کردن همکلاسی ام

1393/05/21

داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به 5 سال پیش. من رضا هستم قدم 172 سانتی متر و کیرم هم اوج شقش میشه 16.5 سانتی متر. خونه ما اصلا خالی نمیشه . هنوز که هنوزه به هیچ عنوان خالی نمیشه.
داستان از جایی شروع میشه که من سال اول دبیرستان بودم و یه هم کلاسی داشتم که اسمش محسن بود. ما پیش هم دیگه میشستیم.من از چهارم با محسن دوست بودم و خیلی خونه هم دیگه میرفتیم.محسن یه شاگرد تبلی بود.هم قد و قواره ی خودم بود ولی این بشر سفیده سفید بود. یدونه مو تو بدن این نمی تونستم پیدا کنم.من از اواخر مهر ماه جذب کونش شدم. زنگ های ورزش شلوارک می پوشید و پاهای سفیدش رو به نمایش میزاشت. من کم کم بعضی وقتا به هوای شوخی و خنده هم که شده بود یه انگشتی میکردم یا می مالیدم در کونش. اونم دونبالم می افتاد و به فکر تلافی بود. این داستان تا اواخر آبان ادامه داشت.تا اینکه امتحان میان ترم ما شروع شد.یکی دوتا امتحان رو دادیم که نوبت به امتحان ریاضی رسید.من ریاضیم بدک نبود.محسن زنگ زد و گفت که اگر میشه بیا خونمون باهم یه ذره ریاضی کار کنیم که من بگا نرم. منم قبول کردم و قرار شد ساعت 4 بعد از ظهر برم خونشون. منم کارام رو کردم و رفتم خونشون. خونشون یه چهار راه با ما فاصله داشت. اون روز مامان بابای محسن خونه بودن و ما هم رفتیم اتاق محسن. در رو بستیم و مشغول درس شدیم. من اصلا حواسم به درس و توضیح دادن و اینا نبود فقط تو کف کونش بودم. یه ذره که گذشت گفتم فعلا بسته. اونم قبول کرد.منم کیرم شق شق بود و شروع کردم به مالیدن کون محسن.گفت الاغ داری چیکار میکنی الان ننه بابام بیان تو چه گهی می خوری. نکن.منم دست کشیدم ولی کیرم شق شق بود. دوباره شروع کردیم به درس خوندن که بابای محسن اومد و گفت ما داریم میریم تره بار تا 1 ساعت دیگه هم بر میگردیم.اون موقع انگار دنیا رو به من دادن. 3-4 دقیق بعد صدای در اومد و از پنجره دیدم که رفتن. رو به محسن کردم و گفتم الان وقشته. گفت وقت چی. منم رفتم سمتش و شروع کردم به مالیدن کونش.محسن اولش هی نق میزد تا اینکه تو گوشیم یه فیلم سوپر 5 دقیقه ای نشونش دادم و اون حال و هواش عوض شد.دست کردم زیر لباسش و شروع کردم به مالیدن سینه هاش.اونم لباس من رو درآورد.با هم رفتیم رو تخت. شروع کردیم به مالیدن همدیگه.منم شورت و شلوارکش رو درآوردم. دیدم کیرش هم قد و اندازه خودمه. اونم شلوار لی من رو درآمورد و شورتم رو پایین کشید و کیرم رو گرفت دستش. منم که کون محسن رو دیده بودم کیرم داشته پوستش رو پاره میکرد. خیلی حشرم زده بود بالا.منم شروع کردم به مالیدن لپ های کونش. آخ که چه حالی میداد. گفتم دمر بکشو اونم دمر کشید و شروع کردم مالیدن.کیرم و گرفتم دستم و گذاشتم دم سوراخش.تا اومدم فرو کنم توش. گفت رضا نکن ، من تا حالا کون ندادم و پاره میشم اینطوری. بدشم الان زوده. منم که حشرم بالا بود این حرف ها حالیم نمیشد که منم خم شدم دستاش رو گرفتم و کیرم رو کردم تو کونش. یه آخی گفت و شروع کرد دست و پا زدن. من سر کیرم رفت بود تو فقط. هرکاری میکردم بیشتر از این تو نمیرفت. گفت الاغ نمیره دیگه. بیا برات ساک بزنم بعد بکن. من درزا کشیدم و شروع کرد به ساک زدن. بعد یه دقیقه آبم اومد و ریختم تو شرتش. کلی شاکی شده بود. برای این که صداش درنیاد براش ساک میزدم و از اونور هم با انگشتم با سوراخ کونش بازی میکردم.اونم ارضا شد . ریخت تو دستمال کاغذی.منم سریع جمع و جور کردم و قبل از اینکه باباش اینا بیان رفتم. شب هم یه دست دوباره به یاد کونش زدم و گرفتم خوابیدم. از بعد اون اتفاق دیگه انگشتش که میکردم سر کلاس جیکش هم در نمیامد.(اینم بگم که ما ردیف آخر میشستیم.)
