ماجرای بهنام

1402/06/04

اسم من حسینه و ۲۰ سالمه دانشجوام و ساکن تهران.از بچگی خجالتی و گوشه گیر بودم ولی از زمان ورود به دانشگاه خیلی بهتر شدم.دبیرستان با سکس آشنا شدم و همیشه خیلی حشری بودم جق میزدم و انواع فانتزیا رو تو ذهنم داشتم.با کلی داستان و فیلم سکسی ایرانی و خارجی از سایت هایی مثل شهوانی هرروز حشرم بیشتر میشد ولی چون خجالتی و کم اعتماد به نفس بودم هیچوقت نمیتونستم به دختری نزدیک شم و سرخورده میشدم.شاید به همین خاطر بود که به گی و پسرای سیسی دخترونه علاقه مند شدم و از داستان و فیلم فقط گی ها اونم بیشتر ایرانیاشو دوست داشتم.حدود سه ماه هرشب با پسرها تو گروهای تلگرامی و بعضی سایتهای ایرانی سکسچت داشتم با وویس عکس فیلم.هورنت رو هم نصب کرده بودم ولی کیس مورد نظرم پیدا نمیشد اکثرا فیک بودن.تا اینکه یه روز تو تلگرام یه مفعول پولی پیدا کردم حوالی شادآباد.بعد فرستادن عکس و ویس شمارشو داد هماهنگ کردیم و رفتم.۲۰۰ تومن میگرفت پول زیادی بود واسم ولی بخاطر حشر زیاد قبول کردم.با کلی استرس و ترس وارد خونش شدم دست و پاهام میلرزید رنگم پریده بود.خلاصه لخت شدیم ولی خیلی زود کیرم می خوابید.آخر سر به زور با کیر نیمه راست(و البته کاندوم) توش کردم و آبم اومد.فرداش دوباره رفتم و اینبار که ترسم ریخته بود کیرم راست شد چند دقیقه تلمبه زدم آبم اومد.بعد اون هم یکبار دیگه رفتم پیشش.یادمه شب اول خیلی خوشحال و هیجان زده بودم حس خوبی داشتم.بهم مزه کرده بود واسه همین تو هورنت با شوق بیشتری می گشتم تا بالاخره یه مفعول تو شرق تهران پیدا کردم حوالی نیرو هوایی.من جنوب غرب و اون شرق.خیلی فاصله بود.عکسش فرستاد و واتساپ صوتی حرف زدیم گفت پول نمیگیرم.عکس و هیکلش کیری بود ولی من حشری بودم و نمیخواستم سکس مفت رو از دست بدم.می گفت ۳۴ سالمه ولی بعدا معلوم شد ۵۳ سالشه.رفتم و با استرس و هیجان وارد خونش شدم.یه آپارتمان حدودا ۷۰ یا ۸۰ متری طبقه سوم یه ساختمون قدیمی.خونه خیلی نامرتب و کثیف بود.همه جا پر آشغال و کتابای بهم ریخته کلی نامه کاغذ لباسای مردونه زنونه قدیمی و نامرتب بود.یه تخت یه نفره کنار بخاری بود با کلی پارچه روش.خودش یه مرد میانسال با یه شکم گنده پوست خیلی سفید پشتش پر پشم ریش های نسبتا پرپشت جوگندمی ولی بیشتر سفید با رکابی قرمز زنونه با طرح کارتونی(که بعدا گفت تو خیابون پیداش کرده) و شلوارک.زمستون بود و بخاری تا آخر روشن خونه بوی عرق میداد و هواش گرفته بود.یه کمد قدیمی داشت پر کتابهای ادبیات کلاسیک و قدیمی خارجی و کتابهای شعر فارسی که دیوان اشعار پروین اعتصامی یا فروغ فرخزاد هم بینشون بود.خیلی واسم جالب بود که همچین کتاب هایی داره. یخورده حرف زدیم که همش یادم نیست ولی میگفت حدود ده ساله فقط کون میده قبل از اونم یه مدت فقط می کرده یا دوطرفه بوده.روحیه زنونه داشت و عاشق زنپوشی با لباسهایی بود که بیشتر تو خیابون پیدا کرده بود.
بعد لخت شدیم و برخلاف میل خودم کلی بدن و کونشو مالیدم تا به قول خودش آماده بشه واسه کون دادن که کونش گشاد شه درد نکشه.
به درخواست خودش رفتیم حموم پشماشو زدم(بیشتر پشتش پشمالو بود جاهای دیگش کمتر) ریشاشم زد.۶۹ شدیم کیرمو میخورد منم کونشو میمالیدم.به اصرار خودش پامو رو گردنش قفل کردم فشار میدادم تا به حالت خفگی برسه.بعد به پشت خوابید کاندوم کشیدم خم شدم روش کیرمو آروم آروم فرو کردم تو.میخواستم سریع بکنم ولی دردش میومد مجبور شدم کم کم فرو کنم.شروع کردم آروم تلمبه زدن.گفت گلومو فشار بده احساس خفگی که بهش دست میداد خیلی حشری میشد.یه خورده کردمش به پشت دراز کشیدم نشست رو کیرم تند تند تلمبه میزدم.به چندتا پوزیشن دیگه هم کردمش تا اینکه بخاطر بخار نفسم گرفت رفتیم رو تخت کنار بخاری.به پشت خوابید طوری که کتفش رو زمین و کونش لبه تخت بود و منم رو تخت خم شدم روش کیرمو(با کاندوم)فرو کردم تو کونش صورتمو نزدیک صورتش کردم آروم تلمبه میزدم.صورتمو تو دستاش گرفت خیلی حس عجیبی داشتم.هیجان استرس شادی و البته تعجب.اصلا باورم نمیشد دارم یه مرد میانسال رو میکنم تو خونه خودش و تو این وضعیت.
همونطور که تلمبه میزدم گردنشو فشار میدادم تو چشماش زل زده بودم که یهو محکم لبمو نزدیک کرد ازم لب گرفت.صورتش هنوز زبر بود و چندشم شد ولی به رو خودم نیاوردم.تقریبا در مجموع یه بیست دقیقه ای تلمبه زده بودم پاهام میلرزید خسته بودم.اونم تند تند جق میزد که یهو شروع کرد لرزیدن و داد زدن یه لحظه ترسیدم که بعد تبدیل شد به تعجب.آبش اومد و منم تقریبا یه دقیقه بعد آبم اومد ولو شدم.نفسی تازه کردیم دوباره رفتیم حموم.میخواست باز سکس کنیم ولی من دیگه جون نداشتم.کلی حرف زدیم یعنی بیشتر اون میگفت و من شنونده بودم.از اینکه اسم واقعیش بهروزه.از اینکه پدر مادرش اهل یه روستا نزدیک تبریز بودن.اینکه فرزند آخر خانوادس پدر و مادرش سالهاست مردن و بجز خواهرش و یه رفیق مغازه دارش با هیچکس رابطه نداره و امیدی به آینده واسش نمونده.اینکه ۵۳ سالشه ولی از ترس اینکه پشیمون بشم گفته بود ۳۴ سالمه.عکسای جوونیشو نشونم داد یه جوون مرتب نسبتا لاغر با تیپ کارمندی پشت میز تو یه اداره.میگفت ده سالی کارمند بوده بعد به دلایلی کارشو رها کرده سالهاست بیکاره و خواهرش خرجشو میده.نامه ها و عکسهایی ‌که از " پن فرند" هاش گرفته بود رو نشونم داد.از یه دختر حشری یونانی تا یه مرد میانسال آمریکایی گی که فامیلیش اوبی بود.از یه تاجر پاکستانی گی تا یه جوون هلندی و خانم ایتالیایی و خیلیای دیگه که الان یادم نیست.از علاقه زیادش به کتاب و مخصوصا آثار کلاسیک نویسنده های اروپایی و جلسات کتابخوانی آنلاینش با یه مرد شیرازی گفت.از اینکه به خدا اعتقاد نداره و رژیم سوار جهل اسلامی مردم شده بهشون ظلم میکنه.از دوران سربازی، از اینکه دانشجوی مخابرات بوده(فکر میکنم علم و صنعت)،از خاطرات سکس خاطرات پارک دانشجو، از اینکه یه شب یه پسر جنوبی تو پارک لاله واسش ساک زده از اینکه فقط یکبار دختر کرده که اونم یه جنده بوده که یکی از مفعول هایی که می کرده واسش آورده بوده و البته خوششم نیومده و خیلی چیزای دیگه که درست یادم نیست.بعد کلی گوش دادن و غرق شدن تو خاطراتش به خودم اومدم دیدم هوا تاریک شده.سریع لباسامو پوشیدم خداحافظی کردیم زدم بیرون.خیلی حس عجیبی داشتم.از یه طرف یجور غرور و اعتماد به نفس از یه طرف سرخوردگی به خاطر اینکه دوست دختر نداشتم و مجبور بودم با یه مرد میانسال بد هیکل پشمالو سکس کنم.حس عجیب اینکه اگه خانوادم یا دوستام بفهمن چی میگن؟به عکس العملشون فکر میکردم و یه حس هیجان و ترس دوست داشتنی بهم دست داده بود.بعد اون حدود ۱۴ یا ۱۵ بار دیگه باهاش سکس داشتم ولی آخرش تصمیم گرفتم نرم واسم تکراری شده بود

