لز من و نگار (۲)

1400/10/14

...قسمت قبل

نگار کاندوم رو از دیلدویی که تو کون من کرده بود ،بیرون کشید .به دیلدو ژل زد وتا نصفه تو کونش فرو کرد .من رو از خودش جدا کرد وداگی شد .
-فشارش بده آرزو
انگار گیج ومات بودم .نمیفهمیدم چی میگه که با اشاره دست بم فهموند منظورش دیلدویه
آروم به دیلدو فشار دادم وتا اخر فرو کردم از پشت بهش چسبیدم وسینه هاش رو تو چنگم گرفتم
-اهان بالاخره یه حرکتی کردی
لبام رو به گردنش رسوندم وگردن لختش که حتی موهاش رو تیغ زده بود ومثل پسر بچه ها با مدل پسرونه کوتاه کرده بود لیس زدم .
یعنی نگار حس پسرونه داره قبلا موهاش تا کمرش بود وچقدر بشون میرسید نکنه اختلال هورمونی داره
باناله های نگار بخودم اومدم .دیلدو رو محکم تو کسش تکون میداد
-ارزو بیا بیا کسم رو بخور
برگشتم وبه شکل ۶۹زیر نگار جا گرفتم .دیگه اون حالت مشمیز کننده نبود کسش رو تو دهنم فرو کردم وبا تف زیاد شروع به لیسیدن ومکیدن کردم .نگار هم داشت کسم رو میخورد وزبون میزد .دیلدو رو درآورد وخودش رو بالاتر کشید وتمام کسش رو روی دهنم گذاشت
-آفرین زبون بزن انگشت کن
۲تا از انگشتام رو تو کسش فرو کردم وهمزمان چوچولش رو مکیدم که شروع به جیغ زدن وتکون دادن حودش کرد دیگه نمیتونس کسم رو بخوره ومن با حس اینکه داره میشه محکمتر میخوردمش نگار به پهالو شد ومن دیلدو رو تو کسش فرو کردم وهمزمان بالای کسش رو مکیدم انقدر تند دیلدو رو تکون میدادم که خودش دستم رو گرفت وبا مکیدن انگشتاش وناله های ضجه مانند ارضا شد .
بغلش کردم دست تو موهای کوتاه وپرش کردم نگار حیف اینا بود چرا کوتاش کردی .هنوز دستش روی کسم بود ومیمالید
آرزو خیلی خیسیا خشک هم نمیشه طعمش هم خوبه ترش وشور نیس
-مگه چند تا کس خوردی تاحالا .پس ایمان چیه مگه دوست پسرت نیس ؟
-نمیزارم بکنتم بش گفتم دخترم .اونم فقط از بدنم لذت میبره براش ساک میزنم اونم کس منو میخوره
-چرا ؟کیرش بزرگه؟
نگار درحالیکه با شیطنت تو چشام نگاه میکرد خندید
-هان کوچیکه برات ؟
نگار درحالیکه انگشتاش رو تو کسم بیشتر فرو میکرد گف وایسا این کس گناه داره
من با دنیایی از پرسش، کلافه تو موهام چنگ میزدم تو این ۱ساعت فقط ۲بار یاد علی افتاده بودم بس که نگار ذهنم رو مشغول کرده بود .
وقتی سمتم اومد یه دیلدوی مشکی کمری بخودش بسته بود
-نگار نکن تو روخدا .من دوست ندارم .چرا اینطوری شدی .برو این رو در بیار
نگار بی توجه به حرفای من روی کسم نشست کاندوم رو بطرفش گرفتم .لااقل بزار معلوم نیس اینو کجاها فرو کردی
درحالیکه کاندوم رو روی دیلدو میکشیدم اون کمربند دیلدو رو محکمتر کرد سینه هام رو محکم چنگ کرد طوریکه دردم گرفت شروع کرد تلمبه زدن وبا صدایی بغض دار گف
زنیکه جنده .بار چندمته کیر میخوری جنده خیابونی .دنبال چند تا پسر قبل من رفتی تو خونه.زیر چند تا کیر خوابیدی تاحالا بغضش ترکید وبه گریه افتاد درحالیکه شدت تلمبه هاش کم شده بود گف فکر کن عاشق یه پسر بشی بعد ۲ماه قول ووعده ازدواج ودوستت دارم ببرتت تو خونه ایکه مال دوستشه ۲تایی بخاند بکنننت در جواب التماسات اینا رو بت بگند درحالیکه اشکاش رو پاک میکرد اومد کنارم وبغلم کرد شروع به هق هق کردن کرد .
مثل ربات بی حرکت شده بودم فقط بش نگاه میکردم .
-وقتی دیدند من دخترم وبار اولمه یکم دلشون به رحم اومد باورت میشه دوستش از من درمقابل اون دفاع میکرد میگف بسشه دیگه اذیتش نکن اگر نه روغن آورده بود که
دیگه گریه امونش نمیداد بلند بلند گریه میکرد بغلش کردم به سینه ام فشارش دادم
-نگار تو خیلی قوی هستی بگذر از این براخودت تمومش کن
-نمیشه آرزو حتی دستشویی میرم شورتم رو در میارم یاد میفته چطوری باخشونت شورتم رو کند همون صحنه ها دوباره میاد جلو چشمم
-خوب شورت نپوش
تو اوج گریه خندید .از هر چی مرده حالم بهم میخوره ازشون بدم میاد .از زن بودنم بیزارم. اگه من مرد بودم انقدر ضعیف نبودم که اونا بتونن هر کاری
باز گریه امونش نداد
نگار میرفتی دنبالش شکایت میکردی لااقل با یه دختر دیگه
آب شد رفت تو زمین .من فقط اسمش رو بلد بودم .رفتم جای کارش رفته بود از اونجا نبود که نبود بعدشم آرزو بگم همه میگند تو خودت میخاریدی که رفتی تقصیر خودته
چرا رفتی اصلا ؟
-باورم نمیشد اینطوری میکنه یکی بش زنگ زد قرار شد بره از تو خونه چند تا وسیله موبایل برای تعمیر برداره گف عجله داره قرار شد من برم بالا کمکش بیارم پایین وسریع بره حتی گف من رو تا سر خیابون بیشتر نمیتونه ببره انقدر خوب فیلم بازی میکرد که نفهمیدم نقشس .انقدر خربودم ودوسش داشتم فکر نمیکردم
-ولش کن گذشته ها گذشته .نگاهش کردم چطور یه مرد میتونه انقدر حیوون باشه برای یه ساعت لذت
-ارزو هنوز تو خیابونا تو دانشگاه هر جا میرم دنبالش میگردم هر جا مرد میبینم نگاه میکنم شاید اون باشه
-پیداش کنی که چی بشه ؟؟ اون آدمه ؟؟ میخایش چیکار ؟؟
-فقط بش بگم من رو نابود کردی .من دیگه زن نیستم .دیگه هیچ احساس خوبی بمردها ندارم .از سایه ام میترسم .بجون مادرش قسمش بدم با دختر یا زن دیگه ای اینکار رو نکنه .مامان به زور منو میفرسته تو اتاق با خواستگارا حرف بزنم ولی من فکر میکنم همشون یه زمانی یه دختر رو خفت کردند .یادته حرص میخوردی چرا نیما رو اوردم نمیگفتی باخودت خفتت کنند تو خونه .پس وپیشت رو یکی کنند .مردا کیرشون که بلند بشه دیگه خدا رو بنده نیستند .دیگه خودشون نیستند .هر کاری ازشون بعید نیس
-نگار چای بزارم ؟؟
به این بهونه بدون جواب دادنش از تخت اومدم بیرون .دلم براش میسوخت یاد حرفای خاله افتادم که میگف دختر من تو کنکور استرس گرفت واون رشته ای که میخاس قبول نشد اگر نه آزمونهای آزمایشیش جزو نفرات برتر بود .چقدر زنها بخاطر مردها ویه سکس آسیب می بینند .یعنی اون پسره حتی یه لحظه فکر میکنه چی به سر این دختر اورد ؟
اومدم سر گوشیم ۱۶تماس از طرف علی ۷تا اس اصلا حوصله خوندنش رو نداشتم کتری گذاشتم ولی گرسنم بود .
دلم نمیومد با این تن وبدن ودهن چیز بخورم رفتم تو اتاق نگار روشکمش هنوز گریه میکرد .رفتم کنارش بغلش کردم سینم رو تو دهنش جا دادم تا نتونه گریه کنه
نگار عجب حالی دادیا مرد میشدی زنت شیفتت میشد خوب ممه میخوری محکم بخور
بینی خیس نگار به سینم که مالیده شد حالم از خودم بهم خورد ولی خوب نگار برام خیلی عزیز بود .با دستم ممه اش رو چنگ زدم وگفتم از تو هم سفته ولی چون نیم تنه میپوشی داره حالت پهن میگیره پاشو تا اینا نیومدند بریم من رو بشور دلم آب داغ میخاد پاشو
اتاق بوی عرق وکس گرفته بود پنجره رو باز کردم از چمدون حوله دراوردم پاشو بیا این دیلدوها رو جمع کن یهو میاندا
باهم رفتیم حموم ازم لب گرفت بغلم کرد وگف سبک تر شده گف کاش زودتر بم گفته بود با گفتنش آرومتر شده چند تا درکونی روی کونش زدم که حس خوبی بم میداد واقعا آدم موجود عجیبیه تو هر مسیری بیفته امکان واستعداد پیشرفت داره .هیچ وقت باورم نمیشد تو عمرم لز کنم ولی الان از مالیدن به هم سینه های نگار یا اینکه نوک سینه هام رو روی سینه هاش بزارم وفشار بدم چقدر لذت میبردم اینکه مال من بود ودر اختیارم بود .شبایی که میخاستیم باعلی سکس کنیم میرفتم پورن میدیدم تا هم تحریک شم هم مدل جدید یاد بگیرم اگر بین فیلم لز بود انقدر بدم میومد که فیلم رو رها میکردم حالا خودم شده بودم یکی از اونا .همیشه فکر میکردم لزها وگی ها نرمال نیستند وجسمی مشکل دارند حالا …
نرمی ولطافت دستای نگار بم حس خوبی میداد دستای کوچیکش وقتی کسم رو از هم باز میکرد وبش فشار میداد حس بهتری نسبت به دستای علی داشتم .نگار شر وشیطون باخنده وحرفای سکسی که کس لیس به این حرفه ای دیده بودی جووووون به لا پات فدای ممه های سفیدت بشم من …حسی از شهوت ودوست داشته شدن بم میداد
از حموم که اومدیم بیرون بش گفتم که خیلی گرسنه ام ولی اون گف نیما گناه داره حالا که به زبون آورده پای من صبر کنید باهم شام بخوریم وایسا پاش .گف آرزو انقدر وقتی فهمید علی قراره برا با یه جنده خوشحال شد که نگو هی مرتب میگف تو مطمینی سرکاری نباشه .آرزو بااینکه تو شوهر کردی هنوز دوستت داره .شب عقدت با بی آبرویی بلند بلند تو اتاقش گریه میکرد وقتی برگشتیم تا ۲روز خونه بو سیگار میداد .
دلم برای خودم ونیما میسوخت .کاش زنش شده بودم شاید اون بم خیانت نمیکرد .شاید با اون خوشبخت تر بودم .اونموقع اصلا ندیدمش .یعنی وقتی گف که دل من پیش علی گیر کرده بود .حس من به نیما یه دوست ویه پسر مهربون ویه پسرخاله بود نه عشق وعاشقی وشوهر
-نگار الان اونم بخاد مامانت نمیزاره بهرحال من مطلقه میشم
-گم شو مگه چند تا قطره خون چه ارزشی داره .تو که زنی وتحصیل کرده این حرفای قدیمی وتابو رو نزن
-فکر نکنم نیما بخاد
-اون عاشقته عاشق هر موقعی عشقش رو میخاد .انقدر اون روز که براش تعریف میکردم فقط بفکر تو بود میگف آرزو نمیگه مچ شوهرش رو بگیره چکار میکنه ؟؟ آرزو تو چه حالیه ؟؟ هنوز دوسش داره اون اوزگرا؟؟
اگه نمیخاستت میپرسید ؟؟من میدونم تو زن نیما میشی
-لااقل یه چیزی بیار بخوریم
دلم نمیخاس از نیما بگه .میدونسم خاله ام تمام تلاشش رو میکنه از طرفی خودمم خیلی راغب نبودم .
با نگار از همه جا گفتیم .گف چقدر خوشحاله که امشب تو دل من میخابه .گف انگار یه بار سنگین از رو شونه هاش برداشتند گف سکس با من چقدر ارومش کرده با اینکه کس خوری بلد نیسم …اینکه قیچی زدن چقدر حال میده اینکه لز ما کامل نبوده
هر ۲دقیقه ۱بار اتوماتیک وار یاد علی میفتادم .این حق من نبود .من چیزی براش کم نزاشته بودم چطور ببابام بگم .روز قبل عقد اومد تو اتاقم وگف ببین ارزو من بت میگم نکن هیچ کی مثل من برای تو خوب نمیخاد تو جا داره زن بهتر از اینا بشی .هنوز هم زوده برات .خیلیا نشستند درست تموم شه .بخدا چند تا بازاریا هی سراغت رو میگیرن برا پسراشون .من گفتم هنوز درس داره کسی رو راه نمیدیم .تاامشب بهمش زدی ،زدی .فردا دیگه رومن حساب باز نکنیا .من دیگه نیستما .من تحمل اینکه دخترم بره وزن برگرده رو ندارما .بیا واز خر شیطون پیاده شو .این پسره اونقدرام که تو فکر میکنی نیستا …
تو این فکرا بودم که صدای باز شدن در اومد سریع رفتم ولباسام رو عوض کردم یکم رژ زدم وباهمون رژ ،گونه هام رو سرخ کردم .رنگ به رو نداشتم .
نگار غذا رو گذاشته بود داغ شه .بوش خونه رو برداشته بود .خاله رفته بود اتاق که لباس عوض کنه حسن آقا توحال داشت کتش رو در میورد
-حسن آقا میشه فردا ببابام بگید از من نشنوه بهتره
-چی بش بگم ؟؟ فکراتو کردی ؟؟ هنوز که باشوهرت حرف نزدی عجله نکن عمو جون همونجور که تو ازدواجت عجله کردی الانم یکم صبر کن الان داغی
-نه نمیخامش دیگه میخام تمومش کنم
-میدونی که بابات
-آخرش من دخترشم
خاله که اومده بود توی هال گف : ارزو همه مردا به زنهاشون خیانت می کنند بخصوص تو این ایران خراب شده حالا نصفیا اصلا نمیفهمند بقیه هم که میفهمند خیلیاشون به روی خودشون نمیارند
حسن آقا رنگ عوض کرد یعنی اونم بخاله خیانت کرده ؟؟ یعنی خاله فهمیده
-حالا فکر میکنی از این جدا شی .هنوز جوونی یه مرد دیگه فکر میکنی اون با این توفیری داره .رابطشون که عاشقانه نبوده که .برای سکس بوده .بچه ها هم میگن اصلا از علی بزرگتر بوده یعنی خطری برای زندگی تو نداره یه وقتی هس یه مرد میره زن میگیره یا عاطفش مال یه زن دیگس اون آره ولی بنظرم این جای درست شدن داره .الان زن دکتری ۲روز دیگه زن استاد دانشگاهی بچه میاری خودبخود اونم سرش بزندگی گرم میشه .مردا یا قبل ازدواج میرن ددر یا بعدش بعضیام هر دو دوره رو میرن این پسر خوب ونجیبی بود .من میگم یا براش کم گذاشتی یا برای کنجکاوی رفته
بین حرفش پریدم خاله من نمیتونم تحمل کنم .دیگه هم زن مردی نمیشم که بخام این چیزا رو تحمل کنم اگه هوسه یه دفعه بسه
نیما که روی مبل نشسته بود ودست به سینه به حرفای ما گوش میداد گف : آرزو تو زود تصمیم میگیری وبعد هم پشیمون میشی بنظر منم عجله نکن تو که عاشقش بودی یهو چرا دلت رو زد ؟؟
عاشق بودم چون فکردم اونم منو میخاد.

ادامه...

نوشته: آرزو


👍 22
👎 5
40901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

851418
2022-01-04 01:13:03 +0330 +0330

داستان قشنگیه نکته جالبی داشت تجاوز که بعضی دوستان اینجا وقتی تو داستان تجاوز میکنن بعدش یجوری میگن که از تجاوزفرار کنن

0 ❤️

851506
2022-01-04 12:22:06 +0330 +0330

متقابلا خوب بود

0 ❤️

851727
2022-01-05 15:31:04 +0330 +0330

قسمت اول داستان ات گفتی اصفهانی هستی بغضی از کلمات ات هم لهجه اصفهانی توش

0 ❤️