سلام به دوستان.من امیر هستم ۱۸سالمه این خاطره ای که واستون میگم ماله دوسال پیشه.اون موقع دوم دبیرستان بودم رشته ای ریاضی من قدم ۱۸۴ وزنم ۷۴ سخره نوردی رشته ای ورزشیمه و داستان منم مربوط به رشته ای ورزشیم هم میشه.من قیافه ای خوبی دارم و خوشتیپم هستم البته دوستام میگن.داستان از اونجا شروع میشه که یه روز وقتی داشتم از مدرسه میومدم خونه مربی باشگام بهم زنگ زد و گفت دو روز دیگه بانوان باشگاه مسابقه دارن باید بریم باشگاه واسشون مسیر ببندیم منم قبول کردم که کمکش کنم و واسه فردا صبح قرار گذاشتیم.فرداش رفتم دم در باشگاه دیدم که بانوان دارن تمرین میکنن مربیم اومد باهم رفتیم داخل اولش خجالت کشیدم که وسط این همه دختر بودم اما بعد چند دقیقه واسم عادی شد.لباسامونو عوض کردیم و رفتیم رو دیواره بولدر که مسیر ببندیم.شروع به مسیر بستن کردم هنوز دوتا گیره نبسته بودم که یه نفر از پشت سرم گفت کمک نمیخوای برگشتم نگا کردم پشته سرمو دیدم یه دختر خوشکل قد متوسط با سینه های برجسته پشت سرم بود اسمش نیلوفر بود.گفتم نه ممنون اما اسرار کرد منم گفتم اون چند تا گیره رو بده بهم گیره هارو بهم داد و نشست نزدیکم و شروع کرد به صحبت کردن خیلی تو دلم نشسته بود و ازش خیلی خوشم اومده بود داشت در مورد مسابقات ازم سوال میپرسید که مربیشون گفت وقت تمرین تموم شده و برین لباس بپوشین .ازم خدافظی کرد وقتی خواست بره گفتم یه لحظه صبر کن و شمارمو بهش دادم.دو سه هفته تلفنی باهاش بودم و خیلی بهش وابسته شده بودم.خیلی دوسش داشتم.یه مشکلی که نیلوفر داشت این بود که هیچ وقت بیرون نمیومد و از قرار گذاشتن میترسید.تو امتحانا نوبت دوم بود که مامان و بابام به خاطر مرگ یکی از بستگان به شهرستان رفتند و خونه ما خالی شده بود.به نیلوفر زنگ زدم کلی بهش اسرار کردم تا قبول کرد باشگاه نره و به جاش بیاد خونه ای ما.منم سریع رفتم خودمو اماده کردم و خونه رو مرتب کردم.راستشو بگم اصلا قصد سکس کردن رو باهاش نداشتم چون خیلی دوسش داشتم و نمیخواستم ناراحت بشه.ساعت پنج بود که نیلوفر زنگ زد و گفت پشت درم منم درو باز کردم .خیلی خشکل شده بود اومد داخل اتاقم نشت و منم نشستم جفتش تا حالا دستشو نگرفته بودم وقتی داشتم باهاش حرف میزدم دستشو گرفتم تو دستم نمیدونم چی شد که لبامون به هم گره خوردن و شروع به لب گرفتن کردیم چند دقیقه لب گرفتیم که دستمو بردم سمت سینه هاش دستمو زد کنار اما من اسرار کردم و دکمه های مانتوشو باز کردم و با سینه هاش ور رفتم .درازش کردم رو تختم و شروع کردم به خوردن سینه هاش با کلی اصرار شلوارشو در اوردم .باسنه خیلی خوش فرمی داشت همین که یه خورده با باسنش ور رفتم اشکش در اومد و منو حول داد اون طرف و لباساشو پوشید و رفت.من خیلی شوکه شدم .بهش زنگ زدم جواب نداد تا این که دوروز بعد زنگ زد و داشت گریه میکرد و گفت:تو هم مثل بقیه پسرا هوس بازی و دخترو فقط واسه سکس میخوای و گوشیرو قطع کرد و واسه همیشه خاموشش کرد.فراموش کردنش خیلی واسم سخت بود .فقط خواستم بگم نفرین به شما که منو جو گیر کردین که یه همچین کاری با عشقم بکنم. پایان
نوشته: امیر
از همون تعریف کردن های اول داستانت معلومه دروغه محضه .عزیز دل برادر سعی کن کمتر جق بزنی خودتو برو تو آیینه نگاه کن ببین جق با چهرت چی کار کرده ورزشکار.گوه زیادی نخور خودت بی جنبه بازی در اوردی مقصرش ما هستیم!؟ خوبه نمیخواستی باهاش سکس کنی اگه میخواستی حتما جر واجرش میکردی و در آخر نفرینت میکنم که جوجه تیغی تو کونت قرص اکس بخوره تا صبح برقصه
چرا همه فکر میکنن اینجا آدما حسابی احساساتین و با گفتن این حرفا میخوان ما رو تحریک کنن؟ادمین تو فقط آپ کن.نخونیا.یه وقت داستان خوبارو آپ میکنی
فکر نکنم به شما ربطی داشته باشه یه اشتباهی کرده که پشیمونه
تو جنبه نداری چرا بکس شهوانی رو نفرین میکنی ؟
این اخه چه داستان مزخرفی بود !
