گی بازی من و پسر عمه ام

1391/06/29

سلام دوستان عزیز وخوبم میخوام براتون داستان گی بازی من وپسر عمه ام رو براتون تعریف کنم اما کسی که از گی بدش میاد نخونه ونه نظر بده چون حالم بد میشه از نظر هی کی گی نیستن یا گی رو دوست ندارن پس اگر گی هستی یا گی بازی رو دوست داری بخون .
من اسمم محمد که کلاس دوم دبستان بودم که بایکی از بچه های همسایمون داشتیم با هم ور میرفتیم با کیر همدیگه بازی میکردیم تو کون هم میزاشتیم تا چند ماه اینطور بود که بعد اونا رفتن مسافرت وانجا بار کردن حالا من موندم وتنهایی . من ادامه تحصیل میدادم که شنیدم یکی از بچه هاشون ترک تحصیل کرده ویکی از بچه هاشون هم داره درس میخونه اینو بتون نگفتم که من با دوتا داداشا داشتم ور ور میرفتم حالا بگذریم ازاین حرفا چون خیلی دورمون کرد از داستان اصلی .
وقتی خواستم برم دوم راهنمایی شوهر عمه ام تصادف کرد که تصادفش خیلی بد بود واسه همین بردنش تهران بهد از یه هفته دقیقا روز عید فطر خبر فوتش رو بهمون رسوندن دیگه بهتون بگم که شوهر عمه ام سه تا زن داشته که از هرکدوم زن هاش بچه داشته حالا بیخیال شوهر عمه ام وزنهاش
چون عمه ام غیر از بابام کسی رو نداشت تو شهرمون همه داداشاش شهرای بالان واسه همین مامانم به بابام میگه که بریم خونه ابجیت تنها نمونه ما هم میرفتیم که تو همین رفتنهایی که به خونه عمه داشتم خیلی خوش میگذشت با پسر عمه بزرگم ودختر کوچیکشون قایم باشک بازی میکردیم که من و پسر عمه ام باهم قایم میشدیم دخترعمع چشم میذاشت میرفتیم بیرون از خونه قایم میشدیم چون حیاطشون خیلی بزرگ بود واسه همبن اون طوری منو تنظیم میکرد که من جلوش باشم وخدش عقب میاستاد اصلا متوجه منظورش نبودم هی خودش رو میچسبوند به خودم هی تکون میخورد اصلا نمیدونستم چیکار میکرد فکر میکردم قواعد بازیش اینطور بود من هم چیزی نمیگفتم تا اینکه دو تا دختر عمه هام و یدونه پسر دومی زن شوهر عمه ام و پسر عموم که از شیراز اومده بودن وهمه کوچیک بودن جز خودش که هجده نورده سالی داشت گفت بیاین تقسیمتون کنم که من وخودش با هم افتادیم دخترا باهم و دوتا پسرا دیگه هم باهم بگم ها که من خوشکل و تپل بودم هرکی از راه میرسید دوست داشت منو بکنه اونم گفت پسرا زیر پتو بیان هر کدوم خودش وگروهش ودخترا چشم بزارن دخترا اگه کسی رو تشخیص دادن زیر پتو اون گروه چشم بزاره یه چند بار این کار کردیم که نوبت گروهمون شد رفتیم چشم گزاشتیم که هی خودش چسبوند بهم هی تکون خورد من هم چیزی نگفتم تا این که رفتیم زیر پتو طوری تنظیممون کرد که من جولش بودم بعد از اینکه تنظیممون کرد همه مون ساکت بودیم که یدفه حس کردم یه انگشت داخل شلوارم شد ورفت تو کونم گفتم لابد اشتباهی خواسته کاری کنه رفت تو کونم .

