فقط یک شب

1403/01/30

سلام دوستان این داستان تم گی داره اگه دوست دارید صحفه رو ببندید!

من دو ساله مهاجرت کردم از ایران و آلمان درس میخونم اینجا خب همه میدونید گی بودن آزاده و به راحتی میتونی کیستو از طریق اپ پیدا بکنی این یکی از راهاشه که خیلی رایجه!
من سال اول چند تا اپ نصب کردم خیلی اولاش برام جالب بود مثلا یارو با من ۱۰۰ متر فاصله داشت عکسایی که گذاشته بود، کاملا لختی بود و کونشو قشنگ کرده بود تو دوربین،و جالبیش این بود من میدیدمش تو مرکز شهر همون لحظه ای چکش میکردم ولی بعد از دو سه تا دیت رفتن خیلی عادی بود برام!
من تو اون اپ عکسی نداشتم ولی توضیحات داده بودم مثلا ۲۵ سالمه ۹۰ وزنمه ۱۹۰ قدمه مو روی بدنم زیاد دارم و خیلی اهل هوکاپ یا همون یه شب سکس خودمون نبودم
زیاد نمیتونستم با کسی که اصلا شناختی ندارم سکس کنم
و من پوزیشنم ورس تاپ بود دیگه یعنی فاعلم ولی یکی کیسم باشه مفعول هم میشم!

و من کالا از سن بالا خوشم میاد و همیشه دنبال مردای بالای ۴۰ سالم، جذاب ترن به نظرم!
تو این اپا شما چند تا ثابت هم پیدا میکنی توی طول زمان که فقط میرید برای سکس و حالا قبل و بعدش حرف میزنید هر سری یه چیزی راجب هم میفهمین ولی عمیق نمیشه نه سکستون و نه ارتباطی که دارین!
سکس های خوبی و تجربه کردم ولی تا حالا یه بار مفعول بودم.
تا اینکه…
یه روز داشتم با یکی چت میکردم، از یه جایی به بعد گفتم بهش انگلیسی بلدی،گفت اره و شروع کردیم انگلیسی حرف زدن،یارو المانی نبود اصن‌ و نروژی بود! و من اون ماه خیلی تو فاز مفعول بودم! و بیشتر دنبال تاپ میگشتم ولی کیسمو پیدا نمیکردم!
این مرد نروژی شهر من نبود! با هم فاصله داشتیم یعنی اون برلین بود و من تو یه شهر دیگه کلا هستم که نمیخوام اسمشو بگم راستش!
خلاصه قرار شده بود من آخر هفته که شنبه یکشنبس برم برلین همو ببینیم و بعدش حالا سکس کنیم!
(البته بگم من با برلین فاصله زیادی ندارم به خاطر همین واسه سکسام میرفتم اونجا چون کیسای من بیشتر بود و کنارش چند تا از رفیقامو هم میدیدم و حال میکردم،حالا قرار بود من و مرده همو توی گی کلاب ببینیم😂😂
خیلی قرار جالبی بود!
ما ساعت ۱۲ شب قرار داشتیم من ساعت ۵ عصر حرکت کردم به برلین و ساعت ۷ شب رسیدم،بهش پیام دادم میخوای الان ببینیم همو بعدش بریم کلاب!
گفتش که نه الان یه جایی هستم همون کلاب اوکیه!
حالا ساعت تقریبا ۸ شب بود و تقریبا بیشتر کشور های اروپایی معمولا همه فروشگاهها از ساعت ۸ شروع میکنن به بسته شده!
من تصمیم گرفتم برم سونا حالا این سونا با سونا معمولی فرق داشت یعنی چطور،این سونا مخصوص گی های بود و همه مردن اونجا،فضاش جالبه مثلا طبقه اولش یه بار کوچیک داره بعد پله میخوره میره پایین میرسی به یه حموم عمومی بدون دیوار که میتونی خودتو بشوری و اینا جلوی اونجا یه سونا خشک کوچیک داره بعد سمت راست دوتا در هست ، دوتا سونا مختلفه یکی بخاره و اون یکی هم به نظر من بخاره ولی خیلی تاریکه!
بعد از اون یه پله میخوره میره پایین اونجا یه سری اتاقک های شخصیه که میتونی بری توش و حالا سکس بکنی،
حالا هم میتونی اونجا یکی پیدا کنی یا از قبل باهم بیاین!
جلوتر از اتاق ها یه اتاق خیلی بزرگ با یه مبل طبقه‌ای توش داره که جلوش یه تلوزیون گندس که کلا داره پورن گی پخش میشه،من کلا یه بار رفته بود اونم از قبل با یکی، حالا الان حوصلم سر رفته بود و چند ساعت بیکار بودم تصمیم گرفتم برم!

من بار اول بود تنهایی میرفتم،دفعه قبلی نگشته بودم اونجا رو قشنگ چون تنها نبودم ولی این دفعه که رفتم فرق داشت!
وارد که شدم چون ریش دارم و‌ موهام سیاه هستش مرد رسپشن دم درش شروع کرد به انگلیسی که من چیزی نگفتم و ادامه دادم خلاصه پول رو دادم و یه حوله و کلید بهم داد رفتم لباسام‌ رو در اوردم و لخت شدم یه حوله پیچیدم دورم و رفتم تو و شروع کردم به دید زدن ادما جالب بودن همه لخت و دنبال یه چیزی رفتم توی سونا بخار اونجا تاریک بود الته فضای سونا کلا همه جاش نور خاصی نداشت رفتم تو،اونجا شبیه یه هزارتو کوچیک بود که هر ورش دو نفر داشتن لب میگرفتن یا بعضیا ساک میزدن ولی سکس کامل حق نداشتن که بکنن اونجا، وسط اون هزارتو چند تا مرد ایستاده بودن و یه پسری داشت واسشون ساک میزد،تعداد زیاد بودن منتظر ساک ولی من راسش کیرم هم حتی شق نشده بود و اومدم بیرون، دم در اون سونا چند تا صندلی بود یه مرد تقریبا سن بالا نشسته بود! اومدم بیرون نگام کرد و لبخند زد منم لبخند زدم قیافه بامزه‌ای داشت راستش به دلم نشست ولی نتونستم برم جلو!
رفتم سمت اتاقک ها،اونجا یه موزیکی پخش بود و صدای اه ناله میومد رفتم سمت اتاق تلوزیون اونجا هم چنگی به دل نمیزد! برگشتم سمت سونا و اینا،همه تو راه آدم های لخت زیادی ر‌و می دیدم ولی به چشم نمیومدن!

خلاصه من یه نیم ساعتی رو کس چرخ گذروندم تا اینکه یه جا یه مرد سن بالا رو دیدم!
هی نگام کرد من نگاش کردم اومد جلو تر ولی من تکون نمیخوردم،راسش کیس بدی نبود،اومد جلو و کیرمو گرفت تو دستاش، خیلی دستاش داغ بود و این باعث شد سیخ کنم و منم شروع کردم کیرش رو گرفتن،پشمام ریخت چون که کیرش ختنه بود،به قیافش مثلا میخورد ترک باشه،نمیدونم واقعا حالا بگذریم،این هی میومد با من لب بگیره ولی من نمیدادم لبمو چون میترسیدم یه ذره!

بعد این پیرمرده رفت و من دوباره تنها بودم،تا اینکه دیگه خیلی حوصلم سر رفت و گفتم برم سمت رختکن و بپوشم برم!

یه دوش گرفتم اونجا و رفتم سمت رختکن،اونجا آدما سرشون پایین بود و زیاد توجه نمیکردن! ولی دوتا کمد اونور تر همون مردی که بهم لبخند زده بود دم سونا بخار
رو دیدم، اونجا هم داشت خیلی نگام میکرد،منم راسش چون خوشم اومده بود ، داشتم زیاد نگاش میکردم!
من یه ذره کارامو شل کردم که با این دوتایی بریم بیرون که شاید یه درصد یه چیزی بگم یا یه چیزی بگه!

دم در سرد بود واقعا! وقتی بیرون اومدیم از اونجا مرده رفته بود جلو تر ایستاده بود و داشت سیگار میکشید،منم اومدم اینور تر منظورمه دورتر شدم ولی بیشتر تو دید هم بودیم!

یه دو سه دقیقه‌ای گذشت اومد جلوم به انگلیسی گفت که خیلی قیافه خوشگلی داری!
منم گفتم:مرسی!
و رفت،یه ذره هنگ کردم،که الان من باید یه کاری بکنم دیگه اگه میخوامش!
دنبالش رفتم و هی صداش زدم نمیفهمید تا اینکه داد زدم و برگشت ، به یه نوشیدنی دعوتش کردم و گفت عالیه بریم!
یه ذره اولاش یخمون وا نشده بود و زیاد راحت نبودیم!
رسیدیم به یه خیابونی و داشتیم پیاده راه می رفتیم،اسمش هاین بود یه مرد ۴۵ ساله قد متوسط کچل بود و ریش پروفسوری داشت لاغر بود و لبخند روی لبش!

خلاصه ما از سوپری نوشیدنی گرفتیم و روی یه سکو نشستیم و شروع کردیم حرف زدن!
هاین متاهل بود،سه تا بچه داشت و به تازگی داشت فضای گی بودن رو تجربه میکرد بعد سالها سرکوب کردن،میگفت زنش هم میدونه اینو و البته من بهش گفتم که تو بایسکشوالی چون از دخترا هم خوشش میومد!
کارش مهندس آی ت بود و منجر ریسورس بود(راستش فارسیشو نمیدونم😅)
بعد یه ذره گفت آلمانی بلدی!
من شروع کردم به آلمانی صحبت کردن،یه احساس راحتی داشت انگار،شروع کردم به فارسی بهش یاد دادن خیلی تفریح باحالی تلفظ هاش عالی بود و کلی خندیدیم!

یهویی در گوشم گفت میتونم ببوسمت!
منم بدون کلامی سرمو بردم جلو،وسط خیابون یه لب کوچولو گرفتیم و پا شدیم به پیاده روی کردن رسیدیم به یه کوچه خلوت دم در یه ساختمونی منو چسپوند به دیوار و وحشیانه ازم لب میگرفت،خیلی بلد بود از تمام خارجی هایی که باهاشون بودم بهتر لب میگرفت!

هاین تابلو بود که تاپ(فاعل) هستش! و منم اینو میدونستم و همون لحظه خیلی دوست داشتم سکس باهاش رو تجربه کنم، بعد از لب های طولانی که گرفتیم،دستمو بردم و کیرشو گرفتم،خیلی کیرش گنده بود،بهش گفتم خیلی گندس،من درد زیادی حس میکنم!
گفت:نگران نباش اروم میریم جلو!
اینو که گفت نمیدونم چرا ولی من داغ تر شدم گفتم:خیلی دوست دارم برات بخورم گفت: کسایی که اهل خاورمیانه هستن کیرشون ختنس ولی مال من نیست!
خوشت میاد؟!
خب راستش من کیر ختنه نشده بیشتر دوست دارم مخصوصا اگه بزرگ باشه!
گفتم من اینجوری بیشتر بهم حال میده!
خندید و گفت،یه بار با یه عرب بودم اونم اینجوری بود!

ما یه نیم ساعتی اونجا کنار دیوار ایستاده بودیم، و داشتیم حرف میزدیم،من به دیوار تکیه داده بودم اونم به من تکیه داده بود!
یهویی لبمو خورد و یه گاز ریز زد، گفت: امشب قراره پادشاه بشم!
خندیدم و گفتم چرا، گفت میخوام شاه فارسی رو بکنم
(Princes of persian)
گفتم خب پس بریم خونه تو! گفت مشکل اینه که من برلین زندگی نمیکنم! ولی میتونیم هتل بگیریم!
من راستش به این فکر کردم که ساعت ۱۲ باید برم چون دوست داشتم کسی رو ضایع کنم و با اون مرد نروژی هم قرار داشتم!
گفتم که من باید برم پیش دوستام بهونه‌ای ندارم که بگم نمیتونم بیام!
یه ذره خورد تو ذوقش، گفتم ولی یه کاری میتونیم بکنیم،گفتش که چی: ادامه دادم:میتونیم برگردیم سونا!
خندید و دستمو گرفت و حرکت کردیم به سمت سونا،خیلی ذوق داشتم چون خیلی جنتلمن و خوش بو بود بوی عطرش مستم میکرد و نمیتونستم تحمل کنم بیشتر از این!
خلاصه ما وارد سونا شدیم، کمدهامون کنار هم بود و من داشتم با لبخند لباسامو در میاوردم، حرکت کردیم به سمت اتاقک هایی که درش بسته میشد و کسی مزاحم نمیشد!
دوباره شروع کردیم به لب گرفتن یه جوری لب میگرفت انگار از قحطی اومده بود،منم داشتم کیرشو میمالیدم ولی سیخ نمیشد، پانیک زده بودم نمیدونم چرا شق نمی کرد!
گفتم خوشت نمیاد!
گفت اتفاقا عالیه ولی من امشب تو سونا قبلش دوبار سکس کردم و کیرم خستشه😅
گفتم خب چیکار کنم سیخ کنی!
کیرمو گرفت گفت: میخورم برات کیرمو بمال سیخ میشم!
شروع کرد برام خوردن،دهنش خیلی داغ بود و حرفه‌ای بود تو ساک زدن خیلی بلد بود قشنگ سر کیرمو میک میزد،اروم اروم میرفت پایین میومد بالا بعد چند دقیقه فهمیدم‌ کیرش داره سفت میشه،بعد گفت وایسا تو دهنم تلمبه بزن،من ایستادم چون قدم بلند بود درست حسابی نمی تونستم،ولی اون خودش خیلی سرشو تند تند عقب جلو میکرد و با کیرش جق میزد!
یه دفعه نگام کرد گفت من امادم!
خوابوند منو به شکم و با انگشتاش سوراخمو باز میکرد!
خیلی وقت بود مفعول نبود!
گفت چند وقته سکس از پشت نداشتی،گفتم نزدیک به دو سال!
لبخند شیطانی زد چون واقعا کیرش گنده بود!
بعد چند دقیقه شروع کرد به لیس زدن سوراخم،رو ابرا داشتم سیر می کرد لذتش وصف نشدنی بود، خدایی واقعا بلد کار که میگن این بود همینجوری لیس میزد نمیدونم چقدر شد، منو برگردوند و پاهامو داد بالا یه تف دیگه زد به سوراخم،کاندوم رو کشید رو کیرش و گفت: آماده ای؟
سرمو به نشانه تایید تکون دادم و سر کیرشو یواش وارد کونم کرد، واقعا داشتم میسوختم و اینو کاملا میفهمید، خیلی با آرامش تو چشمام زل زده بود داشت وارد میکرد
و من هر لحظه درد بیشتر میشد و وقتی دردم بیشترین حد ممکن شد که یه ذره کیرشو عقب جلو کرد، دیگه داشتم میمردم هیچ لذتی تو صورتم نبود و اینو کاملا میدونست، من بدجور قرمز شده بود صورتم و نمیتونستم ادامه بدم.

