یه شیطونی ریز، یه شکار بزرگ (۱)

1402/12/21

سلام من بهزادم ۳۵ ساله از تهران، با یه کیر ۱۸ سانتی خوش فرم ولی خیلی نا بلد و غیر حرفه ای تویه ارتباط با جنس مخالف…

اول بگم این داستان نصفش راسته نصفش تخیلیه و برای سرگرمی و خندیدن و دیدن نظرات شما

یه روز که بد جور سگ حشر شده بودم، داشتم به مخم فشار می آوردم که ایده های سکسی جدیدی تجربه کنم دیگه از فیلم دیدن و گوشی دیدن و داستان سکسی خوندن خسته شده بودم

تویه تهران هم زن بی حجاب و بد حجاب و کون گنده زیاد شده یه ایده به ذهنم رسید حالا که من نمیتونم برم مخ اونا رو بزنم یه کاری کنم اونا بیان مخ منو بزنن… موفق هم نشدم یه تجربه جدید و سرگرمی خنده داری خواهد بود…

راه افتادم سوار ماشینم شدم یکی از مناطق و بازارهای شلوغ تهران رو که مرکز تجمع خانم های خوشگل تهرانه رو انتخاب کردم و راه افتادم تویه راه هم رفتم یه تره بار یه بادمجون گنده انتخاب کردم و خریدم آقای فروشنده هم یه نگاهی به بادمجون کرد و گفت همین؟! 😆 منم جدی گفتم بله آقا خریدمو اومدم تویه ماشین کمربندمو باز کردم بادمجون رو شبیه یه کیر گنده جاساز کردم و کمر بندمو سفت کردم که گیر کنه و نیفته به نقطه هدف رسیدم

خانم های مختلف و نگاه های حشر گونه به شلوار منو شیطنتی که آب کیرم رو آویزون کرده بود، کلی راه رفته بودم تا خسته شدم دیگه نا امید بودم نه من جرأتشو داشتم به کسی پیشنهاد بدم نه خانوم های شیطون که نگاهشون به بین پاهای من بود ریز ریز میخندیدن غرورشون اجازه میداد بگن بیا بریم کارت داریم😂 منو سورپرایز کنن

نا امید و گشنه و خسته رفتم یه سوپر مارکتی یه چیزی بخرم بخورم اومدم بیرون مشغول خوردن شدم و دید زدن خانومای کون قشنگ و باسن گنده دلم میخواست بپرم روشون تک تکشون رو جلو چشم شوهر و پدر و همه لخت کنمو بخورم بکنم اما که صد حیف نمی شد زن های این مرز و بوم ازین حیای ما مردها دارن سو استفاده میکنند و همه ما رو دارن به گا میدن و مغزمون رو پر از آب کیر میکنن همینجور که داشتم این تصورات و این حرفا رو تویه ذهنم تصور می کردم که نگاهم به یه خانم خوش استایل و خوشگل و جا افتاده کنار شاسی بلند افتاد که داره با نگاهش منو میخوره و محو لای پاهای من شده و اصلا حواسش به من نیست و لبهاشو گاز میگیره یک آن چشم تویه چشم شدیم و من لبخند زدمو کاپشنمو کشیدم رو بادمجونم و اونم روشو اونور کرد😭 منم ترسو جرأت اینکه بیشتر از این جلوتر برم رو نداشتم همین که محو من شده بود آب کیر بود که سرازیر میشد 😂😅😅😅 آب میوه مو خوردم راهی شدم چند قدمی جلوتر رفتم دیدم یه ماشین پشت سرم بوق میزنه برگشتم به پشت سرم نگاه کردم دیدم بله همون خانم خوشگلیه که نگاهمون به هم گره خورده بود، رفتم کنار پنجره ماشینش گفتم بله خانم امری دارید در خدمتم با یه لبخند گفت چه با ادب، کمی خجالت می کشید معلوم بود ریز گفت چقدر گنده اس منم خودمو زدم به اون راه گفتم بله؟ متوجه نشدم اونم گفت خوبم متوجه شدی! اصلا هیچی شماره تماستو بده کارت دارم منم از خدا خواسته گفتم چشم سریع شماره رو دادمو از هم جدا شدیم یه عده آقا و خانم کله شون تویه گفتگوی ما بود، ضربان قلبم روی صد بود تا حالا با یه خانم خوشگل این فرمی صحبت نکرده بودم چه برسه شماره تماس بدم🥰 راه افتادم سمت ماشینم تویه دلم قند اب شده بود و آب کیرم راه افتاده بود همین شماره دادن یه موفقیت جدید بود چند دقیقه نشده بود دیدم که گوشیم زنگ خورد یه شماره ناشناس! گفتم خودشه قبل از اینکه جواب بدم قطع شد دوزاریم افتاد که من باید تماس بگیرم سریع تماس گرفتم و دیدم بله خانم سلام کرد و منم گفتم سلام خوب هستید؟ در خدمت هستم امر بفرمایید گفت عجب گنده اس گفتم قابل شما رو نداره به برکت وجود خانم های خوشگلی مثل شما گنده هم میشه 😂 خندید و گفت چه لفظ قلم و با ادب ازت خوشم اومد معلومه ازین پسرای سریش و هرزه نیستی و الا تویه خیابون اینقدر گنده نمیشد، گفتم بله مبتدی هستم 😂 گفت اگر ثابت کنی پسر تمیزی هستی دعوتت میکنم خونمون من مطلقه ام نیازی به پول هم ندارم ! من گل از گلم شکفت منم از خدا خواسته چه مورد خوبی که مطلقه ام هستن چی بهتر از این! خدا رو شکر! 😂کور از خدا چی میخواد دو چشم بینا 😁 البته اینا فقط تویه دلم گذشت؛ سریع برگشتم به خانم گفتم من در خدمت گذاری حاضرم خیلی خوشحال میشم که کمکتون کنم! اونم گفت بابا ایول و یه خنده و گفت من در خدمت شما هستم و دوباره خنده 😅 معلوم بود خانوم زرنگیه گفت تمیزی ؟ گفتم بله با کسی ارتباط نداشتم فقط نامزدم که موفق به ازدواج نشدیم گفت ای بابا ؟ شاید از اونت ترسیده؟ و دوباره خندید گفت جهت اطمینان باید بری مرکز بهداشت یه آزمایش کوچولو بدی گفتم چشم… گفت حالا فردا صبح بیکاری گفتم آره… گفت فردا صبح باهات هماهنگ میکنم حالا فعلا برو به خودت برس تا فردا گفتم حتما و خداحافظی کردیم…
شب تویه تل بهم پیام داد بعد از پرسیدن اسمم و گفتن اسمش ازم عکس خواست عکس از اونجام! چندتا عکس یه جوری ماهرانه گرفتم که آلت ۱۸ سانتیم بزرگ دیده بشه و کلفت که اثر کرد و گفت ممنون خوشحالم از اینکه نصیبم شدی بخواب تا فردا سرحال باشید کلی باهات کار دارم منم خوشحال و نگران از اتفاقات فردا هر جوری بودم خوابیدم

صبح با انرژی بیدار شدم خودم رو آماده کردم و منتظر… براش پیام صبح بخیر فرستادم ساعت های نه صبح پیام داد منتظری 😂؟ گفتم خیلی گفت منم منتظرم الان آدرس می‌فرستم راه بیفت…

دل تویه دلم نبود همه اش فکر میکردم سرکارم یا الان به بهانه ای کنسل میشه. بعد از نیم ساعتی آدرس بالاخره اومد…‌‌. راه افتادم با کلی عطر و ادکلن خودمو معطر کردم رسیدم به اون آدرس ساختمان و پلاک رو نگفته بود بهش زنگ زدم گفتم تویه کوچه ام گفت بیا انتهای کوچه یه ساختمون فلان ، ته کوچه که رسیدم چشمم به اون ساختمون شیک افتاد… زنگ زدم دم در ساختمونم گفت کد ۳۰۶ رو بزن بعد علامت زنگو این کارو کردم آیفون برداشت گفت بفرمایید خوش اومدید و تویه آسانسور هم باید کد رو بزنی بیای طبقه ۳

