+اوووم اووووم
_مواظب باش دندونت نخوره ، اه سحر جوون بخور
این صداهای نجوا گونه از اتاق خاله و شوهر خاله ی سوگول ده ساله، خیلی واضح به گوشش میرسید
صدای برخورد دست با قسمت لختی از بدن
با خودش فکر کرد شاید یکی به دیگری پس گردنی یا سیلی زده ، بیشتر گوش کرد و بیشتر هراسان شد!
_قربونت برم خوبه خیس شد پاتو باز کن قشنگ که میخوام جرت بدم
+ارومتر کامران ، یه دفعه تو نکنی
سوگول پتو رو بیشتر توی سرش کشید ، دوست داشت صدا ها قطع بشن واقعا آزار دهنده بود میدونست که چیزهایی که مربوط به ادم بزرگ هاست در جریانه ولی حتی میترسید میلیمتری از جاش تکون بخوره و اونا متوجه بیدار شدنش بشن ! از اینکه مثل ترسو ها از خاله سحر خواسته بود در اتاق را باز بگذارند از خودش بدش می اومد! کاش اتاق دیگه ای بود کاش نمی گفت شب ها میترسه و این در بسته میشد !
مدتی بود که پدر و مادر سوگول به عیادت عمه مریضش به شهر دیگه ای رفته بودن و اون رو پیش خاله و شوهر خاله اش گذاشته بودن! و این اولین نجواهای عجیبی بود که میشنید ! چیزهایی که هم میفهمید هم تصوری ازش نداشت ولی هر چی که بود نفرت انگیز بود!
…
دنیای خیالی بچه ها با هر چیزی که میبینن و میشنون تصویرسازی و ساخته میشه البته من تخصصی در این مورد ندارم فقط تجربه ی احساسی بود که ناشناخته بود !
بنظر من والدین و کسایی که کودکی رو در منزل دارن خیلی باید مواظب روابط جنسیشون باشند !
شاید شما هم تجربه ی مشابه داشته باشین
بله قطعا تاثیر داره و بایستی نذاشت ک کودک از درون فعالیت جنسی فعال داشته باشه !
ممنونم از تاپیک زیباتون❤