مامان‌ لیلا (۲)

1401/09/20

...قسمت قبل

با صدای زنگ گوشی از خواب بیدار شدم اون روز کلاس آنلاین داشتم اما نمیخواستم به چیزی جز اتفاقات شب گذشته فکر کنم با اینکه زمانش کم بود ولی هنوز مزه ممه های مامانم زیر زبونم بود اما باید علاوه بر شنیدن مزخرفات استاد یه بحث تمام عیار هم با مامانم بابت اتفاقات دیشب انجام می‌دادم.
میز صبحانه آماده بود و مشغول شدم مامانم هم روی کاغد نوشته بود که با مادربزرگت رفتم دکتر،خبر خوبی بود حداقل اول صبحی قرار نبود توسط مامانم پاره بشم.
یه پیراهن سفید پوشیدم و موهامو شونه کردم از اونجایی که پاهام مشخص نمیشد و کسی هم خونه نبود با یه شرت نشستم روی مبل و آماده برای شروع کلاس شدم.
آخرای کلاس بود حوصله سربر مثل همیشه کلافه شده بودم مخصوصا از بی مزه بودن بیش از حد استاد اما باید تموم میشد داشتم گوش میدادم که مامانم درو باز کرد و صدای مامان بزرگم هم میومد دستپاچه شدم و بدو بدو رفتم سمت اتاق و از دور سلام کردم.
روی تخت دراز کشیدم و همچنان کلاس ادامه داشت و مامانم وارد اتاق شد.
من:سلام به مامان خوشگلم
مامان:علیک سلام داخل کلاسی؟!
من:آره مامان خیلی هم زر میزنه کاش میشد میکروفن رو باز میکردم و ی عالمه فحش میدادم بهش
مامان:لازم نکرده قشنگ گوش کن ببین چی میگه!
گفتم چشم و دوباره خیره به گوشی شدم شاید به یک دقیقه هم نرسید که احساس عجیبی داشتم،باورم نمیشد اما انگار کیرم بین انگشت های مامانم بود!
سریع نگاهمو از روی گوشی برداشتم و دیدم مامانم کیرمو از روی شرت گرفته و داره با انگشت هاش سر کیرمو تکون میده کیرم داخل دستش شروع به بزرگ شدن کرد و وقتی کاملا سفت شد،دستشو به نشونه علامت هیس روی لباش قرار داد و محکم کیرمو فشار داد از شدت درد میخواستم زوزه بکشم اما هم مامان بزرگم تو پذیرایی بود هم داخل کلاس آنلاین بودم و چهرم مشخص بود.
من:مامان تورو خدا ولم کن چرا اینجوری میکنی؟
مامان:هیس آروم تر این جریمه کار دیشبته که یاد بگیری دولتو برای مامانت بلند نکنی
دست و پا میزدم و التماس میکردم تا بلاخره ولم کرد و گفت مامان بزرگت ناهار اینجاست کلاست تموم شد بیا بیرون پیشش و فکر نکن تموم شد.
شلوارکمو پوشیدم و تیشرت تنم کردم کلاسم تموم شده بود و آماده بودم از اتاق بزنم بیرون قبلش یکم کیرمو مالیدم با اینکه درد کشیدم اما چی بهتر از این که مامانم کیرمو گرفته بود و برخلاف هدفی که داشت من پرو تر شده بودم و میخواستم به دست بیارمش.
از اتاق زدم بیرون به مامان بزرگم دست دادم و بوسیدمش و بعدش رفتم سراغ مامان که داشت ناهار درست می‌کرد بهش سلام کردم و جوری رفتار کردم جلوی مامان بزرگم که انگار ندیده بودمش بغلش کردمو همزمان کیرمو چسبوندم به بدنش و گفتم مامان خوشگلم چطوره گفت خوبم عزیزم تو خوبی؟
گفتم آره مامانی و بعد از دوتا بوس رو لپ هاش بوس سوم رو گوشه لبش کردم و همزمان فشار کیرمو روی بدنش بیشتر کردم این اولین بار که از اونجا بوسش میکردم.
خودمو ازش جدا کردم و زیر چشمی یه نگاه به همراه اخم بهم انداخت و دوباره مشغول کارش شد منم رفتم و یکم حرف زدم با مامان بزرگمو تلوزیون دیدیم اما دوست داشتم اتفاقات پشت هم بین منو مامانم بیفته.
من:مامان کمک نمیخوای؟
مامان:نه بعدشم از کی تا حالا تو کمک میکنی تو خونه؟
من:همه کمک ها که دستی نیست من بیشتر با ذهنم انرژی میفرستم
مامان:خندید، بیا دلقک بیا ببینم چی بلدی؟
وارد آشپزخونه شدم آشپزخونه ما اوپن داره و وسطش یه پله کوچیک میخوره و وارد میشه اوپن ها بلند هستن و زیرشون کابینت کار شده برای همین وقتی وایسی پشت اوپن نصف بدنت معلوم نمیشه
مامانم ایستاده بود و داشت روی اوپن برنج پاک می‌کرد و همزمان سریال نگاه می‌کرد.
رفتم کنارش ایستادم و منم شروع به پاک کردن کردم یکم که گذشت دستمو بردم روی کمرش و موهاشو نوازش کردم با یه دستم مشغول برنج بودم و با دست دیگ موهاشو یکم ناز میکردم و بعدش میپیچیدم دور دستم و تا بالا جمع میکردم و آروم موهاشو میکشیدم جوری که انگار داشتم داگی میکردم و موهاش تو دست من بود و دوباره از اول کارمو تکرار میکردم آروم شروع به صحبت کردیم:
مامان:نکن شایان خیلی وقیح شدی مامان بزرگت میفهمه
من:برای چی وقیح شدم چون گوشه لبتو بوسیدم؟خب تو مامانمی
مامان:بعدا باهم حرف می‌زنیم الان وقتش نیست اگه بفهمه مامان بزرگت بیچاره میشیم جفتمون موهامو ول کن
دیدم مامان بزرگم حواسش نیست یکم موهاشو بیشتر کشیدم و سرش اومد عقب تر
مامان:روانی نکن دردم میگیره
من:تقصیر خودته خب برا چی اومدی تو اتاق دولمو فشارش دادی که الان نتونم آروم بگیرم
مامان:بازم میگیرم دعا کن تنها نشیم که خونت پای خودته
آروم زدم روی کونش و دوباره حرف زدیم
من:پس منم نهایت استفاده رو میبرم از حضور مامان بزرگ دیگه هرچی شد به من ربط نداره
مامان:دیوانه چرا نمیفهمی؟چیکار کنم من خب
من:هیچ یه کاری کن آروم بشه مثل دیشب
مامان:خب باشه برو بشین مامان بزرگت رفت بعدش
من:نه خیر یا الان یا من کارمو میکنم
مامان:لعنت بهت
یه دستشو از روی سینی برنج ها برداشت و آورد پایین میدونستم قراره چه اتفاقی بیفته هردومون به تلوزیون نگاه میکردیم و شونه به شونه هم ایستاده بودیم دستشو از روی شلوارک روی کیرم گذاشت و شروع به مالیدن کیرم کرد سر کیرم به کف دستش میخورد و با انگشت هاش آروم کیرمو فشار می‌داد
بعد دستشو صاف می‌کرد و انگشت هاشو باز و کیرمو از بالا تا زیر تخم هام ناز می‌کرد دستمو از روی موهاش برداشتم و به سمت کونش حرکت دادم و یکم فشارشون دادم دلم میخواست هیچ چیزی بینمون نباشه و دستاش مستقیم به کیرم برسه.
من:مامان میخوام کیرمو دربیارم
مامان:نه اصلا تا همینجا کافیه
من:خواهش میکنم مامان من نیاز دارم واقعا
مامان:میگم نه اگه بفهمه چی آبروم میره
من:نگران نباش حواسش نیست داره سریال میبینه
مامان:اینجا نمیشه شایان بفهم بچه
من:بریم تو اتاق بس
مامان:خدا لعنتت نکنه
یکم فکر کرد دید نمیتونه جلوی منو بگیره و به آبروریزی نمیرزه گفت برو تو اتاق الان میام،خودمو جمع کردم و سریع رفتم تو اتاقم مامانم هم بعد چند دقیقه اومد صداشو شنیدم که به هوای برداشتن گوشیش اومد.
نزدیک کمد دیواری وایسادم و شلوارک و شورتمو باهم پایین کشیدم مامانم که وارد شد گفت قشنگ یادت باشه کاراتو شایان که قراره بیچارت کنم حرفشو قطع کردم،کیرم درحد انفجار بود دستشو گرفتم و بردم سمت کیرم دیدم دستشو مشت کرده کیرمو مالیدم به مچ دست سفیدش که رگ های سبز از زیرش مشخص بود مچ دستش لزج شد و دستشو باز کرد.
حالا کیرم کامل داخل دست های نرم مامان لیلام بود اما کیرمو نمیمالید برای همین دستمو گذاشتم روی دست و مچش و شروع به حرکت دادن دستش کردم حالا مامانم داشت به کمک من برام جق میزد و کیرمو می‌مالید و مامان بزرگم از همه جا بی خبر داشت سریالشو میدید.
سرعت دستشو کم و زیاد میکردم و کیرمو به همه جای دستش مالیدم یک دقیقه شد همه این اتفاقات اونقدر سریع که نفهمیدم چی شد که آبم داشت میومد دستمو بدون حرکت کردمو دیدم مامانم داره خودش برام جق میزنه یهو مامان بزرگم صداش کرد لیلا کجایی پس؟! هول شد تا اومد دستشو بکشه و بره دستشو محکم گرفتمو گفتم مامان الان تموم میشه انقدر مظلومانه گفتم که حس کردم دلش سوخت گفت الان میام مامان اینبار خودش کیرمو گرفت و تند تند برام جق زد و وقتی داشت آبم میومد دستمو از قصد برداشتم
آبم با شدت پاشید روی کمد دیواری و دستش، یه آه آروم کشیدم و با ساعدش کیرمو پاک کردم قطره های آبم روی ساعد و دست های سفیدش حس غرور بهم می‌داد.
مامان:خاک بر سرت احمق این چه کاری بود دستمال کاغذی برای چی به وجود اومده ؟
من:حیف نبود دستمال کاغذی دچار این افتخار بشه؟
مامان:لبخند زد،کثافت افتخار اره؟فکر نکن میخندم باید پرو بشی ها خندم برا اون زبون ۶متریته
من:حالا برو داخل حموم دستتو بشور تا نیومده داخل اتاق مامان بزرگ
می‌فهمیدم حرصش گرفته و نمیتونه کاری کنه قیافش خنده دار شده بود دستشو که شست منم کمد رو تمیز کردم و موقعی که از حموم بیرون اومد گفتم میشه بغلت کنم مامان؟مکث کرد گفت خیلی ناراحتم از دستت ولی بیا بوسش کردم دیدم بوسم نمیکنه گفتم پسرتو بوس نمیکنی نه؟که لپمو بوسید گفت انقدر اذیتم نکن…

پایان قسمت دوم

ادامه...

نوشته: شایان


👍 91
👎 12
236801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

906228
2022-12-11 01:43:00 +0330 +0330

دو حالت بیشتر ندارد یا مادرت جنده اس یا داری مثل سگ دروغ میگی که از نظر من احتمال دومی خیلی بیشتره!!!

7 ❤️

906231
2022-12-11 01:44:56 +0330 +0330

قشنگ نوشته شده و بنظرم واقعی هستش خوشم اومد زودتر بقیه ش بنویس

3 ❤️

906234
2022-12-11 01:50:09 +0330 +0330

تا اخر برو

1 ❤️

906239
2022-12-11 02:03:39 +0330 +0330

چطور انتظار دارین هر چی میخونید واقعی باشه فرقی ام داره اگه ؟
خیلی ضعیف بود قسمت قبلی بهتر بود برای همین دیس لایک دادم من مشکلی با این سبک داستان ندارم اما کیفیت این قسمت پایین بود

1 ❤️

906240
2022-12-11 02:12:09 +0330 +0330

زیبا و خوب
ادامه بده 🌹

1 ❤️

906244
2022-12-11 02:27:06 +0330 +0330

عالی ادامه بده

1 ❤️

906254
2022-12-11 03:33:25 +0330 +0330

خوشم اومد قشنگ بود ادامه بده

1 ❤️

906270
2022-12-11 08:31:19 +0330 +0330

دروغه محضه

0 ❤️

906272
2022-12-11 08:57:31 +0330 +0330

خوب بود نظر منفی ندارم

0 ❤️

906301
2022-12-11 13:19:43 +0330 +0330

به نظر منم قشنگه حتی اگه یه بخشیش یا کامل دروغ یا اغراق باشه .برای منکه یه سری تجربیات دارم ،جالبه

0 ❤️

906302
2022-12-11 13:27:48 +0330 +0330

عکسارو کی میزاری

0 ❤️

906322
2022-12-11 17:09:03 +0330 +0330

ادامه بده

0 ❤️

906328
2022-12-11 19:50:27 +0330 +0330

تخیلی ترش نکن . یکم سخت تر بدست بیاد مامانت جذاب تر میشه . نه که خودش بیاد کیرتو‌ بماله. اگه همونجا توی آشپزخ‌ونه داستان ادامه پیدا میکرد بهتر بود بنظرم

0 ❤️

906354
2022-12-12 00:29:56 +0330 +0330

چکار دارین بخونین حالشو ببرین چرا چرت و پرت میگین

1 ❤️

906384
2022-12-12 03:39:48 +0330 +0330

اااا این همون فیلمه دیشب ننه تو گایوم شامانه،؟ نه؟

0 ❤️

906430
2022-12-12 15:02:53 +0330 +0330

ادامه بده 👌🏼❤

1 ❤️

906849
2022-12-15 23:57:27 +0330 +0330

آقا قسمت ۳ رو بنویس دیگه

0 ❤️

906963
2022-12-16 13:09:59 +0330 +0330

تقصیر تو و مامانت نیست تقصیر پدر ۱۳۰ کیلویی ته که فقط به شکمش رسیده

0 ❤️

907696
2022-12-22 08:56:58 +0330 +0330

نه این ننت واقعن جندس و تنش میخاره اگه نه دلیلی نداشت بیاد دیت بندازه رو کیر پسرش
بعد تو زودانزالی چیزی داری؟؟؟ قسمت قبلی با اینکه قبلش تو حموم جلق زده بودی ولی تا یکم ممش رو مالیدی و یه گاز زدی آبت اومد اینبار با دو دیقه مالیدن کیرت
گفتی داستان واقعیه؟؟؟ نه واقعن؟؟؟

0 ❤️