بعد از اون چند بار رفتیم خونه عمه ام که یه یه فیلم سکسی به من نشون داد و با کیرم بازی میکرد فیلم سکسی هم یه بچه بود که داشت مادرش رو میکرد که گفت بریم تو دستشویی من هم رفتم دستشویی شون اونور حیاط بود که اگه کسی میومد ما رو نمیدید خلاصه رفتیم داخل خودش کیرش رو در اورد لالمصب عجب کیری داشت که بدفه بهم گفت برگرد من هم برگشتم یدفه کیرش ر وداد داخل که درد شدیدی بهم وارد شد داشتم گریه میکردم گفت یه چند تا بشین پاشو برو درد خوب میشه من هم این کارو کردم راست گفته بود دردم کمتر شد ولی شب خوبی بود اون شب که بعد از اون شب چند هفته گذشت که نرفتیم خونه عمه ام من هم داشتم به اون فکر میکردم که بابام گفت امشب میخوایم یریم خونه عمه ات من هم خوشحال شدم رفتیم اون هم یه فیلم سکسی جدید اورده بود که گفت بریم دستشویی بهش گفتم اصلا این کارو نمیکنم یه چند بار این کارا رو میکردیم که خواهرش هم بر اثر تصادف فوت کرد.

چهلم که شد به پسر عمه ام که بیست ویک سالش بود گفتن برو از اون خونه دومیه نون بیار که بهم گفت میای بریم با هام گفتم اره میرم خونه خالی ضرری نداره دیگه عاشق پسر عمه ام بودم وقتی میخواستم جلق بزنم همش فکرش بودم که رفتیم خونه دومیه نون بردیم اون هم پشت دیوار منو برد گذاشت لای کونم دردم نگرفت که آبش اومد رفت دستشویی که خودش رو بشوره بهش گفتم کیرم رو میخوری گفت نه اونم گفت تو نمیخوای بخوری بهش گفتم اصلا. دیگه اون رفت سر کار تا وقتی که دهم ماه محرم شد که خونه عموم تو یه روستایی بودن که خونه عمو دومی هم اونجا بود بودن نذری داشتن شب که که شد نزری رو دادیم یه مردم که پسرا داشتن ظرفا رو جمع میکردن که در خونه عموی دومی باز بود اون هم رفت دستشویی که من رفتم دنبالش بهش گفتم من داخلم بیا داخل او ن هم رفت دستشویی اومد داخل گفت چی میخوای بهش گفتم کیرت رو در بیار میخوام ببینش دلم واسش تنگ شده گفت میخوام برم بیرون کارم دارن بهش گفتم برو کیرت رو بشور میخوام بخورمش گفت راست میگی؟ بهش گفتم دروغم چیه اون هم این کارو کرد کیرش رو شست من هم برای اولین بار داشتم واسه کسی ساک میزدم ولی انقدر خوش گذشت

