مینا (افتتاح)

1401/05/30

روی سکو نشسته بودم. نمیدونم چرا ولی علی داشت کفش ساحلیمو پام میکرد. انگار بعد اون سرسره آبی که اومده بودیم پایین یکم شن توش رفته بود. حس تماس دستش با پاهام خیلی لذت بخش بود. نگاهش میکردمو عاشقانه دوستش داشتم.

یهو از خواب پریدم. اولین بار بود که خوابشو میدیدم. چقدر حس خوبی داشت.
سه سال بود به هم گفته بودیم که همو دوست داریم، اون موقع من کنکوری بودم و علی چند سال بود که دانشجو شده بود. بماند که از چند سال قبلترشم از نگاهامون به هم میشد فهمید تو دلامون چی میگذره.

بهش پیام دادم:
-م:سلام، وای، بلاخره خوابتو دیدم عشقم

  • ع:چی؟ چی خواب دیدی؟
    -م: خواب دیدم تو پارک آبی هستیمو داری کفشمو پام میکنی و دستت روی ساق پاهامه
    -ع:جووونم. چقدر دلم میخواد به پاهات دست بکشم
    -م:ااا، توام که همش میخوای سکسیش کنی
    -ع:اخه باید جای من باشی که بفهمی چه حسی داره، تنت خیلی نازه
    -م:علی، این که دیدمت خیلی خوب بود. دلتنگیمو از بین برد
    -ع: عه ! پس من چی که ندیدمت؟ دل منم برات تنگ شده عزیزم
    -م: فدای اون دلت بشم من عشقم
    -ع: خدا نکنه، میای ببینمت؟
    -م: باید ببینم میتونم مامان اینا را بپیچونم یا نه
    -ع: از صبح بیا، کلاس نرو، منم دارم میرما
    -م: باشه، میگم امتحان دارم باید برم کتابخونه، دوشنبه خوبه؟ استادا اون روزم کمتر گیر میدن.
    -ع: عالیه، از حالا ذوق دارم که ببینمت
    -م: منم، ولی باید زود برگردما
    -ع: باشه، خودم برمیگردونمت خوشگلم.

دوشنبه صبح سوار تاکسی شدم، یک ساعتی فاصله بود. سعی کرده بودم در  خوشگل ترین حالت خودم باشم. تو دلم پروانه ها بال بال میزدنو خوشحال بودم بعد دو ماه میدیدمش. اون یه شهر دیگه دانشجو بود و دیر به دیر میومد، یه هفته میموند و دوباره میرفت. فامیل بودیمو از بچگی همو دوست داشتیم. البته معمولا پشت همه روابط و ازدواجای فامیلی این لاو استوریه هست.
دو ماه قبلم که پیش هم بودیم رفته بودیم پارک. اونجا اولین بار بغلم کرده بود. راستش سفتی کیرشو هم از روی لباس حس کرده بودم گرچه تمام تلاششو کرده بود که اونقدری بهم نچسبه که این اتفاق بیوفته. یه حس باحالی بود. تا قبلشم فقط دستمو گرفته بود و نگاهشو روی سینه هام دیده بودم. خیلی سعی میکرد تابلو نباشه ولی دخترا میفهمن دیگه. وقتی نگاهم میکرد یا دستمو میگرفت یه حس گرما توی تنم میپیچید. خیلی دوسش داشتمو بهش اعتماد داشتم. به همین خاطر سری قبلی که بعد از پارک با اصرار خواست بریم خونشون، اول قبول نکردم ولی بعدش که قول داد کاری نکنیم قبول کردمو رفتیم. نگران پلیس بودم که اگه میگرفتمون خیلی ضایع میشد. تو کل فامیل ابرومون میرفت.
وقتی رفتیم خونشون خیلی با وقار و متین رفتار کرد. با هم فیلم دیدیم، دم در یه بار دیگه محکم بغلم کرد و لبامو بوسید. برام فیلم سینمایی از رو لپتاپش گذاشت، کنارم نشست و تو آغوشش گرفتمو پاهامو نوازش میکرد ، هر جایی میخواستم استاپ میکرد اما حقیقتش این بود که خط قرمزام داشت برای خودم هم آروم آروم جا به جا میشد. قبلش سکس چت نصفه نیمه کرده بودیم، تصویری نبود سکس چتمون اما عکس نود هم فرستاده بودیم. ولی حضوری حدود تا همینجا بود. اون روز کیرش تمام مدت بزرگ بود، زیر زیرکی نگاهش میکردم. اخرای فیلم بود، روی کاناپه نشسته بودیم، سرم روی شونش بود. دستام توی یه دستش و اون دستشم  دور کمرم حلقه کرده بود. روی گوشمو بوسید. انگار برق بهم وصل کرده بودن، بهم گفت میخوای بهش دست بزنی؟ به کیرش اشاره کرد، سرخ شدم از این که فهمیده بود کیرشو نگاه میکنم، با کلی خجالت گفتم نه، دوباره رو گوشمو بوسید. انگار کلیدشو پیدا کرده بود. پرسید مطمئنی؟ اینبار جوابشو ندادم، سرمو برگردوند سمت خودشو دوباره پرسید. نگاهمو انداختم پایین و لبخند زدم، لبخند زدو به خودش فشارم دادو روی لپمو بوسید. دوباره حس گرما توی تنم پیچید. بازم سرمو گذاشتم روی شونش، دکمه شلوارشو یه دستی باز کرد، دستمو گرفت و برد داخل شلوارش و شرتش. گفت وقتشه از نزدیک باهاش آشنا بشی. دستم خورد به یه چیز سفت. یه اه ملایم کشید. هیچ وقت فکرشم نمیکردم که اینقدر سفت باشه. انگار یه لایه پوست روی یه تیکه سنگ پونزده سانتی کشیده بودن. و چقدر گرم و داغ بود. آروم دستشو روی دستم بالا و پایین کرد و منم همراهیش کردم. لذتو توش چشماش دیدم و از لذتش منم لذت میبردم. بعد دستمو در آوردم. اینبار سرمو برگردوند و در حالی که لبخند میزد آروم روی لبهامو بوسیدو فشارم داد.
-م: چه بزرگ و سفت بود
-ع: دوسش داشتی؟
-م: اوهوم
-ع: جووون. مال توه عشقم
مطمئن بودم همونقدر که دوستش دارم اونم منو دوست داره. آغوشش امن ترین جای دنیا بود. دستشو دوباره گذاشت روی پام و بقیه فیلم را دیدیم. اون روز تجربه ما به همینجا ختم شده بودو من میبایست برمیگشتم خونه.

تاکسی رسید. منتظرم بود. رفتیم صبحانه خوردیم و پیاده روی.
یکم من من کرد بعد گفت مینا کوچولوی من کلید خونه یکی از دوستامو گرفتم، میای بریم؟ جفتمون میدونستیم اینبار اگه بریم یه اتفاقایی میوفته، خط قرمزم بود ولی خیلی دوسش داشتم.
دوباره جواب ندادم، دستمو که تو دستش بودو بوسید و لبخند زد.
-ع: خیلی دوست دارم خوشگلم
رسیدیم تو خونه، بازم دم در بغلم کرد. اینبار سعی نکرد کمرشو عقب تر نگه داره. خندیدمو تنم گرم شد.‌
خریدا را اورد رو میز گذاشت. نشست یک طرف مبل و گفت میشینی رو پاهام؟
خندیدم، نشستم روی پاهاش و پاهامو انداختم یه طرف. سفت بغلم کرد. بستنی هایی که خریده بودیمو خوردیم. یکم تو شبکه های تلوزیون بالا پایین کرد تا یه شبکه موسیقی پیدا کرد. موسیقی یعنی دیگه لازم نبود تلوزیونو نگاه کنی. به همین خاطر نگاهش کردم، اونم نگاهم کرد.
-ع: تو خیلی خوشگلی
-م: توام همینجور عزیزم
-ع: چیزی نمیخوای جوجه کوچولو؟
-م: اا، نگو دیگه کوچولو، خوشم نمیاد
-ع: باشه عزیز دلم، هر چی تو بگی

بعد روی لبامو بوسید و بوسش ادامه دار شد. سفتی کیرش زیر پاهام بیشتر و بیشتر میشد. دستش شروع کرد به چرخیدن روی تنم. اروم دستشو برد روی سینم. یکم صبر کرد و وقتی با ممانعت من مواجه نشد شروع کرد مالیدن سینه هام. با حرکت دستش موج لذت توی تنم شکل میگرفت، در حالی که همچنان لبامو میبوسید داشت به کارش ادامه میداد. بدنم شروع کرد به لرزیدن. دستشو بر نداشت اما حرکتشو متوقف کرد، بوسیدنشم همینجور، نگاهم کرد و خندید. وقتی اروم شدم روی پیشونیمو بوسید و نگاهشو چرخوند روی سینه هام. بهم گفت خیلی دوست دارم ببینمشون، اجازه میدی؟ با سر بهش علامت تایید دادم. هنوز بی حال بودم. دکمه های مانتو و پیرهنمو باز کرد. سینه هامو دید که توی سوتین مشکی بالا و پایین میشن. روشون دست کشید و از توی سوتین اوردشون بیرون و بازم بهشون نگاه کرد، نگاهش میسوزوندم و باعث میشد عمیق تر نفس بکشم. سرشو برد سمت سینه راستم و شروع کرد بوسیدنش، وقتی سرشو کرد تو دهنش دوباره لرزیدم. کارشو متوقف کرد و محکم بغلم کرد. بعد بلند شد و خوابوندم رو مبل، در حالی که سینه هام بیرون افتاده بودن. پیرهنشو در اورد و اومد روم خیمه زد، با لبخند خودمو سینه هامو نگاه کرد تا بی حالیم تموم بشه. بعد  روی تنم دراز کشید، پوست تنشو حس میکردم، شروع کرد بوسیدن گردن و گوشم و من زیر تنش از لذت تقلا میکردم. دستشو برد پایین تر و گذاشت بین پاهام. آروم از روی شلوار شروع کرد مالیدن کسم. تو چشمام نگاه میکردو تنم که تکون میخوردو زیر تنش حس میکرد. اروم بهم گفت اجازه هست؟ گفتم نه علی، میدونی که نه.
دستشو برد پایین تر و رسوند به کونم. اینجا چی؟ اینجا را اجازه دارم؟
فقط خندیدم
-ع:جووون، بچرخ ببینم. قبلش بذار دکمتو باز کنم.
از روم بلند شد تا بچرخم. تنش گرم بودو جذاب، سینه هاش و بازوهاش جذبم میکردن. اونم همه تنمو داشت نگاه میکرد. اومدم سوتینمو درست کنم، گفت نه، همینجوری دوست دارم. صبر کرد تا چرخیدم. بعد باقی لباساشو در اوردو اومد سراغم. شلوار و شرتمو با هم در اورد. خیلی لحظه خجالت اوری بود ولی بعدش که کف دست گرمشو روی لپای کونم گذاشت جریان فرق کرد. داغ شدم.
-ع: ممم. چه تنت نازه مینا، خیلی سکس هستی
-م: تو هم همینطور علی

  • ع: همش مال منه؟
    -م: اره عزیزم
    روی تنم دراز کشید. کیرش افتاد تو شیار کونم. شروع کرد تکون خوردن و کیرش بالا پایین میشد. دوباره تنم شروع کرد لرزیدن، متوقف کرد تکون خوردنو، به جاش دستشو رسوند به سینه هام. دمر که خوابیده بودم تمام حجم سینه هام افتاده بود تو دستاش و آروم فشار میداد. دوباره اومد سمت گوشمو اونو بین لباش گرفت. لرز بدنمو گرفت، صبر کرد تا آروم شدم. بعد از روم بلند شد. انگشتشو کشید رو سوراخ کونم، حرکتش میداد. لذت برای منم شروع شد و اروم به کمرم قوس دادم. دستشو کرد زیر کمرمو یکم بلندم کرد، کوسن مبلو گذاشت زیر کمرم. روم خم شد، صورتشو اورد نزدیک صورتمو لپمو بوسید. همونجور که با انگشتش دور سوراخمو میمالید بهم گفت اجازه هست؟ با سر اشاره کردم بله، سرشو نبرد عقب، همونجوری که نگاهم میکرد انگشتشو کرد داخل. درد داشت، صورتمو در هم کشیدم، متوقف کرد و همونجا نگه داشت تا اخمم باز بشه، دوباره فشار داد و دوباره درد اومد سراغم، اونقدر این کارو تکرار کرد تا آخرش رفت تو. بعد شروع کرد تکون دادن انگشتش. بازم درد داشت، انگار کل دل و روده و محتویات شکمم را میخواست بکشه بیرون. ولی علی خیلی آروم به کارش ادامه داد. انگشت دومو داخل کرد و بعد سومی. از دومی به بعد هر بار درد سریع جای خودشو به لذت میداد. علی هم اینو فهمیده بود چون حرکاتش باعث اه و امممم گفتن من میشد. هرچند سعی میکردم تو پارچه مبل خفش کنم. انگشتاشو کشید بیرون. تعلل کرد، فهمیدم داره کاندوم میپوشه. حس عجیبی بود. لخت جلوی کسی باشی که داره کاندوم میپوشه و اماده میشه که کیرشو بکنه تو کونت. کونی که با انگشتاش اماده کرده برای گاییده شدن. کیرش قطعا از سه تا انگشت بزرگتر بود اما چون مطمئن نبود از چهار تا انگشت بزرگتره یا نه انگشت چهارمو وارد نکرده بود. دلش میخواست  تنگی کونمو با کیرش حس کنه، همه اینا را تو سکس چتا گفته بود و حالا داشت اجراییش میکرد. دوست داشت کیرشو یهو جا بده تو کونم اما درد نکشیدن من براش مهم تر بود. برای منم تن سپردن بهش لذت بخش بود. لذت بردنشم همینجور. این که از سینه ها و کونم خوشش میومد حس خوبی بهم میداد.
    نصفه خوابید روم، کیرشو تنظیم کرد که روی سوراخم باشه و دوباره توی چشمام نگاه کرد، با یه دستش سینمو گرفت و اروم فشار داد.
    -م: وایییی، آاااخخ
    -ع: آروم باش عزیزم
    -م: درد داره
    -ع: آروم میکنمت عشقم
    یکم دیگه فشار دادو سرش رفت تو
    م: اااایییی
    -علی در حالی که سینمو میمالید: جوونم، یکم تحمل کن عشقم
    -م: وایی، باشه
    -علی یه فشار دیگه هم داد: آاااه، خیلی کونت تنگه
    م:آخ، صبر کن یکم، خیلی درد داره
    و یه قطره اشک از روی گونم سر خورد.
    علی اشکمو پاک کرد. یکم صبر کرد و بعد کیرشو تا آخر فرو برد و آه کشید.
    -م: ااااخ، درد داره
    -ع: تموم شد عزیزم. همش رفت تو
    شروع کرد بالا پایین کردن. درد داشت همچنان ولی لذتم داشت. بیرون کشیدنش بیشتر از فرو کردنش لذت میداد.بدون این که کیرشو در بیاره از روم بلند شد و نشسته گاییدن کونمو ادامه داد، میخواست منظره ورود کیرشو به کونم ببینه. این که چطور کیر گندش از لا به لای چین های سوراخم وارد کونم میشه و لبه های کونمو به داخل فشار میده و بعد همه اینا برعکس میشه، هر از گاهی هم به کونم چنگ میزد.من بلند بلند نفس میکشیدمو ناله میکردم. تنم در اختیارش بود تا هر چقدر میخواد ازش لذت ببره، اونم با سرعت داشت کونمو میکرد. یکدفعه دستشو گذاشت رو کمرم، کیرشو تا ته کرد تو و نگه داشت، بلند اه کشید. همه آبشو خالی کرد. تو کاندوم بود ولی نبض زدن کیرشو حس میکردم. یکم صبر کرد و کیرشو کشید بیرون. لحظه ای که کشید بیرون حس لذت بالایی بهم داد. دوباره کرد تو و روم خوابید. عملا افتاد. آروم آروم کیرش کوچیک شد. یه حس خارشم بهم داده بود. به همین خاطر یکم تکون خوردم تا زودتر بیاد بیرون. چرخیدمو رفتم تو بغلش. بی نهایت دوسش داشتم. هوا کم کم داشت گرم میشد و کون من برای اولین بار صبح دوشنبه افتتاح شده بود.

نوشته: مینا


👍 23
👎 2
49601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

891394
2022-08-21 02:23:51 +0430 +0430

کاش آبشو توی کونت خالی میکزذ

1 ❤️

891424
2022-08-21 08:16:13 +0430 +0430

کاندوم و میکشن ، نمیپوشن

0 ❤️

891446
2022-08-21 10:09:26 +0430 +0430

خوب بود👍

0 ❤️

891493
2022-08-21 15:55:37 +0430 +0430

مبارک باشه صفرتو باز کردن

0 ❤️

891500
2022-08-21 16:36:29 +0430 +0430

من با زن متاهل بودم اولین بار من کونشو کردم همسایه بود فیلم شوهرشو واسم میفرستاد میگفت کیرش تو‌کونت منم میگفتم قبوله اونو منو باز کنه منم بشم شوهر دومت میخندید انگشتم میکرد میگفت ای پسر کونی منم اوبی میشد براش

0 ❤️

891608
2022-08-22 04:34:39 +0430 +0430

جالب بود و دلچسب.مرسی ازت.موفق باشید😊😍

0 ❤️

891792
2022-08-23 12:21:54 +0430 +0430

دمت گرم داستان خفنی بود لذت بردیم بازم بنویس 😛

0 ❤️