خاطرات سکسی افراد متاهل از همسرشون در مهمونی و یا بیرون

1395/11/13

دعوت بودیم مهمونی خونه کامران من نمیتونستم زود برم واسه همین خانمم به همراه دوستش زودتر رفتن . بعد از اتمام کارم حدود ساعت یازده رسیدم اونجا همه دختر پسرا قاطی بودن و در حال رقص و البته همگی مست. خاننمو پیدا نکردم ولی دوستش مهسا رو دیدم اومد سمتم سراغ خانمم رو گرفتم گفت که رفته بالکن سیگار بکشه وقتی رفتم دنبالش همین که پرده رو کنار زدم دیدم حمید دوست صمیمی کامران دستشو انداخته کمر همسرم و کشیدش بغل خودش و بند لباس همسرم از رو شونش افتاده رو بازو و هردو داشتن سیگار میکشیدن این صحنه برام جذاب و البته خوشایند بود.

39602 👀
0 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2017-02-01 07:48:55 +0330 +0330

کسی خاطره سکسی نداره؟؟؟؟؟؟

1 ❤️

2017-02-01 07:49:51 +0330 +0330

خاطرات سکسی و اتفاقی از همسراتون رو بزارید

0 ❤️

2017-02-01 07:52:52 +0330 +0330
نقل از: hastikian2012 خاطرات سکسی و اتفاقی از همسراتون رو بزارید

من خاطره ای ندارم والا ولی با خاطرات شما حال میکنم.ممنون ? ?

4 ❤️

2017-02-02 00:36:37 +0330 +0330
نقل از: masajor.parsa تولد یکی از دوستای خانمم دعوت بودیم ... کلی زن خوشکل و مامانی با شوهراشون اومده بودن....البته زن من اون وسط تک بود...وقتی میرقصید همه محموش میشدن...حتی زنهای دیگه هم بهش نظر داشتن.... خلاصه... ساقی بما گیر داده بود که چرا کم مشروب میخورین...من و زنم اون شب خیلی خوردم.... دست خودم نیست... بیجنبم... مشروب که میخورم کیرم راست میشه ... خلاصه وسط رقص کیرم راست شده بود ... یکی از خانمهای مجلس که بعدا فهمیدم اسمش ساراست اومد باهام برقصه،سارا زن حمید،که بعدا خیلی باهام دوست شدیم وقتی دید راست کردم هی خودشو به بهونه رقص میمالید بهم....منم که حشرم زده بود بالا هیچی حالیم بود... خلاصه به بهونه آماده کردن وسایل رفتم تو حیاط و منتظر شدم سارا بیاد ...سارا اومد و رفتیم پشت خونه بدون هیچ حرفی کیرمو درآورد و برام یه ساک مشتی زد....حدود نیم ساعتی طول کشید کارمون با اینکه سرپایی بود ولی خیلی حال داد بهم ... هنوزم باهاش حال میکنم بعد اینکه کارمون تموم شد سیگار کشیدیمو برگشتیم وسط جمعیت .... حالا من دنبال زنم میگشتم سارا دنبال شوهرش.... خلاصه رفتیم تو آشپزخونه که یه در داشت به حیاط خلوت... با هم رفتیم تو حیاط خلوت که دیدم داره یه صدایی از پشت درختا میاد رفتم دیدم بعله ... خانوم با حمید دارن لباسهاشونو مرتب میکنن... دیگه ماهم خودمونو زدیم به اون راه که انگار اتفاقی نیوفتاده... ولی بازم تو فکرشم یه بار با سارا یه حال بکنم

ممنون از نظرت جالب بود همیشه به شادی و لذت

0 ❤️

2017-02-02 00:37:29 +0330 +0330
نقل از: ishtar خانمم اصرار داشت برای حجامت بریم پیش یه اقایی ، رفتیم خونش خیلی هم خوشتیپ بود. موقع حجامت متوجه رفتار غیر معمولش شدم که بدور از چشم من کمر زنمو لمس میکنه، بعدها پیامای سکسیشو توی گوشی زنم دیدم ولی هیچوقت به روش نیاوردم که از رابطشون خبر دارم

از قبل همدیگرو میشناختن؟

0 ❤️

2017-02-02 07:08:31 +0330 +0330

سلام ما در این حد تجربه نداشتیم، اما خوب وقتی که رفتیم ترکیه، اونجا خانمم توی پارک آبی استانبول بیکینی پوشید. تجربه خیلی خاصی بود. از تهران که می خواستیم بریم، من بهش گیر دادم که به جای مایو یه تیکه، بیکینی برداره و بعد از کلی بحث قبول کرد. وقتی رفتیم اونجا، صبح روزی که می خواستیم بریم پارک آبی، توی هتل بیکینی رو پوشیده بود و می خواست روش لباس بپوشه، من کیرم شق کرده بود و باورم نمی شد که قراره همین طوری جلوی بقیه باشه. خلاصه یه تاپ و شلوارک پوشید و رفتیم. وقتی رفت توی رختکن و برگشت، داشتم از لذت می مردم که خانمم این شکلیه.
یه سری پسر عرب هم بودن که بدون هیچ خجالتی از من و خانمم، خیره شده بودن و سینه ها و باسنش رو دید می زدن. من ندیده بودم کسی این قدر راحت دید بزنه! منم داشتم حسابی لذت می برم، هر چند همسرم معذب شده بود. بعدشم یکی دو دفعه سوتینش از روی سینه رفت کنار و سینه هاش دیده شد که اینم کلی حال داد. دفعه اول زود بهش گفتم، اما دفعه دوم یک دقیقه تقریبا چیزی نگفتم تا خودش فهمید. البته نمی دونم کسی دید یا نه، چون توی استخر بودیم.

9 ❤️

2017-02-02 07:29:00 +0330 +0330
نقل از: badboyiranian سلام ما در این حد تجربه نداشتیم، اما خوب وقتی که رفتیم ترکیه، اونجا خانمم توی پارک آبی استانبول بیکینی پوشید. تجربه خیلی خاصی بود. از تهران که می خواستیم بریم، من بهش گیر دادم که به جای مایو یه تیکه، بیکینی برداره و بعد از کلی بحث قبول کرد. وقتی رفتیم اونجا، صبح روزی که می خواستیم بریم پارک آبی، توی هتل بیکینی رو پوشیده بود و می خواست روش لباس بپوشه، من کیرم شق کرده بود و باورم نمی شد که قراره همین طوری جلوی بقیه باشه. خلاصه یه تاپ و شلوارک پوشید و رفتیم. وقتی رفت توی رختکن و برگشت، داشتم از لذت می مردم که خانمم این شکلیه. یه سری پسر عرب هم بودن که بدون هیچ خجالتی از من و خانمم، خیره شده بودن و سینه ها و باسنش رو دید می زدن. من ندیده بودم کسی این قدر راحت دید بزنه! منم داشتم حسابی لذت می برم، هر چند همسرم معذب شده بود. بعدشم یکی دو دفعه سوتینش از روی سینه رفت کنار و سینه هاش دیده شد که اینم کلی حال داد. دفعه اول زود بهش گفتم، اما دفعه دوم یک دقیقه تقریبا چیزی نگفتم تا خودش فهمید. البته نمی دونم کسی دید یا نه، چون توی استخر بودیم.

به به

0 ❤️

2017-02-02 09:04:01 +0330 +0330

خیلی عالی بود دم همتون گرم

0 ❤️

2017-02-08 07:33:24 +0330 +0330

دوستان عزیز متاهل دیگران رو از خاطرات خوبتون بهره مند کنید و به اشتراک بزارید

0 ❤️

2017-02-10 09:13:15 +0330 +0330
نقل از: m.zoj.m چهار سال پیش وقتی دوستم وحید دعوتمون کرد تابستون ویلاشون قبول کردم که برم پیش چون خیلی وقت بود ندیده بودمش. من و وحید خیلی صمیمی بودیم از تفکر باز هم خبر داشتیم و وحید هم چندوقت بود که از خانومش جدا شده بود. من به رویا گفتم بابت دعوت وحید و رویا هم قبول کرد و کارامون اوکی کردیم و رفتیم رامسر ویلای پدر وحید. من و رویا تازه باهم اوکی شده بودیم و تو سکسامون درمورد فانتزی حرف میزدیم و از نفر سوم حرف میزدیم و رویا حشری تر میشد و من خیلی زود ارضا میشدم. هیجان داشت برامون اما تجربه نداشتیم. از گرگان حرکت کردیم وقتی رسیدیم رامسر وحید اومد دنبالمون و راهنمایی کرد رسیدیم ویلا یک ویلا بزرگ و دوبلکس بود. قرار بود یکی دو روز اونجا باشیم بریم ویلا پدرخانمم سرخرود. وحید از ما پذیرایی خوبی کرد غروب بود ساعت ۷ یا ۸ بود وحید ورق اورد و مشروب و مزه نشستیم بازی کنیم وحید گفت بازی هفت خبیث بازی کنیم جریمه کنیم گفتیم باشه. رویا خیلی وقت بود مشروب نخورده بود و بازی ورق هم نکرده بود. بازی شروع کردیم من تا اونجایی که میتونستم به رویا کمک میکردم که جریمه نشه و بلعکس خودم میشدم و منو جریمه میکردن تا اینکه یکباره رویا گفت مهیار باید لخت بشی و من هم قبول کردم لخت شدم اما شرت پام بود دفعه بعد گذاشتم رویا جریمه بشه و من هم رویا جریمه کردم گفتم دوتا پیک مشروب پشت سرهم بخور. رویا گرم گرم شده بود دفعه بعدش بود که رویا وحید جریمه کرد گفت تو سه تا پیک پشت سرهم بخور . وحید خورد و گرم شده بود که در حین بازی متوجه شدم رویا چشمک میزنه بهم اول نفهمیدم بعدش ازم خواست که راهنماییش کنم بره دستشویی منم بازی قطع کردم رفتیم سمت دستشویی و تو راه رویا تو فکر بود اینو فهمیده بودم نزدیک دستشویی که رسیدیم بهم گفت یک چیزی بگم ناراحت نمیشی گفتم بگو. گفت من داغ کردم هوس سکس کردم کیر می خوام تعجب کردم گفتم الان اینجا گفت اره اما... گفتم اما چی گفت همیشه تو سکسمون از یک نفر حرف میزنی و حتی چندین بار از وحید گفتی و گفتی وحید کیر کلفتی داره و هردوتون از تفکر باز بدتون نمیاد من فهمیدم سریع چی می خواد بگه میدونستم رویا مست بشه حشری میشه گفتم حالا یعنی دستشویی نداری گفت نه من با شرت بودم کیرم شق کرده بود گفت ببین کیرت کس می خواد رویا دید من جوابی ندادم گفت منو بکن همین الان. گفتم باشه شلوار دراورد دیدم شرتش خیسه منم بدجور حشری شده بود کمی مالوندمش چسبوندمش به دیوار کیرم محکم کردم تو کسش دیدم کیرم داره خیس تر میشه رویا حشریتر شده همینطور داشتم تلمبه میزدم گفت الان وحید متوجه بشه گفت مهیار وحید بهم راه میده اونم کسم می خواد گفتم روم نمیشه خجالت میکشم میترسم رفاقتمون بهم بخوره یا ابروریزی بشه گفت باشه بیخیال اما بدجور تو فکر من سکس سه نفره بود من سریع ارضا شدم خودمو تمیز کردم دیدم رویا خودش همچنان میمالونه کسش محکم میمالونه گفت تو که میدونستی من مشروب زیاد بخورم داغ میکنم واسه چی این جریمه کردی گفت کرم داشتی الان من ارضا نشدم ارضام کن. گفتم باشه گفت بجنب منم گفتم شلوارت بپوش میریم پیش وحید طوری نقش بازی میکنی و خودت کم کم شروع کن چیزی که می خوای گفت مشکل نداری ناراحت نمیشی. گفتم نه مشکلی نیست. رفتیم اما وحید بدجور ما نگاه میکرد که فکر کنم فهمیده بود ما شیطونی سکس کردیم. بازی شروع کردیم و من کمک رویا میکردم تا حاکم بشه جریمه کنه وسط بازی رویا یک پیک دیگه مشروب خورد رویا حاکم که شد وحید جریمه کرد گفت لخت شو مثل مهیار. اما اینکه مهیار باید تورو خیس کنه. وحید اول قبول نمیکرد اما بازی بود اون هم گرم بازی و بخاطر اینکه جو بازی خراب نشه و رویا ناراحت نشه قبول کرد اما گفت من شلوارکم درنمیارم چون زیرش شرت ندارم شرمنده. رویا گفت نمیشه رویا هم طوری نشسته بود من خودم شق کرده بودم رویا خودش رفت از تو یخچال پارچ اب گرفت ریخت روی وحید اما وجید درمیرفت زیاد خیس نشد رویا قهر کرد وحید دید بازی خراب میشه گفت اوکی باشه به من گفت ببین زنت خودش می خواد منم گفتم بازی هست اونم حاکم. وحید یکدفعه شلوارکش دراورد گفت بیا خیسم کن. فقط قهر نکن شب خراب نکن. رویا هنوز تو قهر بود با اینکه وحید از روی اجبار لخت بود و با کمی خجالت رفت سمت رویا جلوش وایستاد گفت خیسم کن خانم خوشگله رویا گفت اینکه خیسه... من تعجب کردم خود وحیدم تعجب کرد اومدم جلوشون و وحیدم کیرش گرفت تو دستش اب شهوت از سرکیرش سرازیر شده بود کیر وحید یک کیر بزرگ ۲۲ سانتی و کلفت قبلا دیده بودم( من همیشه مسخره اش میکردم میگفتم پا سوم وحید) وقتی یکبار مجردی دختر اورده بودیم و برای رویا هم تعریف کرده بودم و هم اندازه اش. وحید خجالت کشید قرمز کرد و رفت سیگار روشن کرد رویا گفت پس چی شد. قرار بود خیسش کنم وحید هم چون خجالت کشیده بود با لحن تند اومد جلو رویا که نشسته بود روی مبل گفت بیا خیسش کن. رو به من کرد گفت اینطوری نگاه نکن من نمی خواستم خودش اسرار داره کیرش گرفت که داشت شق میکرد رویا پارچ اب روی کیرش خالی کرد گفت بیا خیسش کردم. گفت حالا برو. من تعجب کرده بودم از اینکار رویا اون که حشرش زده بود بالا چرا تو بهترین شرایط سکس شروع نکرد بعدش گفت خوشم نیومد از برخورد وحید اونموقع. شب شده بود رفتیم بساط کباب براه کردیم وحید خیلی تو خودش منم فهمیده بودم رویا هم همینطور. کباب که خوردیم بعد شام من به بهانه ماشین رفتم با ماشین ور برم دیدم رویا هم داره میاد سمت ماشین اهنگ گذاشته بودم اومد سمتم گفت فردا بریم از وحید هم تشکر کن بابت پذیرایش گفتم باشه دیدم وحید اومد سمتمون گفت صدا اهنگ بیشترش کن رفت مشروب گرفت اورد دیدم بد نگاه میکنن این دوتا همو وحید اومد یکدفعه شیشه مشروب داد دست رویا گفت معذرت می خوام اونموقع داد زدم چون خجالت کشیدم رویا گفت خواهش میکنم اما خجالت برای چی گفت بخاطر اینکه کیرم ابروم برد گفت درسته شما خوشگلی و خوش هیکلی اما نباید اینطور میشد انگاری رویا سبک بشه گفتم وحید جان دستت درد نکنه از پذیراییت رویا فهمید می خوام چی بگم نگاه خواهشانه ازم میکرد گفتم ما فردا میریم گفت چرا بد گذشت گفتم نه عالی بود اما اینکه رویا یکم حالش بده باید حالش خوب کنم رویا شیشه مشروب دهن زد و یکم مشروب خورد گفت بیا برقصیم خوش باشیم سیگار از تو ماشین گرفت روشن کرد ارو ارو قر میداد لباس تاپ و ساپورت پاش بود گفت مهیار شلوارک منو از تو ماشین بده من رفتم شلوارک از تو ساک تو صندوق پیدا کنم بو برده بودم الکی یکم معطل کردم دیدم رویا و وحید دارن حرف میزنن من دوباره داشتم میگشتم سرم بالا اوردم دیدم اینا لب تو لب هستن وحید پسر قد ۱۸۰ اما لاغر بود کون رویا چنگ میزد منم شق کرده بودم گذاشتم بیشتر پیش برن اصلا براشون بودن من مهم نبود راحت بودن وحید تاپ رویا دراورد رویا بوس میکرد رویا فقط سوتین تنش بود و ساپورت سینه هاش میمالید منم خودم وارد کردم گفتم پیدا نکردم رویا منو نگاه خواهشانه و رضایت بخش میکرد گفتم بریم تو خونه بهتره.

عالی بود
شاد شاد شاد باشین

1 ❤️

2017-02-10 10:20:25 +0330 +0330

جقیا تو اینجا جم شدن :|

3 ❤️

2017-02-12 07:53:12 +0330 +0330

خانم ها و اقایون متاهل عزیز خاطرات سکسی فراموش نشه

0 ❤️

2017-02-12 11:28:33 +0330 +0330

واقعا موندم بهت چی بگم …

1 ❤️

2017-02-19 04:08:18 +0330 +0330

آشنای با سکس ضربدری از هشت سال پیش شروع شد اولین بار که فهمیدیم اینجور سکسی هست برامون قابل قبول و باور کردنی نبود بعد از کلی چت و قرار با زوج های دیگه بلاخره بعد از چهار سال به ضربدری انجامید متاسفانه توان نوشتن جزئیات ندارم وگرنه داستان فوق العاده و صد درصد واقعی میشد شاید یه روز با همسرم تونستيم بنویسیم

1 ❤️

2017-02-21 07:35:47 +0330 +0330
نقل از: zooj3

آشنای با سکس ضربدری از هشت سال پیش شروع شد اولین بار که فهمیدیم اینجور سکسی هست برامون قابل قبول و باور کردنی نبود بعد از کلی چت و قرار با زوج های دیگه بلاخره بعد از چهار سال به ضربدری انجامید متاسفانه توان نوشتن جزئیات ندارم وگرنه داستان فوق العاده و صد درصد واقعی میشد شاید یه روز با همسرم تونستيم بنویسیم

حتماهروقت تونستید جزییاتو بنویسید

0 ❤️

2017-03-18 15:14:06 +0330 +0330
نقل از: SuperHotBoy2017 دختر یا خانوم واسه رابطه تلفنی یا حضوری بخونه

موفق باشی

0 ❤️

2017-03-18 15:15:21 +0330 +0330

دوستان متاهل لحظه های اخر سال رو خوش باشید
دوستان مجرد هم لحظات سکسی رو براتون ارزو میکنم

1 ❤️

2017-03-18 15:16:24 +0330 +0330

یادتون نره خاطرات سکسیتون رو برای هممون تعریف کنید

0 ❤️

2017-03-18 16:08:30 +0330 +0330
نقل از: rahmoyan
نقل از: hastikian2012 یادتون نره خاطرات سکسیتون رو برای هممون تعریف کنید

بعضی از اتفاقات توزندگی مشترک باعث میشه یادآوریش لذت وهیجان بیاره…وبهترین فانتزی زوجین بشه

دقیقا

0 ❤️

2017-04-27 22:08:21 +0430 +0430
نقل از: hastikian2012
نقل از: rahmoyan
نقل از: hastikian2012 یادتون نره خاطرات سکسیتون رو برای هممون تعریف کنید

بعضی از اتفاقات توزندگی مشترک باعث میشه یادآوریش لذت وهیجان بیاره…وبهترین فانتزی زوجین بشه

دقیقا

10 روز پیش بازنم رفتیم نمک ابرود یه ویلا تو جنگل اجاره کردیم شبو استراحت کردیم صبح زنم گف بریم جنگل گفتم باشه رفت اماده شد یه شلوار اسلش فاق کوتاه تنگ با یه تیشرت سفید رنگ شرت سبزفسفریش با سوتیینش معلوم بود به دلیل بزرگی کونش شرت کوچیکش تو شلوار خیلی تابلو بود یه ده دیقه که بالا رفتیم با سه تا جون روبه رو شدیم اونا پایین می اومدن تا مارو دیدن مسیرو عوض کردن دنبالمون را افتادن به زنم گفتم کونت کار خودشو کردا اومدن دنبالت…

یه جون گفتو کونشو بیشتر داد عقب بعد موقع را رفتن عین ژله میلرزوند پسرا کم کم نزدیک شده بودن یه هو زنم وایساد گف کاری دارین افتادین دنبالمون پسرا دستو پاشو قم کرد گف نه والا اون یکیه اومد جلو به دوستش گف چی میگی اره کارت داریم اینجا جنگل حرف حرف ماست زنم گفت ما اهل خشونت نیستیم رک بگین چی می خاین پسره گفت یه سکس توپ من اخه شوهر دارم من گفتم عزیزم من راضی نیستم اینا بهت صدمه بزنن حرفشونو گوش کن زنم گف اخه پسره گف اخه نداره بخای مقاومت کنی هر دوتونو کتک میزنیم زنم گف باشه قبول ولی اذیتم نکنینا اون یکی پسره گف تو حال بده قلط میکنن اذیت کنن زنم گف باشه …

اومدن جلو دست زنمو گرفتن رفتیم زیردرخت هرکدوم از یه طرف زنمو می مالید زنم گف در بیارین براتون بخورم کیرشونو دراوردن کیر 2تاشون 17 18 سانتی میشد ولی اونی که بد اخلاق بود حداقل 23 4 سانتی بود خیلیم کلفت زنم کیرشو دید یه جیگ با جون کشید یکی یکی بهشون ساک میزد وبه من نشونشون میداد کیر کلفته زنمو بلند کرد شلوارشو تا زانو کشید پایین بعد شرتشو داد پایین کیرشو اماده کرد دوستش گف اول تو نه جر میخوره کیر کلفته گف بابا این جنس کسش چنان خیسه چیزیش نمیشه نگاش گنین زنم گف راس میگه من می تونم فقط بده دسته خودم زنم دولا شد کیر یارو تنظیم کرد اروم کیرشو تا نصفه کرد تو کسش دوباره کشید بیرون بار دوم تا ته کرد تو پسره گف دیدین فک می کردن کیره منم بزرگه که زنم تونست تلمبه هارو شوع کرد زنم جیگو دادش رو هوا بود کیرشو کشید بیرون نشست رو کیر پسره به اون یکیم گف بکن اروم تو کونم منم کونشو خیس کردم پسره اروم خیلی راحت کرد تو یه کیر تو کس یه کیر تو کون اونیکیم ساک میزد

پسرا جاهاشونو عوض میکردن کیر کفته هنوز تو کسش بود زنم گف پاشو بزار تو کونم پسره گف میتونی گف اره بلند شد کیرشو اروم کرد تو تلبه هارو شروع کرد زنم از درد چمنارو چنگ میزد یه چن دیقه کرد ابشو تو کون زنم خالی کرد اون یکیام همین کارو کردن کون زنم 3 جور اب بود به منم گف عزیزم بیا تو هم بکن کیرمو دراوردم همشون تعجب کردن گفتن با این کیر زنتو جر دادی بد اخلاقه گف بابا چرا نمی فهمین زنش جند س معلومع به هرکی دوس داره میده منم گفتم اره من نمی تونم ارضاش کنم خیلی سکسیه مجبوریم این کارو بکنیم خلاصه من کردم تو کونش ابمو ریختم تو زنم بلند شد شلوارو شرتشو پوشید بهشون گف بیان ویلا شب باز حال کنیم …

3 روز اونجا بودیم حداقل 100بار تو کون زنم اب خالی کردن کون زنم از روز اولش خیلی نرمو بزرگ شده بود اومدیم شهرمون زنم خودشو وزن کرد 4 کیلو وزنش اظافه شده بو اونم از کون .تو این 2 سال از ازدواجمون زنم به خیلیا داده دوس داشتین تعریف کنم

