نازی و برادر

1399/11/10

سلام دوستان

نازی هستم(اسم مستعارمه) 19 سالمه و رشت زندگی میکنم
من زمانی که تازه رسیده بودم به سن بلوغ هنوز چشم و گوشم بسته بود و فقط میدونستم زن و شوهرا با هم یکم شیطنت میکنن…یادمه وقتی میرفتم دسشویی و آب با فشار زیاد به بدنم میخورد یه لذت خاصی بهم دست میداد که هیچ توضیحی واسش نداشتم و بعدش هم یه اتفاقی مثله عطسه فقط از ناحیه پایین میشد(که بعدا فهمیدم خودارضاییه)
خلاصه من بدون اینکه بدونم خودارضایی میکردم و وقتی فهمیدم که این حالات که بهم دست میده چیه که دیگه دیر شده بودو و من دیگه معتادش شده بودم و نمیتونستم بزارمش کنار
بخاطر همین تا سن 18 سالگیم هیچوقت نتونستم با پسری دوست باشم چون همه نیازامو با خودارضایی برطرف میکردم و دیگه نمیتونستم با پسری ارتباط برقرار کنم
من 18 سالم بود تابستون قبل خواب یه پیراهن پوشیدم تا پایین زانوم و خوابیدم…نصفه شب بود که با صدایی لای پلکهامو باز کردم و داداشمو دیدم که کنار تخت من ایستاده بود و به پاهام نگاه میکرد…کش و قوصی از قصد به خودم دادم تا بره ولی نرفت و از روی شلوار با کیرش ور میرفت…یهو حسی مثله اینکه غریبه ای قراره بهم تجاوز کنه و حتی بدتر بهم دست داد و طوری وانمود کردم که دارم بیدار میشم…اونم سریع جیم زد و رفت…خیلی حس بدی بود ببینم برادر بزرگم بهم به چشم هرز نگاه میکنه…اون شب بالاخره گذشت و من تا مدتها با امید(برادرم)سرد برخورد میکردم و دیگه نه نزدیکش میشدم و هرموقع اون هم میومد سمتم پسش میزدم…معلوم بود کلافه شده و نمیدونست این دوری من از چیه…مامان و بابا رفته بودن بودن تهران یه سری کار هایه اداری داشتند و تا قبل از از شب نمیومدند…اصلا نمیخواستم با امید تنا باشم ولی از بد شانسیم اونروز امتحان داشتم و نتونستم با مامان اینها برم…وقتی از مدرسه اومدم (سال آخر دبیرستان بودم)سریع رفتم تو اتاق و درو هم قفل کردم…امید هم هر از گاهی میومد پشت در اتاق یه چیزی میگفت و وقتی میدید از پشت در جوابشو میدم میرفت… نزدیکهای عصر بود که با عصبانیت اومد در رو زد و گفت که باهام کار داره و اگه نیام بیرون درو میشکونه و میاد تو…اول توجهی نکردم ولی بعد چند دقیقه اونقدر محکم در رو میکوبید که ترسیدم وقفل درو باز کردم درو به ضرب باز کرد و اومد تو و با اخم بازومو محکم گرفت و گفت:معلوم هست چه مرگته تو؟منم که یکم از عصبانیتش ترسیده بودم گفتم دستمو ول کن ولی اون ول نکرد و منو کشوند سمت پذیرایی و نشست روی مبل و به منم گفت که بشینم ازم دوباره پرسید چه مرگمه منم بهش گفتم که اونشب چی دیدم اونم با تعجب پرسید چرا اینارو زود تر نگفتم گفت که اگه منو تو خواب دیده چون دوسم داره و من حس های مردونشو بیدار کردم
اصلا نمیتونستم قبول کنم این حرفا از زبون برادرمه
گفت هنوزم دوسم داره و حاضره هر کاری بکنه که با من باشه
