گی با مهرداد

1393/08/04

سلام دوستان شهوانی بعد یک سال دوری از این سایت دوباره برگشتم. این داستان رو میذارم چون خاطره ای خوبی بود برام داستان قبلی من هتل آفرین بود که گذاشتم یه شب که رفته بودم پارک جای خونه قدم میزدم یه پسری بود اسمش محمد رضا باهاش اشنا شدم قدم زدم باهم صحبت کردیم اشنا شدیم اون میدونست که من گی هستم .داشتیم صحبت میکردیم که مهراد با دوستش مرتضی اومد چیش ما از دوستای محمد رضا بودن با اوناهم اشنا شدم منو بردن یه گوشه خلوت برای سه تاشون خوردم چه کیرایی داشتن یکی از یکی بزرگتر.

من از مهراد خیلی خوشم اومده بود چون خیلی مهربون بود شماره شو گرفتم یه دوروزی باهم در ارتباط بودیم که برای من مشکلی پیش اومد مجبور شدم چند ماهی گوشی دستم نگیرم .28آذر92تا 17 خرداد ماه 93 که دوباره گوشی دستم اومد لاین رو نصب کردم بعد چند روز یکی منو اد کرد باهم صحبت کردیم فهمیدم که مهراد هستش داشتم بال در میاوردم .اونم خیلی خوشال بود که منو پیدا کرده بود خیلی دنبالم گشته بود .شمارهشو گرفتم زنگ زدم بهش کلی صحبت کردیم قربون صدق هم رفتیم .اون یکم دور شده بود یه چندروزی تلفنی در ارتباط بودیم تا گفت میخواد بیاد پیشم داشتم از خوشحالی زمین و زمان رو بهم میریختم.فرداش اومد رفتم پیشش همو دیدیم یه چرخی تو شهر زدیم رفتیم یه اتاق گرفتیم لباسامون رو دراوردیم تو بغلش دراز کشیدم لبای همو خوردیم گردن مو خورد سر سینه هامو خورد دراز کشید منم براش شروع کردم به خوردن عجب کیری داشت بزرگ و کلفت خوب خیسش کردم دراز کشیدم کرم رو زد به سوراخم. سرکیر شو گذاشت دم سوراخم یواش یواش فرو کرد داشتم بیهوش میشدم از درد داد زدم دهنمو گرفت گفت طاقت بیار عشقم من هستم ذره ذره جا کرد تمام اون 21 سانتش رفت داخل چند لحظه ای مکث کرد تا دردش کم بشه دوباره شروع کرد به تلمبه زدن نمیدونید چه لذتی داشت وقتی منو میکرد تاحالا همچین لذتی رو نبرده بودم چند دقیقه ای تلمبه زد گفت میخواد بیاد چیکار کنم گفتم بریز داخل تا کونی تو باشم وقتی آبش اومد داغی و شدت فشار آبشو تو کونم احساس کردم اصلا تموم نمیشد فقط میومد کیرشو کشید بیرون همینجوری روم دراز کشید حس خوبی داشتم تو بغلش بودم چون واقعا همدیگررو دوست داریم. رفتیم شام خوردیم برگشتیم دوباره سکس کردیم ایندفعه آبشو براش خوردم .خوابیدیم صبح دوباره هم سکس کردیم لباس پوشیدیم اتاق تحویل دادیم اون رفت ترمینال که برگرده شهرشون منمرفتم خونه گریه کردم که چرا رفت.بچه ها من خیلی احساساتی هستم سریع به یکی دل میبندم .الانم باهم در ارتباطیم تا دوباره بهم برسیم و یه شب بیاد موندنی دیگه باهم داشته باشیم. ببخشید اگه کم و کاستی داشت ازهمه شما ممنونم که این داستان رو خوندید هیچ دروغی هم نگفتم وسپاس گذارم که فحش نمیدید دوستتون دارم اووووووووووووووووووم بوس از همه

نوشته: پسر چشم آبی


👍 0
👎 0
27686 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

442034
2014-10-26 15:53:34 +0330 +0330
NA

من همجنسگراهایی مثه تورو خیلی دوس دارم.قشنگ بود

1 ❤️

442035
2014-10-26 15:54:00 +0330 +0330

همچین میگه هیچ دروغی نگفتم انگار گفته ۳۰ نفر رو شل و پل کردم .
خو اخه کون دادن افتخاره که ادم بابتش دروغ بگه

0 ❤️

442036
2014-10-27 03:37:31 +0330 +0330
NA

خداوکیلی طرف تو کوچه بهمون کون میداد تا 2 ماه اینو ما نمیدیدمش.از خجالت روش نمیشد بما نگا کنه.حالا این فنچو نگا کن

0 ❤️

442040
2014-10-27 10:56:15 +0330 +0330

قربون خودتو احساس پاکتو و کونت…

0 ❤️