این داستان گذشت تا بعد امتحان های میان ترم اول. یه روز زنگ زدم و گفتم چندتا فیلم جدید گرفتم میخوای ببینی ؟ اونم از خدا خواسته بلند شد اومد. منم لپ تاپم رو برداشتم و رفتیم پارکینگ. یه 2-3 تا فیلم گذاشتم براش ولی هی استرس اینو داشت که یهو کسی بیاد ما رو خفت کنه تو اون وضعیت تا اینکه رفتم بالا و کلید انباری رو بر داشتم. انباری ما اندازی 3 نفر که بخوان با هم دراز بکشن جا داشت. ما رفتیم تو انباری و در رو از تو قفل کردیم.(خونه ما مجتمع بود و انباری ما 3 طبقه زیر زمین بود برای همین خیالم یه ذره راحت تر بود از نظر رفت و آمد همسایه ها ). منم یکی فیلم 20 دقیقه ای گذاشتم که از وسطاش دیدم داره کیرش رو میماله. من دستم و گذاشتم رو کیرش و شروع کردم براش مالیدن و اونم مرام گذاشت و برای من رو می مالید. تا اینکه گفتم لخت شیم. هر کی لباس خودش رو درآورد. چون زمین سرد بود لباس ها رو پهن کردیم زیرمون. من یه کیسه فریزر با یه بسته دستمال کاغذی و تاخیری یک ساعت قبل از اینکه بیاد تو انباری قائم کرده بود.یه خورده تاخیری زدم و یه خورده مالیدمش و 69 شدیم و کیر هم دیگه رو ساک زدن.همینطور که برای هم ساک میزدیم اون ارضا شد و آبش رو ریخت تو دستمال. دیگه خیالم راحت شد که نمی تونه راست کنه بعدش و دمر خوابوندمش و دو سه تا زدم با لپ های کونش و کیرم رو گرفتم و کردم تو کونش.باز هم تا سرش رفت و محسن هم از ترسش خودش رو سفت میکرد. منم لپ های کونش رو گرفتم و باز کردم. کیرم رو کشیدم بیرون و دوباره کردم تو کونش. این بار تا نصفش رفت. کیرم رو ثابت نگه داشتم یه مدت که صداش در نیاد(اون موقع نمی دوستم که جا باز می کنه ) یه ذره که گذشت شروع کردم به تلمبه زدن. آخ که چه حالی میداد. برای اینکه کسی سمت انباری نیاد جیکش هم در نمیامد. بعد از به مدت گفت رضا تو بخواب من بیام رو کیرت.من کاری که گفت رو انجام دادم. وای که چه حالی میداد. کونش رو هی فشار میدادم سمت کیرم و چه حالی می کردم. 5-6 دقیقه بعد آبم داشت میامد و تا اومد بکشم بیرون بریزم تو دستمال یه خوردش ریخت رو شیکمش.منم دست کشیدم بهش و دادم و خورد.یه خورده خودمون رو جمع و جور کردیم ولی باز لخت تو انباری بودیم.کنار هم دراز کشیدیم و یه ذره بهم ور میرفتیم . من و محسن راست کرده بودیم بازم ولی حس اینکه بخوایم دوباره سکس کنیم رو نداشتیم. تا اینکه ده دقیقه بعد لباسامون رو پوشیدیم و رفتیم خونه هامون. چند بار دیگه هم سکس کردیم با هم تو انباری . دیگه خیلی رله شده بودیم باهم . بعضی وقت ها خودش پیشنهاد میداد که سکس کنیم.
همین طوری روز ها می گذشت تا اینکه اسفند رسید ( این آخرین سکس ما بود… حالا میگم براتون چرا)
یکی از اقوام ما مرد و همه خونوادم رفتن برای ختم و این حرفا…
من زنگ زدم به محسن و گفتم کسی خونه نیست و میتونیم تو خونه سکس کنیم. اونم اومد و یه فیلم سوپر تو تلویزیون گذاشتم و 2 دقیقه بعد شروع کردیم به مالیدن هم دیگه وسط پذیرایی. گفتم بریم اتاق خواب من. بردمش اونجا و خوابیدم رو تخت که بیاد رو کیرم سوار شه که گفت رضا میخوام یه حال اساسی بکنیم. بلند شد رفت آشپزخونه و مایع ظرف شویی رو ریخت تو یه پیاله و اومد.یه خورده مالید در کونش و یه خورده مالید به کیر تاخیری زده ی من. گفت حالا بکن من و . من دوباره دراز کشیدم و اون هم اومد با کون نرمش روش. همین که نشست تا آخر کیرم رفت تو کونش.یهو داد زد آخ و از کیرم افتاد رو زمین. دیدم داره نفس نفس میزنه. انگار نمی تونست نفش بکشه. منم پاشدم. هول شده بودم نمیدونستم چیکار باید بکنم براش. کیرم هم که این وضعیت رو دید خوابید. یه 3-4 دقیقه ای گذشت که حالش خوب شد. رفتم سمتش و شروع کردم یه خورده باهاش حرف زدن و دوباره شروع کردم به مالیدن کیرش تا راست کنه من به کارم برسم. گفت حالم خوبه و بیا شروع کنیم.این بار به صورت سگی کردمش رو تخت. کیرم رو کرده بودم توش و با دست چپم شونه اش رو گرفته بودم و با دست راستم میزدم در کونش. وای که چه حالی میداد. یه مدت همین طوری کردمش که گفت بزار برات ساک بزنم. یه دستمال برداشت و کیرم رو تمیز کرد و شروع کرد به ساک زدن. خیلی ماهر شده بود تو ساک زدن. خیلی خوب ساک میزد.همینطوری که ساک میزد بضعی وقت ها تخم هام رو هم یه لیسی میزد برام. منم مثل این فیلم سوپر های موهاش رو گرفته بودم و کلش و هی جلو عقب میکردم.تای اینکه آبم اومد و ریختم تو دستمال. رفتیم کیرمون رو شستیم و یه مدت لخت پیش هم خوابیدیم . بعد از اون هر کاری کردم که دوباره بیاد و سکس باهم داشته باشیم قبول نکرد.
ولی هنوز که هنوز به یادش که می افتم یه جقی به یادش میزنم.

این داستان واقعی بود ( به هر کسی رو که می پرستم واقعیه) پس فحش ندید…

نوشته: رضا


👍 0
👎 0
47638 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

431025
2014-08-12 07:21:54 +0430 +0430
NA

درسته از گی بدم میاد ولی داستانت خوب بود

0 ❤️

431027
2014-08-12 07:50:52 +0430 +0430

قشنگ بود خیلی خوشم اومد

0 ❤️

431028
2014-08-12 07:52:43 +0430 +0430
NA

عجب…!!!
نوش جونت!!! ههه

0 ❤️

431029
2014-08-12 08:24:13 +0430 +0430

عجب scratch_one-s_head

0 ❤️

431031
2014-08-12 12:20:36 +0430 +0430
NA

باز هم درد بی کسی وبازم گی

0 ❤️

431032
2014-08-12 13:16:42 +0430 +0430
NA

فش نمیدم توهین که میتونم بکنم؟
اخه جقی کون دادنتو بر عکس کردی میگی کون کردی؟ تو شهوانی چرا همه میکنن کسی نمیده :))

0 ❤️

431033
2014-08-12 17:25:03 +0430 +0430
NA

Az tabriz kasi has?

0 ❤️

431034
2014-08-12 18:53:21 +0430 +0430
NA

فقط تو اون کردی؟آره جون عمت جندت.چرا نمیگی اونم کونت گذاشته کونی؟؟؟؟؟
داستانت بدک نبود

0 ❤️

431035
2014-08-13 03:51:55 +0430 +0430
NA

اما مینا جونم هیچی مثل کون دختر نمیشهههههه

0 ❤️

431036
2014-08-14 14:55:27 +0430 +0430
NA

چقدر لوات افزایش پیدا کرده

0 ❤️

431037
2014-08-15 07:00:11 +0430 +0430
NA

خیلی خوب بود

0 ❤️

431038
2014-08-16 15:58:25 +0430 +0430
NA

چون توقع پسر ها زیاده همه میخوان از 15 سالگی سکس کنن اونم تو ایران!!! رو دختر ها که حساسیت بیشتر دارن مادر پدرا بعد دخترا میبینن کاری نمیتونن کنن همون درسو میخونن .ولی کسایی که لواط کارن بیمارن باید درمان شن کسی هم نمیتونه انکار کنه که تا حالا دوست نداشته لواط کنه . چلوگیری از لواط اراده میخواد که بیشتر ما نداریم … ولی خدا رو شکر ما که داریم به سن ازدواج نزدیک میشیم بهترین راه حل درمان لواط هم ازدواج هست

0 ❤️

431039
2014-08-31 13:21:41 +0430 +0430
NA

من هستم از تبریز

0 ❤️

431040
2014-08-31 13:22:52 +0430 +0430
NA

کسی از تبریز واسه گی دوطرفه هست خصوصی بده زیربیست سال

0 ❤️

431042
2014-09-05 02:46:23 +0430 +0430
NA

من میگم چرا دستمال گرون شده؛بگو شما کونکش ها قحطی انداختید به دستمال

0 ❤️