منو بغل کرد اول مقاومت کردم ولی منم تاحالا از هیچ پسری محبت ندیده بودم و زود وا دادم…اول پیشونیمو بوسید و بعد لبمو…عمیق و طولانی…اول شوک بودم ولی بعدش یه حس خوبی بهم دست داد…همراهیش نکردم ولی پسش هم نزدم…دستش رفت زیر تیشرتم و رو شکمم نشست…نفس هردومون گرفت لباشو از لبام جدا کرد و با لبخند اجزای صورتمو برسی کرد…انگار منتظر کوچکترین حرکتی مبنا بر رضایتم بود…منم که احساساتم غلبه کرده بود به منطقم سرمو بردم جلو و پیشقدم شدم برای بوسه دوم
اون هم منو بلند کرد و برد به اتاق خودش…منو رو تختش خوابوند و شروع کرد به در آوردن لباسهایم سینه سفید و نرممو تو دستاش گرفت و شروع کرد به بوسیدن گردنم و همینطور تا شکمم و رونم و پاهام رو بوسید هردو سخت به نفس نفس افتاده بودیم…شهوتی شده بودم و کصم نبض گرفته بود…لای پامو باز کرد و از روی شرت دستشو روی کسم کشید…آهی کشیدم که اون هم همزمان شرتمو از پام دراورد…زیر چشمی حرکات شهوتناکمو زیر نظر گرفته بود…لبه های کسمو از دو طرف باز کرو و با زبونش وسط کسمو لیس زد…صدای آه و خنده ام همزمان بلند شد آخه اولش قلقلکم اومد…اونم یه دستش و آورد سمت سینم و نوکشو محکم بین دساش فشار داد و به زبونش تند تند به چوچولم ضربه میزد…نفسم رفت از شدت شهوت…2 تا از انگشاشو تو کصم کرد و چوچولمو میخورد…اه و ناله هام اتاقو پر کرده بود…سرشو آورد بالا و لب گرفتم…دهنش بوی آب کصمو گرفته بود…لباسشو در آورد و با شورت اومد روم و دوباره شروع کردیم به لب گرفتن…کیرش کاملا شق شده بودو میخاست شرتشو پاره کنه…شروع کرد به بوسیرن و لیسیدن گردن و گوشم…کیرش را محکم به کصم فشار میداد…ناگهان عقب کشیدم و گفتم که من هنوز بکارت دارم امید هم خنده ای حشری کرو مهم نیست گفت و با بوسه اش لبهامو بهم دوخت و دستمو گرفت و برد سمت کیرش و دست خودشو آورد بیرون…کیرش خیلی کلفت و داغ بود… از تو شرت آوردمش بیرون و مالیدمش…لبامو ول کرد و آه ریزی کشید…شورتشو در آورد…کیرش کلفت بود یه لحظه ترسیدم…کیرشو به کص خیسم مالوند وو گذاشت دم سوراخم…سرش رفت تو یهو انگار که برق بهم وصل شد…درد بدی بین پاهام پیچید…جیغی که زدم گوش خودمو هم کر کرد و اون هم هر لحظه حجم بیشتری از کیرشو وارد کصم میکرد…اولاش خیلی درد میکرد اما بعد چند دقیقه یه لذت زیادی تو تمام تنم پیچید…صدای آه و ناله شهوتناکم تو اتاق میپیچید…کم کم داشتم به اوج لذت خودم میرسیدم که ضرباتشو محکم و محکم تر کرد…صدای برخورد بدنای خیس از آبمون میومد…تمام تنم از شدت درد و شهوت نبض میزد …بعد چند دقیقه ارضا شدم ولی امید نه و هنوز محکم منو میکرد…درد داشت بیشتر و بیشتر میشد و من اونقدر ضعف کرده بودم که جیغ هام هم جونی نداشت…ارضا شد و آبشو ریخت تو کصم…کیرش هنوز تو کصم بود که روم بیحال افتاد…با دستم کیرشو از کصم کشوندم بیرون و اون دستشو برد سمت کصم و شروع کرد مالیدنش و تو گوشم قربون صدقم میرفت…اولین سکسم برام خیلی دردناک بود اما تو سکس های بعدیمون دردش به مراتب کمتر شد و لذتش بیشتر.

نوشته: نازی


👍 16
👎 34
131601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

788866
2021-01-29 00:41:39 +0330 +0330

چه جالب شده جدای حیا نداشتن ها که بین خواهر و برادرها داره رواج پیدا میکنه و از انتشار همین جفنگیات به اسم داستان هست
یه چیزی برام جالبتره اینکه گفتی بکارتی خندید و پردت رو زد و تو هم هیچ استقامتی نکردی و همه چی به خوبی و خوشی هم تموم شد اخییییییی

3 ❤️

788868
2021-01-29 00:45:10 +0330 +0330

مادرتو گاییدم تو ک پسری برا چی از طرف دخترا مینویسی

3 ❤️

788870
2021-01-29 00:45:38 +0330 +0330

خدا رو شکر که بچه اول بودیم!! 😁

3 ❤️

788884
2021-01-29 01:12:09 +0330 +0330

نوشته یه جقی که این داستانای کیری مخشو گوزونده

2 ❤️

788890
2021-01-29 01:40:10 +0330 +0330

ریدوم پس کله بابات، ودیگر هیچ

1 ❤️

788901
2021-01-29 02:25:51 +0330 +0330

پسر جان ديگه خواهرتو توي خواب ديد نزن كمتر هم جق بزن
خب ب جاي خودت مينوشتي چ دليلي داشت خودتو دختر جا بزني

4 ❤️

788907
2021-01-29 03:06:42 +0330 +0330

خوب بود.آفرین.اما شما هنوز طمع سکس واقعی رو نچشیدین

1 ❤️

788916
2021-01-29 03:29:05 +0330 +0330

دقیقا تابلویه که یه پسره جقی و بیسواده.
کیونی دستتو از تو شورتت دربیار موقع نوشتن

2 ❤️

788918
2021-01-29 03:29:57 +0330 +0330

ببخشید ولی شما اصلا دختر نیستی چندتا سوتی دادی که خانمهای دیگه هم حتما بخونن میفهمن

2 ❤️

788923
2021-01-29 03:53:53 +0330 +0330

من باکره ام.اشکال نداره.پردتو زد بازم اشکال نداشت.آبشو خالی کرد توش بازم اشکال نداشت.میشه بپرسم چی اشکال داره؟؟الان بچتون چند سالشه؟نکنه اروپا بودینو بی پرده بودن اشکال نداشته.کس مغز.حداقل مینوشتی از کون منو کرد.جغتو بزن…

2 ❤️

788937
2021-01-29 07:15:55 +0330 +0330

رشت عادیه این چیزها خخخخخ

1 ❤️

788945
2021-01-29 09:09:42 +0330 +0330

خونش کجا رفت ؟؟؟

1 ❤️

788947
2021-01-29 09:23:18 +0330 +0330

دیس دادم چون داستانت کاملا غیر واقعی بود و همونطور که خودت گفتی نشئت گرفته از یک ذهن مجلوق…در نهایت با کمال احترام ریدم توی داستانت ببخشید کستانت

1 ❤️

788957
2021-01-29 11:09:00 +0330 +0330

تخیل کودکانه بود

1 ❤️

788984
2021-01-29 15:22:54 +0330 +0330

آفرین. شما جایزه بهترین داستان تخمی تخیلی که زاییده ذهن کیری خودت هست رو بُردی. اگه همینطور ادامه بدی تبدیل به بهترین نویسنده داستانهای ذهن پِریودها میشی
آخه کیر تو سوراخای بدنت اول میگی انگشت کرد تو کسم بعد میگی خواست بکنه توش گفتم بکارت دارم. حالا کنار من دوست دخترم رو میارم با اینکه ۳۰ بار کردمش بازم یه ناز و نمیخوامی میگه تو منتظر کیر بودی

1 ❤️

788991
2021-01-29 16:30:39 +0330 +0330

متولد چندی؟

1 ❤️

789057
2021-01-30 01:26:21 +0330 +0330

خواهر دادشتو گاییدم از جلو و عقب

1 ❤️

789084
2021-01-30 02:47:01 +0330 +0330

آقا راست میگه نزنین تو ذوقش . من اونجا بودم

1 ❤️

789143
2021-01-30 13:12:38 +0330 +0330

جنده خانوم الان بچتون چن سالشه

1 ❤️

806224
2021-04-26 10:50:54 +0430 +0430

دوستان این یه گوهی خورد شما جدی نگیرین.

0 ❤️

806340
2021-04-27 00:55:15 +0430 +0430

جنده پولی به توشرف داره

0 ❤️

976330
2024-03-23 11:29:04 +0330 +0330

نوش جونت فدای کس تو بشم

0 ❤️