کراش

1399/11/05

توی اطلاعات با مجید در به در دنبال بلیط بودیم
_ اقای محترم یعنی چی کنسل شده مگه ما مسخره شماییم

تا الان دو تا پرواز لغو شده بود اعصابم شدید تخمی بود قرار شد بلیط ارومیه یه ساعت دیگه برای هواپیمای ایران ایر اوکی بشه
فورا با سمیه و مجید برادر زنم رفتیم ترمینال دو مهراباد بعد از اینکه از بازرسی برادران عبور کردیم توی خروجی ترانزیت منتظر اتوبوس بودیم .
سمیه همش غر غر میکرد که از هواپیما میترسه این ایرباسه. مجبور شدم ده دیقه هم اونو بمالم که نترس حتی اگه منم بمیرم تو یکی زنده میمونی بالاخره سوار هواپیما شدیم ردیف اخر کنار پنجره با سميه نشستيم.

مهماندار ایران ایر بابت تاخیرش برای پرواز کیک و شربت داد و عذر خواهی کرد .بعد این که هواپیما بعد یه ساعت بلند شد سمیه از ترس میلرزید نگاه کردم ببینم تو دید کسی نباشیم بعد برای این که ارومش کنم دستمو کردم تو شرتش شوکه برگشت نگام کرد اما چیزی نگفت شستمو روی کلیتوریسش فشار میدادم و انگشت فاکمم جلو عقب میکردم تا ترسش بریزه صدای اه های ریزش رو که شنیدم داغ شدم شالشو انداخت رو دستم که یه وقت سوتی ندیم کمربندی که بسته بود شدیدن ساعد دستمو اذیت میکرد با این حال حس کردم وسط پرواز بد داغ کردم قبل از اینکه راست کنم پاشدم با راهنمایی مهماندار رفتم گلاب به روتون دستشویی برادران شلوار جینمو تا زانوم دادم پایین و با فکر کردن به اهو ناله ها کوس زنم کیرمو پمپ کردم سعی کردم تصور کنم که دارم تو کوسش تلمبه میزنم همزمان کف دستمو روی کیر نیمه راستم پمپ میکردم . کم کردن ارتفاعو مثل پایین اومدن با اسانسور تو اوج شهوت حس میکردم. سعی کردم بجنبم کسی نیاد یه وقت حرکت دستمو تند کردم طول کیرمو با کف دست بالا پایین میکردم پاهام سست شده بود ،احساس کردم که زیر پام تو دستشویی آروم آروم در حال لرزشه. هواپیما خیلی ریز در حال لرزش بود. این برام طبیعی به نظر می آمد به هر حال هواپیما از این لرزش ها داشت . لرزش ها رفته رفته شدید تر شد ناخوداگاه حرکت دستمم تند تر شد .یه لحظه من احساس کردم که دوباره موتور هواپیما شدیدا کار کرد و اوج گرفت. موتور یک لحظه از کار افتاد و صداش از اونور دستشويی دیگه به گوش نمی اومد، اما یکم بعد دوباره به حالت عادی برگشت. دوباره لرزش شروع شد و این لرزش ها خیلی شدید بود اما باز هم احساس سقوط نمیکردم. هیچ کس داد نمیزد یا مثلا چیزی بگه. احتمالا همه در حالت خلسه بودند. نه تنها من هیچ کس اجازه و مجال فکر کردن و استرس داشتن رو اون لحظه نداشت دیگه چه برسه به من که تو اوج شهوت بودم مغزم و کیرم فقل کرده بودن ارضا نمیشدم وحشت و ادرنالین قاطی حس شهوتم شده بود کیرم راست رو هوا میلرزید شلوارمو همونطور کشیدم بالا که بیام بیرون همون لحظه صدای اژیر خطر رو شنیدم همزمان یه صدای کامپیوتری تکرار میکرد نقص فنی …

برقا چند لحظه رفت هواپیما استال کرد و توان خودشو از دست داد حس سقوط مثل چی موهای تنمو سیخ کرد کم شدن سریع ارتفاع رو حس کردم. در این لحظه هواپیما هر ثانیه حدود ۴۰ متر ارتفاع از دست میداد . این موضوع باعث میشد اکسیژن به خون و مغز هیچکس نرسه افراد به کما برن. هرچند به اونجاها نرسیدم هواپیما چنان تکون خورد که با سر خوردم به کاشی دستشویی و جلو چشمام سیاه شد با این حال یادم میاد صدای برخورد هواپیما رو شنیدم که تیکه تیکه میشد گرما و فشارو حس میکردم اما یه دفعه مثل این میموند که افتادم توی اب خیلی سرد نمیتونستم درک کنم که سقوط کردم هیچی نمیفهمیدم اما بوی تیز خونو حس میکردم انگار چشمام با چسب چسبیده بود ،درد پایین تنم اونقدر زیاد بود که نتونم بهوش بیام.بین حالت اغما و زندگی بودم تا دو روز اینجوری بودم حس معلق بودن ، …مرگ مثل پروانه از شهد زندگی میچشید… انگار همه چیز تو یه ثانیه اتفاق افتاده بود مثل یه خواب کوتاه اما پر از رویا صدای امداد گرا و ادمای زیادی رو از یه راه خیلی دورمحو میشنیدم بعد از دو هفته بالاخره تو بیمارستان بهوش اومدم تنها بازمانده معجزه اسا این پرواز من بودم،
کسی که شهوتش از مرگ نجاتش داد .

آرزو داشتم یه بار دیگه سقوط هواپیما رو تجربه کنم اما این بار بمیرم

نوشته: شربتی


👍 2
👎 4
6901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

788072
2021-01-24 01:12:45 +0330 +0330

و آنگاه که جق مرز ها را در مینوردد!! شاه مرحوم میگفت “مردان آسمان ، مردان خاصی هستند زیرا که آنجا قلمرو جاودان ایزدیست برای ایرانیان …” زمین ایران کافی نبود آسمانشم به … کشیدید من فقط دلم برای امداد گرا میسوزه که بعد از دو روز تلاش باید با اهرم مکانیکی چیز تورو از لای دستت در میاوردن و هر لحظه اش آرزو میکردن کاش اونروز جفت اکیپ اعزامی به پلاسکو بودن!! 😁

4 ❤️

788109
2021-01-24 02:11:52 +0330 +0330

اخه چرا 😂 😂 😂

0 ❤️

788183
2021-01-24 14:10:04 +0330 +0330

قشنگ نوشتی آفرین بخصوص … مرگ مثل پروانه از شهد زندگی میچشید …

منم تجربه سقوط هواپیما داشتم و میفهمم چی میگی … اون لحظه که برقهای برای 2 ثانیه قطع میشه رو دقیقا یادمه

0 ❤️

788343
2021-01-25 12:58:56 +0330 +0330

همینکه اسمتو شربتی گذاشتی نشون از جقی تمام عیار بودنته!حرفی نمیمونه

0 ❤️

788346
2021-01-25 13:02:02 +0330 +0330

سرت خورد به کاشی دستشویی 😐 آخه کاشی لاشی

1 ❤️

788366
2021-01-25 23:04:20 +0330 +0330

ازتودسشویی هواپیما چطوری فهمیدی همه رفتن توکما وهرثانیه چهل مترمیومدین پایین تر؟
توجلق زدن باشی حریص وناشی
هنگام سقوط توفکرت کیرت باشی
خوب شدکه زنت مرد وندیدامروزو
دستشوییه ایرباسا شده ازکاشی
با کله بری توچاه توالت جاکش
جوری که دیگه هیچوقت نتونی پاشی
ول کردی زنت رو رفتی که جق بزنی
بال هواپیما توی کونت لاشی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها