کمدی الهی (تقدیم به آل جق)

1396/06/11

خودم را در جنگلی تیره و تار که حتی کورسویی از امید در آن احساس نمی شد یافتم پیش از آن را به یاد ندارم ترس تمام وجودم را فرا گرفته بود ناخودآگاه شروع به دویدن کردم اما به نظر این جنگل سراسر وحشت انتهایی نداشت. در این فضای عجیب و ناگهانی به یکباره ماده گرگی را دیدم کیری بریده و خون آلود گرفته بر دندان و با نگاه رعب آور و وحشیش به سوی من بهت زده می آمد صدای ضربان قلبم با صدای نفس هایی که می خواستم هر چه سریع تر قطع شوند ادغام شده بود هرچه این موجود اهریمنی و وحشتناک به من نزدیک می شد بیشتر به نیستی مطلق علاقه مند میشدم در این وضعیت کیرآلود بیمارگونه ناگهان ص
دای مهیبی از آسمانی که قادر به دیدنش نبودم فراگیر شد :
-هووووووهاااااهااااا «براى آنان از جهنم بسترى و از بالايشان پوششهاست و اين گونه بيدادگران را سزا مى‏دهيم»
پس از آن ماده گرگ کیر را تف کرد و با لبخندی ملیح گفت:
-به جهنم خوش اومدی!
سپس زوزه ای تمسخر آمیز سر داد و در یک چشم به هم زدن محو شد!
مردی فاقد مو در چند متری ام نمایان شد که پی بردم کیر بریده متعلق به وی بوده است بله او جانی سینز بود…
در این هنگام که مرد به سوی کیرش روانه میشد در نزدیکی آن ناگهان فریادی بلند سر داد! بیشتر که توجه کردم متوجه 12 کیر 30 سانتی عرب شدم که وارد جانی شد! پس از 7000 فاکعت عذاب و تلمبه ی وحشیانه ی خونین سرانجام توسط ذوالفقار به دو نیم شد و تکه هایش توسط کفتار های سرگردان این جنگل خورده شد در این بحبوحه متوجه 72 کیر جنگجو در مقابل خود شدم و همانجا در شلوارم احساس گرما کردم ناگهان لوکیشن عوض شد و من در رخت خوابم بودم و خودم را خیس کرده بودم و از آن پس نتیجه گرفتم جق نزنم زیرا عذابی سهمگین در انتظار من است …

نوشته: پانته


👍 6
👎 11
1309 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

649239
2017-09-02 20:49:59 +0430 +0430

یه لطفی به عالم طنز بکن دیگه هرگز ننویس…

6 ❤️

649251
2017-09-02 21:04:22 +0430 +0430

عذابِ نوشتنت سهمگین تره به جانِ اون مردِ بی مو!

:-|

2 ❤️

649253
2017-09-02 21:10:52 +0430 +0430

جنازه عبيد زاكاني و ملانصرالدين و … تو گور لرزيد. جان مادرت بهتر بنويس…

2 ❤️

649260
2017-09-02 21:24:48 +0430 +0430
NA

افرین من فهمیدم منظورت رو میتونستی بیشترش کنی لایک بر تو

1 ❤️

649288
2017-09-02 22:07:23 +0430 +0430

آلت جانی که نه الت منم نه آلت شاه ایکس فرق سرت ننویس دگ

3 ❤️

649301
2017-09-02 22:31:31 +0430 +0430

عمامه ام در واژنت خاندانت آل جق خانواده ایست که در آن رشد. نمو کردی ای واژن مغز آلت سر

3 ❤️

649330
2017-09-03 03:00:52 +0430 +0430

یه لطفی به عالم نویسندگی بکن و دیگه سمت قلم و کاغذ نرو!به شیدت!کوتاه و بیمزه…البته نه اینکه استاد طنزنویسی باشما!نه!ولی حداقل وقتی نمیتونم بنویسم،نمینویسم!شمام برو توبه کن!

1 ❤️

649379
2017-09-03 09:27:53 +0430 +0430

ایت الله ایندفعه باحال نگفت من جاش میگم ?

فرزندم ارمانم تو کونت کسکش درست بنویس تا نزدم خارتو نگاییدم ?

1 ❤️

649395
2017-09-03 10:31:35 +0430 +0430

جالب بود ولی کوتاه. کمی هم از خودت ابتکار به خرج بده. بگو چشم استاد!

0 ❤️

649481
2017-09-03 20:15:19 +0430 +0430

کیر همون کچله تو کیونت البته از پهنا

0 ❤️

649536
2017-09-03 22:17:30 +0430 +0430
NA

کیر دانته آلگیری تو کونت داستان به اون خوبی ریدی توش

0 ❤️

649679
2017-09-04 19:52:58 +0430 +0430

مجلوق، توبع نامه نوشتی،
همون جقت رو بزنی بهتره

0 ❤️

649903
2017-09-05 18:34:44 +0430 +0430

کیره بریده ی جانی بره توکونت.داستانت خیلی بدمزخرف بود جون هرکی دوست داری دیگه ننویس مارو هم معتل نکن

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها