تقدیر و سرنوشت انسان به دست کیست؟

1395/04/05

با سلام خدمت دوستای عزیز شهوانی 🌹

تاپیکی که امروز میخوام راجبش بحث کنیم وبراخودمم یکی از بزرگترین مجهولات زندگیمه درمورده تقدیر و سرنوشته انسانه.

به نظر شما تقدیر و سرنوشت انسان یه چیز از پیش تعیین شده است؟؟
به نظرتون سرنوشت انسان به دست خودش رقم می‏خوره ؟؟وآیا انسانه كه با استفاده از آزادی و اختیار وعقل خودش آینده خود را می‏سازه؟؟
آیا راه سعادت و خوشبختی یا شقاوت و بدبختی را خودش انتخاب میکنه یا یه چیز از پیش تعیین شده توسط کسی به اسم خداست وما انسان ها بازیگره این سناریوی از پیش تعیین شده ایم؟؟
و در آخر با توجه به نوشته های قرآن اينكه اگر سرنوشت هر انساني از بدو تولد نوشته شده است پس چگونه که میگن سرنوشت خودتون را در شب قدر تغيير دهيد؟؟
پس آيا سرنوشتي كه از اول خدا تعيين نموده داراي مشكل بوده ؟؟
آیا ما انسانها محکوم به تقدیر و سرنوشت و قسمت هستیم ؟؟ (dash) (dash)

لطفا با توجه به قوانین سایت و رعایت احترام کامل نظرات و دیدگاهای خودتونو بیان کنید تا به یه نتیجه کلی برسیم (blush)

6073 👀
6 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2016-06-27 17:38:58 +0430 +0430
نقل از: hana_..girl

تقدیر پیشاپیش نوشته شده ولی هر کی میتونه عوضش کنه.(مثال:اره برقی برا بریدن وسایله،اما ممکنه یکی برا بریدن سر ازش استفاده کنه.در این صورت هدفی که در زمان اختراع وجود داشت،عوض میشه).خدا برای طول عمر هرکی برنامه ای نوشته،در کنارش چیزی داده به اسم عقل.یکی با استنباط عقلش با اون برنامه پیش میره،یکی تغییر روش میده.رقم خوردن زندگی بستگی به استنباطو سنجش درست،اشتباه داره و همین باعث تغییر تقدیر و اینده میشه.قرار بود هر کی بر اساس اون چیزی که خدا براش نوشته عمل کنه،خلقت جهانو داشتن عقل دلیلی نداشت.هر کی حیوان مانند امروزشو فردا میکرد_خدا زمانی که انسانو به وجود اورد اونو بهترین مخلوقش میدونست ولی اونی نشد که خدا فکر میکرد،هر کی چه با گناه چه با ثواب اینو تغییر داد.در کناره گناهی که انسان میکنه،خدا توبه قرار داده.یعنی چشم بستن روی کارای گذشته،گناهی که انجام داده شده و تصحیح امور.این هر زمان ممکنه،ولی شب قدر شدید تره و خدا راهو فرصتی قرار داده تا انسانی که از کاراش پشیمونه بتونه دوباره خودشو بسازه و تغییر بده.بر این اساس تو شب قدر با توبه هر کس،تقدیری که با گناه ساخته بود عوض میشه.مگر حق الناس مثل خوردن حق بقیه،که جزو توبه محسوب نمیشه و باید از کسی که حقش خورده شده حلالیت گرفته شه_اگه اینطور بود که بخشش و توبه ای وجود نداشته باشه،دلیلی برا ادامه جهان وجود نداشت_

اونی نشد که خدا فکر میکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پس چطور میگین خدا عالم بر همه چیزه ؟

ینی پیش بینی خدا در مورد مخلوقش غلط از آب در اومد؟

کسی که از رفتار مخلوقش مطمئن نبود پس چطور سرنوشتش رو نوشته؟

… ؟

فکر نمیکنین با این فرمایشات کلا پرستیژ خداتون رو ضرب در صفر کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟

4 ❤️

2016-06-27 18:51:42 +0430 +0430
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl

تقدیر پیشاپیش نوشته شده ولی هر کی میتونه عوضش کنه.(مثال:اره برقی برا بریدن وسایله،اما ممکنه یکی برا بریدن سر ازش استفاده کنه.در این صورت هدفی که در زمان اختراع وجود داشت،عوض میشه).خدا برای طول عمر هرکی برنامه ای نوشته،در کنارش چیزی داده به اسم عقل.یکی با استنباط عقلش با اون برنامه پیش میره،یکی تغییر روش میده.رقم خوردن زندگی بستگی به استنباطو سنجش درست،اشتباه داره و همین باعث تغییر تقدیر و اینده میشه.قرار بود هر کی بر اساس اون چیزی که خدا براش نوشته عمل کنه،خلقت جهانو داشتن عقل دلیلی نداشت.هر کی حیوان مانند امروزشو فردا میکرد_خدا زمانی که انسانو به وجود اورد اونو بهترین مخلوقش میدونست ولی اونی نشد که خدا فکر میکرد،هر کی چه با گناه چه با ثواب اینو تغییر داد.در کناره گناهی که انسان میکنه،خدا توبه قرار داده.یعنی چشم بستن روی کارای گذشته،گناهی که انجام داده شده و تصحیح امور.این هر زمان ممکنه،ولی شب قدر شدید تره و خدا راهو فرصتی قرار داده تا انسانی که از کاراش پشیمونه بتونه دوباره خودشو بسازه و تغییر بده.بر این اساس تو شب قدر با توبه هر کس،تقدیری که با گناه ساخته بود عوض میشه.مگر حق الناس مثل خوردن حق بقیه،که جزو توبه محسوب نمیشه و باید از کسی که حقش خورده شده حلالیت گرفته شه_اگه اینطور بود که بخشش و توبه ای وجود نداشته باشه،دلیلی برا ادامه جهان وجود نداشت_

اونی نشد که خدا فکر میکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پس چطور میگین خدا عالم بر همه چیزه ؟

ینی پیش بینی خدا در مورد مخلوقش غلط از آب در اومد؟

کسی که از رفتار مخلوقش مطمئن نبود پس چطور سرنوشتش رو نوشته؟

… ؟

فکر نمیکنین با این فرمایشات کلا پرستیژ خداتون رو ضرب در صفر کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا انسانو افرید تا اوج هنرشو نشون بده و داد.قبل از اینکه شیطان راشو از خدا جدا کنه،سرنوشت بشر تو بهشت رقم خورده بود.با سجده نکردن شیطان خلقت از این رو به اون رو شد.آدم،با وسوسه شیطان از خواست خدا سرپیچی کردو زندگی خود به خود عوض شد.با این اوصاف برنامه ی جدید خدا مبنی بر اینکه انسان چطور میتونه سرنوشتنشو رقم بزنه.به شیطان تن میذه یا راه خودشو میره،شروع شد.خدا نوشتن سرنوشت هرکسو ادامه داد_بقیه مسایلو انداخت گردن خوده انسان،که آیا میتونه اونی که مدنظر خداست باشه یا نه_و شیطان به وسوسه انسان (مثال:قابیل و هابیل دوبرادر بودنو داشتن زندگیشونو ادامه میدادن.اگه شیطانی وجود نداشت که فکر تبعیض آدم بین دو برادرو یاد قابیل بندازه،هابیل کشته نمیشد.درنتیجه سرنوشت هردو برادر و البته کل بشریت تغییر کرد)به این روال هر انسان با استفاده از فکرش میتونه سرنوشتو راه زندگیشو با تبعیت از شیطان تغییر بده یا نه.بعد از این مساعل خدا تا جایی به زندگی انسان دخالت میکنه که اگه اینطور نبود دنیا قارماقاتیشیخ بود

کاری به این ندارم که شما برا خودتون رسالتی جدید آوردین و تا حالا هرچی بقیه ادیان در مود خدا گفته بودن رو خط قرمز کشیدین روش ولی حرفاتونم طوری با اعتماد به نفس میگین که آدم احساس میکنه زمان وقوع این قضایا خودتون مشاور خدا بودین و از نزدیک شاهد نمام قضایا بودین. فقط من یه سوال کوچیک داشتم ازتون : این ماجرایی که تعریف کردین حدودا چند هزار سال پیش اتفاق افتاده ؟

4 ❤️

2016-06-27 19:16:27 +0430 +0430

بحث جالبی راه انداختی بانو حنا ?

من الآن با یک راه ساده به همه ی شما اثبات میکنم که آیا اختیار دست خودم هست یا خیر:

زارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررت

کاملا اختیاری هست دوستان! (inlove) ? (preved)

0 ❤️

2016-06-27 20:17:16 +0430 +0430
نقل از: hana_..girl
نقل از: khanom hana
نقل از: hana_..girl

تقدیر پیشاپیش نوشته شده ولی هر کی میتونه عوضش کنه.(مثال:اره برقی برا بریدن وسایله،اما ممکنه یکی برا بریدن سر ازش استفاده کنه.در این صورت هدفی که در زمان اختراع وجود داشت،عوض میشه).خدا برای طول عمر هرکی برنامه ای نوشته،در کنارش چیزی داده به اسم عقل.یکی با استنباط عقلش با اون برنامه پیش میره،یکی تغییر روش میده.رقم خوردن زندگی بستگی به استنباطو سنجش درست،اشتباه داره و همین باعث تغییر تقدیر و اینده میشه.قرار بود هر کی بر اساس اون چیزی که خدا براش نوشته عمل کنه،خلقت جهانو داشتن عقل دلیلی نداشت.هر کی حیوان مانند امروزشو فردا میکرد_خدا زمانی که انسانو به وجود اورد اونو بهترین مخلوقش میدونست ولی اونی نشد که خدا فکر میکرد،هر کی چه با گناه چه با ثواب اینو تغییر داد.در کناره گناهی که انسان میکنه،خدا توبه قرار داده.یعنی چشم بستن روی کارای گذشته،گناهی که انجام داده شده و تصحیح امور.این هر زمان ممکنه،ولی شب قدر شدید تره و خدا راهو فرصتی قرار داده تا انسانی که از کاراش پشیمونه بتونه دوباره خودشو بسازه و تغییر بده.بر این اساس تو شب قدر با توبه هر کس،تقدیری که با گناه ساخته بود عوض میشه.مگر حق الناس مثل خوردن حق بقیه،که جزو توبه محسوب نمیشه و باید از کسی که حقش خورده شده حلالیت گرفته شه_اگه اینطور بود که بخشش و توبه ای وجود نداشته باشه،دلیلی برا ادامه جهان وجود نداشت_

عینا دینی سال سوم گفتیییا ?
ولی یه سوال اینکه میگی سرنوشتو خدا قرار داده و قدرت عقلم داده تا با اون برنامه پیش بره دیگه وقتی یه برنامخ از پیش تعیین شدست چه نیازی به عقل هست؟؟ یاوقتی تو محکوم به مرگ میشی با یه سرطان عملا اختیار زندگیت دستت نیس پس چجور میگی میشه عوضش کرد سرنوشتو؟؟

چه سوم دبیرستان چه مقطع دکترا.اینا‌ چیزاییه که وجود داره.قرار بود انسان مث عروسک کوک بچرخه دلیلی نداشت ادم به وجود بیاد.خدا برا هر کی برنامه گذاشته،عقل داده،کنارش شیطان قرار داده.انسان ذاتی طبق اون برنامه پیش میره تا وقتی که شیطان تو کاراش انگولک نکنه.این قسمت باید عقل به کار بیفته،راه درستو انتخاب کنه.مرگ جزیی از سرنوشته که به هر طریقی یقه کیر هر کس میشه.خواه با سکته،خواه با سن زیاد و…

جوابه من به شما در پسته 13ی صفحه 5 که توسط دوست عزیزم اسکلت حشری بیان شده هست

1 ❤️

2016-06-27 20:19:05 +0430 +0430
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl

تقدیر پیشاپیش نوشته شده ولی هر کی میتونه عوضش کنه.(مثال:اره برقی برا بریدن وسایله،اما ممکنه یکی برا بریدن سر ازش استفاده کنه.در این صورت هدفی که در زمان اختراع وجود داشت،عوض میشه).خدا برای طول عمر هرکی برنامه ای نوشته،در کنارش چیزی داده به اسم عقل.یکی با استنباط عقلش با اون برنامه پیش میره،یکی تغییر روش میده.رقم خوردن زندگی بستگی به استنباطو سنجش درست،اشتباه داره و همین باعث تغییر تقدیر و اینده میشه.قرار بود هر کی بر اساس اون چیزی که خدا براش نوشته عمل کنه،خلقت جهانو داشتن عقل دلیلی نداشت.هر کی حیوان مانند امروزشو فردا میکرد_خدا زمانی که انسانو به وجود اورد اونو بهترین مخلوقش میدونست ولی اونی نشد که خدا فکر میکرد،هر کی چه با گناه چه با ثواب اینو تغییر داد.در کناره گناهی که انسان میکنه،خدا توبه قرار داده.یعنی چشم بستن روی کارای گذشته،گناهی که انجام داده شده و تصحیح امور.این هر زمان ممکنه،ولی شب قدر شدید تره و خدا راهو فرصتی قردارهده تا انسانی که از کاراش پشیمونه بتونه دوباره خودشو بسازه و تغییر بده.بر این اساس تو شب قدر با توبه هر کس،تقدیری که با گناه ساخته بود عوض میشه.مگر حق الناس مثل خوردن حق بقیه،که جزو توبه محسوب نمیشه و باید از کسی که حقش خورده شده حلالیت گرفته شه_اگه اینطور بود که بخشش و توبه ای وجود نداشته باشه،دلیلی برا ادامه جهان وجود نداشت_

اونی نشد که خدا فکر میکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پس چطور میگین خدا عالم بر همه چیزه ؟

ینی پیش بینی خدا در مورد مخلوقش غلط از آب در اومد؟

کسی که از رفتار مخلوقش مطمئن نبود پس چطور سرنوشتش رو نوشته؟

… ؟

فکر نمیکنین با این فرمایشات کلا پرستیژ خداتون رو ضرب در صفر کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا انسانو افرید تا اوج هنرشو نشون بده و داد.قبل از اینکه شیطان راشو از خدا جدا کنه،سرنوشت بشر تو بهشت رقم خورده بود.با سجده نکردن شیطان خلقت از این رو به اون رو شد.آدم،با وسوسه شیطان از خواست خدا سرپیچی کردو زندگی خود به خود عوض شد.با این اوصاف برنامه ی جدید خدا مبنی بر اینکه انسان چطور میتونه سرنوشتنشو رقم بزنه.به شیطان تن میذه یا راه خودشو میره،شروع شد.خدا نوشتن سرنوشت هرکسو ادامه داد_بقیه مسایلو انداخت گردن خوده انسان،که آیا میتونه اونی که مدنظر خداست باشه یا نه_و شیطان به وسوسه انسان (مثال:قابیل و هابیل دوبرادر بودنو داشتن زندگیشونو ادامه میدادن.اگه شیطانی وجود نداشت که فکر تبعیض آدم بین دو برادرو یاد قابیل بندازه،هابیل کشته نمیشد.درنتیجه سرنوشت هردو برادر و البته کل بشریت تغییر کرد)به این روال هر انسان با استفاده از فکرش میتونه سرنوشتو راه زندگیشو با تبعیت از شیطان تغییر بده یا نه.بعد از این مساعل خدا تا جایی به زندگی انسان دخالت میکنه که اگه اینطور نبود دنیا قارماقاتیشیخ بود

کاری به این ندارم که شما برا خودتون رسالتی جدید آوردین و تا حالا هرچی بقیه ادیان در مود خدا گفته بودن رو خط قرمز کشیدین روش ولی حرفاتونم طوری با اعتماد به نفس میگین که آدم احساس میکنه زمان وقوع این قضایا خودتون مشاور خدا بودین و از نزدیک شاهد نمام قضایا بودین. فقط من یه سوال کوچیک داشتم ازتون : این ماجرایی که تعریف کردین حدودا چند هزار سال پیش اتفاق افتاده ؟

برداشت هر کی ربط به خودش داره.بحث در باره سرنوشت بود،نه خدا که لازم به کشیدن خط سفید یا قرمز روش باشه.بهتره فکر به کار بیفته بعد مطلبی خونده شه.چه قرن 21 چه قرون اولیه اتفاقی افتاده که منجره به وجود اومدن چیزای ریز درشت شده.باقی چیزا مربوط به توانایی ادراک ذهن داره که ممکنه یه عده قادر باشن یه عده تو چرت بگذرونن.