رفتمو به منزل مقصود رسیدم در خونه که باز شد نور و زیبایی در هم تنیده بود اونم با یه ترسی و منم با یه اضطرابی روبرو شدیم بهم ، گفت بفرمایید داخل

رفتم تویه خونه همه چی قشنگ بود از لباس و شلوار سفید و پاچه گشاد و که قسمت باسنش وحشتناک چسبناک و نمایان بود

کیرم به حالت انفجار رسیده بود برام چایی و پذیرایی آورد گفتم فکر کردم باید بریم بیرون و آزمایش و اینجور حرفا

گفت عجله نکن به اون هم میرسه

یه خورده از خودت بگو چند تا سوال پرسید شبکه رقص ماهواره هم روشن بود گوشی رو برداشت اومد کنارم نشست داغی بدنشو حس میکردم
ضربانم اوج گرفت گفت میخوام اون گنده خوشگل رو ببینم اجازه هست گفتم من در خدمتم گفت پس بی‌زحمت درش بیار

خودش دست نزد منم کمربندو باز کردم گفتم خانم دکتر نمیشه خودتون کمک کنید 😃 اونم با خنده گفت نه خودت گفتم چشم گفت سریعتر بابا کار دارم

سریع کشیدم پایین یه نگاه کرد داشت چشماش گرد میشد با یه حرصی گفت جون عجب گنده اس اومد نزدیک قشنگ اطرافشو وارسی کرد
گفت معلومه تمیزه تویه رابطه با آدم کثیف نبودی
گفتم بله گفتم که فقط نامزد داشتم اونم ده سال پیش فقط با اون تا الآنم با کسی نبودم گفت پس تا الان چیکار میکردی؟ سریع خودش جواب داد معلومه جق می‌زدی ؟ اره؟ گفتم آره… خندید و گوشیش برداشت به یکی زنگ زد و ازم فاصله گرفت آروم صحبت میکرد خواستم شلوارمو بکشم بالا که با دست اشاره کرد که نکش بالا منم صبر کردم معلوم بود با یه خانم داره صحبت میکنه گوشی رو قطع کرد اومد جلو من نشست دوربین گوشیه آیفونشو روشن کرد گفت میبینی مجبور به چه کارهایی شدیم باید فیلم بگیریم ازین حضرت سالار یکی زد به بغل کیرمو کیرم مثل فنر تکون خورد گفت جون عجب انعطافی داره میبینی فاطی خندید و عظمتشو نگاه کن البته دلت نخواد مال خودمه و قشنگ ازش فیلم گرفت گفت پاهاتو بالا ببر از سوراخم فیلم بگیرم گفتم ای بابا داری چکار میکنی دارید مستند درست میکنید؟😂 گفت بله مستند راز بقا

فیلمو قطع کرد و براش فرستاد گفتم چی بود قضیه؟! گفت هیچی این فاطی دوستمه دکتره گفتم بفرستم این فیلمو شاید خوشش بیاد خواهانت بشه دوتایی با هم بهت حال بدیم آقا بهزاده کیر کلفت 😂

پیام اومد اول خنده بعد نوشته بود عجب ماهی بزرگی گیرت اومده نوش جانت قدرشو بدون و پیر شید پای هم

بعد پیام اومد ظاهراً تمیزه ولی از کاندوم حتما استفاده کنید ازمایشم بره کار از محکم کاری عیب نمیکنه

پیام ها رو بلند بلند میخواند بلند گفت کاندوم که اصلا آزمایش بهتره…

گفت پاشو بریم بلند شدم بکشمش بالا یه نگاه تویه چشمم یه نگاه به اون گفت دلم نمیاد نبینمش! تمیزی دیگه ؟ کثیف باشی پدرتو در میارم گفتم نه بخدا بریم آزمایش اینو گفتم خیالش راحت شد

اومد جلو کیرمو با دستش سفت گرفت جلوم زانو زد یه دو تا بوس ریز کرد ازش منم دستمو گذاشتم روی سرش موهاشو یه ماساژ دادم تخمامو گرفت و باهاشون بازی کرد یه بوس ریز محتاطانه از اونا کرد بلندش کردم روی مبل نشوندمش شلوارشو کشیدم پایین همه چی تمیز و بی نقص بود و سفید ااز روی شرت روی کصشو بوسیدم با زبون به کصش می‌کشیدم و گاز می گرفتم نفس نفس میزد با دستای خوشگلش شورتشو داد کنار… سرمو فشار میداد با زبون و تمام کله رفتم توش میلیسیدمو میخوردم بوی خوش عطر بود که دماغم میخورد شورتشو کندم چه کصی چه کلوچه ای کشیدمش جلو پاهاشو ،آوردم بالا یه جوری که سوراخ کونشم پدیدار بشه گفتم جووون اون اسکلی که تو رو ول کرده کی بوده چطور دلش اومده اونم سریع گفت اون ولم نکرده من ولش کردم از لای پاهاش داشتم به لباش و حرفاش دقت می کردم حرفش تموم شد سرمو فشار داد کونشو بو کشیدیم تمیزی و عطرش معلوم بود خیلی تمیز بود یه دوتا بوس ریز کردم گفت نگران نباش تازه تمیزش کردم بخور که خیلی دوست دارم مشغول شدم به خوردن و لیسیدن و زبون زدن سوراخ کونش آب بود که از کص قشنگش سرازیر شده بود با انگشتای قشنگش کصشو آروم می‌مالید و توش میکرد دوباره اومدم بالا و سراغ کصش و بعد بالاتر پرسینگ ناف روی نافشو مزه کردم با دستام لباسشو زدم بالا سینه هاشو انداختم بیرون دستاشو انداخت روی سینه هاشو و مالوندن اونها منم جسارت کردمو اومدم سراغ سینه هاش و خوردن اونها چه لعبتی بود لعنتی کیرم داشت منفجر میشد هر آینه می پاشید اومدم از لبهاش لب بگیرم که چشماشو بست لب هاشو سفت کرد معلوم بود خوشش نمیاد یه بوسه از کنج لبش ریز گرفتم گفتم چشم اومدم روی مبل کیرمو آوردم بالا جلو چشماش گفتم ایشون آماده اوشون هم؟ (اشاره به سمت کصش) با سر تکون دادن گفت بله یه بوس ریزی کرد آب بود که از کیرم آویزون شده بود

گفتم کاندوم ؟ بلند شد گفت خوب شد گفتی ؟ یه لحظه تو دلم گفتم اسکل چرا گفتی بلند شد و دستمو گرفت برد توی اتاق خواب یه اتاق خواب خوشگل و بزرگ و یه تخت دو نفره اصلا مغزم خطور نکرد اینکه ایشون مطلقه اس تخت دو نفره برای چشه؟ از کشو دراور کاندومو در آورد بازش کرد خودش کشید روی کیرم

اومد به پشت بخوابه قنبلش کردم دوباره چشمم به سوراخهاش افتاد حیفم اومد این مدلی نخورم شروع کردم با حرص و ولع خوردن صدای آه و ناله اش کل خونه رو گرفته بود با دستش به زور با صورتم ور میرفتو ناز میکرد
داد زد بکن توش توروخدا بکن توش کیر کلفتو دراز تو بکن توش بلند شدم با سرعت کیر کاندومی گذاشتم دم کصش تا گذاشتم اونقدر خیس بود که به اندک فشاری سُر خوردو رفت توش

تلمبه تلمبه تلمبه… آبم همش پاشید توش یه نگاهی کرد و با اخم گفت زوده خیلی زوده هنوز میخوام بخور شروع به خوردن کردم کیرم دوباره بلند شد

