میگن مستی گنااااااااااهههههههههه ولی از چتی نمیگن هیچی. انگار اونایی که چت میکنن رو میبرن خلد برین آشیانشون میدن. اونجا هم با خدا و فرشتگار مقرب میشینن دور هم سیگاری دست به دست میکنن. و بعدشم تو فاز کره گیری، لیوان لیوان عسل از جوی انگبین برمیدارن. نه عاغا ازین خبرا نیست. اول اینکه موقع گل کشیدن یا هی میخندی یا پارانوید میشی. که تو حالت اول یکی ببیندت بهت میگه به کس عمت میخندی؟ عمه بدبختت فحش میخوره و گناه فحشی که میخوره به گردن توست! و خود خدا که هیچی، وجدان نداشته ی نوع بشر هم قبول داره که حق الناس رو نمیشه راحت جبران کرد. اصن میگن خدا حق خودش رو میبخشه ولی حق الناس رو نه. فلذا مال مردم رو نخورین که مردم مالتون رو نخورن. اصن اینقد مال مردم خور هست تو این مملکت که به اسم همون خدا داشته و نداشته هاتون رو میکشن بالا! ولی خودمونیما، اغراق عجیبیست اینکه نداشته ی آدم رو بالا بکشن. ولی وقتی بهش فکر میکنیم، وقتی توش عمیق میشیم و دست و پا میزنیم،معنی پیدا میکنه. منظورش اینه که “دست طرف رو از داشتنش کوتاه میکنه”. ینی آرزوش رو باید به گور ببری. ینی یجوری بالا میکشه که بعدا هم نتونی داشته باشیش. و نتیجش چجوری میشه؟ اینکه عید سال 94 یا 95، توی آگهی های سایت دیوار دیدم یه یارو زرندی ماشینشو آگهی کرده، یه کاپرا دوکابین سیاه مدل 89 با باربند اتاق شده، 25 میلیون تومن. و اگه یه وام دوساله 18 درصد میگرفتم، میشد بخرمش. و ازونجایی که گواهی نامه نداشتم اون زمان، گفتم عجله چی رو داری مومن؟ زرندی ها اعتمادی بهشون نیست مالتو میخورن کیر خرم دستت نمیدن. همینجورم شد. برادرم سال بعدش از یه زرندی ای یه 206 سبز چیزی مدل هشتاد و دو سه خرید. اینکه یارو ماشین رو ترکونده بود بماند؛ اینکه آخرشم نیومد پا معامله سند بزنه بماند، اینش حرص آدمو در میاورد که ابله پلشت رفته بود همون سال بخاطر 60 هزار تومن شیشه شکسته، 6 - 7 سال تخفیف بیمه رو ریده بود توش. شصت هزار تومن. 60 هزار فاکینگ تومن!!! آخه اون زمان با شصت تومن یک و نیم دو کیلو گوشت گوسفندی میشد خرید. الان باید 60 تومن دیگه بذاریم روش که بشه یه کیلو. تازه همونم نصفش استخونه؛ قصاب دیوثم به زور یه تیکه دمبه میذاره روش، کیلویی بیست سی چل تومنم حسابش میکنه، به این بهونه که خوشمزه میشه. بعدشم سیس حق به جانبی میگیره که اون یارو آشپزه گوردون رمزی که برنامه آشپزی اجرا میکنه و هی اعصاب نداره و فحش میده، نگرفته. دیدین فحش دادناشو؟ طبیعی ان ها. ولی مشکلشون اینجاست که ایدشون از اساس کسشره: “سرآشپز انگلیسی”! والا شما از هر ده تا منبع معتبر و غیر معتبری که نگاه کنین، 9 تاشون بدترین و بی سلیقه ترین فرهنگ آشپزی اروپا رو به انگلیسیا نسبت دادن. بعد یه یارو انگلیسی که قیافشم مث شونه تخم مرغه بیاد پز آشپزی بگیره. حالا اگه فرانسوی بود یه چیزی. میگن فرانسوی ها خیلی تو آشپزی دست بالایی دارن. راست و دروغش پا خودشون. پیگیرش نبودم. ولی از زبونشون اصلا خوشم نمیاد. لحن و آوای زبونشون یجوریه که انگار وسط بالا آوردن دارن حرف میزنن. حال آدم مشمئز میشه. ازونطرف اصن زبونشونم به گفته خیلی از زبون شناسا، ترکیبی از همه زبونای پایه لاتین (ایتالیایی، اسپانیایی، پرتقالی) عه که از زیر گریدر رد شده و کیر رفته توش. ازونور آلمانی رو بگو. اصن آدم کیف میکنه. گوشنواز ترین زبون دنیاست. خودشونم به جالبی زبونشونن. فرهنگشون، نخسوزن درکشون از طنز و شوخی. توی فیلم “Two Popes” یارو پاپ وقت به اون یکی که پاپ آینده قرار بود بشه میگفت “این شوخی آلمانیه. لازم نیست خنده دار باشه.” که به نظرم از عمیق ترین دیالوگای فیلمی بود که داستان مناظره ی دوتا مرد خداست! دوتا آدم باسواد و متفکر و کار درست. یکی پاپ بندیکت شونزدهم که بعد از سیصد چارصد ســـــــــال اولین پاپی بوده که استعفا داده. بهش میگفتن نازی ـه. آلمانی بود دیگه: “یوزف راتزینگر”. نقششم آنتونی هاپکینز بازی میکرد. همون دکتر فورد سریال وست وورلد. که یه زمانی مورد انتظار ترین سریالی بود که دنبال میکردم و شدید ترین سقوطی رو داشت که توی دنیای سریال جات میتونست اتفاق بیفته. مث سقوط شهر دیترویت بعد از بحران اقتصادی سال 2008. شهری که یه زمانی پایتخت خودرو سازی دنیا بود و الان شده شهر هیپی زده ی دوستدار طبیعتی که با دفتر شرکتای تکنولوژی و مزارع شهری، دست و پا میزنه برا نجات یافتن. تو مزارعشونم چیز بدرد بخور نمیکارن که. حبوبات میکارن. کلم میکارن! کلم … بو چس نمیگیره شهرشون؟ اونم توی اون آلودگی شهر به اون بزرگی. باید خربزه میکاشتن. آخخخخ خربزه 😭 😭 😭 دلم خواست. برم بخورم.

.
.
.