از آشنایی تا سکس

1401/06/04

سلام به دوستان عزیز
من محسن هستم ۳۸سالمه و متاهل هستم حدود ۱۴سال هس که ازدواج کردم
بریم سراغ خاطره ای که خیلی برام لذت بخش بود
خب تو داستاهای قبلی گفتم که زن من خیلی خیلی سرد مزاجه
الان که این داستان رو مینویسم کنارم خوابیده و باور کنین آخرین سکسم باهاش رو اصلا یادم نمیاد🤣🤣🤣
البته این دلیل خوبی برای خیانت نیس ولی خب منم دوست دارم سکس داشته باشم پس اره خیانت کردم
دوسال قبل بود که توسط یکی از همکارام به یه گروه تو تلگرام اد شدم
یه گروه مختلط حدود۱۰۰نفره
من تنها خلافم بعد سیگار اینه که ترا مصرف میکنم ولی خب دوزش رو کنترل میکنم هر چند ماه که مصرفم زیاد میشه دردش رو به جون میخرم
میزارمش کنار وقتی که دوز بدنم اومد پایین دوباره شروع میکنم😅😅😅
خب رو فاز ترا بودم و بی خواب ساعت حدود۳ شب بود تو گروه داشتم پست میزاشتم که دیدم یه خانم به اسم ساناز اومد و پست هام رو لایک کرد و خب شیطنتم گل کرد(اونایی که ترامادول مصرف کردن میدونن که چه حسی داره)رفتم پیویش یه سلام کردم و گفتم شما هم نکنه بی خوابی زده به سرتون
دیدم داره جواب مینویسه
باخودم گفتم الان یه جواب سربالا میده و بعدش بلاک
دیدم نوشت: نه من سرکار هستم شیفت شبم
خب همین شروعی شد برای چت کردن تا خود صبح طوری که آخرش گفتم من باید برم سرکار فعلا بای
اونم گفت تو که نخوابیدی؟؟
خب چند هفته همینطور به چت کردنهای شبانه ادامه دادیم
تا اینکه کم کم چتها خط قرمزها رو رد کردن و خیلی خودمونی تر شدن
برخلاف حرفهای اولش که میگفت دختره و ازدواج نکرده مشخص شدکه از همسرش طلاق گرفته و تو بیمارستان کار میکنه یه دختر هم داره
البته خونه و ماشین هم داشت بعد چند بار اصرار از طرف من راضی شد که قرار بزاریم بیرون همدیگه رو ببینیم
همین اتفاقم افتاد
عصر ساعت ۶ توی پارک قرار شد ببینمش .حدود ساعت ۶بود که دیدم اومد یه زن خیلی ناز با چشای مشکی درشت صورت گرد و سفید واقعا چشای نازی داشت منم که عاشق چشم خوشگلم😍😍😍
اومد کنارم نشست باور کنین انقدر محو تماشاش شدم که اصلا یادم رفت باهاش دست بدم
نمی دونستم باید چی بگم انگار اولین بارم بود داشتم با یه خانم صحبت میکردم یه مدت کوتاه گذشت و بعدش به شکل روتین گفتم :خب چه خبر؟؟
دیدم خندید گفت آقا محسن تو چت کردنها کم مونده منو بخوری الان چه با ادب شدی
منم خندم گرفت و شروع کردیم به صحبت کردن
درباره زندگیش صحبت کرد که چطور وقتی یه بچه تو شکمش بود شوهرش به جرم قاچاق مواد افتاده زندان بعد چند ماه طلاق گرفته بود
وقتی اینها رو تعریف میکرد اشک از چشاش جاری شد منم بی اختیار دستش رو گرفتم و بهش دلداری دادم .از نکات مثبت زندگیش گفتم براش که خودم تو دلم میدونستم دارم چرت محض میگم
ولی خب کار دیگه ای بلد نبودم
پا شدیم رفتیم یه جیگرکی که لژ بزرگی داشت یه عصرونه کوچولو زدیم و اومدیم خونه
اصلا نتونستم افسار سخن رو تو دستم داشته باشم
شب دوباره اومد پیوی و شروع کردیم چت کردن بهم گفت اصلا انتظار نداشتم اینقد مودب رفتار کنی خودمو حداقل واسه یه لب و دستمالی آماده کرده بودم و خندید
من گفتم انشاالله دفعه بعد
معلوم بود بدجور تو کف سکسه
سریع قرار بعدی رو باهاش ردیف کردم
اینبار با ماشین رفتم دنبالش تو خیابونا دور دور میزدیم
این بار کامل براندازش کردم
یه مانتو رنگ روشن بالاتر از زانوهاش یه تیشرت که نمیدونم چه رنگی بود برا مردها سبز بود
یه شلوار جین زاپ دار که بالای زانوش کاملا سفیدی پاش دیده میشد
حین صحبت دستش رو گرفتم تو دستم تو یه خیابون خلوت بودیم اخلاقش خیلی طنز بود وقتی دستش رو گرفتم گفت آهان داره شروع میشه منم با خودم گفتم بابا این که داره التماس میکنه خب شروع کن دیگه
نمیدونم داشت چی تعریف میکرد که وسط حرفش گفتم ول کن اینا رو اینجا چی قایم کردی و دستم رو بردم رو کسش قشنگ برجستگی کسش رو از رو شلوار حس کردم یکم بازیش دادم و یه راست رفتم طرف خارج از شهر از پلیس راه که یه خورده گذشتیم زدم کنار کیرم که شق درد عجیبی گرفته بود رو از زیپ شلوارم کشیدم بیرون
یه نگاه انداخت بهش بدون که حرفی بزنه کرد تو دهنش خوب ساک میزد اصلا دندوناش به کیرم نمی‌خورد کارش عالی بود وسط ساک زدن گفت نریزی تو دهنم خوشم نمیاد منم با چشام اوکی رو دادم دو دقیقه نشده آبم اومد سریع کشیدم صورتش رو کنار آبم رو ریختم تو یه دستمال که تو ماشین بود
خندش گرفته بود میگفت آخه چه زود آبت اومد اگه بهش میگفتم که کسی تا حالا اینطور ساک نزده بود برام دروغ نگفته بودم خنده هاش بهم برخورد ولی صدای خندش شیرین و دلچسب بود بهش گفتم مطمئن باش از خجالتت درمیام
واسه همون شب قرار گذاشتیم به بهانه شیفت شب بودن دخترش رو گذاشته بود خونه مامانش و منم که خونه گفته بودم شیفت شب اضافه کار میمونم
اون روز مرخصی ساعتی گرفتم آخه شیفتمون ساعت۱۲شب تموم میشه
تو شرکت رفتم حموم خودم رو سه تیغ کردم یه عطر خوشبو زدم گفتم هرچه بادا باد سه تا قرص۲۲۵انداختم بالا و ساعت ۱۰ساعتی گرفتم تو راه یه سر به داروخونه زدم یه بسته قرص sdfخریدم .با یکم چیپس و پفک رفتم خونشون
تو یه آپارتمان۸واحده زندگی میکرد وسط شهر زنگ رو زدم با یه لحن خیلی دلربا آروم گفت بفرمایییییین
رفتم تو یه تیشرت جذب تنش بود که ممه هاش قلمبه مشخص بود یه شلوارک خوشگل صورتی
بدنش سفید سفید بود با چشم و ابروی مشکی .کونش معمولی بود
همینکه نزدیکش شدم لباش رو بوسیدم یه بوسه کوچیک و سریع، بعد با دست راستم بازوش رو گرفتم و احوال پرسی کردم و نشستم رو مبل راحتی
رفت چایی آورد که بعد ترا واقعا میچسبه منم که یکی از قرصای sdfرو گذاشته بودم تو جیب کوچیک شلوارم خفکی درش آوردم رو با چایی زدم بالا اونم رفته بود تو آشپزخونه
بخاطر مصرف ترا یکم زانوهام میلرزید که مشخص میکرد قشنگ باز شده
حالا کافی بود قرصه هم کارش رو انجام بده تا شروع کنم از آشپزخونه اومد بیرون که دیدم یه شیشه شراب دستشه
ریدم به خودم گفتم اگه شراب نخورم زشته.آخه تو چتها گفته بودم عاشق شراب کشمش هستم و اگه بخورم خطریه
دوتا پیک ریخت و کنارم نشست تکیه داد به مبل بد جور میترسیدم
بهش گفتم میشه یه سیگار بکشم که گفت معلومه
سیگار رو روشن کردم با اولین کام سیگار عوق زدم
بخاطر مصرف ترا بود سه تا ۲۲۵ سنگین بود برام
ترسید گفت چی شد گفتم هیچ چی استرس دارم دود سیگار رو نتونستم بدم تو خندم گرفت اونم خندید دستم رو انداختم دور گردنش گفتم واقعا خوشگلی گفت دیگه گفتم خیلی هم سکسی هستی لبخند میزد و من رو دیونه می کرد
لبام رو گذاشتم رو لباش و شروع کردم به خوردن لباش که کشید عقب گفت اول شراب
منم گفتم هرچه بادا باد
پیک اول رو زدم بالا دوتا دراژه انداختم دهنم و پیک دوم و سوم …
بدجور خر مست شده بود نمیتونستم پاهام رو رو زمین حس کنم کم مونده بود سنگ کوب کنم
بلندش کردم گفتم بریم رو تخت خواب بخاطر اینکه تعادل نداشتم دستم رو از رو شونش جدا نمیکردم همینکه نشستیم رو تخت رفتم سروقتش
تیشرتش رو درآوردم یه سوتین سیاه توری بسته بود که با بدن سفید بی همتاش هارمونی ای از شهوت و زیبایی آفریده بود
سوتینش رو درآوردم این همه زیبایی باورم نمیشد ممه های سایز تقریبی ۷۵ولی سفت و برجسته با نوک قهوه ای روشن خیلی خوشگل بودن رو تخت دراز کشید رفتم سراغ شلوارکش که گفت ممه نمیخوای گفتم من همش رو باهم میخوام کلا لختش کردم دستش رو رو موهاش میکشید یه عشوه ریز ماهرانه میکرد شروع کردم به خوردن لباش هم زمان ممه هاش رو بازی می دادم بعد شروع کردم ممه هاش میخوردم انگشتم رو گذاشتم رو لباش اونم شروع کرد به مک زدن انگشتم گرمی دهنش رو انگشتم خیلی حشریم میکرد کیرم اصلا از جاش تکون نخورده بود انگار نه انگار که دارم چیکارا میکنم یکم استرس گرفتم که نکنه بلند نشه آبروم بره
آروم زبونم رو کشیدم رو چوچولش یه کوس تمیز و خوشگل خیلی جمع و جور خوش فرم
زبونم رو میکشیدم رو چوچولش و انگشتم رو آروم میکردم تو کسش با این کار تحریک میشد و وول میخورد سرم رو محکم گرفته بود فشار میداد رو کسش و با یه حالت وحشیانه ولی آروم میگفت همینجا خفت کنم😍😍😍عجب تهدید زیبایی
کشیدمش کنار تخت، پاهاش رو از هم باز کردم چوچولش رو محکم مک میزدم نمیزاشتم از دهنم بیرون بیارتش هم زمان انگشتام رو میکردم تو کوسش هر چهاز انگشتم تو کسش بود قشنگ دیواره کوسش رو از داخل داشتم لمس میکردم و انگشت وسطیم رو میکشیدم رو سطح بالایی کسش همون جایی که نقطه( جی )اکثر خانوما قرار داره دیگه داشت التماس میکرد که بیا بکن
کیرم یکم تکون خورده بود ولی اصلا سفت نبود میدونستم درمون دردش چیه بهش گفتم برگرد به شکم بخواب یه بالش گذاشتم زیر شکمش
سوراخ کونش رو میخوردم و زبون میزدم واااای خدا چقدر لذت بخش بود
انگشتم رو آروم کردم تو کونش و بهش میگفتم انگشتم رو با کونت بخور بره تو اونم شل میکرد و سفت میکرد انگار داشت با سوراخ کونش انگشتم رو می‌بلعید بعد دو انگشت و بعد انگشت سوم که دیدم صداش داره درمیاد و خودش رو میپیچونه منم میگفتم یکم دیگه تحمل کن الان تموم میشه
بله چاره کار بازی با سوراخ کونش بود کیرم چنان شق شده بود که با کمترین فشاری به پایین مطمئن بودم میشکنه
پاشدم کیرم رو گذاشتم دم دهنش با دیدن کیرم یه جووون از ته دل گفت شروع کرد به بوس کردن و لیس زدن کیرم
بعد آروم کیرم رو گذاشتم دم کسش قبلش با انگشتام کاملا آمادش کرده بودم
وقتی کیرم رو گذاشتم روی چوچولش همش میگفت محسن تو رو خدا آروم بخدا یهویی بکنی تو دیگه نمیدم بخوریش
منم آروم سر کیرم رو فرستادم تو ای جاااان گرم و لیز بود همینکه سر کیرم رفت تو همونجا نگهش داشتم شروع کردم به خوردن ممه هاش خودش داشت کم کم کیرم رو میفرستاد تو که یهو همه کیرم رو تا دسته کردم تو کسش یه آهی کشید که دیوانم کرد با مشت دو سه تلنگری زد از پشتم
شروع کردم به تلمبه زدن دیوانه وار و با سرعت کل تخت و وسایلی که رو تخت گذاشته بود (مجسمه های کوچولو خرگوش که خیلی ناز بودن اندازه یه بند انگشت)شروع به تلو تلو خوردن کرده بود داشتم تلمبه میزدم و هیچ اعتنایی به یواش یواش گفتناش نمیکردم
یه طرفی خوابوندمش گرفتمش تو بغلم محکم چسبیدم بهش تا میتونستم عمیق میکردم تو کسش میگفت محکم تر بکن محسن پارم کن و این حرفا وحشی ترم میکرد
که یهو بد جوری به خودش لرزید و زانوهاش رو به هم فشار داد یه جیغ ممتد کشید و ارضا شد
ولی من انگار نه انگار خیس عرق بودم میتونستم تا خود صبح همینطوری تلمبه بزنم بهش
گفتم بچرخ میخوام از کون بکنمت که ناز میکرد با سماجت چرخوندمش یکم توف زدم به سوراخ کونش و آروم فشار دادم سر کیرم بره تو که خودش رو کشید جلو و کیرم تلپی پرید بیرون گفتم ساناز یکم تحمل کن والا عین کست یهو میکنم تا ته تو کونتا
واقعا ترسید با یه لحت ملتمسانه گفت بخدا درد داره محسن کیرت بزرگه بخدا دارم از تو جر میخورم
ولی من گوشم بدهکار نبود چندین بار تلاش کردم تا بالاخره دو سه سانتی رفت تو کونش ترسیده بود همش میگفت همینقدر کافیه تو رو خدا
منم یواش یواش تلمبه میزدم و آروم آروم کیرم رو میکردم تو یکم سرعت تلمبه زدنام رو بیشتر کردم تو استایل داگی بود همونطور که کیرم چند سانتی تو کونش بود آروم آروم خوابوندمش رو تخت واقعا کیرم بزور تو کونش حرکت میکرد و این واقعا لذت داشت یکم بعدش به اوج لذتم رسیدم با تمام وجود آبم رو خالی کردم تو کونش
کیرم رو که درآوردم خودم از دیدن کیرم لذت می‌بردم شق شق بزرگ با رگهای برجسته راحت می‌تونستم بدون اینکه بخوابه دو سه نفر دیگه رو ارضا کنم
ساناز رفت طرف دستشویی دستش رو سوراخ کونش بود که آبم زمین نریزه تند تند گوز میداد منم جر خورده بودم از خنده منم رفتم خودم رو شستم
بهش گفتم ساناز جون یه بار دیگه واقعا خودمم هم دوست نداشتم خب اونم سریع برگشت پشتش رو بهم کرد که مثلا میخوام بخوابم
ساعت حدود۱بود یه پیام دادم به خانمم که بیداری؟؟
گفت اره
گفتم دستگاه خراب شد دارم میام خونه در رو باز کردم نترسی اونم اوکی داد با ساناز خداحافظی کردم
رسیدم خونه خانمم خواب خواب بود منم رفتم پیش پسرم دراز کشیدم و خوابیدم همه چیز عالی و زیبا بود ولی صبح که بیدار شدم از شدت سردرد به گوه خوردن افتاده بود
بعد اون چند باری هم با ساناز سکس داشتم
اگه دوست داشتین بگین براتون تعریف میکنم

نوشته: Mohsen


👍 6
👎 5
19701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

892215
2022-08-26 03:49:13 +0430 +0430

نه دمت گرم دیگه ننویس

0 ❤️

892243
2022-08-26 06:22:21 +0430 +0430

آفا شراب کشمش چجوری میشه؟؟؟ مگه کشمش عرق نیس؟ آخه شراب درنمیاااااد که از اون :////////

2 ❤️

892250
2022-08-26 07:29:23 +0430 +0430

مصرف متادون و الکل احتمال اوردوز داره حواستون باشه.
شما که کمر شلی داری و با متادون میتوتی سفتش کنی نگو خانمم سرده چون خودت خروس هستی. زنت به ارگاسم نمیرسه و بیخیال سکس شده

1 ❤️

892268
2022-08-26 09:09:35 +0430 +0430

آدرس ساقیش رو ازش بپرس لطفا بذار باهاش آشنا بشیم ما هم بتونیم شراب کشمش رو ترای کنیم. مشنگ

0 ❤️

892281
2022-08-26 12:16:15 +0430 +0430

اینا بخاطر پول موادشون هر کاری میکنن هر کاری

0 ❤️

892365
2022-08-27 10:17:54 +0430 +0430

اعتیاد دارو کثیفترین نوع اعتیاد هست حتی بین خود افراد معتاد منفورترین افراد معتادهای به دارو هستن
اگر طرفت پرستار بوده چشم بسته متوجه اعتیاد تو میشد تعجب میکنم پرستارها اینقدر مورد براشون پیش میاد واینقدر پارتنر به پستشون میخوره که تو مجازی دنبال چنین چیزی نباشن وطرفشون یا باید مایه دار باشه یا از همکارای خودشون بیشتر کمتر پیش میاد متفرقه باشه طرفشون

اما. اما اما
یه اما داره که خیلی مهم ولذتبخش هست
هیچ زنی مثل پرستار کوس نمیده وسکس با پرستار انتهای سکس هست
شاید استثنا هم بینشون باشه ولی اکثرشون که اینکاره هستن کارشون بینظیر هست

0 ❤️

892451
2022-08-28 03:03:03 +0430 +0430

اینکه سکس رو اینقدر با جزئیات نوشته بودی عالی بود
البته یه خطایی هم داشتی اونم شراب کشمش بود
خب کسی که ترامادول مصرف میکنه اهل مشروب نیس
ولی داستانت جالب بود
ادامه لطفا

0 ❤️