ولی هیچ کدوم از اینایی که فرمودین جواب سوالی نبود که من ازتون پرسیدم.

میشه لطفا سوالمو جواب بدین؟ حتی حدودی و تقریبی

ممنون

1 ❤️

2016-06-27 20:27:56 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
khanom hana: ببین کهربا دبه درنیاررررخودتم میدونی پسته من کامل تر و دقیق تر با ذکرجواب مثال و نتیجه بود ? ;) درضمن منو تو دوستیه چندین ساله از بدو ورودمون داشتیم یادت نرفته که... (blush)

_

جرزنی نکن حنابابا، اولن که پارتی‌بازی موقوف!! (هرچن پارتی بازیَم بخوام بکنم باز کارم سخ میشه چون جفتتون دوست قدیمی محسوب میشین :D ) دومن اونجا فرموده بودی که ما پسرا چی‌چی؟ ;) پس الکی هندونه میذاریم زیر بغل هم هان؟

سومن پاسخای شما دوتا هرکودم فقط به نوبه خودش درست بود و صدالبته متناقض هم: جک گنجیشکه با «رد زیرساخت روال پیشروی یکسان قوانین فیزیک» جواب داد. ینی زمان به عقب برگرده من علاوه بر تصمیم به خاروندن خشتک مبارک، شاید تصمیم دیگری نیز (مثلن کسشر پراکنی) به سرم بزنه که این اصولن اصل «از پیش تعیین شده بودن اتفاقات بر حسب ساختار بنیادی مواد (که میشن همون واکنشای شیمیایی درون مغز من)» رو زیرسوال میبره که سرش ساعتها باس بشینیم بحث کنیم تا بلخره به نتیجه برسیم ?

ولی جواب تو با اصل علت و معلول پنداری همراه بود که صرفن «خاریدن خشتک بنده» رو «عامل» میدونس برا واکنشِ من درعان واحد. ینی کنش و واکنش ما در زمان بسگی به خودِ عوامل در حال جریان داره، که اینم البته بحث دیگری‌ست، ولی میشه همون قبول کردن تقدیر از پیش تعیین شده. ? حالا با توجه به نتیجه حاصل از جوابت، عایا خودت جواب خودتو قبول داری؟

? هندونه کم دادن بهت میخوای من چنتا خربزه بدم بهت؟؟
بله من کاملا جواب خودمو قبول دارم (blush) ;)
حالا تو خودت کدوم جواب مده نظرت بود؟؟ ?

1 ❤️

2016-06-27 20:34:45 +0430 +0430
نقل از: Arrow11 حنا جان ممنون بابت تاپیکت

متاسفانه یا خوشبختانه من کلمات قلمبه سلمبه رو نمیتونم راحت تلفظ کنم برا همون به زبان ساده و عامیانه حرفمو میگم :

شما تصور کن یه خالقی منو خلق کرده

این خالق از قبل از به دنیا اومدن من نقطه آغاز و پایان منو نوشته.

تو دنیا بدون اذن این خالق حتی یه برگ هم از درختی نمیفته (ینی در طول عمرم هر کاری هم که کردم و نکردم به اذن و خواست خودش بوده).

آخر سر همین خالق میخواد بعد مردنم میل داغ بکنه تو ماتحتم که چرا فلان کارو کردم و بهمان کارو نکردم.

حالا شما بگو این خالق مخش تاب داره یا منو با یکی از اسباب بازیاش اشتباه گرفته ؟؟؟

خواهش اررو جان قدم رنجه کردی نظر دادی و پست گزاشتی ? (blush) ;)
خلاصه و مفید بود پس نظر تو اینه که ما اختیار تمام و کماله سرنوشتمونو داریم و غیره این باشه بازیچه ای بیش نیستیم.به نظرت تاثیر احتمالات و اتفاقات تو اختیاره سرنوشته ما چیه؟ همون چیزی که خیلیا تا براشون اتفاقی میفته میندازن تقصیره تقدیرشون که این بوده.

0 ❤️

2016-06-27 20:44:44 +0430 +0430
نقل از: گوزوی خوشبخت بحث جالبی راه انداختی بانو حنا ?

من الآن با یک راه ساده به همه ی شما اثبات میکنم که آیا اختیار دست خودم هست یا خیر:

زارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررت

کاملا اختیاری هست دوستان! (inlove) ? (preved)

خواهششش میکنم خوش اومدی :)

0 ❤️

2016-06-27 20:48:30 +0430 +0430
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl

تقدیر پیشاپیش نوشته شده ولی هر کی میتونه عوضش کنه.(مثال:اره برقی برا بریدن وسایله،اما ممکنه یکی برا بریدن سر ازش استفاده کنه.در این صورت هدفی که در زمان اختراع وجود داشت،عوض میشه).خدا برای طول عمر هرکی برنامه ای نوشته،در کنارش چیزی داده به اسم عقل.یکی با استنباط عقلش با اون برنامه پیش میره،یکی تغییر روش میده.رقم خوردن زندگی بستگی به استنباطو سنجش درست،اشتباه داره و همین باعث تغییر تقدیر و اینده میشه.قرار بود هر کی بر اساس اون چیزی که خدا براش نوشته عمل کنه،خلقت جهانو داشتن عقل دلیلی نداشت.هر کی حیوان مانند امروزشو فردا میکرد_خدا زمانی که انسانو به وجود اورد اونو بهترین مخلوقش میدونست ولی اونی نشد که خدا فکر میکرد،هر کی چه با گناه چه با ثواب اینو تغییر داد.در کناره گناهی که انسان میکنه،خدا توبه قرار داده.یعنی چشم بستن روی کارای گذشته،گناهی که انجام داده شده و تصحیح امور.این هر زمان ممکنه،ولی شب قدر شدید تره و خدا راهو فرصتی قردارهده تا انسانی که از کاراش پشیمونه بتونه دوباره خودشو بسازه و تغییر بده.بر این اساس تو شب قدر با توبه هر کس،تقدیری که با گناه ساخته بود عوض میشه.مگر حق الناس مثل خوردن حق بقیه،که جزو توبه محسوب نمیشه و باید از کسی که حقش خورده شده حلالیت گرفته شه_اگه اینطور بود که بخشش و توبه ای وجود نداشته باشه،دلیلی برا ادامه جهان وجود نداشت_

اونی نشد که خدا فکر میکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پس چطور میگین خدا عالم بر همه چیزه ؟

ینی پیش بینی خدا در مورد مخلوقش غلط از آب در اومد؟

کسی که از رفتار مخلوقش مطمئن نبود پس چطور سرنوشتش رو نوشته؟

… ؟

فکر نمیکنین با این فرمایشات کلا پرستیژ خداتون رو ضرب در صفر کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا انسانو افرید تا اوج هنرشو نشون بده و داد.قبل از اینکه شیطان راشو از خدا جدا کنه،سرنوشت بشر تو بهشت رقم خورده بود.با سجده نکردن شیطان خلقت از این رو به اون رو شد.آدم،با وسوسه شیطان از خواست خدا سرپیچی کردو زندگی خود به خود عوض شد.با این اوصاف برنامه ی جدید خدا مبنی بر اینکه انسان چطور میتونه سرنوشتنشو رقم بزنه.به شیطان تن میذه یا راه خودشو میره،شروع شد.خدا نوشتن سرنوشت هرکسو ادامه داد_بقیه مسایلو انداخت گردن خوده انسان،که آیا میتونه اونی که مدنظر خداست باشه یا نه_و شیطان به وسوسه انسان (مثال:قابیل و هابیل دوبرادر بودنو داشتن زندگیشونو ادامه میدادن.اگه شیطانی وجود نداشت که فکر تبعیض آدم بین دو برادرو یاد قابیل بندازه،هابیل کشته نمیشد.درنتیجه سرنوشت هردو برادر و البته کل بشریت تغییر کرد)به این روال هر انسان با استفاده از فکرش میتونه سرنوشتو راه زندگیشو با تبعیت از شیطان تغییر بده یا نه.بعد از این مساعل خدا تا جایی به زندگی انسان دخالت میکنه که اگه اینطور نبود دنیا قارماقاتیشیخ بود

کاری به این ندارم که شما برا خودتون رسالتی جدید آوردین و تا حالا هرچی بقیه ادیان در مود خدا گفته بودن رو خط قرمز کشیدین روش ولی حرفاتونم طوری با اعتماد به نفس میگین که آدم احساس میکنه زمان وقوع این قضایا خودتون مشاور خدا بودین و از نزدیک شاهد نمام قضایا بودین. فقط من یه سوال کوچیک داشتم ازتون : این ماجرایی که تعریف کردین حدودا چند هزار سال پیش اتفاق افتاده ؟

برداشت هر کی ربط به خودش داره.بحث در باره سرنوشت بود،نه خدا که لازم به کشیدن خط سفید یا قرمز روش باشه.بهتره فکر به کار بیفته بعد مطلبی خونده شه.چه قرن 21 چه قرون اولیه اتفاقی افتاده که منجره به وجود اومدن چیزای ریز درشت شده.باقی چیزا مربوط به توانایی ادراک ذهن داره که ممکنه یه عده قادر باشن یه عده تو چرت بگذرونن.

ولی هیچ کدوم از اینایی که فرمودین جواب سوالی نبود که من ازتون پرسیدم.

میشه لطفا سوالمو جواب بدین؟ حتی حدودی و تقریبی

ممنون

بحث سال و ماه تولد ادم حوا نیس.بحث دلیل وجود سرنوشته که به اندازه کافی گفته شد بابتش.مشتاق به کشف سال به وجود اومدن آدم حوایین،منابع زیادی در این باب وجود داره.یه دور بالا پایین شه کافیه

بحث آدم و حوا رو شما کشیدین وسط و منم سوالم برا این بود که متوجهتون کنم این قصه ای که شده مبنای فکریتون از بیخ و بن یه قصه کودکانه هست که اونم ظاهرا یا اصلا اطلاعی نداشتین یا شک داشتین و ترسیدین بگین ولی جهت اطلاعتون بگم که طبق منابع اسلامی از آدم تا خاتم ( محمد ) 47 نسل گذشته و اگه ما با کلی ارفاق هر نسل رو 200 سال هم در نظر بگیریم ( که غیر ممکنه ) خلقت آدم میرسه به حدود 11 هزار سال پیش که با علم امروزه و کشف اسکلتهای چند صد هزار ساله انسان داستان آدم و هابیل و قابیل از نظر مستند بودن و مبنای علمی داشتن چند پله از شنگول و منگول هم پایینتر قرار میگیره.

راسی میدونستین اگه داستان هابیل و قابیل اگه صحت داشت بلا نسبت شما الان همه مون زنازاده بودیم؟ ?

1 ❤️

2016-06-27 20:56:02 +0430 +0430

از دیدگاه خدا چیزی تغییر نمی کنه چون خدا مثل فردی هست که بیرون زمانه و از آینده من شما خبر داره ولی این ما هستیم که درون زمانیم و نمیدونیم آینده چی میشه و از دیدگاه ما آینده قابل تغییر هست مثل کسی که آخر فیلم رو میدونه و کسی که نمی دونه . اینکه بعضی چیزها تحت کنترل ما نیست مثل تولد مرگ و ... و بعضی چیزها هست مثل شغل ازدواج و ... قابل انکار نیست. انسان فقط یک نوع سرنوشت نداره بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش داره که ممکن هر کدام از اونها جانشین دیگری بشه

0 ❤️

2016-06-27 20:56:49 +0430 +0430
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl

تقدیر پیشاپیش نوشته شده ولی هر کی میتونه عوضش کنه.(مثال:اره برقی برا بریدن وسایله،اما ممکنه یکی برا بریدن سر ازش استفاده کنه.در این صورت هدفی که در زمان اختراع وجود داشت،عوض میشه).خدا برای طول عمر هرکی برنامه ای نوشته،در کنارش چیزی داده به اسم عقل.یکی با استنباط عقلش با اون برنامه پیش میره،یکی تغییر روش میده.رقم خوردن زندگی بستگی به استنباطو سنجش درست،اشتباه داره و همین باعث تغییر تقدیر و اینده میشه.قرار بود هر کی بر اساس اون چیزی که خدا براش نوشته عمل کنه،خلقت جهانو داشتن عقل دلیلی نداشت.هر کی حیوان مانند امروزشو فردا میکرد_خدا زمانی که انسانو به وجود اورد اونو بهترین مخلوقش میدونست ولی اونی نشد که خدا فکر میکرد،هر کی چه با گناه چه با ثواب اینو تغییر داد.در کناره گناهی که انسان میکنه،خدا توبه قرار داده.یعنی چشم بستن روی کارای گذشته،گناهی که انجام داده شده و تصحیح امور.این هر زمان ممکنه،ولی شب قدر شدید تره و خدا راهو فرصتی قرار داده تا انسانی که از کاراش پشیمونه بتونه دوباره خودشو بسازه و تغییر بده.بر این اساس تو شب قدر با توبه هر کس،تقدیری که با گناه ساخته بود عوض میشه.مگر حق الناس مثل خوردن حق بقیه،که جزو توبه محسوب نمیشه و باید از کسی که حقش خورده شده حلالیت گرفته شه_اگه اینطور بود که بخشش و توبه ای وجود نداشته باشه،دلیلی برا ادامه جهان وجود نداشت_

اونی نشد که خدا فکر میکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پس چطور میگین خدا عالم بر همه چیزه ؟

ینی پیش بینی خدا در مورد مخلوقش غلط از آب در اومد؟

کسی که از رفتار مخلوقش مطمئن نبود پس چطور سرنوشتش رو نوشته؟

… ؟

فکر نمیکنین با این فرمایشات کلا پرستیژ خداتون رو ضرب در صفر کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا انسانو افرید تا اوج هنرشو نشون بده و داد.قبل از اینکه شیطان راشو از خدا جدا کنه،سرنوشت بشر تو بهشت رقم خورده بود.با سجده نکردن شیطان خلقت از این رو به اون رو شد.آدم،با وسوسه شیطان از خواست خدا سرپیچی کردو زندگی خود به خود عوض شد.با این اوصاف برنامه ی جدید خدا مبنی بر اینکه انسان چطور میتونه سرنوشتنشو رقم بزنه.به شیطان تن میذه یا راه خودشو میره،شروع شد.خدا نوشتن سرنوشت هرکسو ادامه داد_بقیه مسایلو انداخت گردن خوده انسان،که آیا میتونه اونی که مدنظر خداست باشه یا نه_و شیطان به وسوسه انسان (مثال:قابیل و هابیل دوبرادر بودنو داشتن زندگیشونو ادامه میدادن.اگه شیطانی وجود نداشت که فکر تبعیض آدم بین دو برادرو یاد قابیل بندازه،هابیل کشته نمیشد.درنتیجه سرنوشت هردو برادر و البته کل بشریت تغییر کرد)به این روال هر انسان با استفاده از فکرش میتونه سرنوشتو راه زندگیشو با تبعیت از شیطان تغییر بده یا نه.بعد از این مساعل خدا تا جایی به زندگی انسان دخالت میکنه که اگه اینطور نبود دنیا قارماقاتیشیخ بود



1 ❤️

2016-06-27 20:57:15 +0430 +0430
نقل از: khanom hana
نقل از: Arrow11 حنا جان ممنون بابت تاپیکت

متاسفانه یا خوشبختانه من کلمات قلمبه سلمبه رو نمیتونم راحت تلفظ کنم برا همون به زبان ساده و عامیانه حرفمو میگم :

شما تصور کن یه خالقی منو خلق کرده

این خالق از قبل از به دنیا اومدن من نقطه آغاز و پایان منو نوشته.

تو دنیا بدون اذن این خالق حتی یه برگ هم از درختی نمیفته (ینی در طول عمرم هر کاری هم که کردم و نکردم به اذن و خواست خودش بوده).

آخر سر همین خالق میخواد بعد مردنم میل داغ بکنه تو ماتحتم که چرا فلان کارو کردم و بهمان کارو نکردم.

حالا شما بگو این خالق مخش تاب داره یا منو با یکی از اسباب بازیاش اشتباه گرفته ؟؟؟

خواهش اررو جان قدم رنجه کردی نظر دادی و پست گزاشتی ? (blush) ;)
خلاصه و مفید بود پس نظر تو اینه که ما اختیار تمام و کماله سرنوشتمونو داریم و غیره این باشه بازیچه ای بیش نیستیم.به نظرت تاثیر احتمالات و اتفاقات تو اختیاره سرنوشته ما چیه؟ همون چیزی که خیلیا تا براشون اتفاقی میفته میندازن تقصیره تقدیرشون که این بوده.

سوء تفاهم نشه لطفا

**حساب احتمالات و اتفاقات فرق میکنه با این که آغاز و پایان زندگی من از قبل تولدم نوشته شده باشه و من تو تعیین سرنوشتم هیچ اختیار و اراده ای نداشته باشم. **

0 ❤️

2016-06-27 23:01:19 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
khanom hana: ببین کهربا دبه درنیاررررخودتم میدونی پسته من کامل تر و دقیق تر با ذکرجواب مثال و نتیجه بود ? ;) درضمن منو تو دوستیه چندین ساله از بدو ورودمون داشتیم یادت نرفته که... (blush)

_

جرزنی نکن حنابابا، اولن که پارتی‌بازی موقوف!! (هرچن پارتی بازیَم بخوام بکنم باز کارم سخ میشه چون جفتتون دوست قدیمی محسوب میشین :D ) دومن اونجا فرموده بودی که ما پسرا چی‌چی؟ ;) پس الکی هندونه میذاریم زیر بغل هم هان؟

سومن پاسخای شما دوتا هرکودم فقط به نوبه خودش درست بود و صدالبته متناقض هم: جک گنجیشکه با «رد زیرساخت روال پیشروی یکسان قوانین فیزیک» جواب داد. ینی زمان به عقب برگرده من علاوه بر تصمیم به خاروندن خشتک مبارک، شاید تصمیم دیگری نیز (مثلن کسشر پراکنی) به سرم بزنه که این اصولن اصل «از پیش تعیین شده بودن اتفاقات بر حسب ساختار بنیادی مواد (که میشن همون واکنشای شیمیایی درون مغز من)» رو زیرسوال میبره که سرش ساعتها باس بشینیم بحث کنیم تا بلخره به نتیجه برسیم ?

ولی جواب تو با اصل علت و معلول پنداری همراه بود که صرفن «خاریدن خشتک بنده» رو «عامل» میدونس برا واکنشِ من درعان واحد. ینی کنش و واکنش ما در زمان بسگی به خودِ عوامل در حال جریان داره، که اینم البته بحث دیگری‌ست، ولی میشه همون قبول کردن تقدیر از پیش تعیین شده. ? حالا با توجه به نتیجه حاصل از جوابت، عایا خودت جواب خودتو قبول داری؟

اولن من سابقمبیشتره و به حنا چیزی نمیرسه دویومن تو که کسشعر زیاد میگیحداقل به تعداد شرکت کننده ها جایزه بزار خوووووو ?
سیومن این بحث هرگز به نتیجه ای خاص نمیرسه چون تابع المانهای مختلف و ایتمهای گوناگون هست
ولی مطمعنن اگه همه چی تعیین شده باشه هیچکس جهنم نمیره خخخخ چون مقصر اون بالاییه بقول مذهبیون
ولی دنیای ما بر اساس بینظمی پیچیده ای بوجود اومده و همین بینظمیم تو زندگی ما حاکمه پس وقتی وارد جزییات بشیم کامل مشخصه همه چی در ان واحد با ایتمهای مختلفی از جمله زمان مکان و …همراه خواهد بود .
از نظر بنده همهچی در لحظه اتفاق میفته و هیچ چیز پیش بینی شده نیست

0 ❤️

2016-06-28 19:11:05 +0430 +0430
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl

تقدیر پیشاپیش نوشته شده ولی هر کی میتونه عوضش کنه.(مثال:اره برقی برا بریدن وسایله،اما ممکنه یکی برا بریدن سر ازش استفاده کنه.در این صورت هدفی که در زمان اختراع وجود داشت،عوض میشه).خدا برای طول عمر هرکی برنامه ای نوشته،در کنارش چیزی داده به اسم عقل.یکی با استنباط عقلش با اون برنامه پیش میره،یکی تغییر روش میده.رقم خوردن زندگی بستگی به استنباطو سنجش درست،اشتباه داره و همین باعث تغییر تقدیر و اینده میشه.قرار بود هر کی بر اساس اون چیزی که خدا براش نوشته عمل کنه،خلقت جهانو داشتن عقل دلیلی نداشت.هر کی حیوان مانند امروزشو فردا میکرد_خدا زمانی که انسانو به وجود اورد اونو بهترین مخلوقش میدونست ولی اونی نشد که خدا فکر میکرد،هر کی چه با گناه چه با ثواب اینو تغییر داد.در کناره گناهی که انسان میکنه،خدا توبه قرار داده.یعنی چشم بستن روی کارای گذشته،گناهی که انجام داده شده و تصحیح امور.این هر زمان ممکنه،ولی شب قدر شدید تره و خدا راهو فرصتی قردارهده تا انسانی که از کاراش پشیمونه بتونه دوباره خودشو بسازه و تغییر بده.بر این اساس تو شب قدر با توبه هر کس،تقدیری که با گناه ساخته بود عوض میشه.مگر حق الناس مثل خوردن حق بقیه،که جزو توبه محسوب نمیشه و باید از کسی که حقش خورده شده حلالیت گرفته شه_اگه اینطور بود که بخشش و توبه ای وجود نداشته باشه،دلیلی برا ادامه جهان وجود نداشت_

اونی نشد که خدا فکر میکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پس چطور میگین خدا عالم بر همه چیزه ؟

ینی پیش بینی خدا در مورد مخلوقش غلط از آب در اومد؟

کسی که از رفتار مخلوقش مطمئن نبود پس چطور سرنوشتش رو نوشته؟

… ؟

فکر نمیکنین با این فرمایشات کلا پرستیژ خداتون رو ضرب در صفر کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا انسانو افرید تا اوج هنرشو نشون بده و داد.قبل از اینکه شیطان راشو از خدا جدا کنه،سرنوشت بشر تو بهشت رقم خورده بود.با سجده نکردن شیطان خلقت از این رو به اون رو شد.آدم،با وسوسه شیطان از خواست خدا سرپیچی کردو زندگی خود به خود عوض شد.با این اوصاف برنامه ی جدید خدا مبنی بر اینکه انسان چطور میتونه سرنوشتنشو رقم بزنه.به شیطان تن میذه یا راه خودشو میره،شروع شد.خدا نوشتن سرنوشت هرکسو ادامه داد_بقیه مسایلو انداخت گردن خوده انسان،که آیا میتونه اونی که مدنظر خداست باشه یا نه_و شیطان به وسوسه انسان (مثال:قابیل و هابیل دوبرادر بودنو داشتن زندگیشونو ادامه میدادن.اگه شیطانی وجود نداشت که فکر تبعیض آدم بین دو برادرو یاد قابیل بندازه،هابیل کشته نمیشد.درنتیجه سرنوشت هردو برادر و البته کل بشریت تغییر کرد)به این روال هر انسان با استفاده از فکرش میتونه سرنوشتو راه زندگیشو با تبعیت از شیطان تغییر بده یا نه.بعد از این مساعل خدا تا جایی به زندگی انسان دخالت میکنه که اگه اینطور نبود دنیا قارماقاتیشیخ بود

کاری به این ندارم که شما برا خودتون رسالتی جدید آوردین و تا حالا هرچی بقیه ادیان در مود خدا گفته بودن رو خط قرمز کشیدین روش ولی حرفاتونم طوری با اعتماد به نفس میگین که آدم احساس میکنه زمان وقوع این قضایا خودتون مشاور خدا بودین و از نزدیک شاهد نمام قضایا بودین. فقط من یه سوال کوچیک داشتم ازتون : این ماجرایی که تعریف کردین حدودا چند هزار سال پیش اتفاق افتاده ؟

برداشت هر کی ربط به خودش داره.بحث در باره سرنوشت بود،نه خدا که لازم به کشیدن خط سفید یا قرمز روش باشه.بهتره فکر به کار بیفته بعد مطلبی خونده شه.چه قرن 21 چه قرون اولیه اتفاقی افتاده که منجره به وجود اومدن چیزای ریز درشت شده.باقی چیزا مربوط به توانایی ادراک ذهن داره که ممکنه یه عده قادر باشن یه عده تو چرت بگذرونن.

ولی هیچ کدوم از اینایی که فرمودین جواب سوالی نبود که من ازتون پرسیدم.

میشه لطفا سوالمو جواب بدین؟ حتی حدودی و تقریبی

ممنون

بحث سال و ماه تولد ادم حوا نیس.بحث دلیل وجود سرنوشته که به اندازه کافی گفته شد بابتش.مشتاق به کشف سال به وجود اومدن آدم حوایین،منابع زیادی در این باب وجود داره.یه دور بالا پایین شه کافیه

بحث آدم و حوا رو شما کشیدین وسط و منم سوالم برا این بود که متوجهتون کنم این قصه ای که شده مبنای فکریتون از بیخ و بن یه قصه کودکانه هست که اونم ظاهرا یا اصلا اطلاعی نداشتین یا شک داشتین و ترسیدین بگین ولی جهت اطلاعتون بگم که طبق منابع اسلامی از آدم تا خاتم ( محمد ) 47 نسل گذشته و اگه ما با کلی ارفاق هر نسل رو 200 سال هم در نظر بگیریم ( که غیر ممکنه ) خلقت آدم میرسه به حدود 11 هزار سال پیش که با علم امروزه و کشف اسکلتهای چند صد هزار ساله انسان داستان آدم و هابیل و قابیل از نظر مستند بودن و مبنای علمی داشتن چند پله از شنگول و منگول هم پایینتر قرار میگیره.

راسی میدونستین اگه داستان هابیل و قابیل اگه صحت داشت بلا نسبت شما الان همه مون زنازاده بودیم؟ ?

بحث ادم حوا نبود.دلیل برا به وجود اومدن سرنوشت بود.قصه یا غیر قصه. واقعیت عملی شدس.قبول غیر قبولش مشکل مشکل تجزیه تحلیل ذهنیه خوانندس.شرایطی نمیبینم نیاز به ترس داشته باشه.به نظرم با تَوَهُم زیاد سروکار دارین.مسایل لازم گفته شده،نیازی به گفتن چیزای خارج از بحث نمیبینم.ربط به سال و ماه و روز و ساعت و ثانیه به وجود اومدن ادم حوا نداره.مهم اتفاقای افتادس که امروزو کرده امروز.زنا زمانی وجودیت داره که خدا حرامش کرده باشه.دوران اولیه،چون کسی جز بچه های ادم حوا نبود.مصلحتا خدا برای ادامه نسل به دختر پسرشون گف رابطه داشته.این مساعل قابل فهم بچه شش سالس. بهتره قبلش تحقیق کوچیک داشته باشین بعد نظرارو بالا پایین کنین.غیر این صورت جز خنده چیزی برای ما نمیمونه_lol

خخخخخخخخخخخ

بابا شماها دیگه کی هستین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دارم خیلی ساده و روان بهت ثابت میکنم دو دوتا میشه چهارتا اونوقت شما برگشتی میگی حالا که شده هشت تا با اون هشت تا فلان شده و بهمان شده و …

صادقانه میگم الان بهتون حسودیم شد. تو این دوره زمونه یکی از بزرگترین نعمتها نفهمیدنه. خوشا به سعادتتون ?



0 ❤️

2016-06-28 19:41:28 +0430 +0430
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl
نقل از: Arrow11
نقل از: hana_..girl

تقدیر پیشاپیش نوشته شده ولی هر کی میتونه عوضش کنه.(مثال:اره برقی برا بریدن وسایله،اما ممکنه یکی برا بریدن سر ازش استفاده کنه.در این صورت هدفی که در زمان اختراع وجود داشت،عوض میشه).خدا برای طول عمر هرکی برنامه ای نوشته،در کنارش چیزی داده به اسم عقل.یکی با استنباط عقلش با اون برنامه پیش میره،یکی تغییر روش میده.رقم خوردن زندگی بستگی به استنباطو سنجش درست،اشتباه داره و همین باعث تغییر تقدیر و اینده میشه.قرار بود هر کی بر اساس اون چیزی که خدا براش نوشته عمل کنه،خلقت جهانو داشتن عقل دلیلی نداشت.هر کی حیوان مانند امروزشو فردا میکرد_خدا زمانی که انسانو به وجود اورد اونو بهترین مخلوقش میدونست ولی اونی نشد که خدا فکر میکرد،هر کی چه با گناه چه با ثواب اینو تغییر داد.در کناره گناهی که انسان میکنه،خدا توبه قرار داده.یعنی چشم بستن روی کارای گذشته،گناهی که انجام داده شده و تصحیح امور.این هر زمان ممکنه،ولی شب قدر شدید تره و خدا راهو فرصتی قرار داده تا انسانی که از کاراش پشیمونه بتونه دوباره خودشو بسازه و تغییر بده.بر این اساس تو شب قدر با توبه هر کس،تقدیری که با گناه ساخته بود عوض میشه.مگر حق الناس مثل خوردن حق بقیه،که جزو توبه محسوب نمیشه و باید از کسی که حقش خورده شده حلالیت گرفته شه_اگه اینطور بود که بخشش و توبه ای وجود نداشته باشه،دلیلی برا ادامه جهان وجود نداشت_

اونی نشد که خدا فکر میکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پس چطور میگین خدا عالم بر همه چیزه ؟

ینی پیش بینی خدا در مورد مخلوقش غلط از آب در اومد؟

کسی که از رفتار مخلوقش مطمئن نبود پس چطور سرنوشتش رو نوشته؟

… ؟

فکر نمیکنین با این فرمایشات کلا پرستیژ خداتون رو ضرب در صفر کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا انسانو افرید تا اوج هنرشو نشون بده و داد.قبل از اینکه شیطان راشو از خدا جدا کنه،سرنوشت بشر تو بهشت رقم خورده بود.با سجده نکردن شیطان خلقت از این رو به اون رو شد.آدم،با وسوسه شیطان از خواست خدا سرپیچی کردو زندگی خود به خود عوض شد.با این اوصاف برنامه ی جدید خدا مبنی بر اینکه انسان چطور میتونه سرنوشتنشو رقم بزنه.به شیطان تن میذه یا راه خودشو میره،شروع شد.خدا نوشتن سرنوشت هرکسو ادامه داد_بقیه مسایلو انداخت گردن خوده انسان،که آیا میتونه اونی که مدنظر خداست باشه یا نه_و شیطان به وسوسه انسان (مثال:قابیل و هابیل دوبرادر بودنو داشتن زندگیشونو ادامه میدادن.اگه شیطانی وجود نداشت که فکر تبعیض آدم بین دو برادرو یاد قابیل بندازه،هابیل کشته نمیشد.درنتیجه سرنوشت هردو برادر و البته کل بشریت تغییر کرد)به این روال هر انسان با استفاده از فکرش میتونه سرنوشتو راه زندگیشو با تبعیت از شیطان تغییر بده یا نه.بعد از این مساعل خدا تا جایی به زندگی انسان دخالت میکنه که اگه اینطور نبود دنیا قارماقاتیشیخ بود



شی‍،طان بع‍،د از س‍،رک‍،شیش گف ان‍،سان‍،تو گم‍،راه م‍،یکنم،خ‍،واهی دی‍،د اون‍،ی نی‍،س ک‍،ه ت‍،و با ف‍،کرش ای‍،نارو به وج‍،ود اورد،ی و ارز،ش س‍،جده کر،دن ن‍،دارن.خ‍،دا با اعت‍،مادی ک‍،ه به مخ‍،لوقش داش‍،ت،ب‍،ه ادم حوا گف ح‍،ق ندارن از م‍،یوه درخ‍،ت بخ‍،ورن _ام‍،تحان ادم حوا توس‍،ط خدا که آیا به خواس‍،ته شی‍،طان تن م‍،یدن یا نه_و ش‍،یطان زم‍،ینه رو مس‍،اعد دیدو ش‍،روع به وس‍،وسه دوتا کرد،در اخر از م‍،یوه خ‍،وردن و ه‍،مین باع‍،ث خروج‍،شون از به‍،شت شد_سر نوش‍،تشون با وس‍،وسه ش‍،یطان تغی‍،یر ک‍،رد_با رون‍،ده ش‍،دن ادم حوا از بهش‍،ت و ادامه کار ش‍،یطان و مج‍،ازات نش‍،دن باب‍،ت سرک‍،شیش،ام‍،تحان ان‍،سان توس‍،ط خدا ش‍،روع م‍،یشه_وج‍،ود شیطان ب‍،رای امت‍،حان ب‍،نده ها_هم‍،ین باع‍،ث به وج‍،ود اوم‍،دن گ‍،ناه و غ‍،یر ش‍،.این م‍،سایل تا ق‍،یامت ادامه داره و مج‍،ازات سرک‍،شی ش‍،یطان و ب‍،قیه مخ‍،لوقات اون زمان ا‍،تفاق می‍،فته_م‍،سایلی که ن‍،یاز به ت‍،حقیق نداره.با رس‍،د عق‍،لی قاب‍،ل فه‍،مه.با ک‍،یا شدی‍،م هف‍،تادو پ‍،نج مل‍،یون_lol



0 ❤️

2016-06-28 20:26:24 +0430 +0430

آن کس که بداند و بخواهد که بداند خود را به بلندای سعادت برساند

“آن کس که بداند و بداند که بداند اسب طلب از گنبد گردون بجهاند”

.

آن کس که بداند و نداند که بداند با کوزه آب است ولی تشنه بماند

“آن کس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به مقصد برساند”

.

آن کس که نداند و بخواهد که بداند جان و تن خود را ز جهالت برهاند

**“آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکب ابدالدهر بماند” **

1 ❤️

2016-06-29 19:03:20 +0430 +0430
نقل از: 1_Parham

از منظر خدا چیزی تغییر نمی کنه چون خدا مثل فردی هست که در هر صورت از آینده من شما خبر داره ولی این ما هستیم که نمیدونیم آینده چی میشه و از دیدگاه ما آینده قابل تغییر هست و همین طوره مثل کسی که آخر فیلم رو میدونه و کسی که نمی دونه ولی اینکه بعضی چیزها تحت کنترل ما نیست و بعضی چیزها هست قابل انکار نیست اما با انتخاب درست و با حداکثر تلاش میتونیم به بهترین جای ممکن که در تقدیر ما هست برسیم به تعبير بهتر انسان فقط یک نوع سرنوشت نداره بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش داره که ممکن هر کدام از اونها جانشین دیگری بشه

? ?

0 ❤️

2016-06-29 19:10:44 +0430 +0430
نقل از: jack.sparr0w
نقل از: اسکلت حشری
khanom hana: ببین کهربا دبه درنیاررررخودتم میدونی پسته من کامل تر و دقیق تر با ذکرجواب مثال و نتیجه بود ? ;) درضمن منو تو دوستیه چندین ساله از بدو ورودمون داشتیم یادت نرفته که... (blush)

_

جرزنی نکن حنابابا، اولن که پارتی‌بازی موقوف!! (هرچن پارتی بازیَم بخوام بکنم باز کارم سخ میشه چون جفتتون دوست قدیمی محسوب میشین :D ) دومن اونجا فرموده بودی که ما پسرا چی‌چی؟ ;) پس الکی هندونه میذاریم زیر بغل هم هان؟

سومن پاسخای شما دوتا هرکودم فقط به نوبه خودش درست بود و صدالبته متناقض هم: جک گنجیشکه با «رد زیرساخت روال پیشروی یکسان قوانین فیزیک» جواب داد. ینی زمان به عقب برگرده من علاوه بر تصمیم به خاروندن خشتک مبارک، شاید تصمیم دیگری نیز (مثلن کسشر پراکنی) به سرم بزنه که این اصولن اصل «از پیش تعیین شده بودن اتفاقات بر حسب ساختار بنیادی مواد (که میشن همون واکنشای شیمیایی درون مغز من)» رو زیرسوال میبره که سرش ساعتها باس بشینیم بحث کنیم تا بلخره به نتیجه برسیم ?

ولی جواب تو با اصل علت و معلول پنداری همراه بود که صرفن «خاریدن خشتک بنده» رو «عامل» میدونس برا واکنشِ من درعان واحد. ینی کنش و واکنش ما در زمان بسگی به خودِ عوامل در حال جریان داره، که اینم البته بحث دیگری‌ست، ولی میشه همون قبول کردن تقدیر از پیش تعیین شده. ? حالا با توجه به نتیجه حاصل از جوابت، عایا خودت جواب خودتو قبول داری؟

اولن من سابقمبیشتره و به حنا چیزی نمیرسه دویومن تو که کسشعر زیاد میگیحداقل به تعداد شرکت کننده ها جایزه بزار خوووووو ?
سیومن این بحث هرگز به نتیجه ای خاص نمیرسه چون تابع المانهای مختلف و ایتمهای گوناگون هست
ولی مطمعنن اگه همه چی تعیین شده باشه هیچکس جهنم نمیره خخخخ چون مقصر اون بالاییه بقول مذهبیون
ولی دنیای ما بر اساس بینظمی پیچیده ای بوجود اومده و همین بینظمیم تو زندگی ما حاکمه پس وقتی وارد جزییات بشیم کامل مشخصه همه چی در ان واحد با ایتمهای مختلفی از جمله زمان مکان و …همراه خواهد بود .
از نظر بنده همهچی در لحظه اتفاق میفته و هیچ چیز پیش بینی شده نیست

من سابقم بیشترررررررررره نیگاه کن تاریخمو ? ? ;)
خب اینکه درست همه چی در لحظه اتفاق میفته ولی تا معلول نباشه یعنی خارش علت یعنی تصمیم به خاروندن پدید نمیادکه ?

0 ❤️

2016-06-30 11:07:40 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
charlatan1375: شما که هرجور دوست داری(و نه هرجور که گفته شده) فکر میکنی پس مسلما این مطالب من هیچ تاثیری روی شما نخواهد داشت اما جهت روشن شدن مطلب عرض شود که: «انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا؛ ما راه را به انسان نشان دادیم خواه پذیرا شود و شکرگزار گردد یا مخالفت کند و کفران نماید» ( دهر/ 3 ). در آیه 29 سوره کهف مى فرماید: «فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر ؛ هر کس مى خواهد ایمان بیاورد و هر کس نمى خواهد راه کفر پیش گیرد. و نیز در آیه 29 دهر مى خوانیم: «ان هذه تذکرة فمن شاء اتخذ الى ربه سبیلا؛ مسلما این تذکرى است، هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش انتخاب مى کند»

_

هرجوری که من دوس دارم؟ پسرجون مگه اینا دیدگاه شخصی خودمه؟ جنابالی اومدی با یه تز حماقت‌بار گفتی «طبق "ماتریالیسم"ـه که سرنوشت از قبل تعیین شده‌س، نه "دیدگاه الهی"»، که برعکسشو بت نشون دادم تا بفمی اینچنین نیس، اتفاقن طبق قرآنه که تو یه عروسک خیمه‌شب‌بازی‌ای بیش نیسی، نه جهان ماده که قاعده معینی پشتش نیس. ضمن اینکه صدور فتوا درمورد ماده و ذرّات اتم، به این آسونیام نی که خیال کردی. «علم» مدام درحال دگرگونیه، چه بسا اطلاعات امروز درمورد اتم، فردا تغییر کنه، همونطو که تا همینجاش اینچنین بوده، (زمانی دموکریتوس فک میکرد کوچیکترین ذره اتمه، حال‌اینکه بعدش فمیدن ذرات کوچیکترم درش هس) فلذا اینطوری نیس که راحت بتونی در کمال قطعیت راجبش تز بدی که بعله؛ علم ماده اینو میگه درمورد سرنوشت! ولاکن «دین» از اولش یه چیز بوده و هسو خواهد بود. همونطو که آخوند امروز همونیو میگه که آخوند هزارسال پیش میگف. پس صحبت درمورد اینکه "سرنوشت" از منظر قرآن چجوریاس خعلی راحت‌تر از این حرفاس که بخوایم راه دور و درازی بریم. البته فقط یکی دوتا آیه که اونم از آخوندای محلتون شنیدی تکرارش اینجا چندان کاریو از پیش نمیبره. از شانس بدت اینجا به تور بد کسی افتادی...

اینم چندین آیه درمورد مسله "آزادی انسان در انتخاب راهش" از منظر الهی، خوب تو مغز فرو کن:

فاطر/8: خداوند هر کس را بخواهد گمراه می سازد و هر کس را بخواهد هدايت می‏کند.

المدثر/31: اين گونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه می‏سازد و هر کس را بخواهد هدايت می‏کند.

الاعراف/186: هر کس را خداوند گمراه سازد، هدايت کننده‏‌ای ندارد. و آنها را در طغيان و سرکشی‏شان رها می‏سازد، تا سرگردان شوند.

الزمر/36: و هر کس را خداوند گمراه کند، هيچ هدايت‏ کننده‌‏ای ندارد.

الزمر/23: و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمايی برای او نخواهد بود.

النسا/143: و هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی يافت.

النساء/88: (این یکی از همه‌ش جالب‌تره!): چیست شما را که درباره منافقان دو گروه شده اید، و حال آنکه خدا آنان را به سبب کردارشان مرودو ساخته است؟ آیا میخواهید کسی را که گمراه ساخته هدایت کنید؟ و تو راهی پیش پای کسی که خداوند گمراهش کرده نتوانی نهاد.

بقره/7: خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده. و بر چشمهايشان پرده‏ای افکنده شده. و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

و اینم البته درمورد سرنوشت:

التوبه/51: هيچ حادثه‌‏ای برای ما رخ نمی‏دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرر داشته است. او مولا و سرپرست ماست. و مؤمنان بايد تنها بر خدا توکل کنند!

آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. سرنوشتی است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد

انعام/2: اوست كسى كه شما را از گل آفريد، آنگاه سرنوشتی را مقرر داشت و سرنوشت حتمى نزد اوست با اين همه شما ترديد می‌کنيد.

فاطر/11: و الله است که شما را از خاكى پدید آورد سپس از نطفه‌اى؛ آنگاه شما را جفت گردانيد و هيچ جنس ماده‌ای باردار نمی‌شود و بار نمی‌گذارد مگر با دانش او و هيچ سالخورده‌اى عمرش دراز و (یا) از عمرش كاسته نمىشود مگر آنكه در كتابى (نوشته شده باشد)، در حقيقت اين بر الله آسان است.

یونس/100: هيچ كس نیست که ایمان بیاورد مگر با اجازه‌ی(فرمان) الله و پليدی را بر آنهائی می‌گذارد که اندیشه (در دین) نمی‌کنند.

انسان/30: شما چیزی را نخواهی خواست مگر اینکه الله آنرا (برای شما) خواسته باشد قطعا الله داناى حكيم است.

انعام/88: اين هدايت الله است كه هر كس از بندگانش را بخواهد بدان هدايت مىكند و اگر آنان شرك ورزيده بودند قطعا آن چه انجام می‌دادند از دستشان میرفت.

هرچن درمورد موضوعات دیگه از منظر «الهی» هم به وفور اطلاعات هس. مِن جمله «هدف اصلی از آفرینش انسان» که چیزی نیس جز اینکه جلو پروردگارت دولا راس بشیو ماتحتو بدی هوا «جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا پرستش کنند(ذاریات/56)» درمورد اونام هرگونه ابهامی بود رفعش برا من آسوده‌س.

تز حماقت بار من (خواستم بگم جوش نزن پوستت چروک میشه که....) یا کوتاهی شما تو استدلال؟؟ به جرعت میگم تنها چیزی رو که نشون ندادی عدم جبرگرایی تو ماتریالیست بود. دیگه زبونم مو در آورد از بس گفتم نا توانی ما تو پیش بینی آینده ناشی از جهل و عجز آدم تو تعیین تمام عوامل اثر گذار با خطای صفره و این عدم پیش بینی به ذات ذرات برنمیگرده ( به زبون ساده چه من بتونم و چه نتونم پیش بینی کنم ذره همون رفتاری رو خواهد داشت که باید داشته باشه نه این که رفتاری بی قاعده داشته باشه). تا الآن که به جای اثبات مدعا بنده رو اینور و اونور حواله میدادی و حاصل کار دانشمندا رو اثبات شده و نتیجه ی بار ها و بار ها تکرار. ولی وقتی همین آزمایش رو شرح میدم ،میگی چه بسا قوانین فیزیک تغییر کنن و نظریه دیگه ای جایگزین بشه! بعله بنده هم قبول دارم که قوانین فیزیک (البته قوانینی که فیزیک دان ها برای توجیه پدیده ها به کار میگیرن و نه خود قوانین پایه ای و ذاتی فیزیک) همیشه در حال تغییر و تکامل هستن.اما اونچه که مسلمه این نکتس که این قوانین نه برای بی قاعده نشون دادن پدیده ها که برای فهمیدن و به دست آوردن این قواعد تغییر میکنن. واضحه،اشخاصی که برخلاف دموکریت نشون دادن که اجزای کوچک تر از اتم هم موجوده پیش خودشون نگفتن که خیلی خوب کوچک تر از اتم هم وجود داره پس دنیا بی قاعدس و بریم کیک کشمشی بزنیم بر بدن! نخیر،واضحه که به دنبال تعیین قواعد دنیای زیر اتمی رفتن و تا حدود زیادی هم موفق بودن.فلذا جهل بشر نسبت به قواعد یه دنیای ناشخناخته و پیچیده به معنای بی علت و قاعده بودنش نیست. فکر کنم مثال لیوان شکسته خیلی خوب نشون بده که هرچقدر پدیده دارای پیچیدگی بیشتری باشه،تعیین قواعدش سخت تره نه اینکه ذاتا پدیده ای بدون علت انجام بشه. البته لازم دونستم که تعریفی از آنتروپی(بی نظمی) ارائه بدم تا احیانا با بی قاعدگی اشتباه گرفته نشه: سؤال جالب براي دانشمندان اين بود که آيا درون اتم‌ها و مولکول‌ها نيز رفتارآشوبناک وجود دارد؟ اگر وجود دارد چگونه بايد آن را مدل کرد؟ در حقيقت براي رسيدن به جواب سوالات خود(آشوب کوانتومي) را تعريف نمودن. نظريه " نظم غايي " يا " نظم در بي نظمي " به ما ابزار حل مسائل پيچيده را درمحيط پرآشوب و آكنده از تغيير و تحول امروز و فردا را ميدهد بس بهتر است بدانيم که؛ نظريه نظم غائي پس ازدو نظريه نسبيت و كوانتوم؛ سومين انقلاب علمي عصر حاضر است . مفهوم کلي تئوري آشوب اين است که در هر بي نظمي ، نظمي نهفته است. به اين معنا که نبايد نظم را تنها در يک مقياس جستجو کرد. پديده اي که در مقياس محلي، کاملا تصادفي و غيرقابل پيش بيني به نظر مي رسد، چه بسا در مقياس بزرگتر، کاملا پايا و قابل پيش بيني باشد.نظريه نسبيت؛ نظريه نيوتوني زمان و فضاي مطلق را درهم ريخت و نظريه كوانتوم؛ روياي سنجشهاي دقيق ؛ قابل كنترل و متقن را برهم زد و نظريه نظم غائي پيش بيني هاي يقيني را كه از انديشه هاي لاپلاس نشآت مي گرفت و زير سئوال برد.با حرکت بسوي نانو،و با رشد مهندسي نانو و گسترش محصولاتي نظير نقاط کوانتوم،و همچنين فيزيکدانان با الهام از کار «ايزاک نيوتون» با متغيرهاي دوگانه- موقعيت و مقدار حرکت- فعاليت‌هاي ذرات زير اتمي را تفسير مي‌کنند. به بيان ديگر، ذره نظير پاندول نيوتن، بوسيله موقعيت آن در فضا و مقدار مومنتوم آن تعيين مي‌شود.آري؛ از آشفتگي زندگي زاييده مي شود. در حاليكه از نظم عادت به وجود مي آيد شفتگي و بي نظمي معمولا در محاورات روزمره آشوب و آشفتگي نشانه بي نظمي و سازمان نيافتگي به نظر آورده مي شود و جنبه منفي دربردارد. اما در واقع با پيدايش نگرش جديد و روشن شدن ابعاد علمي و نظري آن امروزه ديگر بي نظمي وآشوب به مفهوم سازمان نيافتگي ؛ ناكارائي ؛ ودرهم ريختگي تلقي نمي شود. بلكه در کوانتم بي نظمي در حقيقت عين نظم است (انتروپي جهان را که منفي و بسوي بي نظمي ميدانستن؛ در حقيقت عين نظم است) بي نظمي وآشوب نوعي بي نظمي منظم يا نظم در بي نظمي است. بي نظم **از آن رو كه نتايج آن غير قابل پيش بيني است** و **منظم** بدان جهت كه از نوعي **قطعيت** برخوردارست ."**بي نظمي** درمفهوم علمي **يك مفهوم رياضي** محسوب مي شود كه شايد نتوان خيلي دقيق آنرا تعريف كرد اما مي توان آنرا نوعي اتفاقي بودن **همراه با قطعيت** دانست. قطعيت آن بخاطر آن است كه ب**ي نظمي دلايل دروني دارد** و به علت اختلالات خارجي رخ نمي دهد و اتفاقي بودن بدليل آنكه رفتار بي نظمي ؛و غيرقابل پيش بيني؛لذا از لحاظ مکان و زمان پيش بيني **دقيق نيست...**(هر کسی دوتا مبحث اول درس آمارو خونده باشه میفهمه که خطای اندازه گیری به شخص و وسایل اندازه گیری برمیگرده و نه حقیقت فیزیکی اجسام)

