زندگیم تو روزهای گرم تابستون شروع شد بچه بودم و داشتم قد می کشیدم و بزرگ میشدم…
بچگهیام پر از غرور و غیرت خاصی سپری شد.مادر بدون چادر بیرون نرو.سر خواهر داد زدن و تعصب داشتن رو خانواده
به هر حال بزرگ شدیم و وارد سن ۱۷ سالگی شدیم با ی دختر دوس شدم باهاش هیچ رابطه ای نداشتم چون من خنگ روش تعصب داشتم…
گذشت و گذشت تا اینکه ازدواج کردم
شب اول نتونستم وارد رابطه سکس بشم چون بلد نبودم. فقط یاد گرفته بودیم جق بزنیم و ارضا بشیم مبادا تعصب بیجا باعث بشه غیرتمون آب بشه
به هر حال انقد تو جوانی سکس نداشتم با دیدن هر فیلم سکس و مطلب سکسی زود دوس داشتم بدونم چی به چیه.چون مزه سکس و با زنم چشیده بودم…
تا به خودم اومدم دیدم با زنم هر شب فیلم سکس دیدن و رابطه داشتن داره سپری میشه واقعا هم خوب بود یعنی عالی بود…
منی که رابطه نداشتم تا ۲۵ سالگی معلوم بود ارضا شدن لذت داشت برام…
نمیدونم چی شد و چجوری شروع شد که با ورود اینستا جذب پیج های سکسی شدم و روابط آشنایی با زوج و نفر سوم شروع شد.
اولش سخت بود که بیان کنم اما به هر حال کمکم شروع شد و تعصب و غرور و غیرت جای خودش و داد به ی آدمی که با خوندن مطالب ضرب و سه نفره کیرش سیخ میشد و دوس داشت ارضا بشه اونم چه ارضایی…
به هر حال گفتم به زنم و اونم سخت بود قبولش اما بعد ی سال قبول کردیم و با ی زوج وارد رابطه شدیم تا رفتیم خونشون و خواستیم شروع کنیم بهم خورد رابطمون و بلند شدیم اومدیم
اما چه فایده فکرش مثل خوره افتاده بود تو ذهنم
سرتون درد نیارم شروع شد و با چند زوج رابطه گرفتیم و حتی نفر سوم هم داشتیم…
اما دیگه هیچ حسی به هم نداشتیم و سرد سرد شدیم…
،زنم نفر سوم واسه خودش گرفت ک منم با چند زوج و خانوم تنها وارد رابطه شدم…
زندگیمان به جهنم تبدیل شد و نابود شد…
دوستای عزیز قبل ازدواج تا میتونید رابطه بگیرید و سکس کنید اما با زندگی خودتون معامله نکنید زندگی خیلی شیرین منی که ی زمانی دوس داشتم بچه دار بشم الان طلاق گرفتیم و هر کی زندگی خودشو میکنه …
خواهشا خیلی دقت کنید خیلیییییی
شاید دوستانم خیلی سکسی نبود اما خالی از لطف نبود خوندنش
اما من هنوزم که هنوز حس بی بودن تو وجودم غوغا میکنه و سرحال میکنه
تازه شروع کردم حال داشتم دوباره داستان واقعی مینویسم
نوشته: تنهای بیغیرت
اول اینکه جای نصیحت اینجا نیست و دوم اینکه تو مشکل داشتی کا از اینور خودتو ترکوندی از اونور همش دنبال غریبه و بیغیرتی اونام غیرت نبوده ترس بوده
الان دیگه هیچ راهی برات نمونده غیر از اینکه کونی بشی عزیزم.
هیچی پیام اخلاقی کم داشت سایت دوستمون زحمت کشید ، آخه شل پدر تو بیغیرتی تقصیر ماست ، منم عقده ی رفاقت با یه حنس مخالف و دارم چون بچه خوبی بودم و اینچیزا رو دوست نداشتم ، دلیل میشه زندگی هودم و یه نفر دیگه رو به گوه بکشم ، بیناموس بازیاتو کردی اومدی اینجا چی می بافی ، بیا پایین عمو سرمون درد کرفت
تو ذهنت مریضه باست بری روانپزشکی
زنتو به هر کسی نباید بدی خب. نفر سوم اگر کار بلد باشه نمیذاره بین زن و شوهر اختلاف بیوفته. الانم دیر نشده. من میام جفتتونو میگام طوری که عاشق همدیگه بشین.
خودت یکبار بخون ببین چی نوشتی. این نه پندنامه بود نه داستان. این یه دیالوگ بود که تو جمع دوستات گفتی و نوشتار شد
آرزومه یبار یه زنی رو جلوی شوهرش بکنم و سوراخاشو پراز کیر کنم
سه ساله ازدواجکردیم هم با زوج بودیم همنفر سومداشتیم نه تنها لطمه ای به رابطمون نخورده بلکه باعث شده بیشتر عاشق هم بشیم و خیلی هم تاثیر مثبت تو زندگی و رابطمون داشته میخواین باور کنید میخواید نکنید میخواین فحش بدین یا هر چی اگه هر دو علاقه داشته باشن به تنوع و تفریح جنسی خیلی هم عالیه ولی وای به روزی که یه نفر علاقه نداشته باشه و بخواد بخاطر همسرش این کارو بکنه یا بخاطر مشکل داشتن همسرش اون رابطه نابود میشه
این انتخاب خودت بوده و فقط نتونستی خودتو کنترل کنی.زیاده روی کردی همین و بس…