سلام ب همه جقی عالم ی داستان سکس باحال دارم
اول خودمو معرفی میکنم من محمد ۳۳ ساله زن داداشمم ۳۸سن داریم
داستان منو زن داداشم برمیگرده ب زمان عقدشون برا اولین بار بود میدیمش تو ینگاه ی نفر بهم وحی کرد ک تو این میکنی سالشو یادم نمیاد گذشت گذشته داداشم عروسی کرد زنش اورد طبقه بالای خونه پدریم من اصلا تو فازشم نبود تا برس ب این ک بخام یرم براش جق بزنم ی روز تو خونه بودم مامانم تو حیاط داشت کارش میکرد ک یدفع صداش اومد (ی پاسیون داشتیم ک مشترک بود پنجره حموم یا هوا کشش مشترک بود ) مریم جون مامانمو صدا زد منم گفتم مامان نیست اگه کار دارین بخودم بگین اونم گفت در حموم بسته شده مونده پشت در نمیتونه بیاد بیرون منم سریع بدون معطلی از خدا خاسته بدو رفتم در باز کردم اومدم پشت پنجره بزرگ حال منتظر قدومه زن داداشم شدم تا تشریف بیارن بیرون وای نگم براتون برا اولی بار ی زن لخت میدیدم چشم اگه بگم از حدق زد بیرون بیراه نگفتم فقط داشتم نگاهش میکردم دیگ در قید اینک مامانم بیاد بالا یا داداشم بیاد نبودم اصلا تو این دنیا نبودم وای چی میدیدم بدن سفید اون ممه ها ک ادم دوست داشت فقط بخوره وای اون کسش نگم بینظیر بود تهش بود کیرم داشت شلوارمو پاره میکرد اومد بیرون بدو رفت تو اتاق لباس شو بپوشه دیگ از اون روز ب بعد فقط منتظر بودم تا بره حموم من ی پای ثابت پشت پنجره خونه داداشم بودم دیگ با خودم تدارکات میبردم صابون ی پلاستیک ک ابمو بریزم تو پلاستیک (جلو پنجره ی دوتا گلدون بود ک من برا استتار ازش استفاده میکردم یکم میکشیدم جلو تا ی روزنه دید داشته باشم) خلاص کار من تا چند وقت همین بود بعد ها از خودششنیدم ک فهمیده بود من اون پشتم دیدش میزنم گذشت گذشت تا از خونه بابام رفتن خونه خودشون ولی من بیادش میزدم تا اینک موقع ازدواج من رسید مادرم دنبال دختر برام بود ک ی روز گوشیم زنگ خورد دیدم از خونه داداشمه برداشتم خوش بش معمولی بدش باصدای لرزان گفت محمد جان میشه بیای خونه داداشت گفتم باش الان کار دارم بهت خبر میدم از این صحبتا خلاصه سرتو در نیارم رفتم خونشون (اون روزا داداشم دوتا فسقلی داشت )رفتم نشستم نمیدونست از کجا شروع کنه مونده بود چجوری بگه رفت ی برگه اورد توش نوشت ک عاشقم منو دوست داره منو میگی فاز از سرم پرید نمیدونستم چکار کنم اومدم بیرون پیامو، پیام بازی منو زنداداشم شروع شد حرفای عاشقانه گل بلبل خلاصه میدونم دوماه پیام بازی طول کشید بعدش به بهونه ی ورزش رفتیم صبح زود بیرون کم کم دستشو گرفتم بغل بوس مالیدن دستشو میکردم تو شلوارم کیرمو میدادم دستش تا اینکه روز موعود فرا رسید صبح بعد رفتن داداشم خاب بودن پسرای داداشم هم چی اماده ی سکس بینظیر بود زنگ زد منم مثل قرقی رسوندم در خونه در باز کرد رفتم بالا اولش با چادر اومد ب استقبالم بغلش کردم بوسش کردم دستم گرفت برد تو اتاق خاب در ک بست چادر باز کرد وای بینظیر اگه بگم کم گفتم عالی بود میخام تصورش کنید ی قد۱۶۵ سفید هیکل صاف بدون مو یکم چربی هم نداشت صورت زیبای معمولی سینه های ۸۵ یا ۹۰ نرم برفی وای الان ک یادش میفتم کیرم بلند شود دنبالش میگرده کس بدون مو تمیز شدش ک ادم نمیدونست کدوم بخوره یا لمسش کنه نمیدونم چجوری لخت شدم فقط انداختمش رو تخت تا تونستم خورد کیرمم داشت لذت میبرد ی دفع تو دهنش بود ی دفه از کسش سر در میاورد وای چقد بینظیر بود ی روز بی نظیر ک مریم بهم داد خلاصه تا تونستم کردمش کیرم وسط اونهم سینه محو میشد (کیرم کوچکی نیستا از نظر قد۱۸ تا ۲۰ از نظر قطری ۶ الا ۷سانته کیر کلفتی دارم ) ابم ک اومد ریختم رو سینه هاش داستان سکس منو زن داداش شروع شد و تا الان ک مینویسم ادامه داره بینظیره و تا چند وقت دیگه سوراخ کونشم مال من میشه میخام برم برا افتتاحیه اگه شد ی فیلم بگیرم برا شما دوستان جقی میفرستم

نوشته: امین