کیرشو نگه داشت اومد جلو و شروع کرد ازم لب گرفتن و یواش یواش عقب جلو میکرد، هی ادامه داد ادامه تا وقتی دردم کمتر شد، رفت بالا که قشنگ تلمبه بزنه ولی مثل اینکه هنوز وقتش نبود سرشو اورد و شروع کرد نوک ممه منو خوردن دیگه نالم در اومده بود و تو اوووج لذت بود که پاهامو داد به سمت شکمم خودش حالت شنا گرفت و شروع کرد تلمبه زدن، خیلی وحشیانه داشت تلمبه میزد در حدی سفت بود که با هر تلمبه ای تخمام درد میگرفت، چند دقیقه اول تلمبه هاش غیر قابل تحمل بود و سخت کرده بود کار رو برام، تلمبه هاش تموم نمیشد و من دیگه داشتم لذت میبرد، هی لبامو میخورد، گوشمو لیس میزد، تا اینکه کیرشو در اورد و منو به شکم خوابوند دوباره کیرشو کرد داخل و با دوتا دستاش گردنم رو گرفت و دوباره شروع کرد به تلمبه های سفت که من هی میگفتم خواهش میکنم یواش تر ولی اصلا بهم کوش نمیکرد انگار از زجر من بذت میبرد و هی که میگفتم یواش تر تند ترش میکرد،تا وقتی که من لذتی نداشتم و فقط درد میکشیدم کم کم کریم در اومد و داشتم گریه میکردم، یواش کرد ولی عمیق میکرد تو و شروع کرد گوشم رو لیس زدن که حشری بشم!
مابین اون همه درد گفتم میشه بخورم برات گفتش که: ولی دیر تر میاد،گفتم اوکیه مهم نیست!
کیرشو در اورد و به حدی چشام قرمز بود و دوتایی عرق کرده بودیم یه ذره استراحت کردیم ولی کیرش دیگه اصلا نمیخوابید و مثل سنگ بود،کاندوم رو در اورد و من شروع کردم ساک زدن،من تو خوردن حرفه ای بود و خیلی دوس داشتم اون کیر بزرگ خوش تراش رو ساک بزنم شروع کردم خوردنش، اولش یواش شروع کردم و اروم اروم‌ پیش رفتم و کم کم که کیرش تو دهنم بود تو چشماش نگاه میکردم و لبخند میزد، از جایی که تند کردم کارمو سرمو گرفت و وحشیانه تو دهنم تلمبه میزد و هی میگفت آفرین پسر خوب آفرید، و من دیگه داشتم خفه میشدم! نفسم گرفته بود ولی خیلییی حشری بودم! یه جا خستش شد و کیرشو در اورد گفت: ببخشید خیلی سخت گیر میشم و گفت عذر میخوام چون قبل تو دوتا سکس داشتم آبم دیر میاد!
اینو که گفت حشری تر شدم و بلند شدم یه کاندوم دیگه اوردم کشیدم سر کیرش و نشستم رو کیرش چون سوراخم باز شده بود راحت رفت توش و لذت بی نظیری داشت و اونم کم نذاشت سریع شروع کرد تند تند تلمبه زدم و اسپنک زدن به کونم، تو اوج لذت بودم و هی باهاش لب میگرفتم تا اینکه که آه بلندی کشید و ابشو توم خالی کرد و ولو افتاد، منم اومدم پایین و کنارش خوابیدم!
سریع کیرمو گرفت و شروع کرد جق زدن برام گفتم: نه خودم میزنم و اون شروع کرد لب گرفتن و ممم ور رفتن تا اینکه آبم پاشید بالا و بیشترشو ریختم رو اون وقتی ارضا شدم دیگه اصلا حال تکون خوردن نداشتم، و هاین اومد رو من دراز کشید و یه نیم ساعتی تو همون اتاق خوابیدیم بیدار که شدیم سریع بلند شدیم رفتیم دوش گرفتیم چون اون سونا داشت میبست!
اومدیم بیرون شمارشو داد بهم و رفت!

ساعت های یک بود و من رفتم سمت کلاب و کونم خیلی درد میکرد! رسیدم اونجا،مرد نروژی از قبل اونجا بود تا دیدمش اصلا و ابدا شبیه عکساش نبود!
و خیلی سرد برخورد کردم و مجبور شدم بپیچونم و برگردم
بعد اون شب یه بار دیگه هم به هاین پیام دادم!
ولی جوابمو نداد!!!
و هنوز من به یاد اون شبم و فراموش کردنش واقعا سخته برام!
گفتم با نوشتن این خاطره یه ذره خودمو خالی کرده باشم اگه کم کسری داشت حتما بهم بگید

پایان

نوشته: Šhlńízák


👍 12
👎 7
15301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

980281
2024-04-19 00:53:04 +0330 +0330

عهه جدی؟ خوشبحالتون ما اینجا کیسامونو از تو بوته پیدا میکنیم://

0 ❤️

980320
2024-04-19 04:02:59 +0330 +0330

چطور براش کاندوم زدی ولی اون آبشو توت خالی کرد!!!؟؟اتفاقا تو ایران خیلی آزادتره تا کشورهای دگ

0 ❤️

980373
2024-04-19 14:20:34 +0330 +0330

من یه بار تو استخر یه سن بالا مخمو زد رفتیم خونش

1 ❤️

980390
2024-04-19 18:34:23 +0330 +0330

بدون این که کامنتا رو بخونم. اومدم یه نظر بدم برم. داستان جالبی بود. و بیشترین جالب بود که گفتی اونجا نم بیشتر همو از طریق اپ پیدا میکنن

0 ❤️

980717
2024-04-22 03:47:28 +0330 +0330

موفق باشی

0 ❤️

980780
2024-04-22 15:25:25 +0330 +0330

قاطی کردم اینقدر افعال رو پس و پیش نوشتی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها