پیام عسلی

1396/04/06

این داستان کاملا واقعیه و اسم ها هم حقیقی. اگه خوشتون اومد قسمتهای دیگه را هم مینویسم. دختر ها هم اخ و پیف نکنن که نمیخوام و نمیخونم و نمیخوابم و نمیدم نداریم!!!

اولین بار که دیدمش تو حیاط دبیرستان بود. با کلاس اولی ها مشغول یارکشی بودند برای بازی والیبال. یک هفته ای میشد که مدارس شروع به کار کرده بودند و تو این یک هفته مدام از بچه ها شنیده بودم که یک پسر ناز اومده و همه را حیرون خودش کرده. وقتی به چشم خریدار نگاهش کردم تازه شناختمش.
دوتا کوچه بالاتر از خونه ما مینشستند و اغلب تو صف نونوایی میدیدمش. شاید تا قبل از اینکه بچه ها صحبتش را بکنند اصلا تو فکر داشتن رابطه با یک پسر نیفتاده بودم. اصلا خوشم نمیومد که با یک پسر خودم را تو رختخواب تصور کنم.
اما پیام خط بطلانی کشید رو تمام تفکرات من. بیشترین چیزی که تو وجودش دیدنی بود چهره زیبا و دخترونه اش بود با چشمانی درشت و زاغ و ابروهایی که انگار براش برداشته بودند. باسن گرد و کمر باریکش آدم را به شک مینداخت که نکنه واقعا دختره که اومده دبیرستان پسرونه.
وسطهای زنگ بود که با دیدن من اومد سمت من و با سلام و احوالپرسی رفتیم دم بوفه و رفاقت ما شکل گرفت. تو ماه اول همه بچه ها حسرت آشنایی من و پیام را میخوردن و من مثل یک فاتح کیرمو حوالشون میکردم! هر روز وقت برگشتن با هم بودیم و تو راه با هم حرف میزدیم. پیام پسر مهربون و دوست داشتنی بود که این حس را بهم میداد که مثل یک مدافع به من که دو سال بزرگتر بودم نگاه میکنه. خودش میدونست خیلی از بچه ها دنبالش هستن و تو مسیر برگشت یکبار مستقیما بهم گفت. با تعجب نگاهش کردم و گفتم رو من هم همچین حسابی میکنی؟ در حال حرکت منو بغل کرد و گفت: تو بچه محل منی و اگه دختر بودم زنت میشدم!
با خنده و شوخی اون روز گذشت و من زیاد به این حرفش توجه نکردم.
روزهای چهارشنبه که از دبیرستان برمیگشتیم سر راه حمامی بود که پیام همیشه تو اون روز خاص میرفت و نمره میگرفت . معمولا هم نوبتش دو سه ساعت بعد بود که میرفت خانه و معمولا ساعت 4 بعدازظهر میدیدم که میره سمت حمام محل. یکبار که برمیگشتیم و رفت نمره گرفت وقتی بیرون اومد بهم گفت: نادر میای امروز با هم بریم حموم؟ من که جا خورده بودم نگاهی بهش کردم و گفتم: پیام جون تو محل اگه کسی ببینه ممکنه رو ما حساب دیگه ای بکنه. خندید و گفت : غلط میکنند. ما دوتا با هم دوستیم و به کسی مربوط نیست. تا رسیدیم دم خونه با این حرفش بیشتر بهش دقت کردم چون واقعا تو فکر داشتن رابطه باهاش نبو
دم . بهش علاقه داشتم چون واقعا دوست داشتنی بود و نمیدونستم با قبول کردن پیشنهادش تا دوسال آینده بدجور بهش وابسته میشم. ساعت 4 دم در با ساک حمام منتظر بودم که اومد و راه افتادیم. خدا خدا میکردم بچه های محل ما را نبینند و تو حمام هم آشنایی نباشه. شانسی که داشتم با وارد شدن به حمام شماره ما را خوندن و سریع رفتیم تو یکی از نمره ها. در که بسته شد تو رختکن شروع به در آوردن لباس کردیم . رفت روی سکو ایستاد و تمام مدت لبخند میزد و وقتی بهم پشت کرد و شلوارش را در آورد بی اختیار محو کونش شدم. باور نمیکردم پسر باشه چون اینقدر برجسته و شق و رق بود که دلت میخواست فقط بلیسی
ش. اولین بار بود که با یک پسر میخواستم رابطه برقرار کنم اما باور کنید این پسر از هرچی دختره خوش بدن تر بود. من هم لباسها را درآوردم و با شورت رو سکو ایستاده بودیم. نگاهی بهم کرد و میدونستم فکرم را خونده و با کمال میل باهام همراهی میکنه.
خنده ای کرد و گفت: شورتمون را در بیاریم؟ گفتم: هرطور راحتی! حس کردم مدتهاست منتظر این لحظه بوده و من هم کم کم داشت کیرم با حرکاتش راست میشد. سریع شورتش را در آورد و رفت سمت دوش. باورم نمیشد چنین بدنی جلو چشمم باشه . یک دونه مو تو تنش نبود و اگر کیر 5 سانتیش را که سفت هم شده بود در نظر نمیگرفتی یک سکس بی نظیر منتظرت بود. سمتش که رفتم نگاهی به کیرم که کاملا شق شده بود کرد و زیر دوش پشتش را بهم کرد. از پشت بغلش کردم و کیرم را لای چاک کونش گذاشتم. خودش کونش را بهم فشار میداد و در حالی که محکم بغلش کرده بودم گفتم: پیام من تا حالا با پسر رابطه نداشتم. گفت: خوب فکر کن من
دخترم و مال تو هستم. زیر دوش آب روی سر و تنمون میریخت و روی پوست تنش غلت میخورد و حس سکس با یک دختر 14 ساله را بهم میداد. برگردوندمش و وقتی لبهاش را مکیدم خودش هم همراهیم کرد و زبونمون تو دهن هم بود. وارد تر از اونی بود که فکر میکردم و گذاشتم خودش پیش بره. کیرش را میمالیدم و او هم واسم جق میزد. چند دقیقه گذشت که نشست و برام شروع به ساک زدن کرد. محشر بود و با نگاهی که موقع ساک زدن بهم میکرد محو چشمای زاغش بودم.
بلند شد و پشت بهم کرد و من زانو زده و مشغول لیسیدن کپلهای کونش شدم. با انگشت شروع کردم و خیلی راحت تو رفت . بهش گفتم چند وقته این کارو میکنی؟ معلوم شد از دوازده سالگی دوست داییش با 35 سال سن بهش تجاوز کرده و او هم خوشش اومده و تا سوم راهنمایی میکردش. انگشت دوم را کمی سخت تر تو کردم اما سریع جواب داد و خوشبختانه تمیز بود. زنگ حمام را زدم و شاگرد حموم که اومد ازش خواستم سفیداب و وازلین بیاره. اگه تنها وازلین میخواستم شک میکرد و گفتم نوشابه هم بیاره.
وازلین را به کیرم زدم و کونش را هم چرب کردم و در حالیکه لب سکو دولا شده بود کم کم زدم تو. نصفش رفته بود که دمر رو سکو خوابید و بقیه را هم جا کردم .کونش را بالا میداد و من هم شروع به تلمبه زدن کردم. خیلی داغ بود و حس خوبی داشت. هر بار که حس میکردم آبم داره میاد مکث میکردم و دلم نمیومد بکشم بیرون تا وقتی آبش اومد و با تنگتر شدن کونش من هم آبمو آوردم.
اون روز تو حموم سه بار کردمش و از اون روز بیشتربهش وابسته شدم. این رابطه دوسال ادامه داشت و چون درس من هم تموم شده بود دیگه مدام خونه هم بودیم و به من میگفت تو شوهرمی!
البته هیچکس به این رابطه پی نبرد و تنها رابطه من با هم جنس خودم بود که هیچوقت از داشتننش پشیمون نیستم و گرچه همیشه فاعل این رابطه من بودم اما میدونم الان هم با اینکه 15 سال از اون روزها میگذره وپیام بزرگ شده اما اگر ببینمش کلی حرف واسه زدن به هم داریم .دوستان و بچه محلهای قدیمی را که میبینم آخرین خبرشون رفتن پیام به یکی از کشورهای اسکاندیناویه. البته الان یقینا دی کاپریو هم باشه نمیکنمش!!!
اون دوسال باعث شد دید من به پسرهایی که کون میدن عوض بشه و بهشون حق بدم. این هم نوعی زندگیه و گرچه خیلیا خوششون نمیاد اما مطمئنا الان هم مثل پیام به تورم بخوره با اون سن و بدن و شهوت از کنارش نمیگذرم!
نوشته: نادر خان


👍 8
👎 6
2882 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

636545
2017-06-28 03:34:45 +0430 +0430

لایکت کردم دادا
فقط به خاطر اون نوشابه که سفارش دادی
نگفتی چی شد
آورد نوشابه رو؟
چه رنگی بود؟
خنک بود؟

1 ❤️

636556
2017-06-28 04:44:02 +0430 +0430

پسر اینجوریش خوبه، ناز و سفید و بی مو… وگرنه کردن نداره دیگه…

0 ❤️

636580
2017-06-28 06:48:56 +0430 +0430

خوب بود،پسر تمیز اگه خودش راضی باشه خیلی حال میده ، اینایی هم ک فحش میدن زور به کونشون میاد

0 ❤️

636881
2017-06-29 19:21:50 +0430 +0430

معلوم نیس ادبی نوشتی یا روون و عامیانه…اعصابم خورد شد اینو خوندم

1 ❤️