خواهران تاجیک (۲)

1400/12/09

...قسمت قبل

درود.
قبل از اینکه داستان رو بخونید، چندتا نکته راجبش میگم. که هم جواب سوالاتونو بگیرید، هم با ذهن منظم‌تری بریم سراغ ادامه‌ش…
آمنه دختر مقبوله از یک شوهر دیگست که بعداً، مقبوله با وزیر در حالی که دختر بزرگش از یک زن دیگه بوده ازدواج کرده. بقیشو نمیگم که اسپویل نشه.

دم دمای ظهر بود، تو ماشین بودم که صدای اذان از مسجد بلند شد.
با خودم گفتم خیلی زوده که.
آهنگو قطع کردم، الله و اکبری زیر لب گفتم و بعد شروع کردم آروم باهاش زمزمه کردن.
دوماهی بود که جلو مردم الکی دولا و راست میشدم؛ راستش اصلا هیچ دینی تو کتم نمیرفت!
رفتم دم قصابی، با رجبعلی سلام علیک کردیم.
گفتم یه لاشه خوب بده ما ببریم و بعدش با خنده و طعنه اضافه کردم که من بچه شهری سر و سادم گولمون نزن خدایی…
در حالی که لاشه رو از قلاب بلند میکرد و میذاشت رو تخته لبخندی زد و گفت هوا مهندسو نداشته باشیم هوا کیو داشته باشیم و مشغول کارش شد.
دم در ایستاده بودم و غرق فکر بودم،
صدای رجبعلی از فکر بیرونم کرد: مهندس مصرفت بالا رفته ها…
گفتم چیکار کنیم دیگه خرید اون خونواده هم افتاد به گردن من، سفارش کدخداست دیگه، توفیق اجباری!
زد زیر خنده، دستشو کرد تو پیرهنش، خودشو خاروند و اومد دوباره دست به چاقو بشه که گفتم دستتو بشور نکبت حالمونو بهم زدی!
خندید: بخدا صبح حموم بودم مهندس، اما چشم
رفتم سمت یخچال مرغها: این مادر مرده هارو کی شکار کردی؟
زیر چشمی نگاهم کرد، گفت من نزدم بر و بچ زدن آوردن من میفروشم.
با پام به پوکه فشنگِ روی زمین لگد آرومی زدم و گفتم با ما هم اره؟!
گفت عه اون اونجا چیکار میکنه.
پوزخندی زدم: حالا چند میفروشی؟
با مِن و مِن گفت قابل شمارو نداره بردار ببر بنداز تو زودپز گوشت کبک خیلی گرمه.
همزمان که داشتم دوتاشونو جدا میکردم گفتم: چند وقت دیگه میرم اصفهان از چهارباغ برات به جاش فشنگ میارم.
سریع نگاهم کرد: قابل شمارو نداره آقا ساسان اما خب اگه میشه چهارپاره هم بیار واسه شکار گراز میخوام.
چشمکی زدم و گفتم میخرم باهم بریم‌.
پلاستیک هارو از دستش گرفتم گذاشتم تو ماشین و رفتم خونه.
دوتا دستم بندِ پلاستیکا بود، با پام درو باز کردم و رفتم داخل.
آمنه و آفرین داشتن لب حوض لباساشونو میشستن، سلام کردم و گفتم زود بیاین گوشت خریدم بسته‌بندی کنید.
پشت سرم وارد آشپزخونه شدن.
یذره از رون گوسفند و یدونه از کبک هارو جدا گذاشتم گفتم: اینارو واسه کباب قلیه کنید.
خودم هم از کابینت ادویه هارو آوردم.

مشغول خوردن بودیم که آفرین یه سیخ دیگه اورد،
گفتم هنوز بابات حالش بده؟ سری به نشانه تایید تکون داد.
گفتم: من سیر شدم اینم ببر بده بهش یا خودتون بخورید.
یه لقمه برای آمنه گرفتم، دادم بهش و گفتم هوا خیلی سرده، ظرف هارو بیار تو بشور، تموم که شد بیا کارت دارم.
لَم داده بودم و جدول حل میکردم.
کار آمنه داشت طول میکشید، خودم رفتم پیشش و درو بستم.
از پشت چسبیدم بهش، دستمو از کمر تا شونه‌هاش میکشیدم و کیرم لای چاک کونش بالا پایین میشد.
سرمو چسبوندم به گردنش، نفسم که به پوستش خورد بدنش گُر گرفت. معلوم بود دیگه روی ظرف شستن تمرکز نداره.
آروم کنار گوشش گفتم: من فردا صبح میرم اصفهان یه روز، دو روز میمونم برمیگردم و مراقب همه چی باشید.
به سختی صداش در اومد و گفت ب…باشه.

دستمو بردم جلو، شیر آبو بستم.
دست آمنه رو گرفتم رو چرخوندمش سمت خودم، سرشو گرفت پایین، با یه نیم‌خنده‌ ی شیطانی دستمو انداختم زیر زانوهاش و بغلش کردم و بردمش سمت تشک خوابمون، تو مسیر بخشی از گردنش که بین روسری و پیرهنش معلوم بود، لب و زبونم رو گذاشتم روش و محکم مکیدم. صدای خفه ای از گلوش بلند شد و مچ پاهاشو به جلو کشید.

خوابوندمش روی تشک و روسری از سرش بداشتم و با دستام یقه لباسشو کشید پایین و از لاله گوش تا ترقوه شروع به خوردن کردم و محکم میکشیدن داخل، اونم سرشو بیشتر به عقب خم میکرد و چشمای خمار و نیمباز شدش حس غرور بهم میداد.
بالا تنشو لخت کردم، جلیقه بافت و پیرهن خودمم در اوردم و وحشی و محکم روش خیمه زدم و سینمو و به سینه ها و شکمش چسبوندم و خودمو روی بدنش میکشیدم، دستاشو انداخت دور کمرم و حرکت انگشت هاش و سر ناخونش داغم کرد و انگار خون توی رگ هام میجوشید.
دستامو از زیر سوتینش رد کردم و محکم سینه هاشو فشار دادم و لبامو روی لباش گذاشتم بدون رحم میخوردم و مثل فرشته مرگ جونشو داخل بدن خودم میکشیدم تا حدی که حس کردم نفس داره بند میاد.
لبامو بلند کردم، شروع کرد نفس نفس زدن، نوک سینه های کبود شدش بالا و پایین میرفت و قوصی کی به شکمش میوفتاد رویایی بود.
کبودی هاش باعث شد فکر کنم زیاده روی کردم…

هنوز ضربان قلبش متعادل نشده بود که لب خند شیطونی زد و به من یه کارت سبز برای ادامه سکس به همین میزان خشونت نشون داد.
دوباره لبام روی لباش محکم چِفت شد و زبونمو توی دهنش میچرخوندم و یه دستم محکم کشاله پشت پاش رو چنگ میزد و اون دستمو نوک نیپل هاش میکشیدم و نشگون های ریزی هم ازش میگرفتم.
لب پایینشو گاز گرفتم و همینطور که تو چشماش خیره بودم لبشو رها کردم.
شلوارش و سوتینشو در اوردم، دستی داخل کشاله های رونش کشیدم و شروع کردم از کنار زانو تا زیر کصش ماساژ دادن و محکم مالیدن و یه اسپنک محکم زدم به اون بخشش باعث شد شرتش خیس بشه…
خیسی روی شرتشو دیدم انگشتمو روی شیار کصش از روی شرت مالیدم و کل کلوچشو توی دستم گرفتم و فشار دادم…
شلوار و شرت خودمم در اوردم کیرم که کامل شق شده بود برجستگی رگ زیر کیرم کامل معلوم شده بود. روی زانو ایستادم و بهش گفتم دستتو تف بزن باهاش بازی کن، خودشو یکم کشید بالا همونطور که دراز کش بود دست حلقه شدشو دور کیرم بالا و پایین میکرد و پیش آبم شروع به چکه شدن از سر کیرم بود.
انگار تخمام توی کیسه خایه هام خوشحال شده بودن و شروع به تکون تکون خوردن کرده بودن و حس قلقلک خاصش باعث شد لبخندی از سر لذت بزنم.
تف انداختم سر انگشتام و روی چوچلش دورانی میچرخوندم، کم‌کم ترشحاتش زیاد شد و انگشتام کامل شیار کصش طِی میکرد.
محکم تر این حرکتو ادامه دادم و انگشت اشاره و وسطمو محکم داخل کردم و باعث شد کمرشو از روی زمین جدا کنه و ناله ای سر بده و در نهایت به ارگاسم برسه، هنوز موج توی بدنش میرفت که با کف دستم میزدم و صدای چِلِپ چِلِپ ضربه هام واقعا برانگیختم میکرد.
دراز کشیدم و بهش فهموندم اونم چه حالتی بگیره…
اره 69،

مشغول مکیدن کلاهک کیرم و جق زدن بود و پامو زندانش شده بود… راه برگشت حتی بلند شدن نداشت
که دوتا انگشتام توی کصش که گرم شده بود و لزج و انگتو مسیر اونقدر از گردنش که از بین روسری و لباسش معلوم بود شروع کردم خوردن.
خوابوندمش روی تشک و روسری از سرش بداشتم و از لاله گوش تا ترقوه شروع به خوردن کردم و میک میزدم اونم سرشو بیشتر به عقب خم میکرد و چشماش نیم باز شده بود.
بالا تنشو لخت کردم، جلیقه بافت و پیرهن خودمم در اوردم و وحشی و محکم روش خیمه زدم.
دستامو از زیر سوتینش رد کردم و محکم سینه هاشو فشار دادم و لباشو میمکیدم و تا حدی که حس کردم نیاز به نفس داره.
لبامو بلند کردم، شروع کرد نفس نفس زدن.
هنوز ضربان قلبش متعادل نشده بود که دوباره لبامو روی لباش گذاشتم و زبونمو توی دهنش چرخوندم.
لب پایینشو گاز گرفتم و همینطور که تو چشماش خیره بودم لبشو رها کردم.
شلوارش و سوتینشو در اوردم، دستی داخل کشاله های رونش کشیدم و شروع کردم از کنار زانو تا زیر کصش ماساژ دادن و محکم مالیدن فقط کی خیسی روی شرتشو دیدم انگشتمو روی شیار کصش از روی شرت مالیدم…
شلوار و شرت خودمم در اوردم کیرم که کامل شق شده بود برجستگی رگ زیر کیرم کامل معلوم شده بود روی زانو ایستادم و بهش گفتم دستتو تف بزن باهاش بازی کن، خودشو یکم کشید بالا همونطور که دراز کش بود دست حلقه شدشو دور کیرم بالا و پایین میکرد.
انگار تخمام توی کیسه خایه هام خوشحال شده بودن و شروع به تکون تکون خوردن کرده بودن و حس قلقلک خاصش باعث شد لبخندی از سر لذت بزنم.
تف انداختم سر انگشتام و روی چوچلش دورانی میچرخوندم، کم‌کم ترشحاتش زیاد شد و انگشتام کامل شیار کصش طِی میکرد.
دراز کشیدم و برای اولین بار پوزیشن 69 رفتیم، مشغول مکیدن کلاهک کیرم و جق زدن بود که دوتا انگشتام داخل کصش کردم که گرم شده بود و لزج، به نبض زدن افتاده بود انگشت های منو فرو میکشید. سشت اون یکی دستمو با آب واژنش خیس کردم دور سوراخ مقعدش میچرخوندم و بند اول انگشتمو داخل و خارج میکردم، اولش درد داشت ولی راه برگشت نداشت. میدونستم کمتر از دو دیقه دیگه از این حال خوشش میاد و همینم شد، خودشو تا جایی که میتونست میداد عقب و الان کل انگشت شست من گرمی کونشو حس میکرد.
برش گردوندم، سینشو خوابوندم روی سینه هام، محکم بغل گرفتمش و بعد از چند بار بالا و پایین کردن سر کیرم روی شیار کصش کیرمو سریع داخل کردم که آه بلندی کشید و جای ناخون هاش روی سرشونم موند.
چند لحظه ای بی حرکت نگهداشتم و بعدش شروع کردم عقب جلو کردن، لباشو دهن گرفتم و زبونشو کشیدم داخل دهنم با کف دستام باسنشو محکم میمالیدم و هر از باری غافل گیر کننده اسپنک محکمی بهش میزدم و انگاری که برق گرفته باشدش بالا میپرید، آبی که از کصش بیرون اومده بود خایه هامم پر کرده بود و کیرم خیلی راحت تا بیخ میرفت داخل و تا سرش میومد بیرون.
به بیشترین حد سرعتم رسیدم که آمنه خودشو نگهداشت محکم چسبید به من، عضلات داخل رونش منغبض شد و با آه بلندی که کشید ارضا شد.
اومدم دوباره کیرمو داخل کصش کنم که اشتباهی سر کیرم سر خورد داخل سوراخ باسنش شد و با تَه مونده توانش بعد از ارگاسم عمیقش خودشو کشید بالا ناله ای از داخل حنجره کرد…
مثل یه تیکه گوشت بیحال افتاده بود و ناله از حنجرش میومد بیرون، اینبار دمر خوابوندمش و شروع کردم به قصد ارضا شدن کیرمو محکم و خشن داخل کصش بالا پایین کردن.
حس درد تو کیرم داشتم و حس رسیدن به اوج داشت خیلی سریع تصاعدی بالا میرفت، مثل شیب نمودار X⁵…
با هر بار ضربه بدنم به بدنش جلو میرفت، چکه های عرق از روی پیشونیم روی کمرش میوفتاد.
بوی شهوت کل اتاق برداشته بود و حس میکردم توی سونا بخارم.
قبل اینکه بتونم کاری کنم محکم ترین تلمبه رو زدم کصش از آبم پرشد و ولو شدم روش.
بدنمون مثل کوره شده بود و زبونم خیلی آروم روی گردنش تکون مخورد و طعم شوری عرقش جالب بود.
دستمو روی بدنش میکشیدم و‌ به شاهکارم نگاه میکردم.
کبودی های بدنش حالمو جا میورد و حس قدرت میداد…

وقتی به خودش اومد و دید چیکار کردم سریع خودشو جم و جور کرد و هراسون نشست و چشماش ترس داشت.
رفتم سرشو گرفتم تو سینم و گفتم نترس قرص میارم بخور باردار نمیشی…
بلند شو، بلندشو بریم حموم.

نوشته: کج دندان


👍 74
👎 7
99301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

861392
2022-02-28 01:33:27 +0330 +0330

ادامه‌ بده

1 ❤️

861412
2022-02-28 02:37:41 +0330 +0330

آفرین
گل کاشتی

1 ❤️

861420
2022-02-28 03:01:57 +0330 +0330

اگر کیری و جقی نبودی ک اسمت کج دندان نبود.

0 ❤️

861431
2022-02-28 03:25:48 +0330 +0330

زیبا نوشتی مرسی ولی غلط املایی هم کم نبود
ضمنا اگر هر سکستو بخای تو یه داستان تعریف کنی که میشه رمان 😎

0 ❤️

861514
2022-02-28 23:15:42 +0330 +0330

عالی بود دمت گرم حتما ادامه بده

0 ❤️

861604
2022-03-01 11:48:20 +0330 +0330

میشه بیشتر بنویسی خیلی عالیه نمیدونم چرا یهویی عاشق این شخصیت شدم میشه بهم پیام بدی 😓 😓

1 ❤️

861643
2022-03-01 19:16:17 +0330 +0330

دلم یه زن میخاد مث این مطیع اما به مرورو باهاش مهربون تر میشم 💦😂

1 ❤️

862032
2022-03-03 23:07:47 +0330 +0330

قبل از اینکه داستان رو بخونید، چندتا نکته راجبش میگم. که هم جواب سوالاتونو بگیرید، هم با ذهن منظم‌تری بریم سراغ ادامه‌ش…
آمنه دختر مقبوله از یک شوهر دیگست که بعداً، مقبوله با وزیر در حالی که دختر بزرگش از یک زن دیگه بوده ازدواج کرده. بقیشو نمیگم که اسپویل نشه.

مثلا اومدی درست کنی ولی بدتر ریدی گلم 🤣

0 ❤️

862173
2022-03-04 21:35:40 +0330 +0330

منتظر قسمت جدیدیما پس چی شد 🥴❤

0 ❤️

862322
2022-03-05 14:22:45 +0330 +0330

ادامه بده رفیق

1 ❤️

863015
2022-03-08 22:50:56 +0330 +0330

پارت بعدش بزار

0 ❤️

863321
2022-03-10 22:38:50 +0330 +0330

ادامه بده خوب بود

0 ❤️

865257
2022-03-24 11:37:31 +0430 +0430

یعنی نمیخوای ادامشو اپلود کنی؟

0 ❤️

865258
2022-03-24 11:40:59 +0430 +0430

ادامه اش چی شد پس؟

0 ❤️

868525
2022-04-13 00:36:07 +0430 +0430

ادامش رو چرا نمیزاری؟

0 ❤️

895294
2022-09-14 22:52:57 +0430 +0430

قسمت جدید نمیاد خیلیوقته منتظرم

0 ❤️

913165
2023-02-01 06:33:10 +0330 +0330

قشنگ بود ادامه بده

0 ❤️