هیچ کس جای سعید رو نگرفت

1391/06/11

نمیدونم چطوری به عشق و سکس نگاه میکنید و عقیدتون چیه . ولی به نظر من سکس اون زمان لذت داره که با عشق باشه. میخوام خاطره سکسم که با عشق بود رو براتون بنویسم ، عشقم سعید که 3 سال باهاش بودم و روزای خوبی داشتیم هم تو سکس هم بقیه چیزا. من بعد از اون خیلی سعی کردم فراموشش کنم وبا کس دیگه باشم ولی هیچ وقت هیچ کس نتونست مثل اون باشه برام . لذت های سکسی که وقتی با اون بودم و داشتم دیگه هیچ وقت تجربه نکردم با هیچ کس حتی شوهرم، طوری که ترجیح میدم اصلا سکس نداشته باشم. خلاصه …
من و سعید هم سن بودیم هر دو 21 ساله که باهم اشنا شدیم یه سال اول ،یه دوستی عادی داشتیم با خجالت و اخرش فقط یه لب گرفتن بود. رفته رفته رابطمون صمیمی تر شد. هیچ وقت یادم نمیره اولین بار که پردم رو پاره کرد اونقدر تو اوج لذت بودم که اصلا دردی احساس نکردم. اون روز خونشون خالی بود زنگ زد گفت مرجان بیا پیشم .من هم مثل همیشه که تنها بود میرفتم پیشش ،رفتم ، ولی این بار هر دو احساس خاصی داشتیم بعد از کمی حرف زدن، من مانتومو در اوردم (مثل عادت همیشگی) من با یه تاب و شلوار و سعید فقط با یه شورت نشسته بود و فقط حرف میزد. که یواش یواش اومد نزدیک و دستشو برد توی موهام و شروع کرد بازی کردن با موهای سرم حس عجیبی داشتم سعید چسبیده بود بهم گرمایی خاصی از بدنش احساس میکردم .کاملا مست شده بودم که بغلم کرد رو روم دراز کشید. زبونم بند اومده بود نفسم تند میزد هیچی احساس نمیکردم بدنم بی حس شده بود. بدون هیچی حرفی لبشو اروم گذاشت رو لبام واااای چه حس خوبی بود .ازم لب میگرفت منم بعد چند لحظه شروع کردم لبای اونو خوردم که این کارم باعث شد اون بدتر بشه و عین وحشیا لبامو گاز میزد . فکر میکردم بعد لب گرفتن ولم میکنه ولی نه سعید شروع کرد به لیس زدن گردنم من و خوردن گوشام من دیگه واقعا بی حس شده بودم دیگه به هیچی فکر نمیکردم جز سعید . سعید دیونه شده بود میگفت دوستت دارم مرجان و شروع کرد به در اوردن تابی که تو تنم بود اولش نمیزاشتم شوکه شده بودم ولی وقتی به زور تابمو کشید پایین و دهنشو گذاشت رو سینه هام دیگه هیچ مقاومتی نکردم اون داشت سینه هامو میمکید ومن تو اوج لذت بودم اونقدر خوب بود که دوس داشتم تا شب فقط سینه همامو بخوره وای .دیگه صدای اه و اوفم در اومده بود و کاملا در اختیار سعید بودم سعید تابمو کامل در اورد و سوتینمو کند و زود رفت سراغ شلوار و شورتم اونارو که در اورد دوباره شروع کرد به مکیدن سینه هم فهمیده بود خوشم اومده یکی از سینه همامو میمکید با یه دستش اون یکی سینمو میمالید و فشار میداد و با دست دیگش اروم اروم رو شکممو میمالید یواش یواش دستشو اورد پایین و گذاشت رو کسم و شروع کرد به مالیدن اون موقع بود فهمیدم تو دنیا چه خبر بوده منه احمق نمیدونستم. وقتی دستش و برد رو کسم بهم گفت مرجان چقدر ابکی شدی من بعدا فهمیدم چی گفت ا. اره کسم داغ داغ شده بود و پر از اب اماده ی اماده بود برا کیر سعید . انگار میدونست کی باید چیکار کنه سعید کیرشو اروم اروم میمالید رو کسم داغیشو احساس میکردم داشتم از لذت جیق میزدم چشمامو نمیتونستم باز نگه دارم. سعید بدون اینکه بپرسه پرده داری یا نه یا اجازه بگیره کیرشو کرد توکسم از گرما و داغیش داشتم میمردم واااای سعید. بعد اروم اروم جلو عقب کرد زود ابش اومد و اروم روم دراز کشید بعد شروع کرد به بوسیدنم و گفت میدونم ارضا نشدی یه ذره وقت بده الان بهت میرسم 2 یا 3 دیقه شروع کرد دوباره به بوسیدن بدنم دوباره کیرش بلند شده بود دووبار شروع کرد به کردن وای چه حسی بود باضربه های محکم وتندش داشت منو میکشد وای چه حس خوبی داشتم موقع ارضا شدن ضربان قلبم اونقدر تند و بلند بود که خودم هم میشنیدم . وقتی که ارضا شدم ولی سعید اینبار ارضا نمیشد یه نیم ساعتی باهم ور رفت تا ارضا شد اون هم اخرش خودم مجبور شدم بمالمش تا ارضا بشه. بعد که به خودمون اومدیم دیدیم وای مبل سعید اینا خونی و… اخ اخ چه کثافت کاری … 2ساعت طول کشید تا تونستیم تمیزش کنیم. بعد اون 2 سال هر روز یا حداقلش هفته ای 2 بار باهم بودیم … اینم بگم ما همدیگرو خیلی دوس داشتیم حداقلش من که اینطوری بودم . خیلی بد هم از هم جدا شدیم … سعید رو با دنیا عوض نمیکنم کاش الان پیشم بود.

نوشته: مرجان


👍 1
👎 1
48779 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

332781
2012-09-01 00:20:17 +0430 +0430

این کجاش داستان بود!!؟

0 ❤️

332782
2012-09-01 00:23:51 +0430 +0430
NA

آخه توشرم نمیکنی؟حیانمیکنی؟
خاک برسرمردی که اومده توی کسخل روگرفته.اون دیگه چقدبدبخته.
توسعیدوفراموش نکردی وحتی توبغل شوهرتم بیادشی ولی بهت قول میدم سعیدتوروکیرشم حساب نمیکنه وداره توبغل1دختردیگه به توی کسمغزمیخنده.

0 ❤️

332783
2012-09-01 00:32:06 +0430 +0430
NA

کیر خر شرک تو کونت
مزخرف

0 ❤️

332784
2012-09-01 00:38:30 +0430 +0430
NA

این سعیدت هم یه احمقی مثل خودت بوده که به همین سادگی ترکوندت.اخه یابو چند بار بگم اگه به این راحتی بود که هیچ پرده داری تو ایران نبود.و توی احمقتر به این راحتی گذاشتی که بذاره
فیلم احمق واحمقتر رو دیدی .حالا شما قسمت دومشو بازی کردین
برو گم شو

0 ❤️

332785
2012-09-01 02:17:01 +0430 +0430
NA

خانم عزیز - نقدت نمی کنم به احترام اینکه خانمی و خواستی یک چیزی نوشته باشی . . .
یک مسائلی هست که اگه از این به بعد خاستین داستان بنویسین بهش بیشتر دقت کنید:
1- اول اینکه کسی دنبالتون نکرده پس دلیلی برای این همه خلاصه گویی و تند نوشتن داستان نبود ، چون اینقدر کم نوشتین که در حد انشاء هم محسوب نمیشه !
2- خیلی مجهول و بد داستانتونو شروع کردین و به اینکه بعضی چیزهارو باید برای خواننده بیشتر توضیح میدادین رو توجه نکردین ، مثلا اینکه اصلأ سعید کی بود ؟ از کجا اومد ؟ اصلأ چی شد که پردتونو پاره کرد و . . . .
3 - صحنه های سکستونو واقعأ افتضاح تعریف کردین و خواننده با خوندنش نه تنها تحریک نمیشه بلکه از هرچی سکسه حالش بهم میخوره . . .
4- دلیل زیاده پس پیشنهاد میکنم اگه اینکاره نیستین ادامه ندین لطفأ ، این دفعه رو هم میزاریم رو حساب اینکه 1 بار میخواستین تجربه کنین ، ولی در دفعات بعدی نه تنها نقد میشین بلکه زیر فُحش هم میرین !
همیشه مشعوف باشین !!!

0 ❤️

332786
2012-09-01 03:49:08 +0430 +0430
NA

الان یه علامت سوال بزرگ تو ذهنمه
شوهرت نپرسید پردتو چکار کردی؟
نکنه رفتی دوختی؟
پس بگو چرا بعضی از مردا شاکی میشن خانمشون سرده
قضیه اینه که قبلا خانم حالشو کرده و دیگه واسه شوهرش حال نداره
واقعا که!
دیگه ننویس

0 ❤️

332787
2012-09-01 05:17:13 +0430 +0430

تخمی بود.
از کوتاه بودن و نگارش بد گرفته تا تو صیف صحنه ها و کلی سوال که در پایان داستان برای خواننده باقی میمونه.
همش افتضاح بود.
اصلا همین قضیه پرده همش سوال بود!!!
اینکه یارو راحت آبشو ریخت تو سوراخ مبارک!!!
اینکه ازداواج کردی!!!
درپایان فقط میتونم بگم کیرم تو این زندگیت که با یاد یکی که الان تو رو تخم خودشم حساب نمیکنه با شوهرت زیر یه سقفی!

0 ❤️

332789
2012-09-01 11:39:54 +0430 +0430
NA

کس و شعر بود. حالم بهم خورد از داستانت.ساخته ی ذهن معیوبت بود. تمامی گوشی های گلگسی نوت دو با نسخه جدید ویندوز تو کونت…دیگه ننویس…

0 ❤️

332791
2012-09-01 12:04:41 +0430 +0430
NA

اینکاره نیستی.تو باید یه وبلاگ واسه خودت بسازی و این خاطرات غمگین و ضد سکس که هر تحریک شده ای رو هم سرد میکنه اونجا بنویسی.

0 ❤️

332792
2012-09-01 13:14:51 +0430 +0430
NA

از توصیف سکست احساس میکنم یه پسر عقده ای هستی که فیلم سوپر زیاد نگاه میکنه.

0 ❤️

332793
2012-09-01 15:14:05 +0430 +0430

پسر احمق خر خودتی…بیا از زبون خودت گی بنویس و برو…اصلا حس اینکه تو یه زنی تو نگارشت نیست…نه اول که سکس نداشتین ونه به اینکه بدون هیچ حرفی وشرطی بهش دادی…اونم پرده تو…اونم یه دختر ایرونی…احمق چشاتو ببند ببین چطور میتونی درحالیکه سینه رو میخوری با یه دست اون یکی سینه رو بمالی وبا اون یکی دستت شکمش و بعدش اونجاشو…نکنه سه تا دست داری…اول داستان ننه من غریبم راه انداختی که فحش نخوری…زمان و مکان داستان رو که ریده مال کردی رفت…پراز غلط انشائی و املائی بود…میدونم سن تو کمتر از اونه که تو اکابر راهت بدن…گمشو برو…دیگه ننویس…از جلو چشام خفه شو…دیگه ننویس…اشغال زن نما…

0 ❤️

332794
2012-09-01 19:27:03 +0430 +0430
NA

!vala ta nazarato khondam fahmidam chize tokhmi & dorogi hast.pas raye nahayi ro elam mikonam.dige az in kosshera ;) nanevis kheyli tabloyi

0 ❤️

332795
2012-09-01 19:43:02 +0430 +0430
NA

خیانت جزئی از وجود خانم هاست…
شرط میبندم اگه یه نفر مثه سعید پیدا بشه سه سوت به شوهرت خیانت میکنی!
واقعا واسه شوهرت متاسفم!
کیرم تو اون زندگی که زنت زیرت خواب باشه و به یه نفر دیگه فک کنه!!!

0 ❤️

332796
2012-09-01 21:50:54 +0430 +0430
NA

تريلي داييم با بار گندمش همراه با سوپر بدين توي كونه گشادت،ايول آقا سعيد حالتو كرديو رفتي پيش نفر بعدي،باريك

0 ❤️

332797
2012-09-02 00:19:35 +0430 +0430
NA

آقا پسر اگه ز ن بودی میدونستی که برای برداشتن پرده بکارت دهن دختر سرویس میشه و انقدر دردش زیاده که هیچ لذتی از سکسش نبره تو اون لحظه.

0 ❤️

332798
2012-09-02 01:57:12 +0430 +0430
NA

خوب خرت کرده،تا حالا دختری به این اندازه خر و ندیده بودم،همون حقته جرت بدن

0 ❤️

332799
2012-09-02 09:47:46 +0430 +0430
NA

ای ریدوم تو تونو سعیدت اسم مونم خراب کردی و بدازو ریده بیدی بزه نوشتن بید

0 ❤️

332800
2012-09-02 10:32:16 +0430 +0430
NA

عمرا نویسنده این داستان دختر باشه. صد در صد یه پسر تو کف موندس . اولین سکس واسه دختر به همین سادگی نیست پر از استرسه به همین راحتی اوپنت کرد و ولت کرد تو هم عین خیالت نبود؟ به قول خالقزی ریلکس ریلکس ریلکس تر :))

0 ❤️

332805
2012-09-03 07:23:29 +0430 +0430
NA

راست میگه اقا چرا الکی میگید غیر واقعیه این داستان کاملا واقعیه من هم خود سعیدم خودم کلمه کلمه این حرفها رو بهت زدم هنگام سکس اینگار همین دیروز بود سارا خودتی چرا اسمتو عوض کردی منم سعید که پردتو زدم لطفا بهم ایمیل بزن منتظرم

0 ❤️

332806
2012-09-03 18:17:02 +0430 +0430
NA

از داستانت لذت بردم ولی چند تا ایراد بزرگ داشت
1‏-خیلی از قسمتها رو خلاصه کردی خوب توصیف نکردی
دوم اینکه اینجور تخمی بزاری پرده رو بیارن پایین فکر کنم غیر واقعی باشه؛و چند تا چیز دیگه که حوصله ندارم بگم
یه خوده بیشتر وقت بزاری داستانات خوب میشه…
بازم بنویس

0 ❤️

332809
2012-09-07 17:22:54 +0430 +0430
NA

اول که عنوان این داستان رو خوندم فکر کردم که کسی که دوستش داشتم و از هم جدا شدیم این داستان رو نوشته. اما بعد از خوندن چند خط فهمیدم که اشتباه کردم و این سعید من نبودم. به هر حال یادی از عشقم کردم. مرسی از داستانت

0 ❤️

332810
2012-11-11 14:12:24 +0330 +0330

تخمی بود دیگه ننویس . . . . . . . . .
کجای داستان عشق توش بود؟ از همون اول که رفتی خونه سعید با شورت و دست به کیر منتظرت بود که تو رو بکنه. البته این هم بگم که پسر هستی. داستانت هم تو کونت بچه کونی دیگه ننویس.

0 ❤️

332811
2012-11-12 02:25:35 +0330 +0330

آب زنید راه را هین که نگار میرسد…
واااای باورم نمیشه. تکاورجون خودتی؟!! چرا اینقدر بی سر وصدا؟!! لااقل خبر میدادی یه مرغی، جوجه ای چیزی زمین میزدیم. خوش آمدی عزیز…

0 ❤️

332812
2012-11-15 01:30:42 +0330 +0330

چاکر سیلور خودم.
دیگه گفتم بی سر و صدا بیام تو سایت بهتره.
دلم واسه همه بچه ها تنگ شده.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها