سلام. من سعیدم ۲۳ سالمه. داستانی که براتون تعریف مکنم برمیگرده به9 سال پیش اون موقع 14 سالم بود.ما مغازه بوتیک داشتیم.بابام یه فروشنده داشت به اسم حسن که 6 سال از خودم بزرگتر بود.رابطه حسن با خانواه ما خیلی نزدیک بود طوری میشد که بعضی اوقات یک هفته خونه ما تلپ میشد(بخاطر دوری مسیر خونشون).منم اغلب اوقات وقتی که از مدرسه تعطیل میشدم میرفتم مغازه تا به پدرم کمک کنم.منو حسن خیلی بهم نزدیک بودیم با وجود اختلاف سنی زیاد خیلی با هم راحت بودیم حرفای سکسی میزدیم و از این حرفا…بگذریم.
یه روز که از مدرسه تعطیل شدم درسی به اون صورت نداشتم. رفتم مغازمون دیم مغازه کسی نیست صدا کدم دیدم کسی جواب نمیده.یکدفعه صدایه ناله ای که اخ…اوخ… میکرد نظرمو به خودش جلب کرد دقت که کردم دیدم صدا از اتاق پرو میاد رفتم نزدیک اتاق پرو که دیم بللللللله حسن اقا دوست دخترشو انداخته تو اتاق پرو و هی داره تلمبه میزنه. راستش خیلی حشری شده بودم چون تازه اول بلوغ جنسیم بود و دیگه…
من راستش کون دادنو خیلی بیشتر از کردن دوست داشتم.به سرم زد که این بهترین موقعیتیه که میتونم یه کونی از عزا دربیارم. رفتم نزدیک اتاق پرو خیلی سرزده در اتاق پرو و باز کردم چون در اتاق پرو خیلی کیپ نبود تا درو باز کردم حسن همینجوری که لنگ دوست دخترشو ایستاده داده بود بالا خشکش زد اصلا فکرشو نمیکرد من بیام.
چون از همه چیز مطمئن شده بود پدرم رفته بود بازار و همه چیز روبراه بود. وقتی که منو دید به تته پته افتاده بود منم گفتم به به ببین پدرم به کی اعتماد کرده…
خلاصه خودشونو جمع و جور کردن و لباساشونو پوشیدنو دختررو فرستاد رفت. بعد از اینکه دختره رفت اومد پیش من نشستو (یه جورایی میخواست خایه مالی کنه)به من گفتش که تورو خدا به بابات چیزی نگو وگرنه منو اخراج میکنه کلی بمن التماس میکرد و از این حرفا…بعدش من رفتم تو بالکن مغازه که چرتی بزنم.همینجور که دراز کشیده بودم تو این فکر بودم که چجوری سر حرفو باز کنم خیلی حشری شده بودم.تو این فکرا بودم که دیدم حسن در مغازرو بست چون سر ظهر میبنده که استراحت کنه.اومد بالا پیش من دراز کشید.من خیلی دقت میکردم به کیرش کاملا خوابیده بود.
بعد من ازش پرسیدم که کس کردن خیلی حال میده.یدفعه جا خورد خیلی تعجب کرده بود با این سوال من با تعجب گفت:خیلی دوست داری یکی رو بکنی.منم گفتم که دوست دارم ولی حس میکنم کیرم خیلی کوجیکه.
بهم گفت:میتونم کیرتو ببینم.منم گفتم اخه خجالت میکشم(حالا تو کونمم عروسی بود)گفت که منو تو که این حرفارو نداریم.منم از خدا خواسته زیپ شلوارمو کشیدم پایین دودول کوچولومو دراوردم.گفت که زیادم کوچیک نیست.منم گفتم که میتونم کیر تو رو ببینم.اونم نامردی نکردو بلافاصله زیپشو کشید پایین یه کیر درازو کلفت و سبزه از شلوارش کشید بیرون.بهش گفتم یعنی اینهمه کیر میره تو کس دوست دخترت گفت تو کسش نمیره میره تو کونش گفتم دردش نمیگیره گفت نه خیلیم حال میکنه. گفتم که چجوری میکنی تو کونش.گفت که اینجوری نمیشه واست توضیح بدم.باید یکی اینجا باشه تا برات توضیح بدم.منم بهش گفتم حالا فرض میکنیم که میخوای منو بگایی.گفت باید شلوارت پایین باشه. منم یسرم زد که این بهترین موقعیته. بی مقدمه شلوارمو کشیدم پایین.خیلی جا خورده بود بیچاره اصلا فکرشم نمیکرد که من این کارو بکنم.به من گفت که مطمئنی که میخوای امتحان کنی.منم با صدای حشری گفتم زود باش دیگه گفت باشه. گفت که اول باید کیرمو ساک بزنی.منم که منتظر شنیدن این حرف بودم کیرشو گرفتم تو دستم.نیمه راست بود همینکه یه ذره باهاش ور رفتم راست شد وااااای چه کیر نرمو داغی داشت.بعد از اینکه کاملا راست شد یه لیس قشنگ روش کشیدم که یکهو خودشو کشید عقب معلوم بود که خیلی حال میکرد.یه خورده که واسش ساک زدم گفت بسته برگرد گفتم چجوری گفتش حالت سگی شو منم نمیدونستم حالت سگی چطوره.گفت که حالت سجده شو منم همون حالت شدم بعد دستشو از زیر شکمم اورد داخل یه ذره منو اورد بالا.پاهامم یه خورده از هم باز کرد.با دستش لمبرایه کونمو نوازش میکرد بعد حس کردم سوراخه کونم خیس شده با انگشتش داشت خیس میکرد وای من که خیلی حشری شده بودم.
بعد سر کیرشو خیلی ارومو با مهارت گذاشت دم سوراخم.یه خورده فشار داد سرش رفت تو.خیلی داشت میسوخت گفتم اروم اروم بکن تو گفتش که من کارمو بلدم گفتم معلومه داری کونمو پاره میکنی ولی به اندازه دردش لذتم داشت.یه هل کوچیک داد حس کردم که کیرش کامل رفته تو.اروم اروم و ملایم داشت عقب جلو میکرد. من از درد داشت نفسم بند میومد ولی از طرفیم داشتم حال میکردم.واقعا برای اولین بار خیلی داشت حال میداد.همینطوری که تلمبه میزد از زیر با کیرم ور میرفت کیر منم شده بود عین سنگ.وای که چه حالی میده یکی از میکنتت هم برات جلق بزنه.دیدم که سرعتش داره زیاد میشه ناکس خیلی کمرش سفت بود.گفت ابم داره میاد گفت میخوای ببینی چجورری ارضا میشم.گفتم بریز لای پام بعد کیرشو در اورد گذاشت لای پام.کیرش داشت از حرارت ذوب میشد.همینجوری که داشت لاپایی میزد یه اه بلندی کشیدو حس کردم یه مایع گرمی لایه پام ریخت واااای که چقد گرم بود.گفتم که منم میخوام ارضا بشم.اونم کیرمو گرفت دستشو یه تف انداخت روش و شروع کرد به جلق زدن.
یه ذره که جلق زد ابم اومد ریخت تو دستش. ابم به اندازه اون نیومد. اب حسن خیلی اومده بود بطوریکه پاهام داشت شرره میکرد پایین.بهم گفت که کونم با کونه دوست دخترش مو نمیزنه.اخه من کونم خیلی سفید و تمیزه.از اون به بعد هفته ای یه بار مهمون حسن بودم رو بالکن مغازه.
امیدوارم از داستانم که خاطره من بود خوشتون اومده باشه.
نوشته: سعید
واژه چاقال رو واسه همین مواقع ساختن دیگه!!!
چاقال کونی
کس خار آدم دروغگو.کوني بودن افتخار داره که اومدي نوشتي داستان دادنتو؟
ناقلا اگه نخوندیش چه جوری فهمیدی ارزش خوندن نداشت .ولی خداییش راست میگی
باث يه جلسه اولياء بزاريم به ننه باباها بگيم حواسشون به بچاشون باشه انقد كو*ي تحويل جامعه ندن
سلام به همه دوستان عزيز،درسته كه من تازه عضو شدم ولى مدت مديدى است كه به سايت ميام و داستانها و كامنتهاى شما عزيزان را ميخونم بنابراين به عنوان يك كاربر قديمى اين سايت عاجزانه از همه شما خواهش ميكنم به همديگر توهين نكنيد هم رو نقد بكنيم ولى توهين مشكلى رو حل نميكنه كه هيچ تازه يه جو بدبينى بين همه بوجود مياره كه به نفع هيچكس نيست خداى نكرده پدر كشتگى كه با هم نداريم يكى دو ساعتى را مياييم اينجا كه مثلا يه تفريحى بكنيم و اوقات فراغت را يه جورى بگذرانيم
اگه اين قضيه با اهانت به همديگه بخواد ادامه پيدا كنه همه از همديگه مكدر ميشن و جو خرابى بوجود مياد كه هيچكس ازش سودى نميبره يك بار ديگه از همه شما دوستان خوبم تشكر ميكنم كه به درددل من توجه كرديد عزت زياد
چرا روت نشد بگی الانم کونی که رفتی 14سالگی؟
سگس نمیدونستی اما سجده میدونستی ها؟ حیف کیرم حرمت داره والا حوالت میکردم…
اگه از 14 سالگی تا الانم کون میدادی اینقدر کیر نمیرفت تو کونت!اونا که کون دادن و کردن میدونن!به این راحتیا نیست!
حالا گیریم که تو راست میگی!یعنی اگه راست میگی که بری بمیری بهتره!آبروی هرچی مرده میبری،از همین دخترای سایت بپرسی میگن که از مردای گی یا اصلا مردی که 1 ذره شخصیت نداره حالشون بهم میخوره!من دوست ندارم توهین کنم!ولی در این مورد منطقم رو از دست میدم،همه نوع فانتزی قابل قبوله جز این یکی!یکی بداد من برسه!
خاک برسرت که کون دانت رو با افتخار وسربلندی هرچه تمامتر توضیح می دی و کیف هم می کنی . آبروی هر چه مرده بردی.
فروماسونیک منم خوندم مقالاتو سخنرانی هارو.واقعا خیلی قدرتمندن.ما همه بیل گیتس مالک ماکروسافت رو ثروتمندترین آدم دنیا میدونیم.ولی ثروت بیل واسه اونا پول خوردست.تو سیاست که دیگه آخرشن.اونوقت ما باید بیام اینجا به کون دادن بقیه بخندیم و فحش بدیم.البته اینم یکی از نقشه های اوناست که مارو با کوس و کیر و کون خودمون سرگرم بکنن و ازون ور کار خودشون رو بکنن.تموم نقشه هاشون واسه 2012ست.مرکزه اصلیشونم که اسرائیل که خدا زیر و روش کنه.آمریکام همش زیر دست اسرائیله.دیگه بیشتر توضیح نمیدم.اکثر فیلمای رائفی پور رو دارم من.دمش گرم بخدا
من با نظر دادا سعيد کاملا موافقم صحبت ايشون بسيار منطقى ودر کل حرف حسابيه .ايول دادا سعيد با توهين وفحش چيزى عوض نميشه چاکر همه. شير جوان
دوستانی که نظرمودوس ندارن میتونن اهمیت ندن و نخونن اما بیشرف و بی ناموسه هرکی که فحش بده:
بیایید برای درمان همجنس گرایی مون پرهیز کنیم از این غذاها:
بیشتر پنیرهای موجود در بازار که از شیر گاوهای تغذیه شده با هورمون رشد تهیه می شوند.
مصرف هر جور نوشابه که سبب افسردگی و بعد کاهش میل جنسی مرد می شه.
قهوه زیاد هم برعکس مقدار کمش، افسردگی میاره.
برخلاف شایعات علما و مجتهدین بی سواد، وجود انگل در روده ها شدیداً میل به خود ارضایی به دنبال داره که باید با مصرف سرکه قبل از صبحونه به هر قیمتی درمان بشه.
غذاهای کنسرو شده بدترین غذاها برای مردان هستن و به بدن مردان هورمون زنانه استروژن تزریق می کنن.
مصرف سویای زیاد و شیر سویا سبب افزایش هورمون زنانه و رفتار زنانه در مرد میشه.
افزایش رفاه ظاهری جامعه، کم تحرکی و ذخیره چربی پنهان تو بدن را به دنبال داره و مرد رو همجنس باز میکنه.
دوری از تابش مستقیم آفتاب در مردها افسردگی و در نتیجه چاقی و کم میل به زنها رو در پی داره.
نعناع و شیرین بیان اصلا نخورین خواهشاً.
ویتامین دی بدن همه ایرانی ها کاملا کم شده. از قرص های ارزان مکمل این ویتامین استفاده کنیم.
روغن های مایع فراوان تو بازار هیچ اثری تو کاهش چربی بدن ندارند و فقط نرم کننده روده ها و دافع مواد مغذی بدن هستن.
به جای روغن های مایع و نان های آرد سفید که بزرگترین خیانتو به تغذیه مردم کردن از روغن دنبه که هم ارزان بوده و از نان های آرد تیره یا جو استفاده کنیم.
متأسفانه چه بخوایم و چه نخوایم سبک زندگی فعلی مردها رو به زندگی مجردی و همجنس بازی گرایش خواهد داد. بیایید تغییر را از خودمون شرو کنیم. خیلی سخته!!! اما هرکی کمر همت داره به جای کمر زدن به همجنس خودش بیاد و تغییر کنه. خدا یار همه مان باشد.
اصلا هم خوشم نیومد خیلی مسخره بود تازه لهجه هم داشتی بدترش کرده بود