شروع یک رویا (۱)

1401/08/21

سلام
این داستان من و دوست دخترمه و اسم ها مستعارن

تو 19 سالگی که سرباز بودم با خودم یواشکی گوشی بردم پادگان و با اون سرگرم میشدم.
تو یکی از روزا تو سال 99 تو اینستاگرام ی پیج سکسی زدم و شروع کردم عکس و فیلم سکسی گذاشتن و فالو کردن دخترای همشهری و غریبه. هرشب با یک نفر سکسچت میکردم و بعضی شبا هم اصلا کسی نمیشد. تو خوابگاه هم تختم طبقه بالا بود و سربازای فرماندهی 6 نفر تو یه خوابگاه جداگانه بودن و من رو تخت راحت موقع سکس چت با کیرم ور میرفتم.
بین فالوورا ی روز یکی به استوریم جواب داد و شروع کردیم به چت کردن. وقتی فهمیدم همشهری هستیم خیلی خوشحال شدم. اونشب سکسچت کردیم و یه هفته بعد از اون من اومدم پایان دوره و خدمتم رو تموم کردم. تو این یه هفته هم چند بار باهم چت کردیم ولی فعلا بدنشو بهم نشون نداده بود و فقط ویس میفرستاد.
بعد اینکه سربازیم تموم شد و برگشتم زنجان بهش پیم دادم و شبش باهم تصویری چت کردیم. برا اولین بار بدن ناز و سفیدشو دیدم.ساناز از من 5 سال کوچیک تر بود. من متولد 78 بودم و اون متولد 83. ممه هاش 75 بود خودشم قدش 170 بود و بدن خوش فرم و تو پری داشت. بعد اون شب قرار گذاشتیم که همو ببینیم فرداش. فرداش من ماشینو ورداشتم رفتم دنبالش. اولش فکر نمیکردم بیاد ولی خودش ادرس داد و رفتم بلوار آزادی تو یکی از کوچه ها دنبالش.
ی لباس مشکی پوشیده بود و ی ماسک هم زده بود. اومد نشست تو ماشین و حرکت کردم. اولش قلبم خیلی تند تند میزد از استرس ولی رفته رفته عادی شد. بعد اینکه یکم تو شهر چرخیدیم و حرف زدیم اروم دستمو میکشیدم روش رونش و رون نرمشو میمالیدم. ساناز هم هی میگفت 20 دیقه وقت دارما میخوام کلاس زبان. منم یکم چرخیدم و رفتم سمت کمر بندی جنوبی که اسمش خیامه. تو اتوبان خیام در حال حرکت دستمو کشیدم سمت کصش و شروع کردم اروم از رو شلوار کصشو مالیدن. دیدم سرشو چسبوند به بالشتک صندلی و اروم اه کشید. بهش گفتم دکمه و زیپ شلوارتو باز کن کص نارتو کامل لمسش کنم. اونم باز کرد خودش دستمو گرفت کرد تو شورتش. منم سریع بالای خط کصشو با انگشت فاکم مالیدم و این بیشتر حشری شد. داشتم میرسید به میدان بسیج ک دستمو کشیدم بیرون تا ضایع نشه. میدون دور زدم رفتم دوباره سمت خیام. ماشینو ی جا نگه داشتم و از آینه نگاه کردم ببینم ماشین میاد یا نه . دیدم از پشت که ماشینی نمیاد و از لاین رو به رو هم ماشین خیلی دوره. سریع ازش ی لب ریز گرفتم.به قدری حشری شدم ک حس کردم بدنم خالی کرد. بعد یکمم کوصشو مالیدم و بردم رسوندمش کلاس.
تو راه ک برگشتم خونه حس کردم شکمم قسمت بالا مثانه ی دردی گرفته ک نگو. فهمیدم چون حشری شدم و آبم نیومده برا اون درد گرفته.
شب باهاش تا ساعت 2 سکسچت کردم و آبم اومد و خلاص شدم. بعدش قرار شد 5 شنبه برم دنبالش و بریم بیرون.
پنجشنبه صبح ساعت 9 رفتم سمت بلوار آزادی و سوارش کردم. رفتم سمت جاده تهران و تو راه از سوپری یکم تنقلات گرفتم و حرکت کردیم. تو جاده شروع کردم مالیدنش و دستمو باز بردم تو شلوارش و کوص نرمشو مالیدم. از این کارم حشری میشد و حال میکرد.
یکم که رفتم جلو تر یه روستایی بود به اسم کهناب . اونجا ی مکان دنج داشت. رسیدم روستا و از روستا رد شدم به سمت کوه ها و رفتم سمت مکان خودم. تو راه از رو شلوار داشت کیرمو میمالید و منم داشتم حال میکردم. یه لحظه ماشینو نگه داشتم وکمربند شلوارمو باز کردمو دکمه هارو هم باز کردم. خودش دستشو برد و از تو شورتم کیرمو در آورد. و من راه افتادم باز. از زیر دستم سرشو اورد سمت کیرم و شروع کرد بوسیدنش و ی لحظه دیدم کیرم داغ شد فهمیدم کرده دهنش. اینا برام یه رویا بود. وقتی رسیدیم اون جای دنج شروع کردم تو ماشین ازش لب گرفتن و مالیدن کص و کونش. بهش گفتم بکش پایین کشید تا زانو و بعد برگشت سمت شیشه و کونشو کرد سمت من. عوف مغزم سوت کشید. یه شورت آبی توری تنش بود با کون سفید و گرد. شورتشو کشیدم پایین و یکم با سوراخاش ور رفتم . برگشت سمت گفت مهرشاد لب بده. بهش گفتم بریم پایین ؟ گفت نه همون تو ماشین. گفتم تو ماشین سخته من نمیتونم. قبول کرد. خودشو یکم مرتب کرد و اومد پایین. منم از پشت یه زیر انداز ورداشتم با یه پتو . دستشو گرفتم رفتیم لای درختا. تو مسیر از رو شلوارش هی کونشو میمالیدم. رسیدیم به ی درخت ک تقریبا قطور بود. زیر انداز پهن کردن کنارش و نشستیم اونجا. کیرمو در اوردم وحالت نشسته پاهامو باز کردم ساناز هم به شکم دراز کشید جلوم و کیرمو ساک زد و منم خم شدمو دو دستی کونشو گرفتم. به بلند شد نشست کنارم یکم گردنشو میک زدم و کصشو مالیدم. بعد گفتم بخواب ، گفت میکنی؟ گفتم اره. خوابید رو شکم نشستم رو کونش شلوارشو کشید پایین تا زیر کونش. بعدش لاشو باز کردم سوراخ های ناز و صورتیشو دیدم . کیرم مثل سنگ شده بود. اینقدر حشری شده بودم که آب دخنم خشک شده بود.
به زور کمی آب دهن انداختم رو سوراخ کونش سر کیرمو کشیدم لای کوص و کونش . سر کیرمو گذاشتم لای کونش و با سوراخ کونش تنظیم کردم. خوابیدم روش و عقب جلو کردم. از بس کونش نرم و گرد بود که حس میکردم کردم توش ولی لای کونش بود. نشستم رو کونش بهش گفتم عشقم چرا نمیگی نرفته توش. سر کیرمو باز خیس کردم و گذاشتم دم سو راخ تنگش و خوابیدم روش. ایندفعه همین که خوابیدم یهو داد زد و پرید جلو.دستاشو مشت کرد و کمی گریه کرد.تو همون حالت موندم و قربون صدقه اش رفتم . بوسش کردم. گردنشو میک میزدم. اروم اروم که میخواستم بکنم توش هی داد میزد و گریه میکرد. دیدم نمیتونه تحمل کنه همون گذاشتم لای لپ ای کون سفید و گردش و عقب جلو کردم. هی آههه میکشید و میگفت جون. میگفت آخ بیارش . منم با صداش بیشتر حشری میشدم . یه لحظه حس کردم داره میاد نشستم رو کونش و ابمو پاشیدم روش. جوری ازم اب اومد ک کمرم درد گرفت. تا حالا با این حشر آبم نیومده بود. بعد دیدم دستمال ندارم و دستمال کاغذی مونده تو ماشین شورتشو کشیدم بالا و با شورتش اب کیرمو پاک کردم. تو راه برگشت هم گوشی ساده اش افتاد گم شد. برگشتم هر چی گشتم پیداش نکردم. ولی اون یکی گوشی تو کیفش تو ماشین مونده بود. تو ماشین ازش ی لب جانانه گرفتم و حرکت کردیم و حس رضایت رو تو چشماش دیدم

ادامه دارد…

نوشته: مهرشاد


👍 1
👎 3
7501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید