من و دختر کوچولو های فامیل تو عروسی (۱)

1395/10/22

اون قدیما عروسیا مثل حالا چند ساعت نبود،بلکه چندروز ادامه داشت مخصوصا اگه عروسی شهرستان بود،برا همین معمولا" عروسیارو تو تابستون مینداختن که مدرسه ها تعطیل باشه.
حال و هوای عروسیم که میاد خودتون می دونید چندتا قانون یا حکم شرعی تغییر می کنه…
مثلا" آرایش غلیظ اشکال نداره،رقص گروهی مجازه،آهنگ و …اشکال نداره…
دختر بچه ها هم به همه محرم هستن و زیر دامنای کوتاشونم جز یه شرط کوچیک چیزی نمی پوشن تا پاهای سفیدشون خوب تو چشم بزنه…
معمولا"هم تو این شرایط تا چندنفر دورهم جمع میشن برا بزن و برقص اولین کسایی که میندازن وسط همین دختربچه های شیطونن که اتفاقا" خوبم میرقصن.
خلاصه منم که تازه با روابط اونجوری آشنا شده بودم بهترین استفاده رو می بردم تا می تونستم صحنه های جذابو به خاطر میسپردم برا یه وقتایی و یه کارایی.
یادمه تو یکی از اون قدیمی ترینا که یادمه تو حاشیه عروسی با یکی از این جیگر کوچیکا داشتیم دوتایی تو حیاط بازی می کردیم که یه دفعه گفت یه چیز بگم به کسی نمیگی؟گفتم نه قول میدم.
گفت میای به بازی بکنیم؟گفتم چه بازی؟گفت بریم دودول یاشارو بخوریم.من که با همین یه جمله نزدیک بود خودمو خراب کنم خیلی ریلکس گفتم باشه ولی مطمئنی ناراحت نمیشه؟
گفت آره من چندبار باهاش از این کارا کردم.
یاشارم بدچیزی نبود ولی من فقط تو کف خودش بودم.
گفتم پس یه کاری کنیم.اول یه کم دوتایی بعد با یاشار قبوله؟
گفت باشه.
بهترین جا بالای راه پله ها بود که می رسیدبه پشت بوم.
گفتم من اول میرم تو بعدچنددقیقه یه جوربیا که کسی نبینه.
رفتم اونجا و دست به دول وایسادم تا اومد.
نفسم بنداومده بود و آب دهنم تو گلوم گیر کرده بود.
مونده بودم از کجا شروع کنم.
تو این فکربودم که یهو آبجی بزرگس از پایین صدا کرد که کی اون بالاس؟
من هیچی نگفتم خودش گفت منم آبجی.
پرسید چیکارمی کنی؟گفت هیچی داریم باپرهام بازی می کنیم.
آبجیش گفت تو پله ها خطرناکه نرده نداره برید تو حیاط بازی کنید.
اونم گفت چشم آبجی.
آبجیش که رفت اونم راه افتاد بره که گفتم صبر کن.
یه کم بهم نشون بدیم بهد بریم.گفت باشه.
با ترس و لرز و خجالت شلواروشرتمو کشیدم پایین.
اونم دامنشو داد بالا و شرتشو کشید پایین.
جفتمون لبخند خاصی زدیم گفتم دست بزن بهش.
دودولمو گرفتو گفت چقد گندس.منم دست زدم به کس کوچیکش و یه کم مالیدم.
بعد دودولمو به کسش مالیدمو گفتم بریم.بعدا" دوباره میاییم.
گفت باشه.رفتیم پایین و اون دوید سمت حیاط اما من اینطرفی خیلی ریلکس که کسی شک نکنه رفتم طرف دستشویی…
تارسیدم تو دستشویی و درو بستن شلوار و شرتو با هم درآوردمو با تصویری که چنددقیقه پیش دیده بودم یه حالی کردمو باز خیلی ریلکس و طبیعی اومدم بیرون.