حیف که نمیتونم فحش بدم و واگذار میکنم به بچه های دیگه
Yeky nis be dard del maham gosh kone baba khaste shodim az pas enghad dastanay mozakhraf khondim.
آهای مندل خان اینقدر نمک نریز
و گرنه همون تکاور حالتو میگیره هی کامنت اول شدم…دوم شدم…ششم شدم…صدم شدم…
داستانت اصلا نگارش خوبی نداشت و خیلی مسخره و بچه بازی بود
تو که اینقدر بی ظرفیتی بیخود میکنی میای تو این سایت
تو الان 18 سالته دو سال پیش با دوست دخترت قاطی کردی یعنی اون موقع 16 سالت بوده.درسته؟
سر در این سایت نوشته ورود زیر 18 سال ممنوع …
سواد که داشتی؟ میخوندی که نباید بیای اینجا چون اون موقع بچه بودی زود جو گیر میشدی دوست دخترت فراری میشد
پس نفرین به خودت و چشمای کورت که قوانین سایت ندیدی
دیگه هم اینجا ننویس.شیرفهم؟
ساغر خانوم:
حالا حتما اين يارورو بايد شير فهمش کنى?
نميشد خر فهمش کنى?
حالا بعد يه عمرى يه شير اومده تو سايت کسى هم قدرشو نميدونه
كفكي-كيركي
هر كي مياد اينجا 6 متر قدشه و خوشتيپه و همه دخترا ميپرن بغلشو…
كيره اسفنج دريايي تو كون دروغگو!
داستانت بسيار كيري بود
كير خوردي اينجا آپش كردي
مارو نفرين ميكني بچه كوني؟؟؟
الهي همه ي سخره هايي كه نورديدي بره تو كونت تا تو باشي ديگه كفي بازي درنياري
heeeeheee akheyyy kocholo javgir shode naziiii alan doostan yechizi behet migan az jav biai birun,deghat kardin esme amiro niloofar cheghar be ham miyad???heyyyy
آخرش نفهميديم که اسرار ميکردى بدختره يا اصرار.
فقط ميدونم که. همش در حال اسرار کردن بودى وفقط يه بار اصرار کردى. ديکتت ضعيفه
میگن کریستف کلمب وقتی رسید به آمریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون و از یه سرخپوسته پرسید:
داداش اینجا امریکاست؟
.
.
.
سرخ پوسته هم گفت :
.
.
.
" پ ن پ"
.
.
.
ژاپنه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!!!
جناب مندل خان شما لطف دارید به من ولی پیشنهاد میکنم که بیشتر پیغامهایی که میذارید مربوط به داستان باشه. یک جورایی هم مینویسید که همین روزا به من و شما تهمت خواهند زد که یک رابطه نا مشروع هم داریم (شوخی کردم) راجع به این داستان یک شعر در خور خودش بنویس تا همه لذت ببریم. در مورد اول و دوم و چندم بودن در اینجا هم من میونه خوبی ندارم باهاش. البته ادمین هم خوشش نمیاد و ممکنه آی شما رو قطع کنه و ما بلبل دستانی مثل شما رو از دست بدیم. موفق باشی.
بابا از قدیم گفتن خوشگلا باید برقصن
نگفتن که خوشگلا باید داستان بنویسن!
انگار هرچی آدم قشنگه تو این مملکته به خودش واجب میدونه که داستان بنویسه بذاره اینجا!
چه خبره امشب همه شب زنده دارشدن؟
چقدرکامنت!!!
البته نصفشون خومال این پسرهءکسخل بود.
وقتی دیدم اسم رشتهءورزشیتوبلدنیستی بنویسی بقیشونخوندم.
حالاکه کامنتای دوستان روخوندم متوجه شدم چیززیادی ازدست ندادم.
ba saghar movafegham to k senet ghanooni nashode bikhod kardi omadi inja k javgir beshi shashoo khan , darzemn esghe ane akhe sare 16 salegi bache kooni jalghoo doodoolet rast mishood aslan on moghe ??!
ادمین گرامی لطف کنید این بچه های زیر سن قانونی رو راه ندید
والا همه جای دنیا راه نمیدن
درسته کار اینجا حساب کتاب نداره
حتما باید کد ملی رو بکنن تو کونت تا بفهمی اینجا ورود به شرط عقل و فهمته
کی راه اینترنت رو به تو نشون داده من خودم شخصا دو دور در ثانیه بکنمش؟
بدبخت بی ظرفیت از کوچه پشتی اومدی ؟ آره؟ اون که نشونت داده میخواسته جا خلوت کونت بزاره نه اینکه راه نشونت بده
برو همون جا جقتو بزن
.
کیر کاهن آمون تو ظرفیت نداشتت که با دو تا داستان به گه کشیده شدی
کلا که گه بودی اگه به فرض محال (که محال نیست) یک درصد واقعی باشه به گه کشیده شدی
اوکی ؟ افتاد ؟ از روش صد بار بنویس تا باقی نسوان فامیلتون رو نبردم زیر
.
دختره گذاشت یه دست کامل باش ور بری بعد که دس زدی به باسنش یهو دزدگیرش صداش در اومد؟ گریه کرد رفت؟
آخه کس مخ ، کس خول ، کس … اینا رو از تو کون آبجیت میکشی بیرون تفت میدی؟
راسی چاقال شخصی مربیت زنه که تو باشگا زنونه رات دادن؟ یا خودتم از این دو جنسه نماها هسی که انقد راحت سرتو زیر میندازی میری تو باشگا زنونه؟
اینجا ایرانه مگس مذکر از بالا سر در یه باشگا هم رد بشه فردا کون تو و بابا و ننه ات رو یه جا میزارن اون وقت تو با مربی لا پاییت جفتی رفتید لا دخترا گردش علمی؟
جقول مجبور بیای کل فامیلت رو اینجا به گا بدی ؟
وقعا به یه دس جق زدنت می ارزید؟
خودت بگو می ارزید؟
نه واقعا !
ببخشید که اینو میگم ولی تو یه دروغگوی احمقی چرا? حالا میگم بهت:
فرض میکنیم که سواد درست ودرمون نداری , خوب لااقل سر در اون باشگاه خراب شده نوشته بودن باشگاه صخره نوردی تو هم از رو همون مینوشتی .
پس نتیجه میگیریم شما همچین باشگاهی نرفتی وچون نرفتی همچین دختری رو هم ندیدی وچون ندیدی مابقی قضایا هم اتفاق نیفتاده وچون اتفاق نیفتاده پس شما داری دروغ میگی وچون دروغ میگی باید خجالت بکشی حالا برو بمیر دماغ پینوکیو تو کونت
شادی جوجوچراخودت خلاقیت به خرج نمیدی وکامنتاروازحالت بقول خودت حال بهم نجات نمیدی؟
توکه خودت تنهاهنرت توکامنت دادن این بودکه عین کسخلابیای بگی اول شدم،بذاریکی ایرادبگیره که خودش اینکاره باشه.شماهم بروبه همون تاپیکای منکراتیت برس و2تاآدم گمراه روازگمراهی نجات بده.
ولی خودمونیم ادمین خوب حالتوگرفت وبساط اول شدماروجمع کرد
با ياور كاملا موافقم
اين حركتا خيلي زشته
ولي خوشم مياد اسمي كه واسه خودت انتخاب كردي به رفتارات مياد!
1- هنوز گیره میره ها رو نبستی وقت تمرین تموم شد؟
2- “تو امتحانا نوبت دوم بود” یعنی حالم به هم میخوره که بچه مچه هایی که هنوز امتحان ثلت اول و دوم و … دارن راه میفتن با اون زبون الکن، املای تخمی و انشای مزخرفشون برای بقیه از خاطرات تخمی تخیلی آمیخته به جلقشون می گن.
3-واقعاً درست نوشتی “سخره نوردی” می دونی شعور چند نفرو با این کس شعرات به سخره گرفتی؟
4- نفرین به ما؟ نفرین به “کیرت” که مجبورت کرد با کله بری تو کس (واقعیش: نفرین به کیرت که مثل مار هر هفته پوست میندازه بسکه کس مشتی میزنی)
اینجارو باش…
بلبلان همه به غزل خوانی و …
:)
ای بابا
حالا این بحث سخره ببخشید صخره رو ول کنید.
گیریم این کس خل رفته باشه اونجا
گیریم مشغول هم شده باشه
آخه اوسکول تا حالا توی تمرین کسانی که مسابقه دارن رفتی؟
مربیشون رو دیدی که چطور حرص و جوش میخوره و ازشون کار میکشه؟
خیال کردی دختره رو همین جور ول میکنه بیاد تنگ دل تو بشینه؟ :-D
چقدر ملنگ…چقدر بیشعور …چقدر نادون باشه آدم.
راستی بچه ها مگه خاطره ی یه بچه ی 16 ساله چشه که اینقدر گیر میدین؟
ناسلامتی من خاطرات خودمو از 16 سالگی شروع به نوشتن کردم ها. :(
در ضمن این کوس خلا از بس گفتن قدمون فلانه بخدا من که قدم 1/90 سانته جرات نمیکنم بگم…
حس میکنم بگم بچه ها هر چی فحشه حواله ام میکننش.
:)
اولا نفرين به خودتو اون كير نصفه ات ،كونده . تو كه هنوز به جاي كير دودول داري گه مي خوري اقدام به سكس ميكني
دوما خاك برسرت با اين كمر شلت ؛ همستر من ديرتر از تو ابش مياد ، كس مشنگ .
دوسال پیشم هیچ پُخی نبودی! بخصوص سوادت که قد بچه پنجم دبستانم نیست و شعورت که دوران جنینیشو طی میکنه!