نوشته: حسین کامل


👍 3
👎 6
12601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

944425
2023-08-27 00:18:38 +0330 +0330

یکی از این مفعول ها رو برای منم پیدا کنم مکان دارم

1 ❤️

944427
2023-08-27 00:21:07 +0330 +0330

ببین دوست عزیز ، ار قدیم گفتن چشم می‌ترسه و دست کار میکنه ،
واسه اینکه از شر این کم رویی و عدم اعتماد بنفست رها شی همین فردا برو و از خفن تربن کراشت که فکر میکنی محاله درخواستت رو قبول کنه تقاضای دوستی و معاشرت کن ،شک نکن دوماه دیگه خیلی اوضاع روحی و احساسیت بهتر میشه

0 ❤️

944428
2023-08-27 00:22:52 +0330 +0330

اگه گی نیستی و از کمبود اعتماد به نفس رنج میبری به کیرم 😂😂
ولی سعی کن از هورنت و اپلیکیشن های دیگه لفت بدی اینا جز تباهی برات هیچی نمیاره اولش نمیفهمی ولی بعدش به خودت بیای میبینی شدی یه معتاد جنسی که با معتادای جنسی دیگه داره میخوابه ضمن اینکه همه دیتات امن نخواهند بود و احتمال انتقال انواع بیماری ها چندبرابر میشه یکی از آشناهای من سه ماه پیش تست اچ ای ویش مثبت شد و‌ طی این سه ماه بخاطر از دست دادن روحیش شده اسکلت

1 ❤️

944443
2023-08-27 01:14:26 +0330 +0330

اسم تو که حسینه اسم اون یکیم بهروزه
بعدش بهنام کدوم خری بود این وسط

1 ❤️

944452
2023-08-27 01:53:44 +0330 +0330

اسمش بهروزه ولی اسم مستعارش بهنامه

0 ❤️

944509
2023-08-27 12:05:00 +0330 +0330

همه مفعولای سن بالا اینطور نیستن،،بعضیهاشون خوش هیکل و بیبی فیس هستن هنوز،،من یه مفعول ۴۰ ساله دارم ازهمه سن پایین هایی که داشتم بهتر و جذاب تره،،فقط اونه که هر وقت سکس بخاد وقت و مکانمو واسش آماده میکنم

1 ❤️

944533
2023-08-27 17:15:43 +0330 +0330

یعنی ی ه نفعول سوراخ صورتی نیست

0 ❤️

944601
2023-08-28 01:41:46 +0330 +0330

تو خودت مفعولی گلم

0 ❤️