بلند شد سطل اشغال و برداشت کاندوم رو درآورد یه نگاهی به کیرم کرد و رفت یه دونه کاندوم دیگه آورد به پشت خوابید و پاهاشو باز کرد گفت بیا اومدم جلو بکنم توش گفت نه بخور که خوب میخوری سرمو بردم سمت کصش با قدرت سرمو به سمت کصش فشار میداد من میخوردمو میلیسیدمو همه جا بهداشتو رعایت می کرد جز در خوردن گویی در خوردن بیماری انتقال پیدا نمیکنه!؟ خلاصه بازی بازی میکردم با کصو و سوراخ کونش اونقدر لیز شده بود که دو انگشتی راحت میرفتم تو یه سوراخ کوچولو ی کونش معلوم بود که تا حالا از کون نداده، خودش می پرسید انگشتات کجاست گفتم کون گفت جدی گفتم آره جیگر گفت چند تا انگشت؟ گفتم دوتا گفت تا حالا کونم بخدا اینقدر باز نشده بوده چیکار کردی؟ کونم تو رو دیده باز شده با دستش انگشتامو فشار میداد تووو! جوون چه حالی میداد زن حشری و به این داغی ندیده بودم دیدم اینطوریه با دست دیگه ام کردم تویه کصش و بهش حال میدادم گفتم دو تا تویه کونته دو تا تویه کصت این جمله اتیشش زد پاهاش تکون خورد گفت چی گفتی دوباره بگو گفتم یکی تویه کونته یکی تویه کصت گفت وای نه دو کیره؟ جر میخورم ؟ گفتم نه نترس یه جوری میکنیم جر نخوری دو باره تکون خورد با دستش سرمو گرفت گذاشت روی کصش که یعنی حرف نزن بلیس و لیسیدم و با دستام عقب و جلو میکردم چشماشو خمار کرد گفت بسه کیرتو بزار کیر میخوام بلند شدم گفتم کجا بزارم کون یا کس گفت کص اون کونمو پاره می‌کنه عشقم
بسم الله رو گفتم گذاشتم تویه کصش با دستاش باسنمو سفت فشار میداد و انگشت میکرد تویه کونم منم فهمیدم که یعنی باید کونشو انگشت کنم کونش اونقدر خیس بود که راحت انگشتام می‌رفت توش … خیلی حال میداد کیرمو با انگشتام حس میکردم اونقدر زدم گفتم داره ابم میاد گفت بکشش بیرون کاندوم رو برداشت کمی با دستاش با کیرم بازی کرد آبم پاشید بین سینه ها و روی شکمش کیرمو با دستش سفت فشار داد روی شکمش و با ضربان کیرم می‌گفت جون منم زمین و زمان دور سرم میچرخید دو بار آبم اونم اینهمه اومده بود افتادم روی تخت یه خورده نازم کرد و با لباساش تنشو تمیز کرد کیرمنو هم تمیز کرد رفت برام آبمیوه آورد گفت بخور خسته نباشی دلاور حسابی زحمت کشیدی بلند شدم آبمیوه رو خوردم گفتم ممنونم گفت نوش جانت عزیزم قابل نداشت در مقابل شیره جانت یه بوس از لپم کرد یه خنده و لپمو کشید گفت خوب دیگه لوس نشو پاشو برو دیگه وقت نداریم کم کم سر کله بچه ام پیدا میشه برو خونتون یه دوش بگیر باهات کار دارم باید بری آزمایش با کاندوم نچسبید …

اگه پیام ها خوب باشه ادامه ماجرا رو می‌نویسم ببخشید که طولانی شد

نوشته: بهزاد


👍 42
👎 9
86301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

974736
2024-03-12 00:48:59 +0330 +0330

خوبه که هنوز اعتقادات هستش و اولش بسم الله گفتی😁

2 ❤️

974744
2024-03-12 01:36:09 +0330 +0330

وقتی اول داسنان مینوسی تخمی تخیلی هست دیگه نمیخونم. تشکر از اینکه برای بقیه ارزش قائل شدی .

3 ❤️

974747
2024-03-12 01:48:35 +0330 +0330

خوش بحالت . تمام عمرم در ارزوی دیدن کس . خوش بحالتون . من بدبخت ارزو دیدن کس شاید به گور ببرم

2 ❤️

974759
2024-03-12 04:37:56 +0330 +0330

اونقدر تمیز تمیز کردی، حالم بهم خورد، برینم تو عنت بمالم به سرت، تمیزی؟تمیزی؟؟؟؟ گوتورن

0 ❤️

974772
2024-03-12 08:32:12 +0330 +0330

نصفش تخلیه؟ تخلیه یا تخیلیه؟
اصل داستان: عکس سوراخ کون بهزاد رو که برای فاطی فرستاد، فاطی که شیمیل بود، سریع خودش رو رسوند و جوری تمیز و بهداشتی گشادش کرد که تا ده روز بعد، هرچی می‌دید و می‌شنید بسم الله می‌گفت.
تمام تخت‌های تک‌نفره، دونفره و سه‌نفره!!! حواله‌ت بادا ابله متوهّم الدنگ گشاد!!

1 ❤️

974776
2024-03-12 08:50:37 +0330 +0330

به جان مادرت هم دیدم نوشتی تخیل ، مستقیم اومدم کامنت.

1 ❤️

974779
2024-03-12 09:56:43 +0330 +0330

دیوث تخیول برا چمونه …

0 ❤️

974789
2024-03-12 12:06:03 +0330 +0330

جالب بود
بی زحمت توو قسمت بعدی از علائم استفاده برای مکالمه ها تا گفتم و گفت و موقع پر و بال دادن به داستان حواست باشه زیاده روی نکنی
در کل قشنگ نوشتی
منتظر ادامه هستم

0 ❤️

974795
2024-03-12 12:56:14 +0330 +0330

نویسنده داستان منم، برای بار اولم بود زیاد خوب نشد، سعی کردم با جزئیات بنویسم

اگر کسی نکته ای داشت خصوصی در خدمتم

1 ❤️

974805
2024-03-12 18:00:37 +0330 +0330

تویه تهران هم زن بی حجاب و بد حجاب و کون گنده زیاد شده

متاسفم برای این مدل نوشتارت ، خدا رو شکر تو توی همین خراب شده به دنیا امدی

0 ❤️

974810
2024-03-12 20:24:39 +0330 +0330

از نظراتتون استفاده میکنم برای داستان بعدی

1 ❤️

974838
2024-03-13 00:22:28 +0330 +0330

بسم الله رو گفتم گذاشتم تویه کصش…
هنوزم اعتقادات زنده ست خداروشکر 😂

1 ❤️

974848
2024-03-13 01:01:55 +0330 +0330

عالی بود

1 ❤️

974853
2024-03-13 01:28:42 +0330 +0330

راست یا دروغ خوب بود خوبم شرح دادی

1 ❤️

974937
2024-03-13 20:48:25 +0330 +0330

دومین داستان رو نوشتم امیدوارم بخونید نظر بزارید و کیفیتش بالا رفته باشه

0 ❤️

974939
2024-03-13 21:32:34 +0330 +0330

تخیلات قوی داری. لایک

1 ❤️

975068
2024-03-14 20:21:50 +0330 +0330

عالی

1 ❤️

975698
2024-03-18 23:45:40 +0330 +0330

بادمجون گذاشتی تو شرتت رفتی تو خیابون ملتو دید میزنی میگی من با حیام؟
مامانتم با همین فرمون با حیا باشه نصف جنده خونه های مشهد رو شیفت میده.

تو با حیا نیستی مریض جنسی هستی و عرضه حرف زدن و دختر بلند کردن هم نداری خودتو گول نزن کسخل جقی.

1 ❤️

979076
2024-04-09 17:48:49 +0330 +0330

خوب بود

1 ❤️