...قسمت قبل

سلام بهمتون در ادامه داستانهای قبلی که نوشتم و خیلی از شما هم با لطفتون لایک کردید گفتم باخودم داستان شماره 4 رو هم بزارم و احتمالا داستان بعدی که بگم اخرین قسمت از این مجموعه باشه علتشم اینه که نمیخوام وارد جزیئات بیشتری بشم که قالبا تمام داستانها اون جزیئاتو دارن و اکثرا مال همه به این صورت اتفاق افتاده
امیدوارم که این داستان هم مورد پسندتون باشه
تو داستان قبلی که پسرعمم دو تا پسر خاله های من به اسم حسین و علی که اسمشو علی 2 گذاشته بودمو کرد قضیه به همین شکل ادامه پیدا کرد طوریکه کار منو دوتاپسر خاله هام فقط شبانه روز تو فکر کیر علی بودن بود و اصلا مغزمون به جای دیگه ای قد نمیداد. اینم بگم که علی واقعا تو زمان درس خوندن خودش کارش یک بود و محصل زرنگی بود چه تو مدرسه وچه تو زمان دانشگاه و همیشه معدلش بالا میومد و درسای ریاضیاتیش وفرمولیش خیلی قوی بود،بهمین خاطرم اکثر فامیلا بچه هاشونو برای اینکه علی درس بده میفرستادن پیشش و علی هم اکثرا حسابشو با کون اونا تسویه میکرد 😂
من یک پسر دایی داشتم که علی حتی دو سه بار بمن گفته بود نمیتونی محمدرضا (اسم پسرداییم) رو یک طوری باهاش حرف بزنی بیاریش ولی با اینکه محمدرضا وقتی من میرفتم خونشون باهم حال میکردیم حاضر نبود بیاد به علی بده چون یک حس بین خجالت وترس داشت تا اینکه محمدرضا (دیگه نمیگم محمدرضا فقط میگم محمد) تو درس ریاضی به مشکل میخوره و خرداد با بدبختی 14 میگیره این درسو، تو پایه 6و مادرش بخاطر اینکه پایش قویتر بشه از علی میخواد که اونو تو تابستون برای پایه 7 ریاضی درس بده و علی هم به مادرمحمد میگه حداقل 20 جلسه زمان میبره که کل کتاب پایه 7 رو بخواد خوب بهش یاد بده و اونا هم قبول میکنن که هفته ای 2 تا 3 جلسه بیاد خونه علینا تا اون اون با محمد ریاضی کار کنه.
از اینجا رو از زبون علی میگم
جلسه اول که اومد بهش کمی درس دادم و بعدش چندتا تمرین که حل کنه و خودم تو گوشیم یک فیلم نیمه سوپر ولی با صحنه های زیاد گذاشتم و شروع به نگاه کردن کردم و خودمو زدم به اون راه که متوجه شدم محمد هم زیر چشمی هواسش به فیلم منه و میخواد ببینه کامل من چی نگاه میکنم تا محمد تمریناشو تمام کرد و من گوشیمو رو میز گذاشتم که فیلم تمام شد وتو ادامش چندتا فیلم کوتاه سوپر بود و اونا پخش شدن و درحالیکه من داشتم تمریناشو نگاه میکردم محمد محو نگاه کردن فیلما شده بودو منم عمدا صحیح کردن تمریناتشو طول میدادم تا اون بیشتر نگاه کنه و همینجورم شد
که من بهش گفتم محمد خوشت میاد ازاین فیلما و اونم گفت دو بار بیشتر ندیدم و برام جالبه و منم گوشی رو سمتش گرفتم
علی همیشه چندتا فیلم که خیلی کم یاب هستن و سکس پسرای 20تا 26 ساله با پسرای 14 تا 16 ساله هست رو تو گوشیش داشت که میگه اونو گذاشتم تا ببینم عکس العملش چیه و با تعجب دیدم که از اینا بیشتر لذت میبره و خوشش میاد و دستمو گذاشتم رو شونه محمد و گفتم محمد خیلی لاغر شدی باید بری باشگاه یا از این مکملای چاق کننده بخوری بدنت ضعیه دعوات بشه کتک میخوری ومحمدم میگه اره تو دعوا زیاد زورم نمیرسه و علی میگه زور از راههای مختلف بدست میاد ولی بزار بدن تورو ببینم که کجاش مشکل داره بعد دستشو میزاره رو رون محمد و یکم میماله و بعد دستشو میبره تو کمرش تا اینکه دستشو از پشت کمرش میاره اول سمت کون محمد و بعد میاره رو کیرش که طبق معمول پسرای این سنی که فیلم میبینن محمدم کیرش شق شده بود و علی شروع میکنه یکم مال‌یدن کیر محمد و بعد بهش میگه نسبت به سنت کیرت خیلی کوچیکه و بیشتر ضعف بدنت مال کمرتو روناته و باسنته وبعدم میگه مال امیرحسینو دیدی و محمد میگه اره و علی میگه دیدی چقدر بزرگتر از مال توعه و محمدم میگه اره. علی هم میگه چون من کمکش کردم و اگر بخوای به توهم کمک میکنم و محمدم که جریانو از قبل تا حدودی میدونسته به علی با سر علامت رضایتو نشون میده و علی هم بهش میگه خوب دفترتو بردار بیا بریم و محمدو میبره رو پشت بوم خونه که یک تخت داشت و تو قسمت قبلی گفته بودم و بهش میگه اولا باید هرچی اینجا میشه فقط بین منو تو امیرحسین اگر خواستی باشه و بهیچ کسی نگی وبعد محمد میگه به امیرحسینم نگیم علی هم میگه باشه و محمدو میخوابونه رو تخت و شلوارشو میده تا بالای زانوش پایین و اولش که رو کمر خواب بود با کیر محمد شروع میکنه ور رفتن و با کرم وازلین کیرشو میماله یکم بعد بهش میگه اماده ای که کیرتو بزرگتر کنی اونم میگه اره و براش یک فیلم گی کم سن میزاره و بهش میگه رو شکم بخواب و اونم میخوابه و به سوراخ کونش و لا پاهاش وازلین میزنه
علی بهش میگه اولین بار یکم درد داره ولی اگر بخوای مرد بشی و کیرت بزرگتر بشه (که واقعانم برای بزرگتر شدن کیر اون پسر باید کون بده بنظر من یکی از راههای اصلیش اینه که من میدونم وتجربه کردم البته نه بهر کسی به یک ادم مطمئن ) باید تحمل کنی درد اولشو و محمد قبول میکنه
علی یک لوله ازمایشگاه داره که درازه و معمولا برای کردن ما وو اینکه اول سوراخمونو باز کنه از اون استفاده میکنه وتازه گرفتش بعد
اونو میزاره لا پاهای محمد و میماله بعد میزاره دم سوراخش
قبلشم به محمد گفته بود که بره دستشویی و خودشو خالی کنه و کلا بهش توضیح داده بود که تو دستشویی چکار کنه بعد لوله رو میزاره دم سوراخش و اروم هی فشار میده تا یکم بره داخل وبعد همونجا نگه میداره و همینجوری خیلیشو میکنه تو کون محمد. خودتون میدونین که اینجور وسایل دردشون صفره در برابر کیر خودمم نمیدونم چرا بعد که سوراخ محمد باز میشه علی بهش میگه حالا نوبت اصل کاریه و یک بالشت میزاره زیر کیر محمد تا کونش بیاد بالاتر و کیر خودشم وازلین میزنه و میخوابه روش و اول هی سر کیرشو دم سوزاخ محمد فشار میده یا لاپایی میکنه بعد اروم سر کیزشو میکنه داخل و نگه میداره بعد چنددقیقه یکم دیگشو میکنه داخل که محمد دستشو میاره عقب میگه نکن بیشتر دارم پاره میشم و الان خون میاد علی میگه نترس خون نمیاد و فقط تحمل کن و وقتی دردت کمتر شد بگو اونم ساکت میشه وعلی یکم دیگه جا میده تو سوراخش بین هربار فرستادن داخل چنددقیقه نگهش میداشت تا اذیت نشه محمد چون از دست دادن محمد برای علی سخت یود و علی عاشق کون محمد بود و بعد شروع میکنه عقب جلو کردن و دستشو میبره سمت کیر محمد که میبینه شقه هنوز و میگه به محمد بخوابه رو یک طرف همونطوری که کیرعلی داخلشه تا بتونه کیر محمدو بماله شروع میکنه عقب جلو کردن که میبینه محمد تو یک عالم دیگست و همش ناله میکنه (علی واقعا استاد کردن کونه و استاد کون صفر باز کردن بدون اینکه طرف اذیت بشه زیاد) همونجدری میکنه وبعد میگه طبق عادتش زانو بزنه پایین تخت که پاهاش وزانوش رو زمین وشکمش رو تخت باشه وقمبل کنه عقب و پاهای محمدو میزاره بین پاهای خودش و میکنه دوباره تو سوراخش تا جایی که نصف بیشتر کیرش میره داخل و شروع میکنه عقب جلو کردن و کیرمحمدو مالیدن اینقدر اینطوری میکنه تا ابش بیاد ومیریزه تو سوراخ محمد و کیرمحمدم میماله کامل تا اونم ارضا بشه
بعد کیرشو درمیاره ومحمد میگه شنیده بودم ادمای بزرگ یک ابی ازشون خارج میشه مال شما نداره وعلی میگه چرا همون اب باعث بزرگ شدن کیر تو میشه و من ریختمش داخلت که محمدم یک خنده رضایت میکنه و علی با دستمال سوراخ محمدو تمیز میکنه و بعد شلوارشو میکشه بالا و زنگ میزنه به باباش تا بیاد دنبالش
همون روزم من شبش رفتم پیش علی و یک دست از سوراخ بهش دادم عاشق لاپایی دادن به علیم چون لامصب مثلش ندیدم تا حالا که اینقدر قشنگ ادمو بکنه که هردوطرف غرق لذت بشین
و ببخشید اگر من داستانارو کمی خلاصه میکنم چون حوصلم نمیشه زیاد به جزیئاتش بپردازم.
امیدوارم خوشتون اومده باشه وبازم داستان بعدی بستگی به لایک شما داره که اخریشو بزارم یا نه تا داستان بعد فدای همتون.

نوشته: امیرحسین