لیلا و برادر شوهر سن بالا

1402/12/18

اسمم لیلا ۳۰ سالمه ۱۰ساله ازدواج کردم از اول با شوهرم مشکل داشتم ولی نه اون حد که به طلاق فکر کنم .یه دونه برادر شوهر دارم علیرضا که ۱۷سال ازم بزرگتره شوهر خودم ۱۰ سال بزرگتره. ازم.از وقتی ازدواج کردم این برادر شوهرم رو در حکم پدر شوهر می‌دیدم چون همه کاره ی خانواده بود هم پولدار هم قدرتمند و هیچکس رو حرفش حرف نمی‌زد.منم خیلی بهش احترام میزاشتم و تحسینش می کردم .اونم منو زیاد دوست نداشت تو ظاهر هم اینو نشون میداد ولی ۴ساله که یکم اخلاقش بهتر شده و شوخی هایی باهام میکرد و من حس خاصی نداشتم تا اینکه ی بار که خیلی مشروب خورده بود بهم گفت لیلا به نظرت من سنم زیاده .منم گفتم نگو شما همه چی تمومی و اونشب نگاهاش خیلی عمیق و هوس آلود بود و من زیاد خوشم نیومد ولی گهگاهی حسم رو قلقلک میداد .به زبون نمیاوردیم فقط همو نگاه میکردیم .تا اینکه ۶ ماه پیش با شوهرم ی دعوایی کردم و بهش زنگ زدم اونم گفت بیا تا حرف بزنیم.وقتی رفتم پیشش گریم رو که دید بغلم کرد و گفت دوسم داری منم گفتم خیلی .بعد گفت بوسم کن از لبام .منو رو پاهاش نشوند و لپام بوسید بعد رفت سراغ لبام اولش سخت بود ولی بعدش انگار که خیلی وقته اینو می‌خواستیم .سینه هام رو خورد و گفت عوضی آشغال .حیوون خیلی دوست دارم بکنمت .خوشم نیومد از فحشاش ولی دست خودش نبود و منو حشری تر کرد چند تا سیلی به صورتم زد و گفت زود باش کیرم رو بخور .و تا ته کرد تو حلقم و تلمبه زد.منم دیگه کوصم خیس خیس بود دستش رو برد تو کوصم گفت حیوون چه خیس کردی .میخوای بم بدی .گفتم نه.گفت پس پاشو برو .خواستم پاشم ولی پاهام سست شده بود و کوصم ضربان داشت بهش گفتم پاهام می‌لرزه گفت بزار بکنمت راحت شی خره.بعدش لباسامو همشو کند و گفت قمبل کن و کیرش رو ی ضرب تا ته تو کوصم جا کرد و گفت حیوون ببین چیکار کردی باهام .کاری کردی جرت دادم دیگه نتونستم خودمو نگه دارم بالاخره کار خودتو کردی بیشعور بعد چند دقیقه آبشو خالی کرد تو کوصم و با ی دستمال همه جامو تمیز کردبعد چند دقیقه گفت.من چیکار کردم چرا زنداداشم رو گاییدم همش تقصیر توعه چرا کاری میکنی که دوست داشته باشم بعد بغلم کرد و گریه کرد .بعد اون چند بار خودش اومد پیشم و سکس داشتیم ولی این اواخر دیگه نمی‌زارم چند باری اومده دم خونمون نگام کرده و رفته با بهانه های الکی.کیفیت سکس شوهرم خیلی بهتره ولی با برادر شوهرم خیلی حشری میشم .سن بالا دوست داشتنم بد دردصریه.

نوشته: لیلا


👍 3
👎 23
40001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

974314
2024-03-09 00:12:10 +0330 +0330

راحت باش

0 ❤️

974339
2024-03-09 01:24:18 +0330 +0330

خوبه با فحش و کتک میکرد وگرنه همش خونش بودی😂😂😂

0 ❤️

974341
2024-03-09 01:25:16 +0330 +0330

الان این چی بود نوشتی؟

0 ❤️

974344
2024-03-09 01:33:27 +0330 +0330

زن حشری بد دردسریه چون اگر شوهرش هر شب هم بکنش در اولین تماس با یک مرد دیگه تا بخودش بیاد کوس داده رفته لامصب

0 ❤️

974350
2024-03-09 02:13:01 +0330 +0330

اصن معلوم نیست فازت چیه از این کستان نوشتنت . خانم نصبتن محترم زندگیت بکن دورور کیرهای سرگردان هم نپلک . تا زمانی که شوهر داری مجبوری فقط با کیر شوهرت اسب دوانی کنی . مگر اینکه انقد باش رفیق بشی که برای لذت بردن از سکس فانتزی هاتو باش درمیون بزاری و راضیش کنی

0 ❤️

974388
2024-03-09 09:07:34 +0330 +0330

فدای کس تو بشم .کاش منم یک کس مثل تو داشتم

0 ❤️