ماه عسل متفاوت

1402/04/22

برای ماه عسل یا همسرم رفتیم تایلند، توی شهر پوکت هتل گرفتیم، قرار شد آخر شب بریم و از شهر دیدن کنیم، رفتیم توی بارها و کلاب ها و حسابی خوش گذروندیم و خوردیم و رقصیدیم، توی مسیر برگشت به هتل تمام کلاب ها تعطیل شده بود و همه داشتن به سمت موتور سیکلت ها و تاکسی ها میرفتن که برگردند خونه هاشون ، مهسا دستش توی دست من بود، یه لباس سکسی پوشیده بود و رون‌های لختش از یه طرف و سینه های بزرگش از طرف دیگه جلب توجه می‌کرد، از جلوی یه سالن بیلیارد رد می‌شدیم، اون کسی که دم در مسئول جذب مشتری بود به زور دستمون رو گرفت که بریم توی سالن بازی کنیم، با اکراه قبول کردیم، وقتی وارد سالن شدیم دیدیم سالن خالیه فقط دو تا مرد قد بلند که یکیشون سیاه پوست بود و یکیشون سفید پوست، و دو تا دوجنسه ی خوشگل تایلندی دور به میز جمع شده بودند، و داشتن بازی میکردن، ما هم مشغول تماشا شدیم وقتی بازیشون تموم شد، اومدیم بریم بیرون، به ما پیشنهاد دادن که بیاید بازی کنیم، من عذرخواهی کردم و گفتم ما پولی نداریم که شرط بندی کنیم، باز اونها گفتند اگر شما ببرید ما 1000 دلار به شما میدیم اگر ما ببریم این خوشگل خانم که همراهت هست رو میکنیم، تازه دقت کردم دیدم همشون محو تماشای بدن زیبای زنم شده بودند، که رونهای سفیدش توی نور کم سالن برق میزد، و چشای طوسیش مثل یه گرگ ماده ی وحشی جذبشون کرده بود، گفتم ممنون ما زن و شوهریم، حرکت کردیم که بریم، یکیشون گفت واااو پس حالا که زن و شوهر هستید باید یه پیشنهاد جدید بدیم، اگر شما ببرید ما 2000 دلار بهتون میدیم و اگر ما ببریم باز هم 1000 دلار بهتون میدیم ولی جلوی خودت زنت رو میکنیم، اصلا حساب نکردم که مبلغ پیشنهاویشون چقدر درشته و گفتم ممنون ما باید بریم، برای بار سوم پیشنهاد دادند که اگر شما ببرید ما 10000 دلار بهتون میدیم و اگر ببازید 5000 دلار میدیم ولی باید اجازه بدی که با این فرشته سکس کنیم، به مهسا گفتم چیکار کنیم؟ ، توی همون حالت نیمه مستی گفت من حرفی ندارم، بازی دو سر برده، فقط سعی کن ببری، گفتم ای بلا معلومه هوس کیر کردی، تو که میدونی من بیلیارد باز حرفه ای نیستم، و زدیم زیر خنده، بازی رو شروع کردیم ولی اون مرد سفید پوست خیلی حرفه ای بازی می‌کرد و من باختم، بدون درنگ 5000دلار رو شمرد و گذاشت توی جیب من، و دست زنم رو گرفت بالا و گفت ما بردیم، زنم هم که از خجالت صورتش سرخ شده بود با شرم یه نگاه خمار به چشمای اون مرده کرد، من کیر شق شده ی اون رو که داشت توی شلوارک دل میزد می دیدم، چون قبلا خیلی علاقه مند به خوندن داستان‌های کاکولدی شهوانی بودم و این فانتزی رو داشتم، بدم نمیومد که لذت بردن زنم رو زیر چند تا کیر کلفت ببینم، و این حس رو تجربه کنم، گفتند برای اجرای شرط باید بریم همین نزدیک یه هتل بگیریم، با گوشیشون یه سوییت زیبا توی یه هتل 5 ستاره ی همون نزدیک گرفتند، و دست زنم رو گرفتند و بردند طرف هتل و منم از پشت دنبالشون میرفتم و میدیم که چطور دارن کون بزرگ و ژله ای زنم رو میمالن، و زنم با اون پاهای سفید و لختش توی اون کفش های پاشنه بلند چجوری داره توی آغوش دو تا مرد سیاه و سفید دلبری میکنه، وارد سوئیت که شدیم ، سریع مهسا رو انداختن روی تخت، اون دو جنسه ها اومدن و شروع کردند به لخت کردن زنم، و ازش لب میگرفتن، زنم رو داگی کردند و اون دو تا دو جنسه یکیشون ازش لب می‌گرفت و یکیشون هم کص زنم رو لیس میزد، کیر اون دو تا مرده خیلی کلفت و بزرگ بود ولی کیر اون دوجنسه ها اندازه ی کیر خودم و معمولی بود، اولیشون یه مرد َسفید پوست و قد بلند با یه کیر کلفت و شق شده ی ختنه نشده بود، اومد و کیرش رو تنظیم کرد و فرو کرد توی کص مهسا، صدای ناله ی زنم بلند شد و این ناله ها وقتی تبدیل به جیغ شد اون مرد قوی هیکل رو حشری تر می کرد و شروع کرد با قدرت توی کص زنم تلمبه زدن، داشتم اون کیر کلفت رو میدیدم که کص زن تازه عروسم رو تا نهایت باز کرده بود و تخمهای بزرگ و قرمزش که با هر تلمبه به لبه های صورتی کص زنم برخورد می‌کرد، دور کمر باریک مهسا رو با دستاش گرفته بود و خودش رو عقب و جلو می‌کرد، و کون بزرگ و سفید زنم مثل ژله تکون می خورد، فرو رفتن و بیرون اومدن کیر بزرگش و صدای ناله های مهسا بدجوری حشریم کرده بود، اون دو جنسه ها هم یکیشون زیر خوابیده بود و چوچول زنم رو لیس میزد و شدیدا حشریش می‌کرد و یکیشون هم کیرش رو گذاشته بود توی دهن مهسا که براش ساک بزنه، اون مرد سیاه پوست هم داشت با دیدن این صحنه ها کیرش رو برای کردن کص زنم شق می‌کرد، و می مالید، صدای ناله های مهسا قطع نمیشد اون مرد سفید پوست تقریبا ده دقیقه پشت سر هم توی کص زنم تلمبه زد و آخرش با یه نعره و تکون خوردن های شدید آبش رو توی کص خانمم خالی کرد، یهو به خودم اومدم و متوجه شدم که کاندوم نزده، و زنم تازه تخمک گذاری کرده بود و رحمش آماده ی دریافت اسپرم بود، اما دیگه کاری نمیشد کرد، کیرش رو کشید بیرون و آب سفیدش عین یه چشمه ی شیر از توی کص صورتی زنم جوشید و اومد بیرون، اون دو جنسه که زیر خوابیده بود، شروع کرد به لیسیدن و خوردن آبها از توی کص زنم، خوب که کص رو با زبونش تمیز کرد اون مرد سیاه پوست اومد و به بغل خوابید پشت مهسا و زنم رو کشید توی بغلش و از لیسیدن گردن و گوش های زنم شروع کرد، مهسا توی ابرها بود، تمام موهای تنش سیخ شده بود، یه پای زنم رو گرفت بالا و کیر سیاه و کلفتش رو توی کص مهسا که جلوی چشم من باز باز بود فرو کرد، و شروع کرد با تمام قدرت تلمبه زدن، رفت و برگشت کیر کلفتش رو توی شکم زنم میدیدم، اون دوجنسه هم که انگار استاد لیسیدن چوچول بود، خوابید و جوری چوچول زنم رو لیس میزد که مهسا تمام بدنش داشت بی اختیار میلرزید، سینه های سفید زنم با نوک صورتیشون توی دستای بزرگ اون مرد قوی هیکل سیاه پوست جلوه گری می کرد، احساس کردم که مهسا توی اون موقعیت به من نیاز داره، برای همین رفتم نزدیک و دست ظریف و سفید خانمم رو توی دستم گرفتم و فشردم، و آروم نزدیک لبهام کردم و بوسیدم، این کارم بکن زنم رو که چند دقیقه ای بود داشت پشت سر هم تلمبه میزد رو به اوج رسوند و با یه نعره آبش رو توی کص زنم خالی کرد و بی حال شد و صورت مهسا رو چرخوند و شروع کرد لب گرفتن، وقتی کیرش از کص زنم بیرون اومد من دید نداشتم ولی از حرکات زبون اون دوجنسه فهمیدم آب زیادی از کص زنم جاری شده که با هر لیس زدن اون دوجنسه، زبونش رو کاملا سفید می‌کرد، منتظر بودم ببینم حرکت بعدیشون چیه، که با اشاره سر اون مرد سفید پوست دو جنسه ها دست به کار شدن، اونی که چوچول زنم رو می خورد، مهسا رو به پشت خوابوند و پاهای سفید و بلوریش رو تا ته باز کرد، کیرش رو توی کص مهسا فرو کرد و تلمبه زد و پشت سرش هم با دستش شروع به مالیدن چوچول زنم کرد که، مهسا داشت از شدت لذت تند تند سرش رو به چپ و راست میچرخوند، ماهیچه های بدنش ناخودآگاه میلرزید، منم دستش رو رها نکرده بودم و قوت قلبش بودم، اون دوجنسه خیلی کاربلد بود جوری با نوک کیرش به صورت زاویه دار به ورودی واژن زنم ضربه میزد که مهسا فقط جیغ میزد، آخر سر هم کیرش رو کشید بیرون و همون طور که بین پاهای زنم نشسته بود جوری آبش رو پاشید که از روی شیکم و زیر گلوی خانمم تا توی موهای قهوه ای روشنش پر از قطرات آب کیر شد، و بعد تمام آب‌های خودش رو از روی بدن زنم لیس زد، و با لب گرفتن از خانمم آبها رو توی دهن زیبای زنم خالی کرد و مکث کرد که مهسا همه رو قورت بده، بعد بلند شد و از بین پاهای زنم رفت و دوجنسه ی بعدی که کیر درازتری نسبت به قبلی داشت اومد و زنم رو به شکم برگردوند و تف انداخت روی سوراخ کون زنم، مهسا که تا حالا به من کون نداده بود گفت کون نه، ولی کیر دراز اون دوجنسه تا نصف وارد کونش شده بود، و ادامه اش رو هم با یک فشار دیگه وارد کون قشنگ خانمم کرد، و بی وقفه شروع کرد به تلمبه زدن، هر دوتاشون رو فنر های تخت بالا و پایین می‌شدند، هر ضربه ی بدن اون دوجنسه مساوی بود با یه موج زیبا توی کون بزرگ و ژله ای زن قشنگم، مهسا در حالی که ناله میزد، سعی می کرد برگرده و نگاهش رو به نگاه اون دوجنسه ی زیبا گره بزنه و همین باعث شد که اون لیدی بوی کامل بخوابه روی زنم و دستش رو ببره و سینه های زنم رو توی دستاش بگیره و در حالی که داره صورت زنم رو میلیسه و گوش و گردنش رو لیس میزنه، آبش رو توی کون زنم خالی کنه، وقتی از روی مهسا بلند شد تمام بدن زنم خیس عرق بود، بوی آب کیر و شهوت توی اتاق پیچیده بود، اون مرد سفید پوست جلو اومد و یه لب احساسی از زنم گرفت و تشکر کرد، و گفت میتونم دعوتتون کنم که تشریف بیارید هتل ما و مهمون ما باشید، مهسا به من یه نگاه کرد و گفت نظرت چیه، من گفتم هر چی تو بگی من حرفی ندارم، زنم در حالی که باز صورتش گل انداخته بود گفت باشه بریم ، به اون مرد سفید پوست رو کردم و گفتم ما موافقیم، و با خوشحالی ازمون تشکر کرد، آدرس هتلشون رو گرفتیم و قرار شد بریم هتل خودمون و یه حموم بریم و لباس هامون رو عوض کنیم و بریم دیدنشون، وقتی اومدیم بیرون صبح شده بود، و ما خسته از یه لذت طولانی رفتیم زیر دوش آب گرم هتل خودمون و بعد از یه استراحت کوتاه و تعویض لباس رفتیم سمت هتلی که به ما آدرس داده بودند،
یه هتل ساحلی بود که یه طرفش جنگل بود و یه طرفش دریا و برای رفتن به اتاق ها می بایست سوار یه وسیله ی تله کابین مانند می‌شدیم، وقتی رسیدیم هر دو نفرشون اومده بودند به استقبال ما و با دیدن خانمم غرق در بوسه اش کردند، مهسا از این همه اظهار محبت داشت میمرد، همون دم در اون مرد سفید پوست با احترام تمام یه زنجیر زیبای طلا به گردن زنم انداخت و بعد یه لب ازش گرفت، ازشون تشکر کردیم، ما رو به داخل سوییتشون راهنمایی کردند، چه سوییت زیبایی بود، و چه منظره زیبایی داشت، صدای آواز پرنده ها دل آدم رو با خودش می‌برد، توی تراس یه میز مجلل چیده بودند و انواع مشروب و غذا روی میز بود، با مشروب شروع کردند و به سلامتی خانم زیبای من نوشیدند و بعد غذا خوردیم و گفتند دلمون میخواد بعد از نهار بریم و از ساحل استفاده کنیم و ما استقبال کردیم.
‏اونها بیشتر از خودشون گفتند، فهمیدیم که توی آلمان زندگی می‌کنند و با هم شریک هستند و برای تعطیلات اومدند تایلند، و اینجا با اون دو تا لیدی بوی آشنا شدند و بعد از یک روز که با اونها بودند توی سالن بیلیارد ما رو دیدند و تازه متوجه تفاوت زیبایی یک زن ایرانی با زنهای سایر کشورها شدند، و با دیدن زن زیبای من یک دل نه صد دل عاشق زیبایی هاش شدند، به ما گفتند که توی سالن بیلیارد حاضر بودیم بیش از این مبلغی که گفتیم هم شرط ببندیم که صاحب این زن زیبا بشیم، این هدیه ی ناقابل رو هم به خاطر تشکر از قبول دعوت ما، تهیه کردیم که همیشه و هر کجا که هستید به یاد ما باشید، و گفتند که به اون دو تا لیدی بوی اجازه ندادیم که توی کص مهسا آبشون رو بیارند، و ما دو تا شرط بستیم ببینیم این زن زیبا از کدوم یکی از ما باردار میشه، و اگر شما به ما کمک کنید، هر مبلغی رو که درخواست کنید ما میپذیریم و تقدیمتون میکنیم، اگر هم نپذیرید دوستیمون سرجای خودش میمونه، و ما شرط بین خودمون رو به هم میزنیم، به مهسا گفتم چیکار کنیم، مهسا گفت من با بچه مشکلی ندارم ولی اگر بچه سیاه پوست بشه چجوری باید خانواده هامون رو توجیه کنیم؟ تصمیممون رو گرفتیم و این درخواست شون رو با کمال معذرت نپذیرفتم. و اونها از ما خواستند که بیشتر روی پیشنهادشون فکر کنیم و حتی گفتند حاضریم دعوتتون کنیم آلمان که تمام مراحل رشد تا تولد بچه زیر نظر خودمون باشه، صحبت ها که تموم شد.
‏ رفتیم لب ساحل زیبایی که ماسه های سفیدی داشت و آبش عین اشک چشم زلال بود، دیدم که فقط ما اونجا هستیم و بخشی از ساحل رو برای ما جدا کرده بودند، یه درخت زیبا توی ساحل بود که به سمت دریا خم شده بود و یه تاب ازش آویزون بود، مهسا رو سوار تاب کردند و حسابی تاب دادند و با هر بار تاب دادن یکیشون دستش رو به بدن لطیف زنم می‌مالید، و هر سه با خنده های زیبای مهسا مست شده بودیم، اون سفر زیباترین خاطره ی زندگی مشترک من و مهسا بود، اونها یه بار دیگه با مهسا سکس کردند، و شماره تلفنشون و اینستاگرامشون رو به ما دادند که هر وقت دوست داشتیم باهاشون تماس بگیریم و یه عکس هم همونجا با مهسا گرفتند و با عنوان (ملاقات با زیباترین زن ایرانی در تایلند) به اشتراک گذاشتند که بعدا دیدیم کلی لایک خورده.
‏ادامه دارد…

نوشته: امید


👍 28
👎 22
80501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

937536
2023-07-14 00:10:32 +0330 +0330

زیادی مثل اینکه زدی و یا ثاقیت جنسش خراب بوده .
رفتیم ماه عسل زنم گفت من مشکلی ندارم با دادن ولی ببری بهتره .
زنم گفت من با بچه حرومزاده مشکلی ندارم فقط سیاه شد چی بگیم ‌‌.
آخه کصکش کی با زنش که هیچ فانتزی نداره و ماه عسل رفته و فقط داستان خونده حتی حاضر میشه سفر آلمان و رفتن و بچه حرومزاده آوردن و … . فقط نگو خاطره و … بگو چرندیات واقعی یک جلقی .

5 ❤️

937557
2023-07-14 01:09:06 +0330 +0330

ک ی ر تو ناموست آخه پول تایلند دلاره؟

4 ❤️

937560
2023-07-14 01:15:45 +0330 +0330

دیوث آی دی بده ما هم بریم لایک کنیم

0 ❤️

937561
2023-07-14 01:22:44 +0330 +0330

داداش شما که حساب کردی هزار دلار واسه شما پول درشته پس با چه حسابی رفتی تایلند؟؟نکنه برای هزینه سفر وام فرزند آوری گرفتی؟؟
ضمنن چرا هرکی میره تایلند میده زنش رو براش بکنن حتماً طرفش سیاه پوسته؟؟ البته شما زحمت کشیدی یه کمک سفید پوست هم گذاشتی کنارش!!!

4 ❤️

937576
2023-07-14 02:37:06 +0330 +0330

خداوکیلی چقدر توصیه کنیم که از ساقی موتوری جنس نخرید حاصلش میشه این …😉😉😉😉😉
ولی خوب بود یه ساقی خوبتری پیدا کن جریان خوشگلترش کن

0 ❤️

937582
2023-07-14 03:19:53 +0330 +0330

روایتی از یک فیلم پورن ، این جقی ناموس ندارد ، کیر ادمین پس کله ی کیریت ، ساحل و براتون جدا گرده بودن ، زبونشون خوب می‌فهمیدی ااز افتخاراتتون در داخل کشور بگین با زبون نفهم های داخلی

0 ❤️

937583
2023-07-14 03:26:04 +0330 +0330

اینطور که معلومه از کسش پولدار شدی😂😂
ولی آخر بچه کدوم از آب درآمد🤣🤣🤣

1 ❤️

937617
2023-07-14 09:43:51 +0330 +0330

کسکش یه داستان نوشتی توش هی زنم‌ زنم میکنی که این حس و توی ملت بیدار کنی

0 ❤️

937673
2023-07-14 23:10:05 +0330 +0330

این داستانت میتونه یه دسته بندی جدید با عنوان "پورن‌ علمی تخیلی " تو پورن‌هاب ایجاد کنه 😄

1 ❤️

937692
2023-07-15 01:15:08 +0330 +0330

من و‌خانمم چون شهر مرزی هستیم تقریبا هرساله یه سفر ترکیه میریم و‌هر نوع شیطنتی میکنبم.پارسال با یه شیمیل پولی آشنا شدیم تو استانبول و سه نفری یه سکس عالی کردیم و صاحب هتل هم که فهمیده بود جریان رو بهم پیشنهاد داد یه هفته اقامت مجانی داشته باشیم و من شبها زنم رو در اختیارش بزارم. یه هفته هر شب میومد جلوم‌ زنمو‌ میکرد و منم‌ بشدت لذت می‌بردم .این سفر بهترین سفر زندگیمون بود

2 ❤️

937712
2023-07-15 02:30:19 +0330 +0330

اسکل مارو چی فرض کردی انقدر کس و شعر نوشتی

0 ❤️

937738
2023-07-15 06:43:57 +0330 +0330

به ناخن راه بده در خدمتتون باسیم
😜😜😜
@brian01b

1 ❤️

937770
2023-07-15 10:35:42 +0330 +0330

والله ما رفتیم تایلند،ایرانی ها واسه کردن میرن نه دادن

1 ❤️

937879
2023-07-16 01:19:29 +0330 +0330

خخخ تایلند اوسکل

0 ❤️

938032
2023-07-16 23:16:38 +0330 +0330

من تجربه اي نزديك به اين دارم در تايلند
البته با يك مرد عرب فقط و ميلفم

1 ❤️

938348
2023-07-19 00:16:35 +0330 +0330

امید برای ماه عسل رفتید تایلند چاقال زیره به کرمان بردی
ا ون دوتا صد بار کونت گذاشتند را چرا نگفتی

0 ❤️