همسایه مطلقه حشری

1402/08/09

سلام بچه های شهوانی . داستانی که براتون میگم جز اولین سکسهایی هست که داشتم ‌ . خونمون از این خونه قدیمی های دوطبقه حیاط دار بود . خونه های شهر اکثرا مثل خونه ما هستن قدیمی .ولی بعضی ها یه طبقه و ولی اکثرا دو طبقه . چند ماهی میشد که یه خانواده اومده بودن خونه بغلیمون و خریده بودن . یه زن و شوهر حدودا ۶۰ ساله قمی . اسم خانومه سکینه خانم و اسم شوهرش آقا جعفر . زیاد اهل رفت و آمد با همسایه ها و مهمونی رفتن و مهمون اومدن و مثلا شب جمعه خیرات دادن و این چیزا نبودن . سرشون تو کار خودشون بود . خونه ما جنوبی بود و دو نبش و دو طبقه و خونه سکینه خانم اینا هم دیوار به دیوار ما و اون هم دوطبقه . پشت بام هامون هم با یه تیغه نیم متری از هم جدا بود . یعنی تا ۶ الی ۷ خونه که بغل هم بودن از پشت بام به همراه داشتن تا خونه ۸ که با یه کوچه دو متری از هم جدا میشدن . به همین منوال تا سر کوچه . القصه مدتی بود که بچه های محل دیده بودن که یه دختر حدود ۳۰ ساله اومده خونه آقا جعفر و سکینه خانم و داره باهاشون زندگی میکنه . امارشو بچه های محل دادن و اونا هم گفتن که از مامانشون شنیدن دختر سکینه خانمه که شوهرش ظاهرا مرده و اومده با اینا زندگی کنه . من دختره رو هنوز ندیده بودم چون شاید حدود یه هفته ای میشد اومده بود . همشون هم گفتن به من که ای مسعود کونکش نونت افتاده تو روغن . شب از پشت بام میری طبقه دوم و ترتیبشو میدی . اونا به شوخی گفتن ولی جدی جدی رفت تو ذهنم که اگه بشه چی میشه . ولی اینا که اهل رفت و آمد کردن نبودن . چطور میشد مخشو زد . ؟ یکی دو هفته ای گذشت و گذری یه دختر خوش کوس و کون و سفید و تو دل برو چادری دیدم تو کوچه . گفتم نکنه دختر سکینه است . چون از این دخترا تو این محل نداشتیم دنبالش رفتم که دیدم بله رفت خونه بغلیمون . گفتم به زور هم شده باید بکنمش . آخه ندیدید شما ها که چه کوسی بود . القصه گفتم دیر بجنبم این بچه محل های لاشی نمیزارن به من برسه . دست به کار شدم ولی نمیدونستم چطوری باید باهاش کانکت بشم . یکی دوبار توپ از حیاط انداختم تو حیاطشون که آقا جعفر زحمت زدن کیر به ما رو کشیدن و توپو انداخت تو حیاطمون . چون فقط من و داداشم تو حیاط فوتبال بازی میکردیم و توپمون می افتاد تو حیاطشون. همسایه اونوری هم که پسر و توپ و این چیزا نداشتن . دفعه بعد توپ و انداختم رو بالکن طبقه ۲ که رو به حیاط هامون بود . خورد به شیشه و افتاد رو بالکن ولی کسی بیرون نیومد . نیم ساعتی صبر کردم و خبری نشد . رفتم با بچه ها تو کوچه کسکلک بازی که باز حرف دختر سکینه اومد و دیدم که همه راست کردن واسه کردنش . یکی دو ساعت بعد اومدم خونه دیدم توپ و انداختن تو حیاط . دوباره انداختم خورد به شیشه و افتاد تو بالکن و میله های حفاظ بالکن نگذاشت بیوفته تو حیاطشون . دیدم پرده کنار رفت و دختره رو دیدم که داره میبینه چی خورده به شیشه . من و دید با دست سلامی کردم و بی اعتنایی کرد و پرده رو کشید و رفت تو . دوباره کیر خوردم . چند روزی گذشت و رفته بودم خرید برای خونه . رسیدم سر کوچه که برم خونه دیدم در خونشون باز شد . صبر کردم ببینم کیه دیدم بله خودشه . دنبالش رفتم با فاصله که نبینم . رفت تو مغازه سرکوچه که کپی بگیره . چند تا کاغذ از کیفش درآورد و داد برای کپی . اومد بیرون رفت سمت سوپری . ماکارونی و لپه و شیر و اینا رو داشت میخرید منم رفتم تو . الکی یه پفک خریدم . منتظر شدم بیاد بیرون رفتم اطراف و نگاه کردم ببینم همسایه ها یا بچه محلی نباشه ضایع بشه که خدا رو شکر کسی نبود . اومد بیرون و پشت سرش رفتم و آهسته گفتم سلام خانم من همسایه بغلیتون هستم . برگشت و یه براندازی کرد و گفت بله شناختم همون که توپ و انداخت تو بالکن . گفتم عجب حافظه ای با یه دید چطور چهره ام و شناختی ؟ ضمنا توپ و ننداختم بازی میکردیم افتاد . گفت آره جونِ … باقیش و نگفت . چشم‌هاش پر حشر بود . صداش هم حشری کننده بود . لااقل برای من . گفتم‌جون عمه ام دیگه ان شالله . گفت رو عمه ات حساسی ؟ گفتم نه فلان به فلان عمه ام . خندید گفت عجب برادرزاده ای داره عمه جونت . گفتم فدای شما بشه الهی . خندید و گفت خیلی شیطونی ولی من اهلش نیستم . تقریبا رسیدیم سر کوچه . همسایه هامون نزده میرقصیدن وای به حال اینکه چیزی میدیدن . گفتم با خودم که نبیننمون بهتره . گفتم اگه شماره تون و بدید هم کلیپهای آموزنده هم کلی دوربین مخفی های بانمک زیادی دارم بفرستم تو واتساپ براتون . شماره رو گفت و پیچید تو کوچه . سریع زدم تو گوشی و نرفتم سمت خونه که نبینن با هم حرف میزدیم . این ور و اون ور و هم نگاه کردم کسی نبود . خیالم راحت شد . یه دور الکی زدم و یه ربع بعد رفتم سمت خونه . شب بهش اس دادم‌گفتم تنهایی میتونی حرف بزنی ؟ گفت نیم ساعت دیگه بزن الان کار دارم پایینم. سر نیم ساعت دیگه زنگ زدم . گفت یه لحظه صبر کنید . فهمیدم هنوز تنها نشده . قطع کردم و ۵ دقیقه دیگه زدم . گفت الان دیگه تنها ام . تو هم خیلی عجول و هولی ها . گفتم اسمت چیه گفت آرزو . گفت از اون کلیپها که گفتی چه خبر ؟ چند تا براش فرستادم . گفتم شما خیلی خاص هستید آخه . گفت کم شعر بگو . حرفی آخرت و اول بزن . گفتم صریح بگم ؟ گفت بگو . گفتم اهل دل هستی ؟ گفت یعنی چی ؟ گفتم سکس بده هستی ؟ گفت نه . چته ؟ به رو شما مردها میخندی دنبال پالون می‌گردید بپرید رو آدم . گفتم بابا سخت نگیر . تو که از چشات حشریت داره میباره و شوهرت به رحمت خدا رفته منم که سالارم دیوار و سوراخ میکنه . سخت نگیر و بیا کار هم و راه بندازیم . گفت کی گفته شوهر من مرده ؟ گفتم شنیدم . گفت اشتباه فهمیدی و شنیدی . با شوهرم طلاق و طلاق کشی دارم اومدم خونه پدر مادرم . گفتم چه بهتر که اون خدابیامرز هم زنده است . کلی خندید . گفت فعلا حال و حوصله سکس ندارم . دیگه سه پیچ نشدم که نگه آویزون و زن ندیده است . ۵ روزی کلیپ بازی کردیم و جوک فرستادیم . البته بیشتر من می‌فرستادم. دیگه خیلی راحت شده بودیم . یکی دوباری هم بیرون دیدمش ولی چیزی نگفتم و زیرچشمی هم و دید زدیم . ۴ شنبه روزی بود و گفت چه غذایی خیلی دوست داری . گفتم قیمه با سیب زمینی سرخ کرده . گفت فردا درست کنم برات میتونی بیایی . گفتم در پشت بوم و باز بزاری از پشت بوم خونمون میام . گفت کسی نفهمه . گفتم نه . مواظب هستم . گفت ساعت ۱۰ _۱۰ ونیم پدر مادرم میخوابن ‌ . ساعت ۱۱بیا که خیالم راحت باشه . ۲۴ ساعت داشتم فکر میکردم چطوری برم کی برم چکار کنم کسی نبینم و … . شب ساعت ۹ یه قرص ویاگرا زدم‌ که خوب بکنمش گفتم شاید دیگه پا نداد واسه کردنش . ۱۰ و نیم هم رفتم طبقه بالا . قلبم داشت از حلقم بیرون میزد . داداشم گفت چی شده چرا این شکلی شدی ؟ گفتم چیزی نیست . گفتم حالا این و چطوری بپیچونم ؟ خودش از اونایی بود که صد تا دوست دختر داشت و همه رو کرده بود و یکیش هم به من تعارف نمیکرد ولی انتظار داشت کوسی پیدا کردم با هم بکنیم . خدا رو شکر چیزی نگفت و رفت پای کامپیوتر . گفتم داداش من شاید یه سر برم بیرون .گفت به تخمم برو خوب . از کی تا حالا از من اجازه میگرفتی که الان میخوای بگیری . گفتم آره فقط گفتم اگه دیدی نیستم نگران نباشی . گفت خدا شفات بده بابا . برو هر کجا میری .
