سلام این داستانی كه میخوام بگم واسه یكی دوسال پیشه.اون موقع ۲۳ سالم بود.قدم ۱۶۲ و وزنم ۶۴ كیلوعه.صورت گرد و سفیدی دارم.بدنم تقریبا تپلیه.موهای خرمایی كوتاه دارم.سینه هام فوق العاده گرد و سفید و تپله.
من دو سالی با دوست پسرم دوست بودم و همیشه رابطمون فقط در حد لب گرفتن و مالیدن بود.حتی اوایل برام مالیدن كیرش خیلی سخت بود ولی بعد انقد دوسش داشتم كه هركاری میخواست میكردم.واقعا دوسم داشت و قرار بود بیاد خواستگاری.یه ویلا بود كه كلیدشو از دوستش میگرفت بعضی وقتا میرفتیم اونجا حال میكردیم .كم كم رابطمونو بیشتر كردیم.نیمه لخت میشدیم.
بعد رسید به لاپایی كردن كه بار اول جفتمون بی حس و حال شدیم از لذت.
چندباری نزدیك بود كیرش لیز بخوره بره تو ولی نذاشتم.
اون روز نرفتم دانشگاه.از صبح منو برد ویلا.قبلشم دوتا پیتزا واسه ناهار خریدیم.
تازه رسیده بودیم كه شروع كرد لب گرفتن و مالوندن.
لبای همو میخوردیم و سینه هامو مالش میداد.بلوزمو كند و سریع بند سوتینمو وا كرد افتاد به جون سینه هام.مالوند و نوكشو خورد.منم اروم كیرشو مالش میدادم از رو شلوار.تا اینكه تحمل جفتمون تموم شد.سریع لباساشو كند.شلوار و شورتمو هم زمان دراورد.منو خوابوند رو مبل و افتاد روم.لباشو گذاشت رو لبام.دستمو بردم سمت شرتش و اروم كشیدمش پایین.بلند شد كامل درش اورد.كیرش بزرگ و كلفت بود.عین تو فیلما با رگای برجسته.گفت برام میخوری؟؟گفتم اره.مدل ۶۹ خوابیدیم.كیرشو كردم دهنم.چشمامو بستم.فكر میكردم دارم بستنی لیس میزنم.زبون اونم لای چاك كسم بود و میلیسید.دیوونه شده بودم.صدای
ناله هاش بلند شده بود منم اه و اوه میكردم.بلندم كرد گفت بخواب دیگه تحمل ندارم.به پشت خوابیدم پاهامو وا كرد.كیرشو مالید لای كسم.عقب جلو كرد.طاقت نداشتم.گفتم زود باش بزن توش.تمومش كن.میخوام مال تو بشم.جرم بده.گفت پاهاتو میذارم سر شونم.میخوام كیرمو تا دسته بزنم توش.میخوام تمام كیرمو تو كست حس كنی.پاهامو گذاشت سر شونش.سر كیرشو فشار داد.نفس عمیق كشیدم.یهو با فشار زد توش.جیغ زدم.آهههه.جرم دادی.كلفته.اوووووف.
اونم اه و ناله میكرد.جووووون چه تنگی.همش مال خودمه.
فكر نمیكرد كس دادن انقد لذت داشته باشه.
حسابی تو كسم تلمبه میزد.از لذت و فشار بی حال شده بودم.بعد از هفت هشت دقیقه آبش اومد.ریخت رو شكمم.
رفتیم حموم و دوش گرفتیم.پیتزاهارو خوردیم و عصررفتیم خونه.
الان یك ساله ازدواج كردیم و با خیال راحت تمام پوزیشن هارو امتحان كردیم.❤
نوشته: سحر