لاپایی گذاشتن دخترخاله

1391/09/03

سلام به همه بچه های شهوانی من اسمم سامانه قدم178وزن و؛75و19سالمه خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به چهاریاپنج ماه پیش(البته لازم به ذکره که برام مهم نیست باور کنید یا نه چون شما تو این سایت دنبال حقیقت نیستیددنبال شهوت میگردیدپس کم راجب راست یادروغ بودن داستان ها باعرض معذرت کسشعرتلاوت کنید)خب از بحث دورنشیم

داستان ازاونجایی شروع شدکه من تو شهری که خالم زندگی میکرد دانشگاه قبول شدم تا یکی دوماه اول توخوابگاه به جق زدن و دوست دخترها که خدا حفظشون کنه مشغول بودیم که خالم 24زنگ میزد پاشوب بیا خونمون غریبگی نکن اخرش ی روزاخرهفته رفتم خونشون بعد از دید وبازدید و ناهارسرظهرخالم و شوهرش خوابیدن من دخترخالم هم مشغول حرف زدن بودیم تا اینکه دخترخالم گفت ی دفترداره که همه فامیل واشناها ی جمله یاخاطره براش توش نوشتن و طبقه بالاست بیابریم بیاریمش منم قبول کردم ازدخترخالم بگم قد170سن24ی هیکلی معمولی/ رفتیم بالا من نشستم رو مبل اونم رفت ازتواتاقش دفترش روبیاره وقتی توکمدش مشغول گشتن بود رفتم سراغش پشت سرش بودم که یک ان دست شروع کردبه لرزیدن وضربان قلبم به شدت تندمیزدرفتم پشتش چسبیدم بهش دستموازرولباس گذاشتم روسینش هیچی نگفت بازم خودش مشغول گشتن نشون میدادمنم باپررویی دستمواززیرلباس گذاشتم روسینه هاشوکیرموفشاردادم به کونش دیگه مطمئن شدم مال منه برش گردوندمو سریع خوابوندمش لباسش زدم ی سینه معمولی وسفت که به راحتی تودستم جامیشدبه (هرحال لنگه کفشم توبیابون غنیمته نبایدناشکرباشیم شروع کردم لیسیدن وخوردن میکشون میزدم نوکشون قهوی پررنگ بودکه کاملاسیخ شده بودن چندبارخواستم ازش لب بگیرم که هی صورتشو میچرخوندونمیذاشت هیچی نمیگفتو هیچکاری نمیکردمنم سعی میکرد باهاش وربرم تا اه اوهش عین این داستان بچه دربیادولی نشدکه نشدرو شکمش زبونم کشیدمواومدم پایین شلوارشورتش ی جا دراوردم ی کس سفیدبایکم موبود شروع کردم لیس زدن ی بویی میدادزیادخوشم نیومدبا ی طعمی که زیاد بدنبود ولی ی جوری بودکسشوبازکردم بازبونم باچوچولش بازی کردم دیگه طاقت نداشتم دستوپام میلرزیدبه سختی نفس میکشیدم سریع کیرمودراوردموگرفتم جلوصورتش گفتم بخورکه سرشوچرخوندباالتماس زورچپوندمش تودهنش بعدبهش گفتم برگردبرگشت انگشتموتف زدمو کردم توکونش که سریع کونشوسفت گفت ازاونجانه هرکاری کردم نذاشت خوابوندمش روزمینو خودم خوابیدم روش سینه هاشومیمالیدم کیرمووسط پاش میمالیدبه کسکش همینجوری تلمبه میزدم که احساس کردم کیرم راحت عقب جلومیشه که دیدم کسش کاملاخیسه ی مقداردیگه عقب جلوکردم ابم اومدریختم لاپاش چنددقیقه روش خوابیدم کیرم لاپاش دوباره بیدارشد ی دست دیگه لاپستوناش گذاشتم ازاون به بعدطرف من نمیادوباهام تنهانمیشه ولی چندباردیگه تنهاگیرش اوردم اخرین بارهفته پیش بوددیگه انقدرسینه هاش مالیدم ی مقدارب زرگتر و نرم ترشده الان تو کفه اون یکی دخترخالمم که ازخودم کوچیکتره و نسبت به سنش سینه و کون بزرگی داره دعاکنیدجوربشه تاداستان اونم براتون بنویسم امیدوارم خوشوتون اومده باشه…

نوشته: سامان


👍 0
👎 0
133985 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

345128
2012-11-23 22:26:42 +0330 +0330
NA

خاک توسر خنگت میمردی یه کم باهاش حرف میزدی آمادش میکردی تا بجای تجاوز باهاش سکس کنی? بعد میگین چرا دخترا بهتون فکر بد دارن

0 ❤️

345129
2012-11-23 22:28:29 +0330 +0330
NA

کس گفتی فک کردی راس گفتی… خوبه غریبهگی میکردی و روز اول هنوز نرسیده زدی دختر خاله رو گاییدی اگه راحت بودی که حاملش هم میکردی.

0 ❤️

345130
2012-11-23 23:17:24 +0330 +0330
NA

یا شماها تو قصر زندگی میکنید که سر و صدای جفت گیری کردنتون بیرون نمیره یا مردهای فامیلتون مخصوصا خودشون به خواب میزنن که دختراشونو بکنین یا کلا فک و فامیلان اسکول هستین چیزی نمیفهمید
الاایهالحال اصلا مهم نیست که کدامیک از موارد فوق صحیح میباشد.مهم آنست که کیرم تو حلقومت با این داستان مزخرفت ای نمک بحرام=))

0 ❤️

345131
2012-11-23 23:27:40 +0330 +0330
NA

تا به حال داستانی تخمی خیلی تر از این ندیده بودم.
انگار داره فیلم مبارز تایلندی رو به صورت سکسی توضیح میده خاک تو سر جقی بودنت.الان تو تجزیه داستانت دهنت رو سرویس میکنم.
تجزیه و تحلیل:
1.ریدم تو نوع نگارشت.2.با چه رویی پاتو گذاشتی تو این سایت.3.گوه میخوری داستان میدزدی.4.مطنءن باش دختر خالت جنده نیست،توءه کس کش توهم فانتزی زدی
(ستاد گاییدن انسان جقی)

0 ❤️

345132
2012-11-24 01:38:53 +0330 +0330
NA

dastani ke avalesh ghado vazn biad nemikhonam.malome kos shere.

0 ❤️

345133
2012-11-24 01:42:36 +0330 +0330
NA

به نظر من قهرمان داستان ما(که آق سامان باشن) توی خوابگاه بدجوری بهشون تجازو(شما بخونید تجاوز) شده و انگار دختر خاله شم باهاش ور می رفته و انگشت میکرده تو کونش که برای ارضای حس انتقام جوییش این داستان رو نوشته.
پ.ن:فـــــــــاکینگ یور مایند!

0 ❤️

345134
2012-11-24 02:27:09 +0330 +0330
NA

d.g harfi bara goftan namonde, hamaro dustan goftan!

0 ❤️

345135
2012-11-24 03:28:03 +0330 +0330
NA

در حد فحش نیستی
فقط اون تلاوتو میکنم تو کس دختر خالت دوقلو پس بندازه بچه جغول

0 ❤️

345138
2012-11-24 06:32:21 +0330 +0330
NA

آخه کسمغز، بشین یه هفت هشت دفعه جفنگیاتی رو که نوشتی مرورکن (هفت هشت دفعه بخاطر اینکه کسمغزی و دیر دوزاریت میفته!)، اونوقته که پی خواهی برد ما کسشعر تلاوت میکنیم یا اینکه این جنابعالی هستی که کیرنجویات تناول میکنی یجلقة المجالق؟؟؟

0 ❤️

345139
2012-11-24 06:47:41 +0330 +0330
NA

“به قول این آخوندکهای بچه کونی”: أحسنتکم و تبارک الله…
بنده هم با این نظرت کاملا" موافق و همنظرم…

0 ❤️

345140
2012-11-24 06:48:55 +0330 +0330
NA

“به قول این آخوندکهای بچه کونی”: أحسنتکم و تبارک الله…
بنده هم با این نظرت کاملا" موافق و همنظرم…

0 ❤️

345141
2012-11-24 08:40:50 +0330 +0330
NA

خاک تو سرت کنم
منم موندم مگه متراز خونه ها چقده که سر و صدا نمیره بیرون یا کسی نمیاد به شما سر بزنه که اینقد راحت سکس مسکنید ؟/
واقعا در عجبم خاک تو سر دختر خالت که چقد خنگه گذاشته تو تجاوز کنی بهش

0 ❤️

345142
2012-11-24 10:51:08 +0330 +0330

شاید راست باشه … نمیگم دروغه …
ولی خیلی تخماتیک نوشتی بچه جون … … .

0 ❤️

345143
2012-11-24 11:46:41 +0330 +0330
NA

تخمى تخيلى نوشتى جقو كيرم با سرعت نور توكونت

0 ❤️

345144
2012-11-24 14:34:53 +0330 +0330
NA

مگه خاله و شوهر خالت تو خواب اصحاب کهف بودن . دختر خالت هم به همین سادگی کونش میگذآری صداش در نمیاد .؟ بعد میگی چرا فحش می نویسید . مگه فکر کردی خواننده ها مثل خودت اسکول هستند که این ملجوقات رو می نویسی

0 ❤️

345145
2012-11-24 17:16:29 +0330 +0330
NA

true or false ?
zaheran dostane aziz shekaste nafsi kardan
dastan tamaman kosesher bode va zadeye
tavahomat va khiyalate zehne makhshoshe
nevisande mibashad.

0 ❤️

345146
2012-11-24 17:28:47 +0330 +0330
NA

یعنی من اگه جات بودم دیگه اینورا پیدام نمیشد.دم بچه ها گرم خوب ریدن بهت

0 ❤️

345147
2012-11-24 17:31:36 +0330 +0330
NA

خودتو کوس گیر آوردی یا بکس شهوانی رو.
تو توی روز روشن چسبیدی به دختر خاله ات و داشتی باهاش حال میکردی !!!
پس یکی به من بگه خاله این آقا سامان کجا بوده؟؟؟
تو رو خدا دیگه داستان ننویس…‏‎ ‎

0 ❤️

345149
2012-11-24 17:33:46 +0330 +0330
NA

خودتو کوس گیر آوردی یا بکس شهوانی رو.
تو توی روز روشن چسبیدی به دختر خاله ات و داشتی باهاش حال میکردی !!!
پس یکی به من بگه خاله این آقا سامان کجا بوده؟؟؟
تو رو خدا دیگه داستان ننویس…‏‎ ‎

0 ❤️

345150
2012-11-24 20:32:05 +0330 +0330
NA

الان واست مهم شد نظر بچه ها?..کونی مقام?.. بگو رفتم داهات کون گوسفندامون گذاشتم. اعتراضی هم نداشتن .گوسفندم اینجوری بهش تجاوزشه میره دادگاه 4تا بع بع میکنه.

0 ❤️

345151
2012-11-25 05:58:22 +0330 +0330
NA

ای خدا اینارو ک جمع نمیکنی حداقل منو جم کن.اخه این چی بود نوشتی.سر شیر مادرت بشین ی دور بخونش.ببین چی نوشتی

0 ❤️

345152
2012-11-25 06:09:04 +0330 +0330
NA

عزیزم ،سامانم تو خفته بر آن دردی ==== که تا به امروز با جق سر کردی
نکن سکس با فامیل و اقوامت ==== که هر کیری فشردی تو ،درون کوووون خود کردی


شمالم تا جنوبم عشق چه خاک و گندمی دارم

صدام یاری کن باید بگم چه مردمی دارم

بگم این حق هیچکس نیست که با ثروت فقیر باشه

کسی که فرش می بافه نباید رو حصیر باشه

اگر چه سختی از انسان یه کوه درد میسازه

ولی از مردم ما درد داره یک مرد میسازه

نگام کن بچه های کار چه جور تو آب و آتیشن

تو این روزهای سخت کمک خرج پدر میشن

من و تو مردمی هستیم که گنج از رنج میسازیم

به این تاریخ خورشیدی به این فرهنگ مینازیم

من و تو مردمی هستیم که آینده تو مشت ماست

که از هفتاد نسل قبل هزار اسطوره پشت ماست

0 ❤️

345153
2012-11-25 11:33:35 +0330 +0330
NA

کس شعرو تو تلاوت کردی
اره داستانت یه جورایی درسته البته بچه باز محلتون خفتت کرد بعد می خواست بکنه تو سوراخ کونت تو سوراختو تنگ کردی بعد لا پات گذاشت بعدش بزور کردش تو دهنت
این باشه بخاطر اینکه منبعد به شخصیت بچه های شهوانی توهین نکنی
عوضی

0 ❤️

345154
2012-11-26 10:20:30 +0330 +0330
NA

>:P >:P >:P >:P >:P >:P

خـــــــــــــــــــــــــــــــاک تو سرت

حرمت اون ناهاری که اونجا خوردی رو نگه میداشتی…

متــــــــــــــــاسفم واست

0 ❤️

345157
2012-11-27 20:01:35 +0330 +0330
NA

~X( خیلی کیری بود

0 ❤️

742719
2019-01-20 22:30:37 +0330 +0330

بکنشون عمو جون. اصلا دختر خاله واسه کردنه

0 ❤️