رفتم رو پله هایی که میرفت پشت بام نشستم تا ساعت ۱۱ بشه . سر ساعت در اتاق و باز کردم دیدم که مشغوله و داره فیلم ترسناک میبینه . یواش رفتم در پشت بام و باز کردم . تاریک بود همه جا رو پشت بوم همسایه ها رو نگاه کردم کسی نباشه . خوشبختانه کسی نبود . در و آهسته بستم یه چیز گذاشتم پشت در پشت‌بام که برگشتنی پشت در نمونم .از تیغه پشت بوم و رد کردم در پشت بام اونا رو هل دادم . باز شد . تا قبل از باز شدن در فکر میکردم سرکارم گذاشته و در و باز نذاشته تا کیرم کنه . آخه به نظر خودم خیلی زود پا داد . خلاصه در و باز کردم و آرو‌م پیشش کردم . دو تا ۶ تایی پله رو رد کردم رسیدم در اتاق آرزو . مثل اتاق های بالای ما دو تا اتاق تو در تو بود و والسلام . نه پذیرایی نه آشپزخونه و حموم و دستشویی مجزایی . هیچی . حموم و دستشویی و آشپزخانه تو حیاط بودن . خلاصه در باز بود . اومد و گفت هیس یواش . بیا تو . سرش،و کرد پایین و ببینه پدر مادرش نیستن . اومد تو . لباس بافتنی زرد قناری تنش بود و تمام تنش معلوم و با شورت زرشکی . ولی برق ها رو خاموش کرده بود که مثلا خوابه . برق تیر چراغ برق از تو کوچه یه کم روشن کرده بود اتاقها رو ولی تو همون نیمه تاریکی کون سفید و قلمبه و پستون شق و رق آرزو معلوم بودن . راه می‌رفت مثل ژله میلرزیدن . پریدم لبش و گرفتم تو دهن . کم نیاورد و زبونش و کرد ته حلقم . دیدم سگ حشره . گفتم خدایا کیر خایه ام و نَجَوه . گفت دیوث یا میترکونیم یا دیگه نبینمت . لبهام و داشت می‌جوید. یه کم ترسیده بودم دیگه . چشمهام و لیس میزد . گردنم و لیس زد . دست بردم تو شورتش خیس بود . داشت آب از کوسش می‌ریخت. من و ایستاده کرد و شلوار و شورت و کشید با هم پایین و یه جون گفت و کیرم کرد تا ته تو حلقش . دیگه بعد از اون هیچ بنی بشری چنین ساکی برام نزد . تا خود خایه میکرد تو حلقش . بلند شد کلا همه لباسها و شورت و درآورد و گفت بخواب و اومد روم . مدل اسب سواری . یه جوری بالا پایین کرد آبم و نتونستم کنترل کنم و پاشیدم تو کوسش،. . فهمید و گفت همین بود ؟ بد حشری ام و امشب ولت نمیکنم . رفت خودش و شست و اومد گفت اینقدر لیس بزن تا بگم . ۲۰ دقیقه ای لیس زدم و انگشت کونش کردم که ارضا شد . باز رفت خودش و شست و سفره رو آورد پهن کرد و رفت قیمه رو آورد . گفت بخور که تا صبح باهات کار دارم
رفت قرص آورد نمیدونم چی بود گفت بخور بتونی بکنی . من که یه ویاگرا خورده بودم گفتم نه لازم نیست گفتم اگه بخورم سکته میکنم چون فشار و خیلی بالا میبرن این قرصا . گفت به خدا تا چند بار دیگه نکنی نمیزارم بری خونتون هرچی میخواد بشه هم بشه . با خودم‌گفتم من سالم از زیر دست این بیرون نمیرم . شام دیروقت و که داشتیم می‌خوردیم گفت شوهرش نمرده و سر یه مسائلی اختلاف دارن و داره جدا میشه . گفت روزی چند بار هم میخواسته ولی شوهره اوایل روزی دو بار می کرده ولی این آخری ها یه روز درمیون اونم زوری میکردش . گفت اومده خونه ننه اش عزا گرفته بودش که حشریتش و چه کنه گفت تو این مدت علی رغم میلش چند بار خودارضایی کرده ولی آب اومدن با کیر یه چیز دیگه است تا وقتی که تو نخ و بهم دادی و توپ و انداختی گفتم همسایه ایم و بهترین گزینه تویی که بتونم راحت بیام و برم .و بکنیم . فقط خدا خدا میکردم بکن باشی . گفت یه کار کن ارضام کنی با کیر .گفتم اوکی راند دوم بهتر میشم . سفره رو جمع نکرده دوباره پرید روم . گفتم مهلت بده . گفت اون موقع که کیرت راست کرده بود و توم انداختی باید فکر این می بودی که یه حشری تر از خودت و چطور باید تامین کنی . گفتم ننه ات اینا نیان بالا . گفت اونا دست و پای پله بالا پایین کردن ندارن . نگران نباش .
