بگو من یه زنم (۴)

1400/05/27

...قسمت قبل

  • رضا میخام رو باشم
    این جمله ای بود که از اول سکس دلم میخاست بگم وروم نمیشد ولی یه فکری تو ذهنم بود که اخر وادام کرد بگم .رضا روی پتو دراز کشید ومن اومدم روش .همیشه وقتی رو بودم لذت بیشتری از سکس میبردم انگار اختیار عمل دستم بود وهم اینکه چه کیر سواری وچه درمالی کسم به کیر ،حس خیلی خوبی بم میداد .
    با دستام چشمش را بستم کسم را روی کیرش گذاشتم وشروع به بالا وپایین کردم این کاری بود که تو عقد خیلی میکردیم ومن خیلی تحریک میشدم ولذت میبردم رضا سینه هام را گرفت وشروع به مالیدن کرد وصدای ناله من بود که بلند شده بود .کیر رضا حجم بیشتری از کسم را تو مالیدن درگیر میکرد واین لذت زیادی بم میداد .
    از بسته بودن چشمای رضا تقمیم گرفتم فکرم را عملی کنم دستاش را از روی سینم برداشتم وبا یه حرکت کسم را روی دهنش گذاشتم .احمد همیشه خدا شیو کرده بود ومن همیشه فکر میکردم زبری ریش وسیبیل مرد تو سکس باعث اذیت میشه ولی وقتی رضا کسم را خورده بود فهمیده بودم ریش تازه باعث تحریک بیشتر کس میشه .
    رضا زبونش را دراورده بود ومن کسم را روی صورتش حرکت میدادم دستش را به چوچولم رسوند ودایره وار میمالید ومن بیشتر کسم را به صورتش فشار میدادم زانوهام دوطرف سرش بود ووقتی که حس کردم زبونش دم کسمه فشار دادم پایین ،تا زبونش را تو کسم حس کنم از لذت زیاد چشمهام را بسته بودم وناله میکردم که یه لحظه بانگاه به رضا متوجه شدم از چشماش اشک اومده از روش بلند شدم وحس کردم زیاده روی کردم که گفت بخواب تا بیام روت داره میخابه از جمله اش تعجب کردم ولی خوب وقت سوال وجواب نبود سریع خوابیدم
    رضا اومد روم وکیرش را گذاشت روی کسم .درست میگف یه کم از حالت نعوظش کم شده بود که باچند بار حرکت روی کسم که از اب دهن رضا خیس خیس بود دوباره سفت شد .کیرش کل شیار کسم ولبه ها راگرفته بود ولذت حرکتش روی کسم چند برابر میشد از طرفی سنگینی کیرش روی کسم من را شهوتی تر میکرد چیزی که تاالان تجربه نداشتم باورم نمیشد ۲سانت کلفت تر این همه تفاوت داشته باشه ممه هام تو دستای بزرگ رضا له میشد وکسم زیر کیر بزرگش انقدر لزج شده بود که حرکت کیرش صدای خوشایندی میداد
    -کاندوما کجاست
    از زیر بالش پاکت کاندوما رااوردم بیرون سریع کاندوم را کشید روی کیرش وبعد از اینکه ۲بار دیگه سرش را بچوچولم مالید حرکت داد توی کسم
    بااینکه خیلی خیس بودم وکاندومه هم چرب بود بیرونش ،کیرش نمیتونست تابیشتر از نصف بره انگار دیواره کسم از فشار زیاد تنگ شده بود فکر میکردم اونهمه خیاری که تو خودم فروکردم از من یه گشاد ساخته ولی واقعا هیچی طبیعیش نمیشه
    بادستام دوطرف پهلوی رضا را گرفته بودم واجازه نمیدادم بیشتر فروکنه ولی رضا هر دفعه بعد از بیرون اوردن کیرش تلاش داشت یه مقدار بیشتری را تو کسم فرو کنه انگار واقعا داشتم جر میخوردم بالای کسم کاملا توسط کیر رضا تحریک ولمش میشد ولذتی عجیب بم میداد این نقطه جی اسپات بود که خونده بودم درموردش ولی تاوقتی بااحمد بودم فقط باانگشت تحریک شده بود غیر از ۱ماه اول عروسی که انقدر درد داشتم که درست لذت نمیبردم .
    تو یه مقاله خونده بودم بزرگی کیر مرد تاثیری بر ارگاسم زن نداره واون چیزی که زن را ارضا میکنه معاشقه و تحریکات قبل از سکسه ولی الان میفهمیدم که بقول اصفهانیا ککه خوری میکرده …
    ژل را باز کردم واز رضا خواستم به کیرش بماله وخودم هم به کسم مالیدم الان کیرش راحت تر تو میرفت وصدای شالاپ شلوپ کل اتاق را برداشته بود رضا نفس نفس میزد بااینکه دست رضا روی رونم بود ولی نوک ممه هام ۳۰ثانیه سفت شد کسم منقبض شد وپاهام شروع به لرزش کرد کسم دور کیر رضا قفل شده بود ولذت زیاد باعث شد ناخوداگاه داد بزنم .رضا گف شل کن شل کن ابم میادا ولی اصلا دست من نبود تو کمتر از ۱دقیقه این اتفاقات تو بدنم افتاد ومن را به لذتی رسوند که ناخوداگاه به خنده افتادم از انقباض کس من رضا هم ارضا شد وگف: چرا قفل میکنی ؟ ومن درجواب فقط خندیدم شاید تاحالا نتونسه بود زنی را به این حد برسونه یا شاید زنها تو ارگاسم باهم فرق دارند البته سپیده از من بلندتر وهیکلی تر بود من ۱۶۵ وسپیده ۱۷۲.شاید کیر رضا روی من همچین واکنشی داشت یا بخاطر مدتها سکس نکردن بود یا چون بار اول بود وبعدها عادی میشد نمیدونم
    جدای تفاوت سایز کیر رضا بااحمد ،رضا نعوظ سفت تر ومحکم تری داشت چیزی که ۲سال اول زندگیمون احمد هم داشت ولی بمرور از دست داد ومن فکر میکردم بخاطر سنه .ولی الان رضا را که میدیدم بااحمد هم سن بود ،ومحکمی و اون حالت جر دادن کیرش را تو کسم حس کردم فهمیدم بخاطر سن نبود شاید بخاطر سیگاری بود که رضا نمیکشید واحمد از ۲۷سالگی وبافشار زیاد درساش شروع کرد یا بخاطر باشگاهی بود که رضا هفته ای ۳روز میرفت ولی احمد خیلی نامرتب ،یا بخاطر هردوش ،نمیدونم .
    رضا کنارم دراز کشید ومن خودم را تو بغلش جا دادم گونش را بوسیدم واون هم گف نه بابا بوسم بلدی گفتم نکنه بلد نیسی
  • ببخش اذیت شدی من تو سکس حواسم نیس خودت باید از صورتت بلندم میکردی من روی ابرا بودم اصلا
  • درحالیکه حرفم را قطع میکرد وگف نه خوب بود ربطی بتو نداشت اتفاقا اینکه بین سکس اکتیو باشی ومثل مرده نیفتی حس خوبی بم میده میفهمم تو هم راغبی بخاطر تو نبود هر کاری دوس داشتی بکن
  • پس چت شد ؟
  • هیچی آرزو ولش کن هرچی میخام یاد این زنیکه نیفتم مگه میشه
    دیگه چیزی نگفتم ولی رضا بعد ۱دقیقه با بغض شروع کرد : یه شب زنگ زد زود بیا باشگاه نرو سورپرایز دارم .رفتم خونه برقا راخاموش کرده بود وباشمع چند جای خونه را روشن کرده بود ست از این ارباب برده ها خریده بود دم در قلاده بست گردن من گف ۴دست وپا بیا هی میخلستم بگم نه ونکن ولی دلم نیومد گفتم بزار براش عقده نشه فکر نکنه چیز خاصیه .ارزو تو میدونی من اهل این کارا واین جلف بازیا نیستم مردباید عزت وغروز خودش را داشته باشه غکر کن من با این هیکل( ۱۸۸قد رضاست) مثل گربه راه افتادم دنبالش