ادامه دارد…
نوشته: پرهام


👍 6
👎 11
55118 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

573456
2017-01-11 21:33:47 +0330 +0330

خیلی ریلکس ادامه نده

3 ❤️

573472
2017-01-11 21:58:24 +0330 +0330

اون قدیما رو که دیدم اول داستان فکر کردم شخص آیت الله جنتی دست به قلم شده

0 ❤️

573473
2017-01-11 21:59:30 +0330 +0330

با دوستان موافقم ادامه نده. همون دستشویی بمون کارتو بکن :)

3 ❤️

573489
2017-01-11 22:24:24 +0330 +0330

میشه لطف کنی ادامش رو ننویسی لطفا !!!
ولی اینکه صادقانه گفتی یه جقی با سابقه و کهنه کاری. قابل تقدیره ،…سلام مجلوق

0 ❤️

573504
2017-01-11 22:52:22 +0330 +0330

اون قدیما شما یادت نمیاد یه وسیله ای بود به اسم دسته بیل که فک کنم موقع همچین چرندگویی هایی خیلی کاربرد داشت الان علم پیشرفت کرده بدونه زحمت شده همون دسته بیل حواله ت

0 ❤️

573505
2017-01-11 22:55:31 +0330 +0330

تاحالا در خصوص هیچ داستانی اینجا نظر ندادم ولی سایت محترم شهوانی این داستانی که گذاشتی میل جنسی به کودکان نویسنده رو نشون میده و در تمام دنیا جرم هستش.در قوانین سایت شهوانی هم این جرم هستش.
جالب برای من کسایی بیغیرتی و گی و بقیه تمایلات جنسی مسخره میکنن(چیزهایی که در بقیه دنیا کسی باهاش کاری نداره)ولی برای همچین داستان چندش آوری به به و چه چه میکنن.

0 ❤️

573508
2017-01-11 23:09:08 +0330 +0330

كاری به تحریف جنسیت ندارم اما چیزی كه برای تو لذت بخشه برای من نفرت انگیزه این تجاوز به حریم یه بچست نكن این كارو داستان هم نخونده رد میكنم

0 ❤️

573513
2017-01-11 23:22:09 +0330 +0330

نگا کن تو رو خدا هر کیو می بینی میاد خاطره دودول بازیشو میذاره.
اخه دچه جذابیتی داره‌، من نمیفهمم چرا این پسرا قد نخود عقل ندارن تا حشری میشن دست به قلم میشن
بابا شما همون جقتونو بزنید

1 ❤️

573522
2017-01-12 00:02:36 +0330 +0330

مهرسانام دخترم شما کلاس چندمی عموجان؟؟؟! ‏‎ (dash) ‎

1 ❤️

573566
2017-01-12 07:24:36 +0330 +0330

با بچه کوچولو هاااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این بچه کوچولو چن سالشه که ساک میزنه و با بی پروایی هرچه تمامتر به زبون میاره ؟؟؟؟
تو چن سالته ؟
پس این یاشار که قراربود کیرش خورده شه کوش ؟
خجالت نمیکشین به بچه ها رحم نمیکنین ؟
این بچه فردا احتمالا جا الکسیس و میگیره و برنده جایزه پورن استاری میشه .

0 ❤️

573567
2017-01-12 07:25:55 +0330 +0330

این داستانی که گذاشتی میل جنسی به کودکان نویسنده رو نشون میده و در تمام دنیا جرم هستش.در قوانین سایت شهوانی هم این جرم هستش.

1 ❤️

573570
2017-01-12 08:14:20 +0330 +0330

میشه دوستانه برادرانه رفاقتانه تجاوزبه کودکان روننویسیدمن باهیچ سکسی حرف ندارم ولی تجاوزبه کودکان اثرات خیلی بدی توروح وروان انهامیزاره لطفن بانی یک عمرنابودی کودکان نشویم (dash) ✋

1 ❤️

573594
2017-01-12 12:08:11 +0330 +0330

جالب بود منم یه بار همچین اتفاقی برام افتاده
عمم معلمه یه روز که امتحان داشتن باهاش رفتم مدرسه خلاصه سرتونو درد نیارم اونجا با دختر سرایدار مدرسه ور رفتیم اونم بچه سال بود(کس کوچولو) اون موقع مدرسه هم نمیرفتم یا اگه میرفتم کلاس اول دوم بودم یادم نیست

1 ❤️

573599
2017-01-12 12:55:58 +0330 +0330

خیلی ریلکس برو بزن (wanking)

0 ❤️

573666
2017-01-12 21:40:00 +0330 +0330

مهرسانام شما زر نزني کسي نميگه لالي … برو به درسات برس بچه برو

1 ❤️

573709
2017-01-13 00:50:36 +0330 +0330

مهرسانام
چرا پیوند میزنی ملتو؟

0 ❤️

573718
2017-01-13 02:05:03 +0330 +0330

خلاصه دودول یاشارم خوردی؟

0 ❤️

574359
2017-01-16 15:16:14 +0330 +0330

مهرسانام>
اه چرا اینجوری شده سایت

0 ❤️

574367
2017-01-16 16:17:21 +0330 +0330

ها چتونه چقد منو صدا میرنید

0 ❤️