گفتم حالا یه برق کوچولو روشن کن ببینیم چه خبره . گفت ای تو روحت و بلند شد یه لامپ چراغ خوابی کوچیک و زد تو برق . تازه بدنش و با جزئیات میدیدم . پستون سفید و درشت با هاله قهوه ای روشن . یه کوچولو شکم . رونهای کلفت . لنگهاش و باز کرد . کوسش به هیکلش نمی‌خورد. تیره تر از بدنش بود و گرد و قلمبه نبود . یه کم کشیده بود . یعنی کلوچه ای و تپلی و برجسته نبود ولی بد هم نبود . زبونمو انداختم لاش و شروع کردم مکیدن . می گفت زبونتو مثل کیر بکن‌توش . همین کارو کردم ولی زبونم خسته شد . لیس زدم . هی بالا پایین می‌کرد و سرم و فشار میداد رو کوسش . گفت آروم بیا بالا . ناف و شکم و زیر سینه و خود سینه و گردن و لب لیسیدن اومدم بالا . گفت پسر جون یه جوری بکن تا چند روز کیر نخوام . این رفت و آمدن ها شاید لو بدمون. پس بکن تا سیر شم . پاره ام کن . جر بده . فشار بده . گاییدن و معنی بده . نمیدونستم چی بگم . گفتم این دیگه کیه . به کوس و کون خودش هم رحم نمیکنه وای به حال من . افتادم روش . خورش کیرم و گرفت گذاشت در سوراخش . گفت بکن ببینم . یه فشار دادم رفت تو . نه تنگ بود نه گشاد . دفعه اول اینقدر وحشیانه پرید روم و اتاق نیمه تاریک بود و آبم زود اومد که نفهمیدم کوسش چطوریه . راند دوم و با شدت شروع کردم . پاهاش و دادم بالا و تلمبه های شدید میزنم تو کوسش . بعد سکس فهمیدم که حین کردن جوری استخوان بالای کوسش اینقدر خورده بود به استخوان بالای کیرم و دردی گرفته بود که نگو و نپرس . گفت همین حالت و بلدی فقط . اومدم بگم نه دیدم قنبل کرده و با دستش دنبال کیرم میگرده که بگیره و بکنه توش . خودم آوردم دم دستش گرفت و کرد تو . جون جونی راه انداخته بود که من جلو دهنش و گرفتم گفتم الان همه می‌فهمن. گفت کون لقه عمه ات بزن اینقدر زر زر نکن . دیدم نکنم کتک و خوردم . کمر باریک کون بزرگ سوراخ کون عین حفره زمین گلف . به شوخی گفتم کون هم که دادی . گفت نه پس گذاشتم واسه توی کله کدو که بازش کنی . گفتم به من هم میدیش کونتو ؟ . گفت فعلا کوس و سیراب کن تا بعد ببینم چی میشه . گفتم تو با این حشریتت چرا روز اول بهت زنگ زدم هماهنگ نکردی . گفت چون ازت خجالت میکشیدم . گفتم چرا ؟ گفت واقعا کسخلی . مشنگ پریود بودم والا کیر واست نمیذاشتم. خجالت چیه ؟ چقدر زودباوری . القصه به ۱۵ روش سامورایی تا ۴ صبح کردمش . شاید ۵ باری شد. دو سه دفعه آخر ارضا شدم ولی آبم دیگه نمیومد . فشاری به کمرم اومده بود که فکر می‌کردم یه پایه مبل و گذاشتن رو گودی کمرم. و نشستن رو مبله . از کوس آرزو هم نصف لیوان آب شاید هم بیشتر ریخته بود رو روفرشی زیرمون . دهن من و گاییده بود تازه می‌گفت یه کوچولو آروم شدم . قصه اش هم برام گفت که با یکی از زنهای همسایه شون چند بار رفته بودن با چند تا پسر تو قم چت بازی و رد و بدل کردن پیام و این چیزا ( روش نشد بگه رفتن زیرآبی ) . شوهرش شک کرده بوده و آمارش و خواسته بگیره ولی نتونسته بوده ثابت کنه زن همسایه هم قسم خورده که کاری نکردن و چیزی نبوده . شوهره باور نکرده ولی کاری هم نتونسته کنه . فقط داد و بیداد و آبروریزی واسه همین هم سکینه خانم اینا ول کرده بودن اومده بودن تهران . خلاصه این بکن بکن ها دو سه ماهی ادامه داشت . چند باری هم از کون کردمش . ولی بعد یه مدت فهمیدم که با چند تا از پسرهای محله خودمون و باقی محله ها ریخته رو هم و بکن بکن هم داشتن . یکی از بچه ها گفت کردیش گفتم نه گفت خاک بر سرت من و فلانی دوتایی فلان جا کردیمش . نشونه هاش هم درست بود . دیدمش بهش گفتم گفت اول انکار کرد بعد که فهمید میدونم گفت همینه که هست . دوست دارم به هر کی بخوام بدم مال خودمه اختیارشو دارم . منم بیخیالش شدم . گفتم کسی که به شوهرش خیانت کرده من چه انتظاری دارم ازش .

نوشته: مسعود


👍 48
👎 17
152501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

955583
2023-11-01 00:06:30 +0330 +0330

بنظرم واقعی میومد
نوش جونت باید دادشتم میبردی تریسام میزدین

3 ❤️

955598
2023-11-01 00:44:58 +0330 +0330

استخون بالای کیرت کجا میشه دقیقا…نکنه با شکم میکردی توش

5 ❤️

955599
2023-11-01 00:46:51 +0330 +0330

خدا نصیب گرگ بیابان نکنه ؛این دیگه فول سگ حشر بود .

5 ❤️

955601
2023-11-01 00:50:08 +0330 +0330

گل پسر تو کوچه توپ بازی می‌کنی بعد زن سی ساله مطلقه اومده به تو داده؟؟؟
پسر خوب بچسب به همون توپ بازیت و کوس بازی رو بزار واسه بزرگترها قبل اینکه کونتو تو این راه بزاری.

7 ❤️

955604
2023-11-01 00:56:11 +0330 +0330

کستان آدم جقی یعنی همین والا جنده های محله هی خراب هم به راحتی به آدم پا نمیدن شما برو فعلا توپ بازی تو بکن و بعدش جقت رو بزن

3 ❤️

955614
2023-11-01 01:42:29 +0330 +0330

آخ آخ دختر سگ حشر خیلی خوبه . من یه دوست دختر داشتم یه جوری میکردمش خودم سه روز می‌خوابیدم اما اون فرداش می اومد باز می کردمش . پریودی هم سرش نمیشد میخواست فقط بده

2 ❤️

955618
2023-11-01 01:53:13 +0330 +0330

ولی قبول کن کصشعر گفتی ☹️

2 ❤️

955623
2023-11-01 02:35:38 +0330 +0330

عالی بود . خیلی قشنگ نوشتی . لذت بردم

0 ❤️

955629
2023-11-01 03:16:58 +0330 +0330

چی میقولی
چیپس میقولی؟
پفک
هاااا. توپ بازی آره؟ تو بیا با این بازی کن
خداوکیلی ببین شهوانی جای کیا شده؟!!!

1 ❤️

955648
2023-11-01 06:48:59 +0330 +0330

اینجور کسا باید تا میتونی بکنی بعدم بگی به سلامت زیاد که باهاشون باشی خودشونو واست لوس میکننو فقط میتیغن ازت
کس خدا آفریده فقط واسه گاییدن
اما از نوع بی صاحبش
صاحبدار بکنی بد کیری میخورم
چون خوردم میدونم

1 ❤️

955649
2023-11-01 07:00:46 +0330 +0330

گرز رستم تو کونت این خزعبلات رو هر کی بخونه میفهمه که تو کووووووووونییییییی هستی

0 ❤️

955678
2023-11-01 10:57:38 +0330 +0330

باورپذیر بود واسه من،چون تجربه اش رو با همچین شخصی داشتم

3 ❤️

955687
2023-11-01 12:59:37 +0330 +0330

پفک میخوردی زن سی ساله میکنی؟ آخ که پفکتو خودم بخورم جوجو😂😂

0 ❤️

955690
2023-11-01 13:11:20 +0330 +0330

بچه جون فعلا واسه سن تو همون توپ بازی و جلق کافی ، تا هم استخون بالای کیرت درد نگیر هم کونت به گا نره . زیادم جلق نزن فعلا درس و مدرسه تا بعد .

1 ❤️

955707
2023-11-01 15:40:10 +0330 +0330

از تموم کستانت فقط توپ بازیت راست بود بدو برو دم خونتون بازی بدو عمو جون کیرم پس کلت

0 ❤️

955712
2023-11-01 16:58:04 +0330 +0330

سلام ۳۳ سالم هست از یزد صادقانه بگم دنبال ی خانم باشخصیت بالای سی سال سال هستم هم نیاز عاطفی هم جنسی همدیگر تامین کنیم…یکی که همش دنبال پول نباشه صدم رو میزارم براش و از صمیم قلب دوستش دارم

0 ❤️

955726
2023-11-01 17:45:39 +0330 +0330

خوب بود ، لایییییک

0 ❤️

955736
2023-11-01 20:05:49 +0330 +0330

القصه، خیلی کسشعر بود

1 ❤️

955739
2023-11-01 20:44:59 +0330 +0330

توی اسکل کونی توپ بازی میکردی و تو‌نخ کس بودی؟! مطمینی بادمجون تو کونت نمیزاشتی وقتی این توهمات رو سرهم میکردی ؟! کوووونکش

0 ❤️

955861
2023-11-02 10:58:37 +0330 +0330

معرفی میکنم
آخر مخ زندن هستن ایشون، بخاطر ارسال چند تا کلیپ آموزنده و دوربین مخفی، شماره میگیرن،
بچه جون تو رو چه به داستان سکسی نوشتن،
برو پفکتو بخور، تموم شد بیا اینو بخور،
ضمنا سلام منو به عمه‌جانت برسون

1 ❤️

956128
2023-11-03 20:55:10 +0330 +0330

خداشانس بده یه همچین زن سگ حشری گیرما بیاد

0 ❤️

956345
2023-11-04 18:15:50 +0330 +0330

مگه چقد میرفتی تو که استخوان بالاکیرت درد گرفته نکنه ازبس کردنت اینجوری شدی حالا چاخان میدی تحویلمون

0 ❤️

956530
2023-11-05 17:16:07 +0330 +0330

هر چی تلاش میکنم باور کنم داستانت رو نمیتونم. یا یکم واقعی تر بنویس یا سکسی تر.

0 ❤️

956564
2023-11-05 23:23:52 +0330 +0330

مگه میشه مگه داریم🫤
تو کوچه توپ بازی میکردی ؟
بعد بچه ای که توی کوچه توپ بازی میکرده اینقد رو داشته که توی اولین تماس گفته بیا من بکنمت ؟
سلطان اگه اصل داستانتم واقعی باشه قبول کن خیلی جاهاشو شعر بافتی 😂

0 ❤️

957337
2023-11-10 09:10:29 +0330 +0330

ریدم تو شانسم چرا گیر من نمیکنه

0 ❤️

957339
2023-11-10 09:11:56 +0330 +0330

از شهر بیرجند خانمی پایه رابطه هست
بیاد دایرکت

0 ❤️

957392
2023-11-10 20:38:35 +0330 +0330

خورش کیرمو گرفت؟ فکر کردم غذای جدیده!

0 ❤️

958212
2023-11-16 02:08:50 +0330 +0330

خوب بود ولی بجای پیاز داغ من من وتظاهرش یکم تو زغ میزد .در کل بد نبود

0 ❤️