    گفته هر چی من گفتم کلی سولاخای خانم را گربه ای لیسیدم بعد گفته بخاب روتخت مثل امروز تو نه ها ،داشت خفم میکرد کونش را گذاشت روی دهنم وفشار میداد خوب من مردم تحریک میشم تازه پریودش تموم شده بود کیرم بلند شده بود خابوندمش وکردمش کلی اعتراض کرده که برده نباید ارباب را بکنه ۳روز با من قهر بود بااینکه اون را مقصر میدونسم ولی باز گفتم بزار تو سکس ازاد باشه( دیگه به گریه افتاده بود )۲شب بعد کادو وشیرینی خریدم گفتم بیا امشب من برده تو دهن من را بکن
    گریه مرد اعصابم را خورد میکرد وقتی میدیدم مثل یه زن مرتب گریه میکنه عصبی میشدم
  • رضا ول کن دوره زمونه عوض شده زنها شهوتی تر از مردها شدند ایرانیا ظرفیت این حجم فضای مجازی را نداشتن فرهنگ سازی نشده بود طرف هر چی میبینه دلش میخاد وفکر میکنه باید انجامش بده
  • ارزو فکر نکن موقتی روت غیرت ندارم بفهمم به یه مرد فقط نظر داری میکشمت بفهمم یه لحظه مال من نبودی
    پریدم وسط حرفش رضا یعنی چی هر دفعه من را متهم میکنی من اشتباه کردم صبح بات اومدم چرا فکر میکنی من
    صدام میلرزید عصبی بودم از خودم چرا نتونسم خودم را مهار کنم ونیام دنبالش حالا مبفهمیدم چرا زنها بعد از کلی ناز وادا وطاقچه بالا گذاشتن برای مردا با کلی شرط میرند پیششون .اگر مثل من هول باشی متهم میشی به اینکه با همه همینی .یاد حرف مامان بزرگم افتادم که وقتی عقد کردم بم گف این دامنت باید برای شوهرت وجب وجب بالا بره یه دختر نجیب یه شبه همه هستیش را رو نمیکنه .یاد احمد افتادم که بعد ۹سال زندگی بااینکه بعضی وقتا برای اینکه لجش را دربیارم تا ۱۰شب بادوستام میرفتم بیرون واون فقط اس میداد عزیزم اگر تنهایی بگو بیام دنبالت خیابونا خیلی امنیت نداره
    دلم برای مامان بزرگم که پارسال مرده بود وچقدر من را دوست داشت احمدی که هیچ وقت از لحاظ ناموسی حتی ۱بار هم بم توهین نکرده بود ،تنگ شده بود انگار تمام غم های دنیا اومد تو دلم .نشستم وسرم را روزانوهام گذاشتم وباصدای بلند گریه کردم
    رضا درحالیکه بغلم کرده بود ودست تو موهام میکشیدگف بخدا ارزو نمیخاستم ناراحتت کنم من دیگه بهمه زنها بدبین شدم دست خودم نیس خود تو باورت میشد سپیده همچین آشغالی از آب دربیاد
    حرفاش بیشتر اذیتم میکرد پاشدم گریه کنان با لباسهایی که تو دستم بود به سمت دستشویی رفتم باخودم فکر میکردم کاش منم مثل هاجر که انقدر بیخیال بود وشوهرش با زنا میخابید واون میگف به کسم ،انقدر بخابه تا باد کنه ،بیخیال بودم ولی خوب من نمیتونستم الان با رفتارای رضا مطمین شده بودم که نمیخاستم مثل شیدا که اونم برای تلافی خیانت شوهرش هر از گاهی شیطونی میکرد ،باشم .بهترین سکس برای یه زن تو اونیه که تو آغوش شوهرش باشه حتی اگه به اون حد بالای ارگاسم نرسه .هیچی تو دنیا حتی سکس ،ارزش له شدن شخصیت ادم را نداره اگرچه که ادمها تو اون لحظه نمی فهمند .
    پایان
    ممنونم از نظرهای دوستان عزیز .
    لیوان ابهای ۱بار مصرف مثل بستنی های لیوانی میهنه تو رستوران وهتل های اصفهان زیاده انشالله بیایید اصفهان وببینید البته من قبل از کرونا تو هواپیمایی ماهان مشهد هم دیدم ،جناب .اگر چیزی را شما ندیدی دلیل نداره که نباشه اتفاقا این لیوانهای اب هم حجم کمتری دارند وهم بخاطر جدار نازک سریعتر خنک ویخ زده میشند وهم خوردنشون راحت تره درش هم طلقیه وباز میشه .

ادامه…

نوشته: آرزو


👍 13
👎 0
17701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

826818
2021-08-18 05:56:55 +0430 +0430

ارتباط لیوانهای یکبار مصرف آب رو با داستان نفهمیدم اما تصدیق میکنم وجودشون رو

0 ❤️

826864
2021-08-18 14:54:37 +0430 +0430

لیوان ربطی به کُس نداره.
احتمالاً طبق معمول باز یکی اونده نظر داده مگه لیوان آبُ باز میکنن که نویسنده حوابشُ داده.
وقتی یکی زحمت میکشه داستان مینویسه اگه تشکر یا تشویق بَلَد نیستین لااَقَل نظر بیخود هم ندین.
یه خورده جنتلمن باشین.

1 ❤️

826886
2021-08-18 16:58:58 +0430 +0430

نامرد
موندی با رضا یا نه؟

1 ❤️

827020
2021-08-19 10:46:07 +0430 +0430

سلام آرزو جان من کاملا با نظر شما موافق هستم و نصیحت مادر بزرگی که گفتی من و دقیق بیاد حرفهای عزیزم که چند سالیست دیگه بین مانیست انداخت خدا رحمت کنه همه رفتگان شما و دوستان دیگر را وقتی فکر میکنم میبینم حرفهای قدیمی ها چقدر از روی تجربه زندگی آنها بوده و اینکه با همه سختی ها چطور دوره زندگی آنها را سرشار از تجربیات درست زندگی کرده بوده ، من دوست ندارم ادای آدمهای پیشرفته و آپدیت شده رو در بیارم و بخوام خودم و یک شخص کاملا متمدنی نشون بدهم که نیستم ، همه ما شخصیت خاص خودمون و داریم و پر از تناقضات و اشتباهات و خوبی ها و درست و غلطی هستیم که در طول زندگی شکل گرفتیم تا به اینجا که امروز هستیم رسیدیم و کم و بیش هرکدوم سرشار از محبت ها و کینه ها هستیم و همچنین سرشار از کینه و بعضی که شاید در طول سالها تجربیات تلخ و شیرین در ما بوجود آمده است ، ولی یادمون باید باشه درک کنیم طرف مقابل حتما نباید مانند چیزی یا کسی باشه که ما تجربه کردیم قبلاً ، اگر همسر اول من مشکلی داشته که دلیل جدایی ما بوده یا حتی ما مشکلی داشتیم که دلیل جدایی بوده ، صرفا نباید شخصی که در زندگی ما وارد میشود همان مشکلات و داشته باشه ، هیچ کس هم خوب مطلق نمی‌تواند باشد . همه خوبی ها و بدی ها ی بسیاری داریم و نباید کسی و با دیگری قیاس کنیم خصوصا این که شخص شریک زندگی یا دوست دختر و پسر ما باشه که این کار می‌تونه واقعا به روحیات این شخص لطمه وارد کند . متشکرم از مشارکت این خاطرات و تجربه ای که داشتی و با ما شراکت گذاشتی و به لذت و تجربه ما منجر شد . ممنون از زحمتی که کشیدید و شاید هم کمی خاطرات گذشته شما رو اذیت کرد . امروز روز خاصی هست عجیب هست انگار …نمی‌دونم . حال عجیبی دارم تا بعد خدا نگهدار

0 ❤️

827071
2021-08-19 22:29:53 +0430 +0430

مگه آب معدنی لیوانی چیز جدیدی هست که دوستان ایراد گرفتن

0 ❤️

849012
2021-12-21 08:24:39 +0330 +0330

واقعا این قلم توانا هست و چقدر حرف برای گفتن داره.

فکر میکنم به عمر ماها نمیرسه، اما امیدوارم نسل‌های بعدی بتونن مثل کشورهای اسکاندیناوی برابر بودن زن و مرد را تجربه کنند.

0 ❤️

849013
2021-12-21 08:25:40 +0330 +0330

به شما پیشنهاد میدم برای داستان‌هایی که مینویسید یک تگ به اسم خودتون بگیرید.

0 ❤️