن. التماس کردم مهدی دستامو باز کن قول میدم فرار نکنم. نگام کرد و گفت قول قول؟ گفتم قول قول. کیرشو از تو کونم دراورد دستامو باز کرد. یکم لب گرفتیم و دوباره اومد روم و اینسری کل کیرشو تا ته فرو کرد تو کونم و افتاد روم و شروع کرد ب مکیدن گردنم.
دیگه حال نداشتم ناله کنم دهنم خشک بود، ی کم ابمیوه بهم داد و شروع کرد تلمبه زدن.
کیرشو از کونم درمیاورد و دوباره تا ته فرو میکرد. جیغ میزدم و التماس میکردم مهدی یواش جر خوردم. اون عاشق التماسام تو سکس بود. توجهی نمیکرد
تلمبه میزد و قربون صدقه ام میرفت، محکم و بی رحم.
بازوهاشو از درد فشار میدادم. تلمبه میزد با تمام قدرت
کیرشو درآورد کونمو با دست از هم باز کرد و گفت عشقم سوراخت غار شده، خندیدم و گفتم میدونم چیکار کردی، گوشیشو اورد و از کون غار شدم ام و گاییدنم ی کم فیلم گرفت، گوشیو کنار گذاشت و شروع کرد تلمبه زدن
دوباره کیرشو دراورد
اومد و شروع کرد دوباره دستاموب تخت بست.
دلیل کارشو متوجه نشدم ولی نایی نداشتم واسه حرف زدن
دوباره با ی حرکت کیرشو تا ته فرو کرد تو کونم و شروع کرد تلمبه زدن، داد میزدم مهدی محکم…
واون تا ته فرو میکرد. داشتم ارضا میشدم. داد زدم مهدی نگه دار. کیرشو تا ته فرو کرد تو کونم و بی حرکت موند. ناله ام درومد و بعد چند ثانیه ابم اومد. لذتم وصف نشدنی بود. چشاموباز کردم لبخندزد و گفت عشقم نوش جونت.
کیرشو از تو کونم دراورد، با دستمال پاک کرد و ب زور فرو کرد تو کوسم. ازبس ورم کرده بود ب زور رفت تو کوسم. کوسم اب داشت، ی کم عقب جلو کرد و دوباره بالشت گذاشت زیر کمرم. شروع کرد تلمبه زدن و خیلی یهویی بر خلاف همیشه ابشو ریخت تو کوسم. خوابید روم. لب گرفتیم و هموبوسیدیم. ازم تشکر کرد. بهش گفتم عشقم دستامو باز کن برم کوسمو بشورم خندید و گفت اگه قرار بود بشوری ک میریختم تو کونت.
با تعجب نگاش کردمو گفتم خب حامله میشم دیوانه
خندید و گفت منم میخوام حامله ات کنم عشقم
هاج و واج نگاش میکردم گفتم مهدی تو ک قبول کردی فعلا بچه دار نشیم، لبخندی زد و گفت تو نمیخوای، من ک میخوام.
حرف زدن باهاش فایده نداشت
خوابید کنارم. گفتم میشه بالشتو از زیر کمرم دربیاری کمرم درد میگیره؟ خندید و گفت ده دقیقه باید کمرت بالا باشه، کمرت درد گرفت خودم ماساژت میدم،.
فکر همه جاشو کرده بود. عاشق بچه بود و منم نمیتونستم منصرفش کنم
بعد 5 دقیقه دستامو باز کرد. باهم رفتیم حموم دوش گرفتیم. زیر دوش بغل کردن لذت عجیبی داره…
اون شب مهدی منو حامله کرد و دوقلومون بعد ۹ ماه ب دنیا اومد
نه من و نه مهدی اون شب و هیچ وقت فراموش نخواهیم کرد. شبی ک حامله شدم…

نوشته: سحر


👍 29
👎 8
90201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

903696
2022-11-22 01:55:01 +0330 +0330

برای یک میلیاردمین بار!! کیری که اسپری بی حسی روش زدن رو هیچ الاغی نمیتونه ساک بزنه!! مچشو کرد تو کست خونریزی کرد بعد به جای رفتن به بیمارستان به سکس ادامه دادین؟ بعد کونتم روش پاره کرد انگار نه انگار؟؟ اینو پرینت بگیری ببری بنیاد جانبازان سهمیه بهت میدن پزشکی دانشگاه تهران!!


903888
2022-11-23 20:29:30 +0330 +0330

نوشته یه جقی. به شعور مخاطب توهین نکنین

0 ❤️

910172
2023-01-10 21:07:25 +0330 +0330

سلام
خانمهای ک واقعا تصمیم حامله شدن دارند ب ای دی تلگرام م پیام بدید.تصیمیم جدی داری پیام بده
ایدیم

@Mohsamlni

0 ❤️