3 ❤️

2017-04-27 23:39:35 +0430 +0430
نقل از: hastikian2012
نقل از: m.zoj.m چهار سال پیش وقتی دوستم وحید دعوتمون کرد تابستون ویلاشون قبول کردم که برم پیش چون خیلی وقت بود ندیده بودمش. من و وحید خیلی صمیمی بودیم از تفکر باز هم خبر داشتیم و وحید هم چندوقت بود که از خانومش جدا شده بود. من به رویا گفتم بابت دعوت وحید و رویا هم قبول کرد و کارامون اوکی کردیم و رفتیم رامسر ویلای پدر وحید. من و رویا تازه باهم اوکی شده بودیم و تو سکسامون درمورد فانتزی حرف میزدیم و از نفر سوم حرف میزدیم و رویا حشری تر میشد و من خیلی زود ارضا میشدم. هیجان داشت برامون اما تجربه نداشتیم. از گرگان حرکت کردیم وقتی رسیدیم رامسر وحید اومد دنبالمون و راهنمایی کرد رسیدیم ویلا یک ویلا بزرگ و دوبلکس بود. قرار بود یکی دو روز اونجا باشیم بریم ویلا پدرخانمم سرخرود. وحید از ما پذیرایی خوبی کرد غروب بود ساعت ۷ یا ۸ بود وحید ورق اورد و مشروب و مزه نشستیم بازی کنیم وحید گفت بازی هفت خبیث بازی کنیم جریمه کنیم گفتیم باشه. رویا خیلی وقت بود مشروب نخورده بود و بازی ورق هم نکرده بود. بازی شروع کردیم من تا اونجایی که میتونستم به رویا کمک میکردم که جریمه نشه و بلعکس خودم میشدم و منو جریمه میکردن تا اینکه یکباره رویا گفت مهیار باید لخت بشی و من هم قبول کردم لخت شدم اما شرت پام بود دفعه بعد گذاشتم رویا جریمه بشه و من هم رویا جریمه کردم گفتم دوتا پیک مشروب پشت سرهم بخور. رویا گرم گرم شده بود دفعه بعدش بود که رویا وحید جریمه کرد گفت تو سه تا پیک پشت سرهم بخور . وحید خورد و گرم شده بود که در حین بازی متوجه شدم رویا چشمک میزنه بهم اول نفهمیدم بعدش ازم خواست که راهنماییش کنم بره دستشویی منم بازی قطع کردم رفتیم سمت دستشویی و تو راه رویا تو فکر بود اینو فهمیده بودم نزدیک دستشویی که رسیدیم بهم گفت یک چیزی بگم ناراحت نمیشی گفتم بگو. گفت من داغ کردم هوس سکس کردم کیر می خوام تعجب کردم گفتم الان اینجا گفت اره اما... گفتم اما چی گفت همیشه تو سکسمون از یک نفر حرف میزنی و حتی چندین بار از وحید گفتی و گفتی وحید کیر کلفتی داره و هردوتون از تفکر باز بدتون نمیاد من فهمیدم سریع چی می خواد بگه میدونستم رویا مست بشه حشری میشه گفتم حالا یعنی دستشویی نداری گفت نه من با شرت بودم کیرم شق کرده بود گفت ببین کیرت کس می خواد رویا دید من جوابی ندادم گفت منو بکن همین الان. گفتم باشه شلوار دراورد دیدم شرتش خیسه منم بدجور حشری شده بود کمی مالوندمش چسبوندمش به دیوار کیرم محکم کردم تو کسش دیدم کیرم داره خیس تر میشه رویا حشریتر شده همینطور داشتم تلمبه میزدم گفت الان وحید متوجه بشه گفت مهیار وحید بهم راه میده اونم کسم می خواد گفتم روم نمیشه خجالت میکشم میترسم رفاقتمون بهم بخوره یا ابروریزی بشه گفت باشه بیخیال اما بدجور تو فکر من سکس سه نفره بود من سریع ارضا شدم خودمو تمیز کردم دیدم رویا خودش همچنان میمالونه کسش محکم میمالونه گفت تو که میدونستی من مشروب زیاد بخورم داغ میکنم واسه چی این جریمه کردی گفت کرم داشتی الان من ارضا نشدم ارضام کن. گفتم باشه گفت بجنب منم گفتم شلوارت بپوش میریم پیش وحید طوری نقش بازی میکنی و خودت کم کم شروع کن چیزی که می خوای گفت مشکل نداری ناراحت نمیشی. گفتم نه مشکلی نیست. رفتیم اما وحید بدجور ما نگاه میکرد که فکر کنم فهمیده بود ما شیطونی سکس کردیم. بازی شروع کردیم و من کمک رویا میکردم تا حاکم بشه جریمه کنه وسط بازی رویا یک پیک دیگه مشروب خورد رویا حاکم که شد وحید جریمه کرد گفت لخت شو مثل مهیار. اما اینکه مهیار باید تورو خیس کنه. وحید اول قبول نمیکرد اما بازی بود اون هم گرم بازی و بخاطر اینکه جو بازی خراب نشه و رویا ناراحت نشه قبول کرد اما گفت من شلوارکم درنمیارم چون زیرش شرت ندارم شرمنده. رویا گفت نمیشه رویا هم طوری نشسته بود من خودم شق کرده بودم رویا خودش رفت از تو یخچال پارچ اب گرفت ریخت روی وحید اما وجید درمیرفت زیاد خیس نشد رویا قهر کرد وحید دید بازی خراب میشه گفت اوکی باشه به من گفت ببین زنت خودش می خواد منم گفتم بازی هست اونم حاکم. وحید یکدفعه شلوارکش دراورد گفت بیا خیسم کن. فقط قهر نکن شب خراب نکن. رویا هنوز تو قهر بود با اینکه وحید از روی اجبار لخت بود و با کمی خجالت رفت سمت رویا جلوش وایستاد گفت خیسم کن خانم خوشگله رویا گفت اینکه خیسه... من تعجب کردم خود وحیدم تعجب کرد اومدم جلوشون و وحیدم کیرش گرفت تو دستش اب شهوت از سرکیرش سرازیر شده بود کیر وحید یک کیر بزرگ ۲۲ سانتی و کلفت قبلا دیده بودم( من همیشه مسخره اش میکردم میگفتم پا سوم وحید) وقتی یکبار مجردی دختر اورده بودیم و برای رویا هم تعریف کرده بودم و هم اندازه اش. وحید خجالت کشید قرمز کرد و رفت سیگار روشن کرد رویا گفت پس چی شد. قرار بود خیسش کنم وحید هم چون خجالت کشیده بود با لحن تند اومد جلو رویا که نشسته بود روی مبل گفت بیا خیسش کن. رو به من کرد گفت اینطوری نگاه نکن من نمی خواستم خودش اسرار داره کیرش گرفت که داشت شق میکرد رویا پارچ اب روی کیرش خالی کرد گفت بیا خیسش کردم. گفت حالا برو. من تعجب کرده بودم از اینکار رویا اون که حشرش زده بود بالا چرا تو بهترین شرایط سکس شروع نکرد بعدش گفت خوشم نیومد از برخورد وحید اونموقع. شب شده بود رفتیم بساط کباب براه کردیم وحید خیلی تو خودش منم فهمیده بودم رویا هم همینطور. کباب که خوردیم بعد شام من به بهانه ماشین رفتم با ماشین ور برم دیدم رویا هم داره میاد سمت ماشین اهنگ گذاشته بودم اومد سمتم گفت فردا بریم از وحید هم تشکر کن بابت پذیرایش گفتم باشه دیدم وحید اومد سمتمون گفت صدا اهنگ بیشترش کن رفت مشروب گرفت اورد دیدم بد نگاه میکنن این دوتا همو وحید اومد یکدفعه شیشه مشروب داد دست رویا گفت معذرت می خوام اونموقع داد زدم چون خجالت کشیدم رویا گفت خواهش میکنم اما خجالت برای چی گفت بخاطر اینکه کیرم ابروم برد گفت درسته شما خوشگلی و خوش هیکلی اما نباید اینطور میشد انگاری رویا سبک بشه گفتم وحید جان دستت درد نکنه از پذیراییت رویا فهمید می خوام چی بگم نگاه خواهشانه ازم میکرد گفتم ما فردا میریم گفت چرا بد گذشت گفتم نه عالی بود اما اینکه رویا یکم حالش بده باید حالش خوب کنم رویا شیشه مشروب دهن زد و یکم مشروب خورد گفت بیا برقصیم خوش باشیم سیگار از تو ماشین گرفت روشن کرد ارو ارو قر میداد لباس تاپ و ساپورت پاش بود گفت مهیار شلوارک منو از تو ماشین بده من رفتم شلوارک از تو ساک تو صندوق پیدا کنم بو برده بودم الکی یکم معطل کردم دیدم رویا و وحید دارن حرف میزنن من دوباره داشتم میگشتم سرم بالا اوردم دیدم اینا لب تو لب هستن وحید پسر قد ۱۸۰ اما لاغر بود کون رویا چنگ میزد منم شق کرده بودم گذاشتم بیشتر پیش برن اصلا براشون بودن من مهم نبود راحت بودن وحید تاپ رویا دراورد رویا بوس میکرد رویا فقط سوتین تنش بود و ساپورت سینه هاش میمالید منم خودم وارد کردم گفتم پیدا نکردم رویا منو نگاه خواهشانه و رضایت بخش میکرد گفتم بریم تو خونه بهتره.

عالی بود
شاد شاد شاد باشین

salam dustan aziz,man arash 34 sale az teh,mojarrad va kheili dus daram ke baraye avvalin bar mfm ro tajrobe konam,lage zoji mayel bud payam bede lotfan,kheili mamnunam

0 ❤️

2017-04-27 23:43:48 +0430 +0430

salam dustan aziz,man arash 34 sale az teh,mojarrad va kheili dus daram ke baraye avvalin bar mfm ro tajrobe konam,lage zoji mayel bud payam bede lotfan,kheili mamnunam

0 ❤️

2017-07-22 05:19:40 +0430 +0430
نقل از: SuperHotBoy2017 دختر یا خانوم واسه رابطه تلفنی یا حضوری بخونه

Zanam khoshgelo kardaniiyeee.kiamikhaaaan

0 ❤️

2017-07-22 05:50:43 +0430 +0430

اقایون غیرت داشته باشین اینا میخوان ذهن شما رو خرا کنن و خانم عزیز متاهل ب شوهرت وفادار باش

3 ❤️

2017-07-22 06:46:34 +0430 +0430
نقل از: anita arvin سفری به آنتالیا داشتیم وقتی به هتل رسیدیم کلی خسته شده بودیم هواپیما تاخیر داشت لیدر دیر اومده بود تو فرودگاه نشتسته بودیم و منتظر با همسفرامون آشنا شدیم یه زن و مرد جا افتاده تقریبا 45 ساله و خوش تیپ خانمش بهش نمیومد 40 ساله باشه خیلی خوب مونده بود میگفت یه دختر داره و دانشجو هست و شوهرش هم طلاساز بود . بگذریم وقتی رسیدیم هتل اول دوش گرفتیم اول من و بعد شوهرم رفت دوش بگیره منم روی تخت دراز کشیدم. یه کم گذشته بود که در زدن با حوله رفتیم پشت در و در را نیم باز کردم دیدیم همون همسفرمون هست عذرخواهی کرد و با صدای خوشگل و عشوه خاص ما رو به شام دعوت کرد من هم تشکر کردم داشتم ازش میپرسیدم کجا شام بریم دیدم چشماش به چاک سینه هام افتاده و خیره شده بود به خودش اومد یه دفعه گفت ببخشید خیلی خوشگله حیفه آدم نبینه . منم از خدا خواسته گفتم دقیقا و به شلوارش نگاه کردم که دیدم کیرش شق شده اونم دو دستشو گرفت جلوش گفت ببخشید منم گفتم خوشگله حیفه آدم نبینه . هر دومون زدیم زیر خنده و بعدش خداحافظی کرد و رفت . وقتی اومدم روی تخت همش برای شب نقشه میکشیدم وسوسه شدم باهاش سکس کنم بالاخره شب شد و رفتیم شام یه لباس نازک قرمز و توری با دامن کوتاه پوشیدم و موهامو از پشت بستم وقتی امومدیم سر میز اول خانمش با ما دست داد و روبوسی کرد و وقتی شوهرمو می بوشید با دوستش شونه هاشو گرفت و گفت ماشاالله مانکنی . حسودیم شد ولی وقتی شوهرش با شوهرم دست داد و روبوسی کرد به طرف من اومد با دست داد و وقتی می بوسید درگوشم گفت عاشقت شدم . راستش حس عجیبی داشتم بگذریم خلاصه کنم . وقتی قرار شد بریم سر میز و غذا بیاریم شوهرم با خانم دوستمون رفتن و وقتی میخاستم منم بلند بشم اون بهم گفت بشین کارت دارم منم نشستم بهم گفت میخوام باهات یه شب سکسی داشته باشم نظرت چیه من لبام قفل شده بود گفتم آخه حرفمو قطع کرد گفت نگران نباش خانومم شوهرتو میسازه . بعد از شام ما رو به اتاقشون دعوت کردن وقتی رفتیم سرو مشروب داشتن ما هم خوردیم شوهرم هم خیلی خورد جوری که حالش ناجور بود حرفای ناجور میزد وقتی بلند شدم برم بالای سرش تا کمی نوازشش کنم خانمش گفت بشین من بهش میرسم . رفت و بلندش کرد و روی تخت خوابوندش و کنارش خوابید وسرشو مالش میداد دستاشو مالش میداد همینطور که داشتم نگاشوم میکردم یه چیز گرم و نرم به گوشم خورد برگشتم دیدم شوهرش از زیپ شلوار درآورده داره میماله به گوشم خیلی حالم بد شد آخه عاشق ساک زدن هستم یه نگاه کردم به خانومش با چشمک به من گفت کارتو بکن من هم شروع کردم به ساک زدن اون هم موهامو میمالوند بلندم کرد لبامو چسبید لباسمو در آورد فقط سوتین با شورت تنم بود بعدش بند سوتین منو در آورد شروع کرد به خوردن سینه هام بعدش کم کم رفت پایین و شورتمو درآورد و شورع کرد به لیس زدن اومد پشتم و گفت دستامو بزارم روی میز و خم شم بعدش هم کیرشو می مالوند به کوسم اونقدر مالوند که دیونه شدم گفتم بکن توش. شروع کرد به کردن کوسم چند دقیقه بعد در آورد و گغت بیا بخورش منم شروع کردم به خوردن که آبشو ریخت تو دهنم . داغ داغ بود . بعدش شروع کردن به لب گرفتن من. بعدش انداخت منو رو تخت که یه دفعه دیدم زنش لخت کنار شوهرم خوابیده و داره کیر شوهرمو میخوره همینطور که میخورد آب کیر شوهرم اومد و اونم با دست ریخت رو شکمش . وقتی سرحال شدیم ساعت 2 نیمه شب بود اونها روی کاناپه خواب بودن و ماهم روی تخت و شوهرم گفت بریم اتاقمون که ما هم داشتیم آماده می شدیم که بیدار شدن و تعارف کردن بمونیم که شوهرم گفت خیلی خستس و از شون خداحافظی کردیم . تا روزی که برگردیم فرصتی دیگه نشد با هم باشیم ولی خاطرش واقعا لذت بخشه.

خیلی قشنگ بود مرسی
امیدوارم که اگر دوست داشتی بازم برات اتفاق بیافته
حق ما انسانهاست که خاطرات خوب تکرار بشن

0 ❤️

2017-07-22 08:39:17 +0430 +0430

متاسفانه من مجردم ولی مامانمو زیاد دیدم که شیطونی کنه

0 ❤️

2017-07-22 10:00:10 +0430 +0430

آمریکا تو چه فکریه…

0 ❤️

2017-07-22 10:11:53 +0430 +0430

من و همسرم عاشق شیطونی تو مهمونی یا هرجای باحال دیگه هستیم اگر امکاناتشو دارین پیام بدین

0 ❤️

2017-07-23 05:03:01 +0430 +0430
نقل از: ishtar خانمم اصرار داشت برای حجامت بریم پیش یه اقایی ، رفتیم خونش خیلی هم خوشتیپ بود. موقع حجامت متوجه رفتار غیر معمولش شدم که بدور از چشم من کمر زنمو لمس میکنه، بعدها پیامای سکسیشو توی گوشی زنم دیدم ولی هیچوقت به روش نیاوردم که از رابطشون خبر دارم

هنوزم رابطه دارن؟

0 ❤️

2017-07-23 05:04:07 +0430 +0430
نقل از: zooj3

آشنای با سکس ضربدری از هشت سال پیش شروع شد اولین بار که فهمیدیم اینجور سکسی هست برامون قابل قبول و باور کردنی نبود بعد از کلی چت و قرار با زوج های دیگه بلاخره بعد از چهار سال به ضربدری انجامید متاسفانه توان نوشتن جزئیات ندارم وگرنه داستان فوق العاده و صد درصد واقعی میشد شاید یه روز با همسرم تونستيم بنویسیم

خوشحال میشیم قصه تونو بشنویم

0 ❤️

2017-07-23 05:13:27 +0430 +0430

خاطرات شمالو فراموش نکنیم

1 ❤️









تاپیک‌های تازه


‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «