سلام
سجاد هستم از مشهد
تقریبا دو ساله تو شهوانی عضوم ولی خیلی کم سر میزنم این خاطره که مینویسم حدودا از ی سال پیش شروع شد تا سه هفته پیش. سعی میکنم خلاصه و مفید و بدون تحریف بگم همین اول بگم قسمت سکسیش کمه و بیشتر یه تجربه نا موفق رو میخوام بازگو کنم اگه خوشتون نمیاد وقت نذارید
اولین باره به قول معروف دست به قلم شدم اگه نکته ای رو رعایت نکردم ببخشید
19 سالمه و دانشجو هستم پدرم کارش اجاره کردن سوییت آپارتمانه
حدودا از اوایل سال ۹۴ تو یه شبکه مجازی با یه دختر از یه شهر دیگه آشنا شدم اوایل فقط حرفای معمولی بود
تا اینکه من دوره هنرستانم تموم شد
هر سال تابستون کنار بابام بودم اون سال به بهانه کنکور تو خونه بودم ولی عملا درسی نمیخوندم همش با محدثه حرف میزدم شبا تا نیمه های شب باهم چت میکردیم
یواش یواش احساسم بهش عوض شد نمیدونم چطور شد یه روز بالاخره بهش گفتم که یه حسی دیگه ای دارم ولی بعید میدونم عشق باشه انگاری وابستگیه
این ارتباط عمیق تر شد دیگه شماره همو داشتیم کلی باهم صحبت میکردیم بعضی وفت ها اون میرفت بیرون عکس یهویی میداد یه وقت من خلاصه رابطه عمیق شد
تا اینکه گفت قراره تابستون ۹۵ بیان مشهد
اینم بگم احساس من به محدثه برای سکس نبود راستش نمیگم نبود چون حتی بوسه ای که عاشقانه باشه غریزه جنسی رو بر می انگیزه.
منم خوشحال بودم با خودم میگفتم ماکه سوییت آپارتمان داریم چه خوب میشه بیان پیش ما ولی باهاش در ميون گذاشتم محدثه گفت عموش خونشون مشهده میرن اونجا خب دیگه کاری از ما ساخته نبود بهش گفتم پس میتونی بیای بیرون پیشم باشی؟ گفت خودت بهتر از شرایط خونواده ما خبر داری بعید میدونم بابام بزاره.
اینا اومدن مشهد و من هنوز تلفنی باهاش ارتباط داشتم
(این همه نوشتم بد نیست اینم بگم که کلا آدمی مذهبی نیستم ولی خطوط قرمز هایی برای خودم دارم و به اعتقاد های بقیه احترام میزارم به خاطر همین ی شب با خودم فکر کردم شاید اصلا دوست نداره بیاد با من بیرون به هر حال اومدن زیارت و شاید از نظرش جالب نباشه با یه پسر نامحرم باشه)
ی روز زنگ زد گفت با دختر عموم میخوام برم بیرون اگه میتونی بیای که منم با دختر عموم قضیه رو هماهنگ کنم
منم بدون فکر گفتم حتما میام قرار شد بیاد اطراف حرم ساعت چهار ظهر بود اومدن ولی من یه استرسی داشتم اولین رابطه من با یه دختر بود دلو به دریا زدم و رفتم
سمت خیابون شیرازی همو دیدیم
شاید سه چهار ثانيه شایدم بیشتر بهم نگاه کردیم خندمون گرفت سلام کردیم و ازین تعارفات
راه افتاد به سمت حرم فاصله تا حرم شاید سه دقيقه بود تو این سه دقیقه میشه گفت حرفی نزدیم
بالاخره دختر عموش که ظاهرا ازش بزرگ تر بود گفت به نظرم راحت نیستین
گفت شمارو تنها میزارم میرم پیش رفیقام وقتی خواستین بیاین محدثه رو بیار شریعتی من اونجام
خوشم اومد که درک کرد
گفتم باشه و جدا شدیم یه احساس غیر قابل تصور داشتم که کنارش هستم اول به قولم عمل کردم رفتیم کلی گشتیم و خوش گذرونی کردیم ساعت نه دختر عموش زنگ زد بهش
کلا ازون فراموش کرده بودیم دیگه سریع رسوندمش و خدافظی
بعد اون یکی دوبار دیگه اومد بیرون و بهترین روز های عمرمو رقم زد هنوزم نمیدونم حس من عشق بود یا وابستگی
دیگه زمزمه این بود که یکی دوروز دیگه قراره از مشهد برن دلم عجیب گرفت احساس خوبی نداشتم به این رفتن
شب بود پشت تلفن باهاش حرف میزدم
نوشته:
دختری که راحت میگه از کون بکن تحمل میکنم مطمین باش پایه سکس بوده قبلا…دختر سالم صدم که پیلش بسشی راه نمیاد…من خودمم گول عشق و عاشقی یه دختر رو خوردم و بعد چندماه باهاش سکس از پشت کردم…فک میکردم اونم از روعشق و علاقه راضی شده…تا اینکه اتفاقی پیامکاش به یه پسری که میگفت واس کنکور و درس باش میحرف فقط رو خوندم و دیدم ای بابا خیانت کاریه کثافت…و یک هفپته از کات کردنمون نگذشته بود که دیدم دست تو دست یکی دیگست…فهمیدم واقعا راسته که دختری که واس سکس باهات راه میاد از قبل اهلش یوده و میخواره
اگر ناراحت نمیشی من دلیلش را بهت میگم که چرا رابطتان تمام شد من همین تجربه را دارم. دختر احتمال بسیار زیاد پسند نکرد حال برای چی من نمیدانم ولی اکثر احتمالا از تیپ و قیافه ات خوشش نیومد و این چند باری که اومد سر قرار احتمالا هم بهت عادت کرده بود و هم توی این چند روز توی این شهر غریب دوست پسر نداشته و با اینکار این چند روز را میخواست خوشبگذرنه. مطمین باشه چه باهش سکس میکردی و چه سکس نمیکردی اون وقتی تو را دید تصمیمش را گرفته بود و وقتی از مشهد میرفت خطشو خاموش میکرد. ببخشید ولی اینجور دخترها هزارتا دوست پسر خوشگل دارند و همینطور که گفتم تو باب دندونش نبودی پس خودتو ناراحت نکن که شاید اشتباه از طرف تو بود.
h_sed69
اقااا کم کس شعر بگو همه مثل هم نیستن، وقتی از دخترا چیزی نمیدونی زر مفت نزن
ریدی داداش من.
قبل سکس طرفت باید آرامش رو تو وجود تو احساس کنه که اونم آروم بگیره.
تو درونت آشوبی بوده در حد لحظه اعدام