0 ❤️

2016-06-30 11:08:29 +0430 +0430

و اما درباره آیات قرآن،دقت نکردن درش به هرحال دچار کج فهمی میشه که البته این کج فهمی رو شرحش میدم:
آیاتی که اشاره کردید به نقش خدا در هدایت یا عدم هدایت:
فاطر8:أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرات إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ
آیا کسى که عمل بدش براى او آراسته شده و آن را زیبا مى بیند (همانند کسى است که واقع را مى یابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه مى سازد و هر کس را بخواهد هدایت مى کند; پس جانت به خاطر شدت تأسف بر آنان از دست نرود; خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست!
اگه به آیه و معنی اون دقت کنید میبینید که کلمه یشاء<<خواستن>> معنی شده! که ترجمه ایه تحت الفظیه ،اما ترجمه واقعی کلمه یشاء با اون چه نوشته شده فرق داره.(کلمه یشاء معادل فارسی دقیقی نداره ،مثل کلمه الرحمن که مهربان (اگه اشتباه نکنم) ترجمه شده که معنی دقیقش اون نیست).
یشاء از ریشه (ش-ی-ء) و هم خانواده با مشیته. مشیت یعنی قوانین حاکم بر جهان هستی،یعنی خدا تو جهان قوانینی تعبیه کرده که این قوانین تعیین کننده نتایج هستن. همچنین به در مسیر مشیئت خدا حرکت کردن در علم روز به اختصار سو شدن باکائنات هم گفته میشه.(خب یعنی اگه با اختیار خودش، کسی تعقل و اندیشه نکنه بنا بر مشیت الهی(قوانین حاکم خدا) گمراه و اگه تذکر بگیره هدایت میشه) اما اینکه چرا خدا با توجه به معنی یشاء که از مشیت میاد گمراهی و هدایت افراد رو به خودش نسبت داده ،به خاطر رابطه طولی که این قوانین با وجود و حکمت خدا دارن.
لذا مثلا تو سوره انعام آیه 6 میگه:بارانهاي پي در پي بر آنها فرستاديم و نهرها از زير (آباديهاي) آنها جاري ساختيم.
در صورتی که میدونیم بارش باران و جاری شدن نهر ها دلایل طبیعی دارن اما به خاطر ارتباط طولیشون با خداست که خدا به خودش نسبت میده.
اگه خدا میخواست این افعال رو به طور مستقیم به خودش نسبت بده نه از کلمه یشاء که از کلمه یرید که به معنی خواست و اراده مستقیم خداست استفاده میکرد.
یعنی آیه و آیات مشابه به این صورت میشدن: فَإِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَنْ یریدُ وَ یَهْدِی مَنْ یریدُ!!!
پس گمراهی و هدایت افراد نه به طور مستقیم توسط خدا که با اختیار خودشون و با واسطه قوانین حاکم بر جهان(که از سوی خدا تعبیه شده) که ناشی از اعمال خود افراده به دست میاد. گواه توضیحاتمم آیه 27 سوره بقرس که میگه:خداوند از این که از پشه ، و حتی کمتر از آن ، مثال بزند شرم نمی کند. ( در این میان ) آنان که ایمان آورده اند ، می دانند که آن ، حقیقتی است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیموده اند ، ( این موضوع را بهانه کرده ) می گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» ( آری ، ) خدا جمع زیادی را با آن گمراه ، و گروه بسیاری را هدایت می کند ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می سازد.
که توش به وضوح مشاهده میشه،گمراهی یا هدایت افراد طبق مشیت (قوانین حاکم بر هستی) الهی و به خاطر اعمالی که به صورت اختیاری انجام میدن(در این آیه فاسق بودن) صورت میگیره نه به وسیله اراده مستقیم خدا.
به همین خاطره که تو سوره انسان،آیه 3 میگه:ما(فقط) راه را نشان دادیم خواه شاکر باشد،خواه کفر ورزد.

0 ❤️

2016-06-30 11:09:13 +0430 +0430

حالا دسته دوم آیات:
النساء/88: (این یکی از همه‌ش جالب‌تره!): چیست شما را که درباره منافقان دو گروه شده اید، و حال آنکه خدا آنان را به سبب کردارشان مرودو ساخته است؟ آیا میخواهید کسی را که گمراه ساخته هدایت کنید؟ و تو راهی پیش پای کسی که خداوند گمراهش کرده نتوانی نهاد.
تو خود آیه به روشنی اشاره شده که به خاطر کردار و اعمال خودشون(که یه امر کاملا اختیاریه) و به واسطه مشیت الهی(قوانین حاکم بر هستی) گمراه شدن،در واقع قوانین حاکم بر هستی(مشیت الهی) اعمال فرد رو بازتاب میدن،لذا نسبت دادنش به خدا به خاطر اینه که خدا این قوانین حاکم بر هستی رو تعبیه کرده.
گواه توضیحات بالا این آیه میشه:سوره طه آیه 82 : بگو به بندگانم همانا من البته آمرزنده کسی هستم که توبه کند و سپس کار نیک نماید و او را به راه راست هدایت کنم(واضحه که اگه هدایت و گمراهی نتیجه قدرت اختیار خود شخص نبود نمیگفت توبه کنید.)

التوبه/51: هيچ حادثه‌‏ای برای ما رخ نمی‏دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرر داشته است. او مولا و سرپرست ماست. و مؤمنان بايد تنها بر خدا توکل کنند.
اشتباه شما اینه که آیات قبلی سوره رو نخوندین،آیات قرآن به دو دسته عام و خاص تقسیم میشن و این آیه هم جزو آیات خاص قرآنه،لذا اگه از آیه 48 سوره توبه شروع کنید ،متوجه میشید که درباره یکی از جنگ های مهم پیامبر صحبت میکنه و واضحه که پیروزی و شکست تو همچین جنگی(تا جایی که یادم میاد جنگ تبوک باید باشه) اراده مستقیم خدا رو میطلبه. پس وقتی از این صحبت میشه که هیچ چیز به ما نمیرسد مگر خداوند برای ما نوشته(کنایه از تعیین کرده) منظور پیروزی و شکست تو این جنگه و نه سرنوشت انسان تو هر زمان و مکان.
که اگه منظور چیز دیگری بود تو سوره رعد آیه 14 نمیگفت:خداوند اوضاع و احوال هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهدمگر اینکه آنان احوال خود را تغییر دهند. خود این آیه به خوبی نشون میده که انسان ها خودشون سرنوشت خودشون رو تعیین میکنند.

آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. سرنوشتی است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد.
اول اینکه آیه رو اشتباه ترجمه کردی (یا به عمد از بین این همه ترجمه این یکی رو آوردی).اونجایی که میگی سرنوشتیست تعیین شده،اشتباهه درستش اینه:
آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. مدتی(از عمر) است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد.
تو پست های قبلی هم توضیح دادم که الهیون اختیار آدم رو به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میکنن. بخشی که کاملا در اختیار ماست و بخشی دیگه که از قدرت اختیارمون خارجه مثلا،سیل،زلزله،تولد،مرگ،برخورد سیاره ها و…
اما بخشی که کاملا در اختیار ماست همون انتخاب راه زندگی،انجام کار خوب و بد،محبت،دروغ گویی،راه رفتن،غذا خوردن، حرف زدن و…
اما جالب تر خود این آیس که دقیق مسئله اختیار آدمو روشن میکنه:آیه میگه هرکس زندگی دنیا را بخواهد در این راه گام بردارد،چیزی به او خواهیم داد. و هرکس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او میدهیم.که به وضوحح روشن میکنه که انسان تو انتخاب راه و گام برداشتن درش آزاده.

.

0 ❤️

2016-06-30 11:10:53 +0430 +0430

انعام/2: اوست كسى كه شما را از گل آفريد، آنگاه سرنوشتی را مقرر داشت و سرنوشت حتمى نزد اوست با اين همه شما ترديد می‌کنيد
آیه رو اشتباه ترجمه کردی، ترجمه درست اینه: اوست کسی که شما را از گل آفرید،آنگاه مدتی(از عمر) را مقرر داشت و مدت حتمی نزد اوست با این همه شما شک میکنید.پس این آیه نه درباره سرنوشت انسان،اعمال و رفتار و رسیدن به نتایج تو این دنیا( و انتخاب راه زندگی) که درباره مییزان و زمان عمر داره صحبت میکنه.
درباره آیه 11 سوره فاطر:قسمت اولش که درباره علم الهیه و نه سرنوشت آدم،میمونه قسمت دومش که درباره میزان عمر افراده که اونم اشاره شد خدا برای هر فرد با توجه به حکمتش میزانی از عمر رو در نظر میگیره. و ربطی به اختیار آدم تو انتخاب راه و تعیین سرنوشتش تو این دنیا نداره.
درباره آیه 100 سوره یونس:اجازه خدا همون مشیت الهی(و نه اراده مستقیم خدا) و در گرو اندیشه کردنه (در دین) لذا آخر آیه میگه پلیدی را برآنهایی میگذارد که اندیشه نمیکند (یعنی اندیشه نکردن بازتابش میشه پلیدی و گمراهی) که چون خدا قواعد نظام هستی رو تعیین کرده به خدا نسبت داده شده.
سوره انسان/30: این آیه نه درباره اختیار انسان و نه درباره سرنوشته. بلکه درباره راهیه که خدا برای سعادت انسان تعیین کرده مثل دانش آموزی که میگه ما هیچ چیزی رو نمیخوایم جز اونی که معلممون گفته(که همون روش درس خوندن برای رسیدن به موفقیته). گواه حرفم هم میشه آیه قبلی همین سوره که میگه:بی تردید این وسیله تذکر است،پس هر که بخواهد به سوی پروردگار خود راهی برگزیند.و در ادامه میگه و شما هرگز نمیخواهید مگر انکه خدا بخواهد(یعنی کسایی که میخوان راهی به سوی پروردگارشون پیدا کنن فقط راهی رو میخوان که خود خدا بهشون عرضه میکنه نه راهی که دیگران براش در نظر میگیرن).
سوره انعام 88: فکر میکنم آیات شبیه به این رو تو پست های قبلی تشریح دادم.
ضمنن درباره آفرینش انسان :((جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت)) ذاریات/56
برخلاف شما من فکر نمیکنم عبادت یعنی دولا راست شدن و البته مثل شما موقع سجده کردن افراد به ماتحتشون زل نمیزنم!!!
.

0 ❤️

2016-06-30 19:04:17 +0430 +0430
نقل از: khanom hana
نقل از: 1_Parham

از منظر خدا چیزی تغییر نمی کنه چون خدا مثل فردی هست که در هر صورت از آینده من شما خبر داره ولی این ما هستیم که نمیدونیم آینده چی میشه و از دیدگاه ما آینده قابل تغییر هست و همین طوره مثل کسی که آخر فیلم رو میدونه و کسی که نمی دونه ولی اینکه بعضی چیزها تحت کنترل ما نیست و بعضی چیزها هست قابل انکار نیست اما با انتخاب درست و با حداکثر تلاش میتونیم به بهترین جای ممکن که در تقدیر ما هست برسیم به تعبير بهتر انسان فقط یک نوع سرنوشت نداره بلکه سرنوشت های گوناگونی در پیش داره که ممکن هر کدام از اونها جانشین دیگری بشه

? ?

نرود میخ آهنین در سنگ.

0 ❤️

2016-06-30 20:02:06 +0430 +0430

تقدیر به نظرم شامل اعمال انسان
انرژی های دور و ورش و
همچنین الطاف یا غضب های ماورایی رغم میخوره.انرژی خیلی مهمه.مثلا بعضی وقتا انرژی منفی
نمیذاره به کسی برسی این تقدیر
نیست انرژیه که دلایل ایجادش و منفی شدنش به اتفاقات بستگی داره

0 ❤️

2016-06-30 21:02:32 +0430 +0430



2 ❤️

2016-07-04 22:49:20 +0430 +0430
charlatan1375: تز حماقت بار من (خواستم بگم جوش نزن پوستت چروک میشه که....) یا کوتاهی شما تو استدلال؟؟ به جرعت میگم تنها چیزی رو که نشون ندادی عدم جبرگرایی تو ماتریالیست بود. دیگه زبونم مو در آورد از بس گفتم نا توانی ما تو پیش بینی آینده ناشی از جهل و عجز آدم تو تعیین تمام عوامل اثر گذار با خطای صفره و این عدم پیش بینی به ذات ذرات برنمیگرده ( به زبون ساده چه من بتونم و چه نتونم پیش بینی کنم ذره همون رفتاری رو خواهد داشت که باید داشته باشه نه این که رفتاری بی قاعده داشته باشه). تا الآن که به جای اثبات مدعا بنده رو اینور و اونور حواله میدادی و حاصل کار دانشمندا رو اثبات شده و نتیجه ی بار ها و بار ها تکرار. ولی وقتی همین آزمایش رو شرح میدم ،میگی چه بسا قوانین فیزیک تغییر کنن و نظریه دیگه ای جایگزین بشه! بعله بنده هم قبول دارم که قوانین فیزیک (البته قوانینی که فیزیک دان ها برای توجیه پدیده ها به کار میگیرن و نه خود قوانین پایه ای و ذاتی فیزیک) همیشه در حال تغییر و تکامل هستن.اما اونچه که مسلمه این نکتس که این قوانین نه برای بی قاعده نشون دادن پدیده ها که برای فهمیدن و به دست آوردن این قواعد تغییر میکنن. واضحه،اشخاصی که برخلاف دموکریت نشون دادن که اجزای کوچک تر از اتم هم موجوده پیش خودشون نگفتن که خیلی خوب کوچک تر از اتم هم وجود داره پس دنیا بی قاعدس و بریم کیک کشمشی بزنیم بر بدن! نخیر،واضحه که به دنبال تعیین قواعد دنیای زیر اتمی رفتن و تا حدود زیادی هم موفق بودن.فلذا جهل بشر نسبت به قواعد یه دنیای ناشخناخته و پیچیده به معنای بی علت و قاعده بودنش نیست. فکر کنم مثال لیوان شکسته خیلی خوب نشون بده که هرچقدر پدیده دارای پیچیدگی بیشتری باشه،تعیین قواعدش سخت تره نه اینکه ذاتا پدیده ای بدون علت انجام بشه. البته لازم دونستم که تعریفی از آنتروپی(بی نظمی) ارائه بدم تا احیانا با بی قاعدگی اشتباه گرفته نشه: سؤال جالب براي دانشمندان اين بود که آيا درون اتم‌ها و مولکول‌ها نيز رفتارآشوبناک وجود دارد؟ اگر وجود دارد چگونه بايد آن را مدل کرد؟ در حقيقت براي رسيدن به جواب سوالات خود(آشوب کوانتومي) را تعريف نمودن. نظريه " نظم غايي " يا " نظم در بي نظمي " به ما ابزار حل مسائل پيچيده را درمحيط پرآشوب و آكنده از تغيير و تحول امروز و فردا را ميدهد بس بهتر است بدانيم که؛ نظريه نظم غائي پس ازدو نظريه نسبيت و كوانتوم؛ سومين انقلاب علمي عصر حاضر است . مفهوم کلي تئوري آشوب اين است که در هر بي نظمي ، نظمي نهفته است. به اين معنا که نبايد نظم را تنها در يک مقياس جستجو کرد. پديده اي که در مقياس محلي، کاملا تصادفي و غيرقابل پيش بيني به نظر مي رسد، چه بسا در مقياس بزرگتر، کاملا پايا و قابل پيش بيني باشد.نظريه نسبيت؛ نظريه نيوتوني زمان و فضاي مطلق را درهم ريخت و نظريه كوانتوم؛ روياي سنجشهاي دقيق ؛ قابل كنترل و متقن را برهم زد و نظريه نظم غائي پيش بيني هاي يقيني را كه از انديشه هاي لاپلاس نشآت مي گرفت و زير سئوال برد.با حرکت بسوي نانو،و با رشد مهندسي نانو و گسترش محصولاتي نظير نقاط کوانتوم،و همچنين فيزيکدانان با الهام از کار «ايزاک نيوتون» با متغيرهاي دوگانه- موقعيت و مقدار حرکت- فعاليت‌هاي ذرات زير اتمي را تفسير مي‌کنند. به بيان ديگر، ذره نظير پاندول نيوتن، بوسيله موقعيت آن در فضا و مقدار مومنتوم آن تعيين مي‌شود.آري؛ از آشفتگي زندگي زاييده مي شود. در حاليكه از نظم عادت به وجود مي آيد شفتگي و بي نظمي معمولا در محاورات روزمره آشوب و آشفتگي نشانه بي نظمي و سازمان نيافتگي به نظر آورده مي شود و جنبه منفي دربردارد. اما در واقع با پيدايش نگرش جديد و روشن شدن ابعاد علمي و نظري آن امروزه ديگر بي نظمي وآشوب به مفهوم سازمان نيافتگي ؛ ناكارائي ؛ ودرهم ريختگي تلقي نمي شود. بلكه در کوانتم بي نظمي در حقيقت عين نظم است (انتروپي جهان را که منفي و بسوي بي نظمي ميدانستن؛ در حقيقت عين نظم است) بي نظمي وآشوب نوعي بي نظمي منظم يا نظم در بي نظمي است. بي نظم **از آن رو كه نتايج آن غير قابل پيش بيني است** و **منظم** بدان جهت كه از نوعي **قطعيت** برخوردارست ."**بي نظمي** درمفهوم علمي **يك مفهوم رياضي** محسوب مي شود كه شايد نتوان خيلي دقيق آنرا تعريف كرد اما مي توان آنرا نوعي اتفاقي بودن **همراه با قطعيت** دانست. قطعيت آن بخاطر آن است كه ب**ي نظمي دلايل دروني دارد** و به علت اختلالات خارجي رخ نمي دهد و اتفاقي بودن بدليل آنكه رفتار بي نظمي ؛و غيرقابل پيش بيني؛لذا از لحاظ مکان و زمان پيش بيني **دقيق نيست...**(هر کسی دوتا مبحث اول درس آمارو خونده باشه میفهمه که خطای اندازه گیری به شخص و وسایل اندازه گیری برمیگرده و نه حقیقت فیزیکی اجسام)
_

البته حماقت‌بار که چه عرض کنم… (جوشای من مال قبلنا بود، فعلن نگران پوست خودت باش با غرور نوجوونی به کلکسیون جوش بدل نشی) دیگه این کج‌فهمی یا شایدم نافهمیت از «بی‌قاعدگی» کم‌کم داره حوصله سر بر میشه و هربار من میام اینجا ملزم به تکرار مکررات. ناگفته نماند که اگه خیال داری اینجا برا تشریح مباحث تخصصی کسی واست به‌به و چه‌چه میکنه، باید عرض شود اشتبا اومدی. ضمن اینکه پشت این رساله‌های فیزیک و کوانتوم، وختی اصل مطلبو درست نمیفهمی چه فایده؟ ولی من برعکست قضیه رو بیخود پیچیده‌ش نمیکنم، به زبون کاملن ساده میگم؛ همینم تو مخت جا رف معجزه‌س برا من.

اینکه عرض میشه قاعده‌ای در کار نیس و برنامه از پیش‌تعیین شده‌ای وجود نداره؛ منظور هرج و مرج و درهم‌برهم‌ریختگی نیس، بلکه عدم وجود حساب کتاب معین پشت قضایاس. وگرنه خودم «نظم در بی‌نظمی» رو هم تو پستای قبل همین تاپیک و هم بارهاو بارها در تاپیکای دیگه به وضوح بهش اشاره کردمو هیچ نیازی به این توضیحات اضافی نبود. چیزی که متسفانه نمیفمیش یا شایدم دوس نداری بفمیش؛ فرق اصلی بین دیدگاه الهی و ماتریالیسمه. با همون مثال استکان خودت پیش میرم.

حالت اول: استکان توسط یه شخص با محاسبات دقیق و دقت از زاویه خاص با شدت تعیین شده به زمین کوبیده میشه و میشکنه.

حالت دوم: استکان خودش میفته زمین و تیکه تیکه میشه.

اولی مقصود الهیه و دومی جهان مادی. منظور از «بی‌قاعدگی» همون حالت دومه. حال اینکه در حالت اول، حتی تعداد تیکه‌های شکسه‌ی استکانم از پیش رقم خورده ولی حالت دوم اینچنین نیس ولی شاید از بین تیکه‌های استکان، شمایل لوگوی شهوانی پدید اومد لیکن این به معنای قاعده‌مند بودن سقوط استکان نخواهد بود، بلکه فقط حاصل تصادفاته. منظور اصلی از «اتفاق» که من از اول این بحث صدبار گفتمو تو مخ جنابالی نرف همین مسله‌س.

تفاوت بزرگِ جهان از منظر الهی و ماتریالیسم که دیگه اظهرمن‌الشمسه، ولی گویا باید اینجا همه چیو مو به مو شرح داد که کج‌فهمی حاصل نشه. از اونجایی که بحث این تاپیکم بهتره با درج تفاوت این دو بسه شه فلذا به ناچار تشریح میشود و حدالامکان سعیم بر اینه که خعلی واضح این تفاوتو به ساده‌ترین زبون ممکن شرح بدم که دیگه کودن‌ترین افرادم بخوننش بتونن متوجه بشن جریان چیه. باشد که اثر کند:


«جهان الهی» رو موجود مجهولی با خلقیات کاملن انسانی (“الله”)، واسه سرگرمی خودش (یا شایدم ارضای میل خودپسندی) کون فیکون کرده و همه عواملش از قبل توسط خودش تعیین و برنامه ریزی شد‌ه‌س، از جمله آفرینش انسان و سایر موجودات. حال این پروردگار گرامی از ریز و درشت و اول و آخر زندگی تک‌تک مخلوقاش آگاهه، حتی اونایی که هنو سر از پسته درنیوردن! ینی واضحه پروردگار موجودات کاملن مطلعه در آینده چی به سر کوچولوهاش میاد! صدالبته که غیر اینم باشه ادعای عالِم بودن خودش زیر سؤال میره!! (که اینو از همون آخوندایی که مختو شستوشو دادنم بپرسی همشون قبول دارن) بین همه‌ی گونه‌های جانوری هم که “انسان” اشرف مخلوقاته و پروردگارش تحویلش گرفته و همه چیو اینجا برا فوفولش پدید اورده! ستاره‌ها رو واسه پیدا کردن راه، ماهو خورشیدو برا فمیدن تایم عبادت، و خر و الاغو هم برا بارکشی و گوسفندو هم برا سربریدن و خوردن گوشتش! زنو هم که برای آرامش! (روی سخنش همواره با مرداس) و خلاصه همه چی واسه پذیرایی از اشرف مخلوقات اینجا تدارک دیده شده. این دنیا هم چیزی نیس جز آزمایشی برا تصمیم نهایی پروردگار متعال واسه پاداشو حال دادن وَ یا اینکه مجازات و عذاب دادنِ مخلوقی که خودش تصمیم به خلقش گرفته! حال یه انسان متدین کاملن براش واضحه که آینده‌ش از قبل توسط خالقش رقم خورده و بحث اختیارش تو این دنیا براش فقط یه چیز فرمایشی و فرمالیته‌س! عین متهم سیاسی‌ای که حکم اعدامش از قبل توسط اون بالامالاییا مهر خورده ولی واسه عوام‌فریبی که مثلن بعله اون بالاییام عدالت سرشون میشه، یه دادگاه الکی براش تشکیل میدن که دیگه نگن این بدبخ بدون دادرسی سرش بالا دار رف! ضمن اینکه مبدأ و مأخر این جهان الهی مشخصه؛ پروردگار ظرف شیش روز دس جمبوند، سه روز اول زمینو خلق کرد و بعد سه روزم به آسمان پرداخ! آخرشم که قیومت میشه و هرکی به سزای اعمالش که از قبل توسط پروردگارش رقم خورده بوده میرسه! مجددن تکرار میکنم که اگه آینده‌ی انسان رو پروردگار الهی از قبل ندونه، دراینصورت عالِم بودنِ خودش زیر سوال رفته. درنتیجه دنیای الهی یه بازی‌ای بیش نیسو انسان الهیَم یه عروسک خیمه‌شب‌بازی نزد خالقش. [ضمن سعی بر احترام به عقاید ولی کسی که به همچین دنیایی معتقده باید به سلامت عقلی خودش شک کنه. کسی هم که به همچین دنیایی معتقده و خیال اختیاری بودن سرنوشتشو هم داره، دیگه وضعش خراب‌تره…]

ولی شواهد علمی چیز دیگه‌ای میگه… «جهان مادی» نه مبدأ معینی دارد و نه مقصد معین، طبق احتمالات و تخمینای زده شده تابحال؛ انفجار بزرگ حدودن سیزده میلیاردو هشصد سال پیش رقم خورده. عمر کهکشان راه شیری نیز شیشوسیزده بیلیون سال، عمر کره زمین چارونیم میلیارد سال و عمر قدیمی‌ترین گونه‌ی بشر حداکثر سه میلیون! فلذا هیچ جوکی خنده‌دارتر و حماقت‌بارتر از این نمیتونه باشه که خیال کنیم اینا همه از اول برا انسان پدید اومدن. چه بسا درحال حاضر گونه‌های پیشرفته‌تر از بشرم در کرات دیگر موجود باشن. ناگفته نماند که حیات روی کره زمین خودش طبق بی‌نظمی و تصادفات صورت گرف. سیر تکامل جونورا و فرگشت گونه‌ی انسان که دیگه جای خودشو داره. (منظور از تصادفات، همون حالت دوم شکستن استکانه) اینا به وضوح ثابت میکنه که روند این جهان طی سیر متوالی و خود به خودی پیش رفته نه از رو نخشه‌ای از پیش تعیین شده. اینکه به چه سمت و سوئی داریم میریم، فعلن انتهاش ناپیداس… مگه اینکه علم اونقد پیشرف کنه که ضمن شناخ پیدا کردن ازش، امکان تغییر دادنشم میسر شه که این دیگه اساسن میرینه به تفکر از پیش تعیین شده بودن وقایا. فلذا روشنه که انسانِ جهان مادی، نه درگیر سرنوشت از پیش رقم خورده توسط یه وجود موهوم، بلکه بسته به اراده خودش و محیطیه که درش متولد شده که میشه همون توضیح اینجانب در پست اول این تاپیک قبل از این همه صغرا کبرا چیدن.

1 ❤️

2016-07-04 22:50:00 +0430 +0430

حال بریم سراغ این ماسمالیای آخوندی که از تز اولیه هم حماقت‌بارتر بود:

charlatan1375: و اما درباره آیات قرآن،دقت نکردن درش به هرحال دچار کج فهمی میشه که البته این کج فهمی رو شرحش میدم: آیاتی که اشاره کردید به نقش خدا در هدایت یا عدم هدایت: فاطر8:أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرات إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِما یَصْنَعُونَ آیا کسى که عمل بدش براى او آراسته شده و آن را زیبا مى بیند (همانند کسى است که واقع را مى یابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه مى سازد و هر کس را بخواهد هدایت مى کند; پس جانت به خاطر شدت تأسف بر آنان از دست نرود; خداوند به آنچه انجام مى دهند داناست! اگه به آیه و معنی اون دقت کنید میبینید که کلمه یشاء<<خواستن>> معنی شده! که ترجمه ایه تحت الفظیه ،اما ترجمه واقعی کلمه یشاء با اون چه نوشته شده فرق داره.(کلمه یشاء معادل فارسی دقیقی نداره ،مثل کلمه الرحمن که مهربان (اگه اشتباه نکنم) ترجمه شده که معنی دقیقش اون نیست). یشاء از ریشه (ش-ی-ء) و هم خانواده با مشیته. مشیت یعنی قوانین حاکم بر جهان هستی،یعنی خدا تو جهان قوانینی تعبیه کرده که این قوانین تعیین کننده نتایج هستن. همچنین به در مسیر مشیئت خدا حرکت کردن در علم روز به اختصار سو شدن باکائنات هم گفته میشه.(خب یعنی اگه با اختیار خودش، کسی تعقل و اندیشه نکنه بنا بر مشیت الهی(قوانین حاکم خدا) گمراه و اگه تذکر بگیره هدایت میشه) اما اینکه چرا خدا با توجه به معنی یشاء که از مشیت میاد گمراهی و هدایت افراد رو به خودش نسبت داده ،به خاطر رابطه طولی که این قوانین با وجود و حکمت خدا دارن. لذا مثلا تو سوره انعام آیه 6 میگه:بارانهاي پي در پي بر آنها فرستاديم و نهرها از زير (آباديهاي) آنها جاري ساختيم. در صورتی که میدونیم بارش باران و جاری شدن نهر ها دلایل طبیعی دارن اما به خاطر ارتباط طولیشون با خداست که خدا به خودش نسبت میده. اگه خدا میخواست این افعال رو به طور مستقیم به خودش نسبت بده نه از کلمه یشاء که از کلمه یرید که به معنی خواست و اراده مستقیم خداست استفاده میکرد. یعنی آیه و آیات مشابه به این صورت میشدن: فَإِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَنْ یریدُ وَ یَهْدِی مَنْ یریدُ!!!!! پس گمراهی و هدایت افراد نه به طور مستقیم توسط خدا که با اختیار خودشون و با واسطه قوانین حاکم بر جهان(که از سوی خدا تعبیه شده) که ناشی از اعمال خود افراده به دست میاد. گواه توضیحاتمم آیه 27 سوره بقرس که میگه:خداوند از این که از پشه ، و حتی کمتر از آن ، مثال بزند شرم نمی کند. ( در این میان ) آنان که ایمان آورده اند ، می دانند که آن ، حقیقتی است از طرف پروردگارشان و اما آنها که راه کفر را پیموده اند ، ( این موضوع را بهانه کرده ) می گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» ( آری ، ) خدا جمع زیادی را با آن گمراه ، و گروه بسیاری را هدایت می کند ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می سازد. که توش به وضوح مشاهده میشه،گمراهی یا هدایت افراد طبق مشیت (قوانین حاکم بر هستی) الهی و به خاطر اعمالی که به صورت اختیاری انجام میدن(در این آیه فاسق بودن) صورت میگیره نه به وسیله اراده مستقیم خدا. به همین خاطره که تو سوره انسان،آیه 3 میگه:ما(فقط) راه را نشان دادیم خواه شاکر باشد،خواه کفر ورزد.

دوتا احتمال میدم دیگه خودت ببین کدوم خطاش صفره! یا اون آخوندی که این آیاتو بهش دادی واست توجیه کنه خودش چارتا آیه رو این وسط جا انداخته، یا اینکه خودت اینا رو از قلم انداختی:

الاعراف/186: هر کس را خداوند گمراه سازد، هدايت کننده‏‌ای ندارد. و آنها را در طغيان و سرکشی‏شان رها می‏سازد، تا سرگردان شوند.

الزمر/36: و هر کس را خداوند گمراه کند، هيچ هدايت‏ کننده‌‏ای ندارد.

الزمر/23: و هر کس را خداوند گمراه سازد، راهنمايی برای او نخواهد بود.

النسا/143: و هر کس را خداوند گمراه کند، راهی برای او نخواهی يافت.

زیاد مسله رو برا خود سخ نکن که قضیه ساده‌س، حقیقت پشت این آیات چیزی جز “سادیسم” نیس. رابطه طولی و عرضی رم نیگه دار برا تستای معارف کنکورت.

نعام/59: هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر اینکه خداوند از آن خبردار است

ینی طول و عرض و ارتفا همش با هم!


charlatan1375: گمراهی و هدایت افراد نه به طور مستقیم توسط خدا که با اختیار خودشون و با واسطه قوانین حاکم بر جهان(که از سوی خدا تعبیه شده) که ناشی از اعمال خود افراده به دست میاد

جالبه که جواب این حرف تو جمله بندی خودت هس، بگرد پیداش کن ببین خنده‌دار بودن قضیه کجاس.


charlatan1375: حالا دسته دوم آیات: النساء/88: (این یکی از همه‌ش جالب‌تره!): چیست شما را که درباره منافقان دو گروه شده اید، و حال آنکه خدا آنان را به سبب کردارشان مرودو ساخته است؟ آیا میخواهید کسی را که گمراه ساخته هدایت کنید؟ و تو راهی پیش پای کسی که خداوند گمراهش کرده نتوانی نهاد. تو خود آیه به روشنی اشاره شده که به خاطر کردار و اعمال خودشون(که یه امر کاملا اختیاریه) و به واسطه مشیت الهی(قوانین حاکم بر هستی) گمراه شدن،در واقع قوانین حاکم بر هستی(مشیت الهی) اعمال فرد رو بازتاب میدن،لذا نسبت دادنش به خدا به خاطر اینه که خدا این قوانین حاکم بر هستی رو تعبیه کرده. گواه توضیحات بالا این آیه میشه:سوره طه آیه 82 : بگو به بندگانم همانا من البته آمرزنده کسی هستم که توبه کند و سپس کار نیک نماید و او را به راه راست هدایت کنم(واضحه که اگه هدایت و گمراهی نتیجه قدرت اختیار خود شخص نبود نمیگفت توبه کنید.)

اینم برا رفع ابهام:

یونس/100: هيچ كس نیست که ایمان بیاورد مگر با اجازه‌ی (فرمان) الله

انسان/30: شما چیزی را نخواهی خواست مگر اینکه الله آنرا (برای شما) خواسته باشد

دیگه هیچ وخ لفظ "کاملا"رو درمورد این قضایا به کار نبر.


charlatan1375: . التوبه/51: هيچ حادثه‌‏ای برای ما رخ نمی‏دهد، مگر آنچه خداوند برای ما نوشته و مقرر داشته است. او مولا و سرپرست ماست. و مؤمنان بايد تنها بر خدا توکل کنند. اشتباه شما اینه که آیات قبلی سوره رو نخوندین،آیات قرآن به دو دسته عام و خاص تقسیم میشن و این آیه هم جزو آیات خاص قرآنه،لذا اگه از آیه 48 سوره توبه شروع کنید ،متوجه میشید که درباره یکی از جنگ های مهم پیامبر صحبت میکنه و واضحه که پیروزی و شکست تو همچین جنگی(تا جایی که یادم میاد جنگ تبوک باید باشه) اراده مستقیم خدا رو میطلبه. پس وقتی از این صحبت میشه که هیچ چیز به ما نمیرسد مگر خداوند برای ما نوشته(کنایه از تعیین کرده) منظور پیروزی و شکست تو این جنگه و نه سرنوشت انسان تو هر زمان و مکان. که اگه منظور چیز دیگری بود تو سوره رعد آیه 14 نمیگفت:خداوند اوضاع و احوال هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهدمگر اینکه آنان احوال خود را تغییر دهند. خود این آیه به خوبی نشون میده که انسان ها خودشون سرنوشت خودشون رو تعیین میکنند.

“جنگ‌های پیامبر”!!! بگذریم که این لفظ خودش به قد کافی اونقد مسخره هس که حتی فک کردن بهشم خنده‌داره… اگه این چن روز بلخره سرم خلوت شد به زودی تاپیکی واسه این جوک محض تدارک میچینم. درمورد ماسمالی این آیه هم وختی خیال داری پیروزی و شکست در جنگ جزو سرنوشت نیس دیگه چه عرض کنم؟ یه خوددرگیری عجیبی هم داری، اونجا که بحث از گمراه شدن افراد بود، برداشتی با ماله رابطه طولی رسم کردی ولی اینجا سر جنگ میگی اراده مستقیم خداوند. هروخ از این خوددرگیری خلاص شدی (که بعید میدونم) شاید خودت فمیدی اراده مستقیم خداوند به وضوح ینی اختیار انسان پَر:

الانفال/17: اين شما نبوديد که آنها را کشتيد. بلکه خداوند آنها را کشت! و اين تو نبودی ای پيامبر که خاک و سنگ به صورت آنها انداختی. بلکه خدا انداخت! و خدا می‏خواست مؤمنان را به اين وسيله امتحان خوبی کند. خداوند شنوا و داناست

1 ❤️

2016-07-04 22:50:18 +0430 +0430
charlatan1375: آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. سرنوشتی است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. اول اینکه آیه رو اشتباه ترجمه کردی (یا به عمد از بین این همه ترجمه این یکی رو آوردی).اونجایی که میگی سرنوشتیست تعیین شده،اشتباهه درستش اینه: آل عمران/145: هيچ‏کس، جز به فرمان خدا، نمی‏ميرد. مدتی(از عمر) است تعيين شده. بنابر اين، مرگ پيامبر يا ديگران، يک سنت الهی است هر کس پاداش دنيا را بخواهد و در زندگی خود، در اين راه گام بردارد، چيزی از آن به او خواهيم داد. و هر کس پاداش آخرت را بخواهد، از آن به او می‏دهيم. و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهيم داد. تو پست های قبلی هم توضیح دادم که الهیون اختیار آدم رو به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم میکنن. بخشی که کاملا در اختیار ماست و بخشی دیگه که از قدرت اختیارمون خارجه مثلا،سیل،زلزله،تولد،مرگ،برخورد سیاره ها و.... اما بخشی که کاملا در اختیار ماست همون انتخاب راه زندگی،انجام کار خوب و بد،محبت،دروغ گویی،راه رفتن،غذا خوردن، حرف زدن و.... اما جالب تر خود این آیس که دقیق مسئله اختیار آدمو روشن میکنه:آیه میگه هرکس زندگی دنیا را بخواهد در این راه گام بردارد،چیزی به او خواهیم داد. و هرکس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او میدهیم.که به وضوحح روشن میکنه که انسان تو انتخاب راه و گام برداشتن درش آزاده.

بعله آزاده. اینم سندش:

وَاللّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ الله به سراى سلامت فرا می‌خواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت می‌کند. یونس/10 (ینی هرکیو عشخش کشید!)

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ همانا تو هر كه را دوست دارى نمی‌توانى هدایت كنى ليكن الله است كه هر كه را بخواهد هدایت می‌كند و او به هدایت یافتگان داناتر است. قصص/56 (این ایه هنگامی بیان شد که محمد نتوانست به ابوطالب بقبولاند که غیر از الله خدائی نیست)


charlatan1375: انعام/2: اوست كسى كه شما را از گل آفريد، آنگاه سرنوشتی را مقرر داشت و سرنوشت حتمى نزد اوست با اين همه شما ترديد می‌کنيد آیه رو اشتباه ترجمه کردی، ترجمه درست اینه: اوست کسی که شما را از گل آفرید،آنگاه مدتی(از عمر) را مقرر داشت و مدت حتمی نزد اوست با این همه شما شک میکنید.پس این آیه نه درباره سرنوشت انسان،اعمال و رفتار و رسیدن به نتایج تو این دنیا( و انتخاب راه زندگی) که درباره مییزان و زمان عمر داره صحبت میکنه. درباره آیه 11 سوره فاطر:قسمت اولش که درباره علم الهیه و نه سرنوشت آدم،میمونه قسمت دومش که درباره میزان عمر افراده که اونم اشاره شد خدا برای هر فرد با توجه به حکمتش میزانی از عمر رو در نظر میگیره. و ربطی به اختیار آدم تو انتخاب راه و تعیین سرنوشتش تو این دنیا نداره. درباره آیه 100 سوره یونس:اجازه خدا همون مشیت الهی(و نه اراده مستقیم خدا) و در گرو اندیشه کردنه (در دین) لذا آخر آیه میگه پلیدی را برآنهایی میگذارد که اندیشه نمیکند (یعنی اندیشه نکردن بازتابش میشه پلیدی و گمراهی) که چون خدا قواعد نظام هستی رو تعیین کرده به خدا نسبت داده شده. سوره انسان/30: این آیه نه درباره اختیار انسان و نه درباره سرنوشته. بلکه درباره راهیه که خدا برای سعادت انسان تعیین کرده مثل دانش آموزی که میگه ما هیچ چیزی رو نمیخوایم جز اونی که معلممون گفته(که همون روش درس خوندن برای رسیدن به موفقیته). گواه حرفم هم میشه آیه قبلی همین سوره که میگه:بی تردید این وسیله تذکر است،پس هر که بخواهد به سوی پروردگار خود راهی برگزیند.و در ادامه میگه و شما هرگز نمیخواهید مگر انکه خدا بخواهد(یعنی کسایی که میخوان راهی به سوی پروردگارشون پیدا کنن فقط راهی رو میخوان که خود خدا بهشون عرضه میکنه نه راهی که دیگران براش در نظر میگیرن)

دیگه واضح‌تر از این؟:

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى ﴿۱﴾ الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى ﴿2﴾ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى (3) نام پروردگار بلند مرتبه‌ات را منزه دار . همان كه خلق نمود و هماهنگى بخشید . وهمان كس كه (برای مخلوقش) تقديری مشخص كرد و (بسوی آن تقدیر ) هدايت فرمود (3) (سوره اعلی). [لذا یکی از دلایل سکون جامعه‌ی اسلامی در گذر زمان، اعتقاد به همین مسئله است. در این موضوع انسان موجودی است مسخ شده که از خویش هیچ اراده‌ای ندارد و تنها باید گوش به فرمان کسی باشد که قبل از پیدایش جهان، برای او قضائی رقم زده(تصمیم گرفته) است و در چاچوب آن قضا، او را به سمتی که تعیین نموده، هدایت می‌نماید]

charlatan1375: در ادامه میگه و شما هرگز نمیخواهید مگر انکه خدا بخواهد(یعنی کسایی که میخوان راهی به سوی پروردگارشون پیدا کنن فقط راهی رو میخوان که خود خدا بهشون عرضه میکنه نه راهی که دیگران براش در نظر میگیرن)

جدا از مسخره بودن این تفسیر به رأی، به نظرم یا ایران زندگی نمیکنی، یا تالا از خونه‌تون بیرون نرفتی بیسوچار ساعت کنج خونه نشسی. بهتره بری در بطن جامعه از نزیک ببینی ملت مسلمون در جواب هرسوالی درمورد روشنی آینده کارشون لفظ “ان شاالله”(اگر خدا بخواهد) از دهنشون نمیفته.


charlatan1375: درباره آفرینش انسان :((جن و انس را نیافریدم مگر برای عبادت)) ذاریات/56 برخلاف شما من فکر نمیکنم عبادت یعنی دولا راست شدن و البته مثل شما موقع سجده کردن افراد به ماتحتشون زل نمیزنم!!! .

اینکه خودت شخصن چی درمورد این آیه فکر میکنی نه برا من اهمیتی داره نه فرقی در اصل قضیه ایجاد میکنه. ضمن اینکه من بشخصه از رو گرایش جنسیم علاقه‌ای واسه زل زدن به ماتحت شما هنگام دولا راس شدن ندارم ولی بین همون مؤمنین هسن کسائی که علاقه دارن و از تماشای این منظره حسابی فیض میبرن.

0 ❤️

2016-07-04 22:51:34 +0430 +0430
0 ❤️

2016-07-04 22:55:03 +0430 +0430

تا یادم نرفته عرض شود که تفاوت مهم دیگه‌ی دیدگاه الهی و ماتریالیسم اینه که طبق دین فقط یک راه معین برا رستگاری انسان مشخص شده ولاغیر، حال اینکه طبق جهان ماده، هیچ قانون خاصی واسه تعیین تکلیف کردن برا سبک زندگی بشر وجود نداره چون قاعده‌ای در کار نیس.

0 ❤️

2016-07-05 01:06:49 +0430 +0430
نقل از: اسکلت حشری
charlatan1375: تز حماقت بار من (خواستم بگم جوش نزن پوستت چروک میشه که....) یا کوتاهی شما تو استدلال؟؟ به جرعت میگم تنها چیزی رو که نشون ندادی عدم جبرگرایی تو ماتریالیست بود. دیگه زبونم مو در آورد از بس گفتم نا توانی ما تو پیش بینی آینده ناشی از جهل و عجز آدم تو تعیین تمام عوامل اثر گذار با خطای صفره و این عدم پیش بینی به ذات ذرات برنمیگرده ( به زبون ساده چه من بتونم و چه نتونم پیش بینی کنم ذره همون رفتاری رو خواهد داشت که باید داشته باشه نه این که رفتاری بی قاعده داشته باشه). تا الآن که به جای اثبات مدعا بنده رو اینور و اونور حواله میدادی و حاصل کار دانشمندا رو اثبات شده و نتیجه ی بار ها و بار ها تکرار. ولی وقتی همین آزمایش رو شرح میدم ،میگی چه بسا قوانین فیزیک تغییر کنن و نظریه دیگه ای جایگزین بشه! بعله بنده هم قبول دارم که قوانین فیزیک (البته قوانینی که فیزیک دان ها برای توجیه پدیده ها به کار میگیرن و نه خود قوانین پایه ای و ذاتی فیزیک) همیشه در حال تغییر و تکامل هستن.اما اونچه که مسلمه این نکتس که این قوانین نه برای بی قاعده نشون دادن پدیده ها که برای فهمیدن و به دست آوردن این قواعد تغییر میکنن. واضحه،اشخاصی که برخلاف دموکریت نشون دادن که اجزای کوچک تر از اتم هم موجوده پیش خودشون نگفتن که خیلی خوب کوچک تر از اتم هم وجود داره پس دنیا بی قاعدس و بریم کیک کشمشی بزنیم بر بدن! نخیر،واضحه که به دنبال تعیین قواعد دنیای زیر اتمی رفتن و تا حدود زیادی هم موفق بودن.فلذا جهل بشر نسبت به قواعد یه دنیای ناشخناخته و پیچیده به معنای بی علت و قاعده بودنش نیست. فکر کنم مثال لیوان شکسته خیلی خوب نشون بده که هرچقدر پدیده دارای پیچیدگی بیشتری باشه،تعیین قواعدش سخت تره نه اینکه ذاتا پدیده ای بدون علت انجام بشه. البته لازم دونستم که تعریفی از آنتروپی(بی نظمی) ارائه بدم تا احیانا با بی قاعدگی اشتباه گرفته نشه: سؤال جالب براي دانشمندان اين بود که آيا درون اتم‌ها و مولکول‌ها نيز رفتارآشوبناک وجود دارد؟ اگر وجود دارد چگونه بايد آن را مدل کرد؟ در حقيقت براي رسيدن به جواب سوالات خود(آشوب کوانتومي) را تعريف نمودن. نظريه " نظم غايي " يا " نظم در بي نظمي " به ما ابزار حل مسائل پيچيده را درمحيط پرآشوب و آكنده از تغيير و تحول امروز و فردا را ميدهد بس بهتر است بدانيم که؛ نظريه نظم غائي پس ازدو نظريه نسبيت و كوانتوم؛ سومين انقلاب علمي عصر حاضر است . مفهوم کلي تئوري آشوب اين است که در هر بي نظمي ، نظمي نهفته است. به اين معنا که نبايد نظم را تنها در يک مقياس جستجو کرد. پديده اي که در مقياس محلي، کاملا تصادفي و غيرقابل پيش بيني به نظر مي رسد، چه بسا در مقياس بزرگتر، کاملا پايا و قابل پيش بيني باشد.نظريه نسبيت؛ نظريه نيوتوني زمان و فضاي مطلق را درهم ريخت و نظريه كوانتوم؛ روياي سنجشهاي دقيق ؛ قابل كنترل و متقن را برهم زد و نظريه نظم غائي پيش بيني هاي يقيني را كه از انديشه هاي لاپلاس نشآت مي گرفت و زير سئوال برد.با حرکت بسوي نانو،و با رشد مهندسي نانو و گسترش محصولاتي نظير نقاط کوانتوم،و همچنين فيزيکدانان با الهام از کار «ايزاک نيوتون» با متغيرهاي دوگانه- موقعيت و مقدار حرکت- فعاليت‌هاي ذرات زير اتمي را تفسير مي‌کنند. به بيان ديگر، ذره نظير پاندول نيوتن، بوسيله موقعيت آن در فضا و مقدار مومنتوم آن تعيين مي‌شود.آري؛ از آشفتگي زندگي زاييده مي شود. در حاليكه از نظم عادت به وجود مي آيد شفتگي و بي نظمي معمولا در محاورات روزمره آشوب و آشفتگي نشانه بي نظمي و سازمان نيافتگي به نظر آورده مي شود و جنبه منفي دربردارد. اما در واقع با پيدايش نگرش جديد و روشن شدن ابعاد علمي و نظري آن امروزه ديگر بي نظمي وآشوب به مفهوم سازمان نيافتگي ؛ ناكارائي ؛ ودرهم ريختگي تلقي نمي شود. بلكه در کوانتم بي نظمي در حقيقت عين نظم است (انتروپي جهان را که منفي و بسوي بي نظمي ميدانستن؛ در حقيقت عين نظم است) بي نظمي وآشوب نوعي بي نظمي منظم يا نظم در بي نظمي است. بي نظم **از آن رو كه نتايج آن غير قابل پيش بيني است** و **منظم** بدان جهت كه از نوعي **قطعيت** برخوردارست ."**بي نظمي** درمفهوم علمي **يك مفهوم رياضي** محسوب مي شود كه شايد نتوان خيلي دقيق آنرا تعريف كرد اما مي توان آنرا نوعي اتفاقي بودن **همراه با قطعيت** دانست. قطعيت آن بخاطر آن است كه ب**ي نظمي دلايل دروني دارد** و به علت اختلالات خارجي رخ نمي دهد و اتفاقي بودن بدليل آنكه رفتار بي نظمي ؛و غيرقابل پيش بيني؛لذا از لحاظ مکان و زمان پيش بيني **دقيق نيست...**(هر کسی دوتا مبحث اول درس آمارو خونده باشه میفهمه که خطای اندازه گیری به شخص و وسایل اندازه گیری برمیگرده و نه حقیقت فیزیکی اجسام)
_

