سلام … اسم من شایانه …زیر 18 … قبلا یه داستان نوشتم ( مثلا رفته بودیم مشهد ) زیاد خودم رو معرفی نکردم … سفیدم… بی مو … جثم کوچیکه قدم 155
وزنم 47 … و خانواده ام هم از نظر مالی خوبن … منم یه پسر لوووس و … بودم تا اینکه اختلافات پدر و مادرم شروع شد… و بعد طلاق … و بعد ازدواج دوباره هردو … اینجوری شد که من به توجه و علاقه نیاز پیدا کردم… خلاصه گذشت تا کلاس هفتم … مدرسه ما طوریه که پنجشنبه ها تعطیله و بجاش دوشنبه و چهارشنبه رو تا ساعت 5 مدرسه ایم … تو این اوقات اضافه بچه ها میرن به سالن اجتماعات ( طبقه بالا ) تا تقریبا 1 ساعت و نیم من شدم مبصر امنیت یعنی باید اون 1 ساعت و نیم رو تو کلاس تنها میموندم … یه روز که تو کلاس بودم دیدم 3 تا نهمی اومدن تو کلاس و درم بستن …اومدن دستای منو گرفتن ( چاق بودن و بزرگ منم که کوچیک ) تهدیدم کردن که اگه به کسی بگم یا داد بزنم بعد از مدرسه حسابمو میرسن منم ترسیدم و چیزی بهشون نگفتم … شروع کردن لب گرفتن از من حالم داشت به هم میخورد بعدش یکیشون کیرش رو دراورد کلفت بود و دراز و گفت یالا ساک بزن … منم که از این چیزا زیاد نمیدونستم شروع کردم به خوردن کیرش … خیلی بزرگ بود دهنم درد گرفته بود … هی میگفت دندون نزن … تا یه دفعه ای یه مایع داغ رو تو دهنم خالی کرد ( که حالا میدونم اسمش منیه ) فک کردم شاشیده تو دهنم و نزدیک بود بالا بیارم
یه دفعه ای دیدم دارن میرن سمت کونم که سریع داد زدم و گفتم عمرا … اونام یکم ترسیدن و گفتن نمیکنیم توش فعلا یه دفعه یکیشون پرید منو گرفت و اون یکی هم شلوارم رو از پام دراورد … اونی که گرفته بود داست کیرش رو از رو شورت به کونم میمالید … سعی کردم فرار کنم که دیدم چرخوندم سمت خودش و یه لب ازم گرفت و دوباره محکم گرفتم …یکی از پشت شورتم رو در اورد … واقعا برام حس بدی بود… تاحالا جلوی کسی لخت نبودم … یکم دست کشید روی کونم و گفت جوووون داد زدم بخدا اگه کاری بکنی میرم به مدیر میگم … فک کم جواب داد چون رفت کنار یکی دیگه اومد نشست در کونم و شروع کرد کونم رو باز کردن و زبونشو به سوراخم میمالید … مورمورم میشد که دیدم بلند شد منو از پشت بغل کرد و کیرشو رو روی سوراخم میمالید … سریع یه تکون محکم خوردم که ولم کرد … حالا نوبت بعدی بود… اومد منو خوابوند وسط کلاس … زمین سرد بود و یخ کردم … پامو هفتی باز کرد داد زدم و سعی کردم پامو ببندم که دیدم چرخوندم و خودش خوابید روم کیرش رو کرد لای پام و گفت لاپایی هم نمیشه کردتت و شروع کرد لاپایی زدن … و بلند شد یه لب ازم گرفت و کیرش رو به زور کرد تو دهنم منم به زور براش ساک زدم کیرش کوچولو بود ولی پر مو بود و هی حالم بهم میخورد تا اینم ابش اومد و ول کرد رفت اون یکی هم دنبالش شلوارش رو بست و رفت … فقط یکیشون ( که منو نگه داشته بود و نداد ساک بزنم بود) نرفت بیرون اومد شلوارم رو داد بهم منم با غیظ شلوارم رو ازش گرفتم فقط گفت ببخشید و رفت بیرون … این اولین رابطه من بود و کم کم از این گی خوشم اومد و حتی به حسام ( همون نهمی اخریه ) وقتی دوازدهم بود دادم … اولین دادنم رو به عشقم ( وقتی اومدم هشتم یه هفتمی خوشگل بود که عاشقش شدم ) بود که داستانش هم به اسم ( مثلا رفته بودیم مشهد ) نوشتم… اگه خواستید داستان های دیگه ام رو میزارم … فقط میخوام بگم گی رابطه جنسی نیست گی یه نوع علاقس نه سکس … بعضی ها مثل من فقط به یه همدم نیاز دارن که همجنس باشه … خواهشا فک نکنید گی یه نوع سکسه … ممنون که وقت گذاشتید…
نوشته: شایان
من نمیدونم تو اون بی صاحابی که اسمشو میزاری مدرسه رفتی درس بخونی یا کون کونک بازی دراری؟!
داداش چرا هی از تگ گی استفاده میکنین؟
یه تگ هست اسمش کون دادن هستش از اون استفاده کنین
گی هم به گا نمیره
فاطماگل تعریف کردی :|