شوهرم سعید که مرد خوب و دوست داشتنی است . چهل و دو سالشه و تو یک آژانس خدماتی توریستی کار میکند و بخاطر شغلش هراز گاهی مسافرت های کوتاه مدت سه  تا پنج روز دارد و معمولا وقتی در سفر است منو میفرسه خونه بابام ،،،،آنروز حدود ساعت سه بعد از ظهر گوشیم زنگ خورد  ،شماره ناشناس بود،،،،الو سلام عسل خانوم حالتون خوبه،،،،،،صدا آشنا بود آری این صدای حمید بود،،حمید از دوستان صمیمی سعید بود و چندباری باسعید آومده بود خونه ماومیشناختمش ،،،،،،،آره خوبم ممنون،، ،،،،بعد حمید بمن گفت چند روزی است که تازه از دوبی اومده و بعضی اجناسی که با سعید قبلا هماهنگ کرده بودند باخودش آورده و میخاد به من تحویل بده،،،،،و قرار شد تا دو ساعت دیگه بیارش دم خونه مون ،،من هم از خونه بابام حرکت کردم تا قبل از رسیدن حمید اونجا باشم،وقتی رسیدم خونه رفتم حموم بعد از تمیز کردن سر وصورتم  منتظر حمید نشستم،،،،چند دقیقه بعد،با صدای زنگ درو باز کردم و حمید را در حالیکه چندین بسته کوچک وبزرگ دستش بود به سالن رهنمایی کردم بسته ها را روی میز گذاشت و خودش اومد  نشست پهلوی من  رو ی مبل،،،،بعد از احوالپرسی و اینا ،،،،، پرسیدم آقا حمید چایی میل میکنید یا قهوه ،،،،،یا که میوه؟،،،،،حمید در حالیکه چشمانش کمی حالت خماری داشت با لبخند و زدن چشمکی  گفت قبل از اومدن به اینجا قدری نوشابه الکلی نوشیده و چیزی میل ندارد،،،،،،تازه متوجه حرکات و صحبت هایش شدم که حالت عادی نداشت،،،،،،بعد بمن گفت عسل خانوم تافهمیدم شوهرت رفته مسافرت خیلی خوشحال شدم آخه با اینکه  قبلا چند بار  دیدمت اما نتونستیم با هم صحبت دوستانه داشته باشیم،،،، و ادامه داد،،،،دیدن یک زن  35 / 36 ساله خيلي خشگل و با حال مثل شما با اندام تحريك كننده اي که داریدبا  قد بلند و چهار شونه ،پوست سفيد ،چشم و ابرو مشكي و ببخشید دگه اون  پستوناي ناز  سايز 80 و كون بر جسته مگه میشه آدم ازش بگذره و فراموشش کنه ،،،،با اخم بطرفش نگاه میکردم و نمیدونستم درین حالت مستی بهش چی بگم ،،،،،بعد گفتم آقا حمید زشته آخه تو دوست شوهرم هستی ،،،،حمید گفت چی زشته مگه من حرف بدی بشما گفتم؟ من که از زیبایی های شما گفتم و دستش را گذاشت روی پایم دستش را  زدم کنار  وباعصبانیت گفتم  همه چیز ها را به شوهرم میگم لعنتی ،،،،،،،باخنده گفت الان خودم به سعید میگم که با زن خشگلش دارم حال میکنم ،،،بعد از گوشیش  شماره سعید و گرفت و بعد از احوالپرسی گفت عسل جون پشت خطه بهش بگو تا هوای مهمونا رو داشته باشه و با خنده گوشیو داد دستم ،،،،با عصبانیت گفتم سعید این دوستت در حالت مستی اومده اینجا و داره بددهنی میکنه ،،،،،،سعید گفت عزیزم این حمید دوست قدیمی و  کسی است که قابل  اعتمادم است ،،،،،فانتزی های تو رختخواب که میگفتیم یادته،،،،،،، الان رویا های چندین ساله ات که میخاستی کیر بزرگ غریبه بره تو کست برات برآورده کردم،،،برو عزیزم به مهمونت برس،،حمید امروز بجای من شوهرته،،،،و گوشیو قطع کرد،،،،،،هاج وواج مونده بودم آخه ما تو فانتزی چیزهای گفته بودیم که اصلا نمیخاستم واقعی اتفاق بیفته ،،،،،تو افکارم بودم که حمید دستشو برد لای موهام و گفت آها تازه از حموم اومدی بیرون ،،که صورتت هم سرخه و شالمو از سر شونه هام برداشت  من که تاپ سرخ تنم بود با يه شلوارك لي از جایم برخاستم و رفتم تو اطاق خابم ازونجا باگوشیم دوباره باسعید تماس گیرفتم،،،،،سعید ،سعید تو راستی راستی دوستداری باحمید سکس کنم ،،سعید گفت آره عزیزم مگه چیزی ازت کم میشه گفتم که آدم قابل اعتماده برو عزیزم حال کیرشو ببر برو جووونم و از تو گوشی صدای بوسه فرستاد ،،،،چندلحظه بعدحمید هم اومد تو اتاق خابم و حالا حس بهتری داشتم وتازه فهمیدم که سعید راست راستی من را عروس حمید کرده ،،،،حمید پرسید با حمید هفته چند شب برنامه سکس دارید ووقتی که فهمید در هفته سه یا چهاربار برنامه داریم گفت پس چرا شما فقط يه بچه دارين خنديدم و گفتم خوب جلو گيري ميكنيم گفت با کاندوم ؟ يه كم خجالت كشيدم اما گفتم  نه با كاندوم اصلا آدم چیزی نمیفهمه  گفت پس چيكار ميكنين قرص میخورین ؟؟گفتم نه  خنديدم گفتم طبيعي گفت يعني چي سرم رو انداختم پائين گفتم سعيد آخراش كه ميشه ميكشه بيرون گفت اگر يادش بره چي خنديدم گفتم نه يادش نميره كم كم حرفامون گل انداخته بود داشت آمپر حشريتم میرفت بالا که حمید خوشو بمن نزدیک کرد و دستهایم را تو دستهایش گرفت و در حالیکه دستهایم رامیمالید و میبوسید و بطرفم نگاه عاشقانه میکرد گفت
ميخواستم بگما عسل جوونم پوست صاف و تحريك كننده ای داری واقعا  پستوناي بزرگت داره تاپتو جر میده اوووف خط وسطشونم حسابي تحريك كننده است  هر دو به هم نگاه مي کردیم یهو چسبيديم به هم روم نميشد تو چشمش  نگاه كنم  آروم دستش رو انداخت دور گردنم و آروم شروع كرد با نوك انگشتش بازوم رو لمس كردن چند لحظه بعد دستم را بردم   روي رونش  و آروم بردم بالا به كيرش كه رسيد يه نفس عميق كشيدم و گرفتم تو دستم و فشارش دادم او هم  قشنگ بغلم كرده بود و فشار میداد به خودش ،بعد  سرمو  گذاشتم روي شونش  حمید گفت لامصب این بوي عطر و شامپوي سرت حسابي حشريم كرده   و حسابي به خودش فشارم داد بعد آروم روي گونه ام  رو بوس كردعشقبازی  كم كم ادامه پيدا كرد تا رسيد به لبم، لباي گوشتي كلفتم حسابي وسوسه انگيز بود براي خوردن ،،و شروع به خوردن کرد و من هم زبونم رو تو دهنش میکردم  بعد از كلي لب خوري و زبون بازي شروع به خوردن گردنم كرد  ديگه به نفس نفس افتاده بودم كه از هم جدا شديم يه كم با لبخند به هم نگاه كرديم تاپم رو داد بالا خودم كمك كردم درش آورديم يه كرست مشكي بسته بودم كه سفيدي پوستم وبزرگی پستونام  از توش قشنگ تو چشمش ميخورد دستش رو انداخت پشتم بازش كرد و درش آورد حالا  پستونايي بزرگ  سفيد و سفتم با يه نوك قهوه اي كم رنگ كه از روي شهوت سيخ زده بود بيرون مقابل چشمهایش بود و در حالیکه به پستونایم زل زده بود و لبهایش رو لیس میزد يه پستونم رو تو دستش گرفت و اون يكي رو به دهنش  حسابي میخورد هرچي ميخورد بيشتر آخ و اوووف میگفت و میگفت خیلی خوشمزست  تا بلاخره گفتم  بسه ديگه او هم  نشست جلوم دكمه هاي شلواركم رو باز كرد و اون رو كشيد پائين شرتم هم مشكي بود صورتش رو برد جلو يه نفس عميق كشيد و باز دم نفسم رو داد بيرون رو کسم  من هم  يه آهي كشيدم  از كنار شرتم گرفت چشماش  رو بسته بود و شرتم رو كشيد پائين چشمش را که  باز کرد جلوش  يه كس تپلي بود كه با ظرافت خاصي اصلاح کرده بودم ،با دیدن کسم سوت بلندی زد و از گوشیش دوباره شماره شوهرم را گیریفت،،،الو، الو،،،،حمید تویی؟؟حمید گفت سعید این زنت عجب کس تپلی داره الان لختش کردم لامذهب عجب کسی داری تو ،،،شوهرم خندیدگفت الان که شوهرشی حسابشو برس ،،،،،حمید گفت آره کسکش الان کس زنت رو پاره میکنم و شوهرم باخنده نووش جوونت ،،،،وتماسو قطع کرد بدون معطلي از لبه هاي كسم شروع به خوردن كرد با اينكه در هفته سه چار باری با شوهرم برنامه سکس داشتیم ولي بازم لبه هاي كسم به هم چسبيده بود و حمید زبونش رو كرد لاي كسم ،من  كه از داغي داشتم ميسوختم ناله میکردم  دستامو رو سرش گذاشته  بودم و تو موهاش چنگ ميزدم آروم آروم رفتم عقب او هم  روي زانو دنبالم ميومد تا نشستم روي مبل او هم پاهامو  انداخت روي شونه هاش و يه كم من رو کشید جلو از سوراخ كونم ليس ميزد تا بالاي كسم چوچولم رو گاز ميگرفت و با نوك زبونش فشارش ميداد کارمن هم فقط ناله بود و حالاكم كم صدام بلند شده بود و با صداي لرزون آخ و اوخ ميكردم حمید دوباره شماره شوهرم رو گریفت ،،،،الو،،الو ،،،حمید جواب داد بشنو این صدای ناله های زنت است ،بااینکارش بیشتر تحریک شدم و با صدای بلند ااااخ اوووف میکردمو بعد سرش رو به كسم فشار دادم و با ناله گفتم بخور بخور جون بخورررررررررررر جون جون جوننننننننننننننننننننن کس تپلم مال تست بعد يه لرزش شديد ارضا شدم و بي حال افتادم روي مبل ،،من راحت شدم  اما حمید هنوز لباسش  رو در نياورده بود و داشت به بدنم  نگاه ميكرد تو گوشی گفت سعید بیغیرت زنت با لیسیدن کسش  ارضا شد  و گوشی رو سمت من کرد وگفت به شوهر بیغیرتت چیزی بگو عزیزم من سرم رو از پشتي مبل بلند كردم با چشماي خمار نگاهش كردم گفتم مرسي حمید مرسي خيلي حال داد ،و به شوهرم گفتم مرسی خیلی حال میده با حمید اینجا قراره جررر بخورم شوهر عزیزم ،،سعید گفت من آرزومه که کس تو باکیر حمید پاره بشه و قطع کردم بعدبلند شدم دست حمید  رو گرفتم  بلندش كردم بغلش كردم  و لبم رو گذاشتم روي لبش كلي حال میكرد و شروع كردبه خوردن لبهایم كه دوباره تحريكم كند يه كم با هم عشق بازي كرديم من شروع به لخت كردن حمید كردم لخت لخت شده بود نشوندمش  روي مبل خودم هم كنارش نشستم و خم شدم روش يه كم با دستم كيرش رو ماليدم و بعد قشنگ خوابيدم روش و كيرش رو كردم تو دهنم همچين با اشتها ميخوردم انگار دارم بستني ميخورم چنان ملچ مولوچ ميكرد  تموم كيربزرگش که از کیر شوهرم بزرگتر بود رو ميكردم تو دهنم نگه ميداشتم بعد اوق كه ميزدم مياوردم بيرون از آب دهنم تخماش خيس بود كه اون رو هم با دستم ميماليدم اگر یه كم ديگه ادامه ميدادم خودش رو خراب ميكرد بلندم كرد بالشت رو گذاشت زير سرش خوابيد من رو هم كشيد روي خودش به حالت 69 باز هم شروع به خوردن كسم كرد منم  كيرش رو به پستونام میماليدم  بعد میكردم تو دهنم  داشتم کیر سفت شده اش رامیخوردم بمن  گفت نكن آبم مياد خنديدم كيرش رو از دهنم بيرون آوردم، بلند شدم ،گفت چي شد ؟گفتم صبر كن ،،،،رفتم از تو اتاق خوابمون با يه اسپري برگشتم با دیدن اسپری حمید گفت  اين كسکش سعید مجهز هم بوده،، يه كم به كيرش زد و با دستم ماليدم كنارش نشسته بود م با دستم اسپري رو ميماليدم او هم دستش لاي كسم بود داشت با دستش كسم رو ميماليد خم شد روي من يه كم لب خوري و زبون خوري كرديم بعد منوكشيد بالا يه كم ديگه كسم رو خورد منم باز مشغول ساك زدن شدم اسپري كار خودش رو كرده بود بعد  بلند شدم نشستم روي سينه اش همونطوري كه پشتم به او بود رفتم جلو تر تا كسم رسيد به كيرش و يه كم كسم رو به كيرش ماليدم بعد بلند شدم و با احتياط كردمش تو، يه نفس بلند كشيدم  ،يه كم نشستم روش وقتی کیرش رو کسم بلعید واحاس کردم کیر چند کیلویی توکسمه  شروع كردم تكون تكون خوردن بمن گفت بچرخ  چرخيدم  رو به رویش نشستم او هم  پستونام رو گرفت تو دستش من  كه بالا ميرفتم او هم  خودش رو بلند ميكرد با كيرش ضربه ميزد تو كسم هر دو فقط ناله مي كرديم كه حمید شروع به حرف زدن كرد گفت عسل جوون خوب ميكنم با لبخند گفتم آره گفت خوشت مياد گفتم خيلي گفت اندازش خوبه با عشوه گفتم اندازه چي گفت همون كه اون توه گفتم
كدوم ؛ كدوم تو چرا اسمش رو نميگي با خنده گفت اندازه كيرم گفتم آره خيلي با حاله حالا بگو کیرت  تو چيه گفت تو كست ديگه لبش رو گاز گرفته بود يه كم سرعتش رو بيشتر كرد گفتم آخ جون بازم بگو دوست دارم فهميد كه دوست دارم حرف سكس بزنه و بشنوم ديگه شروع كرديم او از كسم ميگفت منم از كيرش بلند شد گفتم يه مدل ديگه گفت چطوري گفتم هر طوري تو دوست داري منم گفتم از پشت كلي حال كرد گفت  دمت گرم يه كون توپ ميكنم چهار دست و پا شدم  رفت پشتم با دستش كونم رو ماليد بعدسوراخ کونم را باز كرد كير سيخ شده رو گذاشت دم سوراخ كونم يه كم رفتم جلو گفتم اونجا نه گفت خودت گفتي از پشت گفتم از پشت بكن تو جلو گفت جلو ديگه كجاس اسم نداره سرم رو چرخوندم به او نگاه كردم گفتم از پشت بكن تو كسم كيرت رو بكن تو كسم ،،،او هم  سر كيرش رو هل دادم پائين با سوراخ كسم كه ميزون شد من خودم رو دادم عقب و گفتم آخيش چه حالي ميده بعد شروع كردمبه عقب جلو كردن او هم پستونامو  گرفته بود تو دستاش باهاشون حال ميكرد و گاهي هم چوچولم رو ميماليد من سرعتم زياد شده بود ميگفتم تند تند بكن كسم رو جر بده زود باش كسم داره ميميره كسم رو حال بيار نذار بميره بهش شوك بزن زود باش او هم سرعت گرفت كه  با گفتن عسل جوون واييييييييييييييييييييييييي میکنمت جررت میدم جنده پارت میکنم كسم باز زنده شد خودمو  به حمید فشار دادم فهميدم براي بار دوم دارم ارضا میشم به حمید گفتم زنگ بزن به بیغیرت او هم شماره شوهرم رو گرفت ،الو  الو صداش رو اسپیکر بود ،،،،باصدای بلند گفتم کیر کلفت دوستت تو کسمه داره تلمبه میزنه و حمید سرعت تلمبه رو بیشتر کرد وصدای شلپ شلوپ بر خورد کیرش تو کسم را شوهرم میشنید ،،و سعید باصدای بلند میگفت وای زنم را داری جررر میدی افففف جوون زنم را بکن حمید بکن زنم باش وایییی فهمیدم شوهرم حشرش زده بالا گفتم بیغیرت کیرت را بگیر تودستت بمال تا آبت بیاد گفت الان دارم میمالم ،،حمید گفت بیناموس زنت رو داگی جرر میدم کیرم را تا دسته تو کس زنت جا دادم بشنو صداشو و محکمتر تو کسم تلمبه میزد من گفتم بیغیرت زنت زیر کیر حمید خابیده داره کس میده حالشو ببر و یکبار شوهرم گفت وای داره آبم میاد ااااخ کس کن زنم رووو واییی و تلفن را قطع کرد  من هم خودم رو محکم به حمید فشار میدادم و با چند لرزش بار دوم به اورگاسم رسیده بودم در حالیکه از کسم آب کیر حمید آروم میریخت رو رونام بلند شديم من خوابيدم روي زمين حمید هم  پاهامو بالا کرد و كيرش رو كرد تو كسم ،كسم حسابي آب انداخته بود ،ازم لب مي گرفت و خودشو تكون تكون ميداد،جفتمون مست شهوت بوديم گوشم رو كه خورد خيلي حال كردم ازش خواستم ادامه بده او هم گوشم رو ميخورد و تو گوشم نفس ميكشيد كه  باز شروع به حرف زدن كردم آخ بكن بخور كشتي من رو واي حمید چه حالي دارم ميكنم او هم  داشت با کیر کلفتش بیشتر وبیشتر تلمبه میزد من مثل کیر ندیده ها خودمو بهش چسبونده بودم و همه کیرش تو کسم بود
سرعتش زياد زياد شده بود كه  با چنگ انداختن روي كمرش بهش فهموندم دارم حال میکنم  بعددر حالی که شهوت ازصورتش پیدا بود  گفت دارم ميام گفتم بريز روي شكمم تا كيرش رو از كسم بيرون كشيد آب با فشار زد بيرون جهش اولش ريخت روي صورت و موهام  بعد تموم آبش روي شكم و پستونام خالي كرد و خوابيد روم جفتمون از زور گرماي سكس داغ داغ بوديم و خيس عرق،،،، بلند شدم از روي ميز دستمال آوردم حمید رو تميز كردم و بعد خودم رو تميز كردم دلم ميخواست باهاش برم حموم اما خيلي دير شده بود و حمید گفت میخاد بره خونشون  لباسامون را پوشيدیم از همدیگر يه لب اساسي گرفتیم و از هم تشكر كرديم…‌‌‌

نوشته: عسل