البته حماقت‌بار که چه عرض کنم… (جوشای من مال قبلنا بود، فعلن نگران پوست خودت باش با غرور نوجوونی به کلکسیون جوش بدل نشی) دیگه این کج‌فهمی یا شایدم نافهمیت از «بی‌قاعدگی» کم‌کم داره حوصله سر بر میشه و هربار من میام اینجا ملزم به تکرار مکررات. ناگفته نماند که اگه خیال داری اینجا برا تشریح مباحث تخصصی کسی واست به‌به و چه‌چه میکنه، باید عرض شود اشتبا اومدی. ضمن اینکه پشت این رساله‌های فیزیک و کوانتوم، وختی اصل مطلبو درست نمیفهمی چه فایده؟ ولی من برعکست قضیه رو بیخود پیچیده‌ش نمیکنم، به زبون کاملن ساده میگم؛ همینم تو مخت جا رف معجزه‌س برا من.

اینکه عرض میشه قاعده‌ای در کار نیس و برنامه از پیش‌تعیین شده‌ای وجود نداره؛ منظور هرج و مرج و درهم‌برهم‌ریختگی نیس، بلکه عدم وجود حساب کتاب معین پشت قضایاس. وگرنه خودم «نظم در بی‌نظمی» رو هم تو پستای قبل همین تاپیک و هم بارهاو بارها در تاپیکای دیگه به وضوح بهش اشاره کردمو هیچ نیازی به این توضیحات اضافی نبود. چیزی که متسفانه نمیفمیش یا شایدم دوس نداری بفمیش؛ فرق اصلی بین دیدگاه الهی و ماتریالیسمه. با همون مثال استکان خودت پیش میرم.

حالت اول: استکان توسط یه شخص با محاسبات دقیق و دقت از زاویه خاص با شدت تعیین شده به زمین کوبیده میشه و میشکنه.

حالت دوم: استکان خودش میفته زمین و تیکه تیکه میشه.

اولی مقصود الهیه و دومی جهان مادی. منظور از «بی‌قاعدگی» همون حالت دومه. حال اینکه در حالت اول، حتی تعداد تیکه‌های شکسه‌ی استکانم از پیش رقم خورده ولی حالت دوم اینچنین نیس ولی شاید از بین تیکه‌های استکان، شمایل لوگوی شهوانی پدید اومد لیکن این به معنای قاعده‌مند بودن سقوط استکان نخواهد بود، بلکه فقط حاصل تصادفاته. منظور اصلی از «اتفاق» که من از اول این بحث صدبار گفتمو تو مخ جنابالی نرف همین مسله‌س.

تفاوت بزرگِ جهان از منظر الهی و ماتریالیسم که دیگه اظهرمن‌الشمسه، ولی گویا باید اینجا همه چیو مو به مو شرح داد که کج‌فهمی حاصل نشه. از اونجایی که بحث این تاپیکم بهتره با درج تفاوت این دو بسه شه فلذا به ناچار تشریح میشود و حدالامکان سعیم بر اینه که خعلی واضح این تفاوتو به ساده‌ترین زبون ممکن شرح بدم که دیگه کودن‌ترین افرادم بخوننش بتونن متوجه بشن جریان چیه. باشد که اثر کند:


«جهان الهی» رو موجود مجهولی با خلقیات کاملن انسانی (“الله”)، واسه سرگرمی خودش (یا شایدم ارضای میل خودپسندی) کون فیکون کرده و همه عواملش از قبل توسط خودش تعیین و برنامه ریزی شد‌ه‌س، از جمله آفرینش انسان و سایر موجودات. حال این پروردگار گرامی از ریز و درشت و اول و آخر زندگی تک‌تک مخلوقاش آگاهه، حتی اونایی که هنو سر از پسته درنیوردن! ینی واضحه پروردگار موجودات کاملن مطلعه در آینده چی به سر کوچولوهاش میاد! صدالبته که غیر اینم باشه ادعای عالِم بودن خودش زیر سؤال میره!! (که اینو از همون آخوندایی که مختو شستوشو دادنم بپرسی همشون قبول دارن) بین همه‌ی گونه‌های جانوری هم که “انسان” اشرف مخلوقاته و پروردگارش تحویلش گرفته و همه چیو اینجا برا فوفولش پدید اورده! ستاره‌ها رو واسه پیدا کردن راه، ماهو خورشیدو برا فمیدن تایم عبادت، و خر و الاغو هم برا بارکشی و گوسفندو هم برا سربریدن و خوردن گوشتش! زنو هم که برای آرامش! (روی سخنش همواره با مرداس) و خلاصه همه چی واسه پذیرایی از اشرف مخلوقات اینجا تدارک دیده شده. این دنیا هم چیزی نیس جز آزمایشی برا تصمیم نهایی پروردگار متعال واسه پاداشو حال دادن وَ یا اینکه مجازات و عذاب دادنِ مخلوقی که خودش تصمیم به خلقش گرفته! حال یه انسان متدین کاملن براش واضحه که آینده‌ش از قبل توسط خالقش رقم خورده و بحث اختیارش تو این دنیا براش فقط یه چیز فرمایشی و فرمالیته‌س! عین متهم سیاسی‌ای که حکم اعدامش از قبل توسط اون بالامالاییا مهر خورده ولی واسه عوام‌فریبی که مثلن بعله اون بالاییام عدالت سرشون میشه، یه دادگاه الکی براش تشکیل میدن که دیگه نگن این بدبخ بدون دادرسی سرش بالا دار رف! ضمن اینکه مبدأ و مأخر این جهان الهی مشخصه؛ پروردگار ظرف شیش روز دس جمبوند، سه روز اول زمینو خلق کرد و بعد سه روزم به آسمان پرداخ! آخرشم که قیومت میشه و هرکی به سزای اعمالش که از قبل توسط پروردگارش رقم خورده بوده میرسه! مجددن تکرار میکنم که اگه آینده‌ی انسان رو پروردگار الهی از قبل ندونه، دراینصورت عالِم بودنِ خودش زیر سوال رفته. درنتیجه دنیای الهی یه بازی‌ای بیش نیسو انسان الهیَم یه عروسک خیمه‌شب‌بازی نزد خالقش. [ضمن سعی بر احترام به عقاید ولی کسی که به همچین دنیایی معتقده باید به سلامت عقلی خودش شک کنه. کسی هم که به همچین دنیایی معتقده و خیال اختیاری بودن سرنوشتشو هم داره، دیگه وضعش خراب‌تره…]

ولی شواهد علمی چیز دیگه‌ای میگه… «جهان مادی» نه مبدأ معینی دارد و نه مقصد معین، طبق احتمالات و تخمینای زده شده تابحال؛ انفجار بزرگ حدودن سیزده میلیاردو هشصد سال پیش رقم خورده. عمر کهکشان راه شیری نیز شیشوسیزده بیلیون سال، عمر کره زمین چارونیم میلیارد سال و عمر قدیمی‌ترین گونه‌ی بشر حداکثر سه میلیون! فلذا هیچ جوکی خنده‌دارتر و حماقت‌بارتر از این نمیتونه باشه که خیال کنیم اینا همه از اول برا انسان پدید اومدن. چه بسا درحال حاضر گونه‌های پیشرفته‌تر از بشرم در کرات دیگر موجود باشن. ناگفته نماند که حیات روی کره زمین خودش طبق بی‌نظمی و تصادفات صورت گرف. سیر تکامل جونورا و فرگشت گونه‌ی انسان که دیگه جای خودشو داره. (منظور از تصادفات، همون حالت دوم شکستن استکانه) اینا به وضوح ثابت میکنه که روند این جهان طی سیر متوالی و خود به خودی پیش رفته نه از رو نخشه‌ای از پیش تعیین شده. اینکه به چه سمت و سوئی داریم میریم، فعلن انتهاش ناپیداس… مگه اینکه علم اونقد پیشرف کنه که ضمن شناخ پیدا کردن ازش، امکان تغییر دادنشم میسر شه که این دیگه اساسن میرینه به تفکر از پیش تعیین شده بودن وقایا. فلذا روشنه که انسانِ جهان مادی، نه درگیر سرنوشت از پیش رقم خورده توسط یه وجود موهوم، بلکه بسته به اراده خودش و محیطیه که درش متولد شده که میشه همون توضیح اینجانب در پست اول این تاپیک قبل از این همه صغرا کبرا چیدن.

تو پست شما چیز خاصی به جز تکرار واژگان حماقت بار ،خنده دار،جوک مسخره و امثالهم(با کمی چاشنی پراکنده گویی) ندیدم.فقط دو نکته نظرم رو جلب کرد که به شرحش میپردازم:با همون حالت دوم استکان شروع میکنم:نخست اینکه استکان خود به خود سقوط نمیکنه و اینطور نیست که وقتی تو ثانیه t در حال سکونه بدون هیچ دلیلی در t+1 سقوط کنه،بلکه سقوطش میتونه وابسته به وزش باد،لرزش زمین،برخورد جسمی به اون و ایجاد شتاب و در نهایت سقوط باشه.بنابر این چه شخص و چه عوامل فیزیکی کنترل نشده باعث سقوط استکان شده باشن با دونستن سلسله عوامل تعیین کننده میشه آینده استکان (مثلا تعداد ذرات پخش شده) رو پیش بینی کرد.شکست استکان ضمن سقوط به وسیله باد همونقدری با قاعدس که شکسته شدنش توسط انسان.لذا جهل بشر و عدم دستیابیش به خطای صفر ذات فیزیک و ماده رو تغییر نمیده.لذا وقتی گفته میشه پشت تمام اتفاقات آینده قاعده ای وجود داره به این معنی نیست که موجودی دارای شعور اون آینده رو از قبل نوشته یا تعیین میکنه.از قبل مشخص بودن آینده و تعیین شدنش به ذات عوامل پیچیده فیزیکی برمیگرده. به زبون ساده تر اگه x رو گذشته در نظر بگیریم فقط یه آینده ممکن براش وجود داره که همون y نامیده میشه اما اینکه چرا ما احتمال میدیم که ممکنه به w یا z برسیم به دلیل جهل نسبت به تماملی عوامل تعیین و عدم دسترسی به خطای صفره و الا به جز y هیچ آینده حقیقی(بنا به متریالیست) وجود نداره.
کما اینکه ندونستن این آینده اختیار رو تبیین نمیکنه.
ادینگتون میگه: در حال حاضر قانونی وجود ندارد تا معلوم کند که در فلان موقعیت خاص، کدام جهش روی خواهد داد و از این لحاظ گفته می شود که اتم تحت هیچ نظم و قاعده ای قرار نمی گیرد، اما دارای خاصیتی است که از نظر مشابهت شاید بتوان به اختیار تعبیر کرد. ادینگتون (آرتور استانلی ادینگتون فیزیک دان معروف قرن بیستم) در کتاب ماهیت جهان فیزیکی با همین امکان، صحنه بزرگی آراسته است.

. در جواب راسل به تاریخچه " اصل عدم موجبیت " پرداخته و اضافه می کند: “من در شگفتم از اینکه ادینگتون برای تأیید اختیار به این اصل متوسل شده باشد، زیرا اصل مزبور به هیچ وجه نشان نمی دهد که در سیر طبیعت، اختیار وجود دارد”.
آنگاه درباره این مطلب بحث می کند که آنچه از مکانیک کوانتومی نتیجه می شود، نفی علیت نیست، نفی اصل موجبیت (و اصل ضرورت ترتب معلول بر علت) است. می گوید: “پس در اصل عدم موجبیت، چیزی که نشان دهد یک واقعه فیزیکی بدون علت واقع می شود، وجود ندارد… حال بر می گردیم به اتم و اختیاری که در آن پنداشته می شود. نخست باید دانست که هنوز معلوم نیست حرکت اتم کاملا سرسری باشد. ادعای قاطعیت در تأیید و یا رد این نظریه به یک اندازه غیر علمی و اشتباه آمیز است، زیرا علم در همین اواخر به کشف این نکته نائل آمده است که اتم در حوزه عمل قوانین فیزیکی قدیم نیست و برخی فیزیک دانان با بی پروایی از همین مقدمه نتیجه گرفته اند که اتم اصلا در حوزه عمل “قانون” نیست… آدمی تا چه اندازه باید بی پروا باشد که رو بنای حکمتی را بر مبنای جهلی بنا کند که فقط برای لحظه ای قابل دوام باشد… بعلاوه ایرادهای علمی محضی نیز علیه ایمان به اختیار، وجود دارد. بررسیهایی که تاکنون در مورد رفتار حیوانات یا موجودات انسانی به عمل آمده روشن کرده است که در اینجا نیز مانند زمینه های دیگر می توان به قوانین علمی دست یافت و این همان است که در تجربیات “پاولوف” آزمودیم.
صحیح است که ما نمی توانیم اعمال آدمی را با هیچ درجه از کلیت پیش بینی کنیم، لکن این موضوع تا حدی مربوط به پیچیدگی مکانیسم آدمی است و هرگز بیانگر بی قانونی محض که باطل بودنش در همه موارد تجربی به ثبت رسیده است نیست و کسانی که مایل اند جهان فیزیکی از وجود قانون بر کنار باشد، به نظر من نتیجه این میل خود را در نمی یابند. همه استنباط ما از جریان طبیعت بر اصل علیت استوار است و اگر طبیعت تحت لگام قانون نباشد، مجموع چنین استنباطی نقش بر آب خواهد بود. در آن صورت، دیگر نخواهیم توانست از چیزی که همه جوانب آن را شخصا نیازموده ایم، آگاهی داشته باشیم، و حتی اگر جدی تر صحبت کنیم، آگاهی ما منحصر به تجربه خود ما خواهد بود، آن هم فقط در همان لحظه آگاهی چون حافظه نیز بکلی مشمول قوانین علیت است. در این صورت، اگر ما ناتوان از این باشیم که از وجود دیگران و حتی از گذشته خود استنباط موجهی داشته باشیم، استنباط ما درباره خدا یا هر چیز دیگری که حکمای الهی آرزوی آن را دارند، بسی ناچیزتر خواهد بود…
در واقع، هیچ دلیل قانع کننده ای بر این فرض وجود ندارد که حرکات اتمها تابع قانون نباشند، زیرا فقط در همین اواخر روشهای تجربی توانسته اند آگاهیهایی از حرکات اتمهای مجرد را به دست بیاورند و هیچ بعید نیست قوانین حاکم بر این حرکات هنوز کشف نشده باشند” (راسل: جهان بینی علمی، ترجمه حسن منصور،ص82 - 88).

0 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «