اولین تجربه بردگی با بانوی افغان (۲)

1401/02/19

...قسمت قبل

سلام دوستای عزیزم
من فرهادم و با اسم pesarake barde توی شهوانی فعالم
توی قسمت قبلی از آشنا شدنم با دوتا افغانی و زیر سلطه رفتنشون براتون گفتم
این ادامه ی داستان قبلیه
به من گفتند شب هرجا گفتیم میای
با کراهت گفتم چشم و اونا رفتن
تا غروب با خودم درگیر یودم که چطوری عاخه یه افغانی اینکارو باهام کردو حالا چیکار کنم و مثل سگ میترسیدم که نکنه فیلمو عکسمو بفرسته برا مامانم
یه دلم میگفت ولشون کن و افغانین و نههه
یه دلم میگفت آبرومو میبرن و ازم آتو دارند
گوشیم زنگ خورد و همون خانوم افغانی بود
گفت
_خب سگه من از این به بعد صدات میکنم سگه و حتی اسم هم برات نمیذارم
من همچنان ساکت بودم
_ببین کوچولو نگران هیچی نباش پیش من جات امنه و من مراقبت هستم توام خجالت نکش و صحبت کن. بالاخره اربابت نباید ممتظر بمونه و اگه الاف تو بشه فاتحت خوندست
+بله
_قشنگ بگو بله ارباب و دییییگه اینجوری صحبت نکن
من دیدم راهی بجز بردگی ندارم و خیلی دوست داشتم حتما تجربه کنم ولی حالا چرخ روزگار اولین نفرو افغانی گذاشت سر راه من پس بهترین کار این بود راضیش کنم و جفتمون لذت ببریم
+بله سرورم ببخشید منو کم کم تربیتم کنید همونجوری که میخواید
_آففففریییین حالا شد سگهههه. (یه خنده ی شدیدا تحقیر آمیز) خونت کجاس حیوون
+خانه اصفهانم سرورم
_عههه خوبه پس نزدیکی به اربابت. شب بیا تو خیابان ۱۷ شهریور دم تالار رودکی وایسا تا بیام دنبالت …
_ببین سگه…این آخرین باره که میپرسم بعدش دیگه هیچ راهی نیست؛ تو مطمعنی میخوای برده و تحت کنترل من باشی؟
من خییییییلی ترس داشتم و مدام میخواستم بهش بگم نه و نیستم ولی ته دلم میلرزید و عشق. به بردگی داشت دیوونم میکرد
+بله ملکه ی زیبای افغان من مطیع و فرمانبر شمام و شب خدمتتون میرسم حتما
_آفرین سگه میدونستم حرف اضافه نمیزنی و سگ خوبی هستی٬ شب کااااملا سر تا پاتو شیو کن و قلادتو ببند و راس ساعت ۹ اونجا باش
شاید شب بر نگردی خونه پس بگو شاید بر نمیگردی که هی نخوان زنگت بزنن و مزاحم لذت من بشن
+چشم ملکه
_حالا دیگه گمشو
گوشی و قطع کرد و من دست و پام و دلم میلرزید
البته خیلیم ته دلم ذوق داشتم که دارم به آرزوم میرسم
با خودم گفتم تو میخوای بردگی کنی حالا ایرانی و افغانیش چه فرقی داره و گمشو برو کارتو بکن
رفتم خونه کااامل شیو کردم خودمو لباس پوشیدم مرتب و منظرم قلادمو بستمو کردمش زیر یقه لباسم و رفتم سر قرار
چند دیقه زود رسیدم
منتظر موندم یکم و ساعت ۹/۵ و ۱۰ بود دیدم دوتا خانوم افغانی پیاده اومدن
مریم خانوم که ذاتا زیبا بود یه آرایش غلیظ داشت و موهای مشکیشو دم اسبی بسته بود و یه لاک جیگری زده بود روی ناخنای دست و پاهاش و تیپ زیبایی داشت
ناهیدم که اصلا به دلم نمینشست کلی آرایش کرده بود ولی انصافا خیلی مرتب بود
اومدن سمتم و قبل از اینکه برسن بهم پریدم پایین از ماشین درو براشون باز کردم
بانوی افغان اومد یکم سر تا پامو برانداز کردو لبخندی زدو گفت
_کو قلادت حیوون؟
+زیر لباسمه سرورم
_میترسی آبروت بره؟ اشکال نداره تو ماشین از زیر لباست درش بیار
نشست توی ماشین
ناهید نشست عقب و درو بستمو نشستم تو ماشین گفتم کجا بریم خانوم؟
_برو سمت شهید کشوری اونجا خونه ی خالی هست
+میخواید بریم توی باغ یکی از دوستام؟
_دیگه بدون اجازه هیچ حرفی نمیزنی و فقط کاری که میگم میکنی و اگه حرف بزنی کتکه حیوون ٬گمشو سمت کشوری
رفتیم توی محل ماشینو توی پارکینگ گذاشتیم گفت چاردیتو پا دیگه از اینجا به بعد
یکم مِن مِن کردم
گفت وااای چقدر میترسی حرومزاده آخه کیتورو میشناسه اینجا
شالشو برداشت گفت بپیچش دور صورتت و قشنگ از این لحظه به بعد عین یه سگ رفتار میکنی
رفتیم توی آسانسور یه خانومی بود یکم نگاهمون کرد و مریم خانوم بهش گفت چیه؟ یه سگ خریدم
اون زنه حرفی نزد
رفتیم طبقه ۷یا۸ بود
درو باز کرد رفتیم داخل
یهو شوکه شدم
دتا زن دیگه اونجا بودن یکم باهم خوش و بش کردن
یکیشون حدود ۵۰_۵۵ ساله و چاق اسمش رویا یکی دیگشون حدودا ۴۰ ساله بود و واقعا خوب و خوشگل و خوش اندام بود اسمشم زهرا
زهرا گفت اوه اوه اوه ببین مریم چه سگ گنده ای آورده چه حاااالی بدهههه بهموووون (بلند بلند خندیدن)
مریم حانم گفت بلندشو لخت شو مادر سگ
لختم کرد وقتی شورتمو کندم کامل شق شده بود٬ترکیدن از خنده
-وااااای اینووو دودولشو چه کوچیکه این یعنی شق شدهههه😂😂😂
زد تو سرم _خااااک بر سرت تو که جقم نمیتونس بزنی در به در
گمشو یکم پاهای خانومارو بلیس و ببین چقدر حقیر و بدبختید شما مردا
یکم پاهاشونو بوسیدمو لیسیدم که مریم خانوم گفت این بدبخت اولین بارشه امشب یکم مراعاتشو بکنید گناه داره
زهرا گفت نهههه من خیلی وقته سگ ندیدم و کارمو میکنم بیا اینجا بینم حیون
رفتم جلو یه توف غلیییظ کرد توی دهنم و زد تو گوشم گفت بخورش
چندشم شد که محححکم زد دوباره گفت اینجا تا صب کلی شاش میخوری از خداتم باشه توف کردم دهنت
هرکدوم یکاری کردن
سواری دادم بهشون
کتکم زدن
لیسیدم پاهاشونو
زیر بغلاشونو لیسیدم که دیدم مریم خانم یه طناب آورد
دستامو از پشت بست و رو کمر دراز کشیدم
شلوار و شورتشو در آورد
وااااقعا کس قشنگی داشت
نشست رو صورتم و حسابی کسشو لیسیدم که کلی خیس بود و صورتم خیس شده بود
ناهید شروع کرد با انگشت زدن توی تخمام و کیرمو میمالید که داشتم ارضا میشدم
مححححکم زد تو تهمام گفت اگه آبت بیاد تمامشو به خوردت میدم
ولی دست خودم نبود کمو بیش داشتم لذت میبرم و تقریبا نرم شده بودم و همه کاری میکردم
مریم رو صورتم بود و جاییو نمیدیدم
بلند شد و ناهید نشست رو صورتم انصافا بر خلاف چهرش کس خوشگلی داشت یکلیم کس اونو لیسیدن
رویا فقط نگاهمون میکرد و میگفت بترس از وقتی که من بلند بشم بیام
یه ترسی ازش داشتم
زهرا هم اومد حسابی براش خوردم کسشو
مریم منو دمر خوابومد و یکم با کونم بازی کرد
اوم دم گوشم با صدای شهوتیش گفت تاحالا کون دادی؟
+نه سرورم
_خب امشب میدی بدددحورم میدی ٬سگ باید کونی باشه
که حس خنک کردم روی کونم وغن ریخت
یه دستکش دستش کردو با سوراخم بازی کرد یکم تا یخورده گشاد کرد
تومد نشست جلوم گردنمو داد بالا و کسشو گذاشت دهنم نگام کرد
توی چشماش برق میزد و وااااقعا داشت لذت میبرد و شهوت حسابی وحشیش کرده بود
یدفه یه درد بدحوری پیچید توی کونم
ناهید بود با یه همیج بزرگ کرررد تو کونم یدفه
کلی زجه زدم ولی مریم سفتت رهنمو فشار میداد به کسش که صدام در نیاد
چند دیقه که گذت دردش کم شد
_دیدی حیوون؟ کونی شدی به همین راحتی حالا دیگه گشادت میکنیم و حرف اضافم نمیزنی
ناهید داشت همینجور هویجو میکرد و در میاورد که یه درد بدی توی تخمام پیچید
از درد خودمو جمع کردم
بله
زهرا خانوم میزد توی تخمام و میخندید و کسشو میمالید
همزمان بالباستینک و کسلیسی و کون دادن بود که مریم کامل ارضا شد و میلرزید
یه توف انداخت رو سرمو گفت عاااالی بوووود و رفت کنار
ناهید اومد و براش میخوردم که اونم ارضا شد و رفت دراز کشید
زهرا گفت
_ببین بلندشو و زانو بزن من دوست دارم سر پا ارضا بشم
وایساد بالا سرم دو زانو بودم داشتم میخوردم که صورتمو خیس کرد و سفففففت سرمو فشار داد به کسش
چند ثانیه بعد ولم کرد و گفت برو گمشو دیگه
رفتن دراز کشیدن
منم استراحت کردمو واقعا لذت برده بودم
نشسته بودم گوشه اتاق و حالت سجده داشتم

دیدم صدای پاشنه کفش میاد
سرمو آوردم بالا
بله رویا خانوم بود
یه کمربند توی دستش
_حیوون…اینا رحمت کردند
(با خودم گفتم تازه رحم کردنشون این بود؟؟؟)
بلندم کرد
یه بشقاب گذاشت جلوم
گفت _خببببب من به مادرت فحش میدم و تو جق میزنی تا آبت بیاد٬به نظر من برده ها وقتی حشرین هر کاری میکنند من میخوام ارضا بشی بعد ترتیبتو بدم
دستامو باز کرد
شروع کرد به گفتن_فکر کن مامانت داره کون میده به یه کیر کلفت و تو نگاش میکنی
داشتم اذیت میشد ولی جرات نداشتم جق نزنم
_مامانت جندست و تو کونی پس جق بزن و تصور کن که مامانت داره برای یه نفر ساک میزنه و…
چند دیقه گذشت که آبم اومد همشو ریختم تو بشقاب
دولا شد تو چشمام نگاه کردو گفت:
_میبینی حیون؟ اینجوری باید ادب بشی حالا آبتو بخور
+نه سرورم خواهش میکنم نه
_چیییی؟ مریم مگه نمیدونه نباید کوه خوری کنه؟
مریم: واااای حیووووون الان بیچاره میشییییی من که گفتم زر نزننننن خودت میدونی و رویا خانوووم
ضربه ی محححکمی زد بهم با کمربند که از درد پیچیدم به خودم
سرمو با پاش فشار داد پایین به سمت بشقاب
_بخورش…همشو بخور کاااارت دارم و دوباره زد
یه ده تا ضربه وحشتناک زد بهم و منم دیدم راهی ندارم وگرنه تا صبح کتک میخورم
با هزار کراهت لیسیدم منی رو و خوردمش
بلندم کردو گفت سگی دولا شو سگگگگ
دولا دشم که یهو با یه حرکت هویجو کررررد توی کونم
درد داشت دیوونم میکرد
حسابی ترکوند کونمو
میزد و میکرد
حسابی درد کشیدم که رفت نشست رو مبل و واهاشو باز کرد
فهمیدم باید برم بلیسم
سریع رفتم جلو حساااابی کسشو لیسیدم تا ارضا شد
همشون داشتن فیلم میگرفتن و میخندیدن بهم
گفت برو بتمرگ همون گوشه سر جات و شروع کردن باهم حرف زدن و تلویزیون تماشا کردن
مریم خانوم اومد گفت میخوای بری خونه؟
+اگه اجازه بدین بله سرورم
_ولی من نمیخوام بری خونه حیوون و بلند خندید
+چشم ملکه من در خدمتتون هستم
_برو توی اتاق خواب گوشه ی اتاق یخواب اگه میخوای تا بعد بهت بگم
+چشم سرورم
رفتم توی اتاق و با خودم گفتم خببب تموم شد و لذت بری بدبخته حقیر دیدی چطوری چارتا زن افغانی این بلا و به سرت آوردنو اینا…با خودم گفتم تا صب کاریم ندارند
از خستگی خوابم برد
یه صدایی میومد که بدارم کرد
صدای در کمد بود
رویا داشت لباساشو برمیداشت
یه لگد محکم زد توی تخمام
دولا شد گفت _ببین خیوون …خوب جایی اومدی واسه بردگی برو خدارو شکر کن چنتا زن اینجان و مرد پیشت نیست که جررررت بده
وقتی صدات کردم بدو بیا بیرون
+چشم سرورم
چند دیقه بعد صدای پچ پچ و خندشون رفت بالا
صدای مهربون مریم خانوم اومد
سگهههههه
بیا اینجا ببینممممم
بلند شدم رفتم بیرون…و…

ادامه...

نوشته: فرهاد برده


👍 21
👎 4
52401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

873050
2022-05-09 09:37:42 +0430 +0430

قشنگ بود ولی خیلی غلط املایی داشت

3 ❤️

873054
2022-05-09 10:43:07 +0430 +0430

با سلام به همه عزیزان یه موضوع برای من خیلی عجیب هست و اون اینه که مردای ایرانی به دخترای افغان خیلی تمایل دارن و بشدت نسبت خانم های افغان نوعی علاقه بسیار زیادی دارن و البته استاندارد مورد علاقه اشون هم یه فیس خاص هست که بیشتر مختص خانمها سمت منطقه ننگرهار ، بگرام ، کندوز ، جلال آباد فیض اباد و غزنی بامیان و اون مناطق هست ما خودمان سه خواهر هستیم که اون دوتا از من زیباتر هستن و ماشالله چشمم زیر پاشون چشمهای درشت و مشکی و کاملا چهره ایرانی دارندقیقا بر خلاف من
ولی نکته عجیب این هست که من همیشه بیشتر تو محور توجه پسرا بودم و بنوعی انگار من بچشم اونا جذاب تر از خواهرهام بودم

احساس میکنم آقایون سایت هم همین کشش رو دارن

5 ❤️

873056
2022-05-09 10:47:37 +0430 +0430

ضمنا من داستان شما رو نخوندم هر داستانی که بنوعی از اسم افغانها سو استفاده کرده باشه رو من نمیخونم چون عقیده دارم دروغ هست

1 ❤️

873295
2022-05-10 18:42:21 +0430 +0430

ممنونم بابت نظرات مثبتتون

1 ❤️

873388
2022-05-11 03:12:12 +0430 +0430

زود تر بنویس ادامشو عالیه

1 ❤️

873575
2022-05-12 03:22:25 +0430 +0430

مناسب جق زدن برا اهلش بود 🔥

ولی خودمونيم کصشر بود🥴

اما بازم بنویس 👌🏻

3 ❤️

875051
2022-05-20 10:00:21 +0430 +0430

بذار دیگه ادامشوووو

1 ❤️

876172
2022-05-26 12:58:15 +0430 +0430

عالی، ادامشو زودتر بنویس

0 ❤️

877057
2022-06-01 02:11:32 +0430 +0430

قسمت جدیدشو نوشتم
اگه ادمیت محترم سایت لطف کنه زودتر بذاره

1 ❤️

944476
2023-08-27 05:46:32 +0330 +0330

چرا هی افغانی افغانی میکنی مگه اونا ادم نیستن بزغاله

0 ❤️