آیهان ❤️ آیلار (۱)

1402/04/20

سلام دوستان
امیدوارم تو نظراتتون ملایمت به خرج بدین بار اولمه دارم می نویسم
آیهانم ۲۲سالمه و آیلار خواهرم ۲سال بزرگتره ازم
پدر و مادرمون به خاطر پزشک بودنشون معمولا بعضی وقتا یکیشون خونه نیست و بعضا حتی هیچکدوم، تابستونا و روزای بیکار هم که من و خواهرم میریم ویلا باز دوتاییم…
من و خواهرم چون تقریبا همسنیم و از بچگی باهم بزرگ شدیم رابطه خوبی داریم، جیک و پیک هم رو میدونیم همه چیز از سیگار تا سکس… خیلی شده بدن هم رو ببینیم ولی حسی نداشتیم بهم…
من معمولا با شورت میخوابم و بعضی وقتا کامل لخت و همچنین خواهرم که معمولا یه تابه و شورت بعضی وقتا هم لخت…
اواسط شهریور پیارسال قرار شد دوستامون بیان ویلا چند روزی باهم باشیم همه جوره اوکیییم البته بدون مسائل جنسی و شهوت و اینا برا همین موردی پیش نیومده خیلی از این دورهمیا اتفاق می افتاد…
صبح زود قرار شد بیدار شیم اوکی کنیم خونه رو تا بچه ها میان، آیلار اومد منو بیدار کنه که طبق معمول من لخت خوابیده بودم، بیدارم کرد و دوتا هم نیشگون گرفت و بوسم کرد و رفت… چند دقیقه بعد دوباره برگشت و داد زد داداش پاشو کار داریم پاشدم نشستم بغل تخت تا مطمئن شد پاشدم رفت وقتی داشت میرفت یه متلکم گفت «شوماخر زودی دنده رو خلاص کن بیا صبحونه که کارمون زیاده (پسرا معمولا شقن سرصبحی، چرا واقعا؟!)»داد زدم حیا خواهرم حیا… شورتمو پوشیدم رفتم تراس سر میز صبحونه، قربون صدقه خواهرم رفتم و بوسیدم لپشو (کار روزمرگی مونه زیادی قربون صدقه هم میریم) و هل هلکی شروع کردم صبحونه… گذشت تا اینکه دوستامون رسیدن و…
وسایلو از قبل اماده کرده بودیم بعد شام جمع شدیم بساط بپا بود… گذشت تا اینکه همه مست بودیم گفتن بیاین جرات حقیقت +۱۸ همه مستن خوب میشه…چرخید تا رسید به آیلار، پدرام دوست من بود میدونستیم رو آیلار کراشه البته آیلارم بدش نمی اومد از پدرام، همه میخواستن این دوتا رو به هم برسونن به آیلار گفتن از یکی از پسرا لب بگیره، اکثرا رلاشون کنارشون بود یا باید از من میگرفت یا پدرام، که برخلاف انتظار از من لب گرفت پشمام ریخته بود… گذشت تا اینکه شب شد همه قرار شد هرجا میخوان جا بگیرن من و آیلار بریم اتاق بابا اینا تا تمیز بمونه اونجا…حوالی ساعت ۴بود که رفتیم بخوابیم بغل هم خوابیدیم، لب گرفتنش رو مخم بود که چرا من‌… حرف انداختم تا بپرسم ازش گفتش پدرام یه بار جلوش یه دختره رو بوسیده بود داشت تلافی میکرد ادامه دادیم من بغلش کرده بود ازش پرسیدم نمیترسی که لخت با یه شورت کنارم خوابیدی مستیم امکان داره هر اتفاقی بیفته برگشت گفت تو رو من بزرگ کردم تو رو من حسی نداری اگه داشتی خیلی وقت پیش این کار رو میکردی و تو رو بیشتر از همه من میشناسم تو نمیخوای حتی یه لحظه ناراحت بشم… قربون صدقش رفتم بوسیدمش و دیگه حرفی نزدیم بعد چند دقیقه من به پهلو شد که کیرم خورد به پای آیلار… برگشت گفت خلاص کن تا کار دستمون نداده😂😂 گفتم حیا رو باز قورت دادی…گفت کجاشو دیدی بزار یه اعترافی بکنم چندبار اتفاقی دیدم کیرتو خیلی تمیز و خوش فرمه…گفتم قابلتو نداره…برگشت گفت برازنده صاحبشه خوش به حالش کاش پدرامم خوب باشه… خواهرمم حیا غیرتی میشم میدن به دنده کار دست پدرامت میدما… خندیدیم و خوابیدیم
گذشت ظهر بود همه له له میزدن مایو پوشیدیم گفتیم میریم استخر همه پشت سر ما اومدن… آیلار زیاد شنا بلد نبود برا همین کنار وا میستاد من با بچه ها کورس گذاشته بودم داشتم شنا میکردم که هاله آیلارو هل داد تو آب کسی نمیدونست شنا بلد نیست به زور خودشو نگه داشته بود رو آب که به پدرام اشاره کردم رفت بغلش و کمکش کرد بیاد بیرون بنده خدا ترسیده بود… گفت دستم خورد به کنار استخر درد میکنه به پدرام گفت میخوام برم بخوابم… پدرام بغلش کرد برد خونه یه کم طول کشید فهمیدم کار دارن 😅
شب بهش گفتم نمرش چند شد رفوزه نشد که سرشو تکون داد به نشانه نه من که تا آخر خوندم گفتم شب رو با پدرام باشن به پدرام وسایل سکس دادم و خط و نشون کشیدم که اذیت نمیشه که با من طرفی خودمم رفتم کاناپه…
کلا تموم شد مهمونی و داشتیم خونه رو تمیز میکردیم که تو اتاق بابا اینا من یه کاندوم خونی پیدا کردم🤦🏻‍♂️😐 میدونستم سکس نداشته ولی فک میکردم باکره نیست عذاب وجدان گرفتم که من باعث شدم باکرگیش بره… حواسم بیشتر بهش بود تا جبرانش کنم و همه کاری کردم که با پدرام باشه تا دیگه جبران بشه ولی…

ادامه دارد…

نوشته: Qartal


👍 5
👎 14
30401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

937261
2023-07-12 02:13:54 +0330 +0330

تو دیگه کارت از روشن فکری گذشته یه بیغیرت کامل حساب میشی خواهرتو فرستادی زیر دوستت بعد میخواستی جبران کنی براش؟

1 ❤️

937286
2023-07-12 03:39:06 +0330 +0330

هرچقدرم خونواده اپن باشن خواهر و برادر لخت نمیشن جلو هم اونم کامل بقول خودت

1 ❤️

937300
2023-07-12 06:39:55 +0330 +0330

ما در جنده حرو مزاده بیشرف مثل سگ دروغ میگی
بینا موسی رو عادی میکنی با این توهماتت لاشی دوست داری کس دادن خواهرتو ببینی بزار تو ذهنت بمونه کستانش نکن جاکش

2 ❤️

937601
2023-07-14 07:05:01 +0330 +0330

آفرین
جزییات بیشتر بهترش می کنه

0 ❤️

970666
2024-02-12 02:20:42 +0330 +0330

پدر مجهول سیبیلا هیتلر تو کیونت

0 ❤️