اون شب که اون هم گذاشت تو کونم من هم خیلی خوشم اومد آبش امد رفت حموم که صاحب خونه اومد گفت که پیشته بهش گفتم محمد راستی اسم پسر عمه ام هم محمد که عاشق پسر عمه ام هستم تا الان گفت داره چیکار میکنه گفتم حمومه داره دوش میگره گفت خو اون هم رفت من رفتم حموم که بدنش که کاملا لخت بود رو دیدم انقدر حشری شده بودم که بهش گفتم بزار پستونات رو بخورم اون نذاشت گفت بدم میاد لا مصب عجب هیکل خوش اندامی و حشری داست من هم رفتم بیرون .
بعد از یه مدته دقیقا روز دوم عید فطر 90 بود که خانوادم رفتن عید دیدنی واسه پدر بزرگم که منو خواهرم موندیم تو خونه که گفت من بعد از ظهری میرم جایی کار دارم با دوستام من هم فرصت رو غنیمت شمردم بهش گفتم خونمون خالیه گفت حتما میام بعد آبجیم بعد از یه ساعت گفت دیگه قرارم کنسل شد انقدر ناراحت شدم که داشتم می پوکیدم بهش زنگ زدم گفتم آبجیم دیگه نمیره گفت بزار واسه یه روز دیگه که ساعت دو بهم زنگ زد گفت خونه دومیه خالیه میای بهش گفتم آره میام گفت پس نیم ساعت دیگه سر کوچه باش بهش گفتم باشه من هم رفتم دستشوییی خودم رو تمییز کردم لباسام رو پوشیدم رفتم سر کوچه که اون با ماشینش اومد دنبالم رفتیم خونه دومیه وای بهم گفت لخت شو من هم زود خودم لخت کردم دیدم خودش یه زیر پیراهنی به تنشه بهش گفتم اونم هم در بیار گفت باشه گفت خودت رو برو بشور میدونی من من بدم میاد از کونی که کثیف باشه من بهش گفتم باشه دیگه سوراخ کونم رو حتی اگه یه لوله پولیکا میذاشتی میرفت داخل از بس که باز شه بود چون واقعا حشری شده بودم بهش گفتم بزار اول کیرت رو بخورم کیرش رو گذاشتم تو دهنم واقعا با دفعه اولی فرق میکرد اصلا گرم گرم بود واسه همین واسش یه دو دقیقیه ساک زدم رفتم سراغ گردنش لباش رو خوردم رسیدم به پستوناش لبم رو گذاشتم روشون گفت نه بدم میاد من هم دست برداشتم اون رفت یه کاندوم بیاره بزاره سر کیرش رفت اورد گذاشت بعد بهم گفت بیا اول بشین سرکیرم من هم رفتم سر کیرش نشستم بعد گفت قمبل کن بهش گقتم برو کرم بیار اون هم رفت کرم بیاره سوراخ کونم رو کرم مالوند من هم کیرش رو کرم مالوندم بعد هفتی خوابیدم اون هم کیرش رو فقط گذاشت رفت تا ته توکونم نه جیغی نه صدایی ولی خودش چند بار که تلنبه زد یه مه صداش در اومد من هم واسه اینکه حشری بشم وحشری بشه صدا در میاوردم بعد بهش گفتم کاندوم گذاشتی چیزی حس میکنی به کرت چسبیده گفت اره خیلی بده بهش گفتم دربیار کیرتو گفت چرا بهش گفتم من دوست ندارم با کاندوم منو بکنی اون هم کاندوم رو در اورد کیرش ر وگذاشت داخل واااااااااااااااااااااااااااااااااااای چه حسی دارم تا الان نو جودمه اون گرمای کیرش انقدر تنلبه زد که گفت آبم داره میاد من هم حشرس شده بودم حشرم آمپرش زده بالا بهش گفتم بربز داخل اون هم ربخت داخل عـــــــــــــــجــــــــــــــــــب گرمایی داشت آب کیرش واقعا خوش اومد بعد منو رسوند خونمون یه لب ازش گرفتم خداحافظی کردیم با هم. بعد از یه ماه اومده بود خونه از سر کار مریض بود ما اونجا بودیم تابستون بود فکر میکنم دقیق یادم نیست که رفت حموم دوشی گرف اومد تو اتاق پذیرایی تنها بودم داشتم با کانالا ور میرفتم یه پتو هم دستش بود گرفت خوابید پتو رو خودش کشید من هم بهش نزدیک شدم وبا کیرش ور رفتم چون واقعا من عاشق پسر عمه ام هست اون هم چیزی نگفت که یدفعه کیرش رو در اورد بهم گفت بخورش من هم از خدام بود اونقدر ساک زدم واسش که خواست آبش بربزه که یدفعه بابام صدام کرد میخوایم بربم بهش گفتم اومدم یه بوس ازش گرفتم رفتیم که بعد از یه مدتی رفت کربلا وابن کارا رو ترک کرد من موندم و عاشق همیشگی پسر عمه هم اون هم از نصف داستان ازدواج کرده بود ولی با ابنکه زنش داشت باهم اینکارا رو میکردیم اون الان یه بچه داره
امیدوارم از داستان طولانی وشاید خسته کننده من خوشتون اومده باشه . نظر بدهید
نوشته شده توسط محمد در تاریخ31/4/1391


👍 1
👎 0
42450 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

335400
2012-09-19 19:58:05 +0430 +0430
NA

آخه ور پدر اون بابای هیز و چشم ناپاکت لعنت که نتونست یکم دیرتر اون آب کثیفو لجنشو توی حلق ننت خالی کنه که الان توی نکبت حرومزاده این اراجیفو از خواهر کوچیکت یاد بگیری تو حلق ما کنی ننویس حمال ننویس سیخ جیگر تو کونت ننویس

0 ❤️

335402
2012-09-19 20:56:04 +0430 +0430
NA

خوب بود
چرا میخونین و فوش میدین؟؟؟
واسم یه سواله؟؟؟
خوب دوست داشته و نوشته
شما بدتون میاد از اولش گفت نخونین
بابا فرهنگ داشته باشین

0 ❤️

335403
2012-09-19 21:07:26 +0430 +0430
NA

گی
نمیخونم

خلاص

0 ❤️

335404
2012-09-19 22:43:31 +0430 +0430
NA

كوني سلام بجون تمام كونيهاي عالم فقط چهارسطراول خوندم طاقت نياوردم حال تپل بهت ندم بچه كوني چيكاره اي كه بكن نكن ميكني؟كوني به توچه كه كوني داستانت ميخونه ياكون كن يا انسان.چندوقت پيش يكي از دوستان قسمت نظرات ازشوهرچاقال دوستش و…گله كرد با اين وضع و اوضاعيكه شما كونيها درست كرديد شك ندارم روزي مياد براي ازدواج،آقايون بايد ازپزشك گواهي بگيرن سايز سوراخ طبيعيه يا مثل جناب كوني خان بشدت تحت فشاربوده وتا آرنج دكترتوش رفته.من مرده دوستان ودشمنان زنده اگراين اتفاق نيفتاد!!!زياد تكونت نميدم ميترسم خرها گاوها فيلها و… ايدز يا هزاركوفت مرض ازتوكوني كبير بگيرن.كاندوم سايزفيل داشتي بگو بفرستم سراغت اساسي تكونت بده.لاشي تو رستگارنميشي چون كونده پررويي جاكش ديگه نبينم تعيين تكليف كني،نخونده اين حال بهت دادم ميخوندم ديگه…

0 ❤️

335405
2012-09-19 23:34:25 +0430 +0430
NA

بچه کونی عزیز( من از بچه کونی خوشم میاد) میخای بنویسی حداقل جوری بنویس سروته داشته باشه، کیر آدم حرکت کنه و واقعیت داشته باشه.اولش میگی(بایکی از بچه های همسایمون داشتیم با هم ور میرفتیم با کیر همدیگه بازی میکردیم تو کون هم میزاشتیم ) بعدش موقعی که یارو بهت چسبونده داره حال میکنه میگی (اصلا متوجه منظورش نبودم هی خودش رو میچسبوند به خودم هی تکون میخورد اصلا نمیدونستم چیکار میکرد فکر میکردم قواعد بازیش اینطور بود ). کون مغز اینها نشونه کونی بودنه ولی درست بنویس که اعصاب ندارم. حالا اگه خواستی بگو بچه کجایی شاید پسر عمت شدم؟

0 ❤️

335406
2012-09-19 23:46:55 +0430 +0430

په نه په فکر کردی میخونیم؟
وزنه پنجاه کیلویی تو کونت
اگه بگیرمت سوراخ کونتو یه جور میدوزم که نتونی کون بدی.
شما همجنس گرا ها رو باید دینامیت گذاشت تو کونتون و منفجر کرد. بیشرفای پست فطرت یه مشت نخاله اید و لکه ننگ جامعه. شما لیاقتتون اینه که بندازنتون تو چاه مستراح
. . .

0 ❤️

335407
2012-09-20 03:14:55 +0430 +0430

<ستاد بى توجهى بدون تغيير مواضع همچنان فعال است>

0 ❤️

335408
2012-09-20 04:00:31 +0430 +0430

به به عالی بود

0 ❤️

335409
2012-09-20 06:23:14 +0430 +0430
NA

خاك عالم تو سرت
جون نخوندم زياد فحشت نميدم

0 ❤️

335412
2012-09-26 21:44:37 +0330 +0330
NA

abdoltala
کاملا با نظرت موافقم

0 ❤️

335414
2012-09-27 18:38:52 +0330 +0330
NA

باباتم کونی بوده لاشی این چرتارو ننویس ابرو پسرا رو نبر .کیره هر چی معتاد تزریقیه تو کونه گشادت

0 ❤️